جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[معصومان]] یکی از راههای دریافت [[معارف اسلامی]] است. [[نقل]] [[سیره]] تأثیر زیادی بر [[رفتار]] [[انسانها]] میگذارد. مطالعه سیره و [[تاریخ]] معصومان جاذبهای ویژه دارد؛ برای همه قابل [[فهم]] است و [[پیام]] آن در اذهان ماندگارتر است. [[سیره معصومان]] [[راه]] [[زندگی]]، راه [[سازندگی]]، راه تلاش، راه تعامل [[اجتماعی]]، راه برخورد [[سیاسی]]، راه [[مبارزه]] و [[جهاد]] و راه [[خُلق و خوی]] [[پسندیده]] را نشان میدهد. سیره، روش و الگویی است برای [[شکیبایی]] در برابر [[ناگواریها]]، [[سختیها]]، بی مهریهای [[یاران]]، تهمتها و افتراها، [[مصیبتها]] و [[گرفتاریها]] و گاهی تحقیرها و پرسشهای نابجا و ناروا. سیره، شیوۀ مبارزه با [[کافران]]، [[منافقان]]، قدرتهای استبدادی، [[حاکمان ستمگر]] و گروههای [[فاسد]] و [[جنایتکاران]] [[جسور]] را به [[انسان]] میآموزد. | [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[معصومان]] یکی از راههای دریافت [[معارف اسلامی]] است. [[نقل]] [[سیره]] تأثیر زیادی بر [[رفتار]] [[انسانها]] میگذارد. مطالعه سیره و [[تاریخ]] معصومان جاذبهای ویژه دارد؛ برای همه قابل [[فهم]] است و [[پیام]] آن در اذهان ماندگارتر است. [[سیره معصومان]] [[راه]] [[زندگی]]، راه [[سازندگی]]، راه تلاش، راه تعامل [[اجتماعی]]، راه برخورد [[سیاسی]]، راه [[مبارزه]] و [[جهاد]] و راه [[خُلق و خوی]] [[پسندیده]] را نشان میدهد. سیره، روش و الگویی است برای [[شکیبایی]] در برابر [[ناگواریها]]، [[سختیها]]، بی مهریهای [[یاران]]، تهمتها و افتراها، [[مصیبتها]] و [[گرفتاریها]] و گاهی تحقیرها و پرسشهای نابجا و ناروا. سیره، شیوۀ مبارزه با [[کافران]]، [[منافقان]]، قدرتهای استبدادی، [[حاکمان ستمگر]] و گروههای [[فاسد]] و [[جنایتکاران]] [[جسور]] را به [[انسان]] میآموزد. | ||
به [[دلیل]] اهمیت و نقشی که سیره دارد، لازم است دریافت آن از میان آثار، همراه با قواعدی باشد که [[درستی]] | به [[دلیل]] اهمیت و نقشی که سیره دارد، لازم است دریافت آن از میان آثار، همراه با قواعدی باشد که [[درستی]] آن را تضمین کند و به دور از [[خرافه]] و [[تحریف]]، پیام خود را برساند. در بررسی مسائل [[فقهی]] و [[استنباط]] از [[احادیث]] دقتهای لازم در [[سند]] و متن آن میشود؛ امّا در نقل سیره و گزارش آن، به آنچه گفته شده و در کتابها و آثار آمده، بسنده میشود و در بررسی صحت یا [[نادرستی]] آن دقت کافی نمیگردد. | ||
منابع مهم سیره را عموماً کتابهای [[تاریخی]] میدانند و در این زمینه کمتر به [[منابع روایی]] توجه میشود و نسبت به کتابهای تاریخی در درستی مطالب آنها دقت و توجه کامل نمیشود؛ در نتیجه گاه اندیشههای ناروا و نادرستی از طریق نقل آنها به [[جامعه]] راه مییابد که گاه با [[قرآن]] و مسائل [[بدیهی]] و مسلم فقهی [[ناسازگاری]] دارد و دستاویزی برای [[مخالفان اسلام]] و [[دشمنان دین]] میشود؛ به ویژه که سیره [[جاذبه]] دارد و برای عموم قابل دریافت و فهم است. گاهی گونهای ناسازگاری بین آنچه به عنوان سیره از معصومان نقل میشود و مسائل فقهی رخ مینماید و جامعه را دچار اندیشههای ناهماهنگ و ملتهب میکند؛ لذا باید در پی راهها و روشهایی بود که ما را به سرچشمۀ زلال [[سیره]] رهنمون گردد و از آلودگیها دور سازد. ما بر این باوریم که سیره، نمونۀ متعالی [[احکام اسلامی]] است و نباید با آن در تضاد باشد<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۵۶.</ref>. | منابع مهم سیره را عموماً کتابهای [[تاریخی]] میدانند و در این زمینه کمتر به [[منابع روایی]] توجه میشود و نسبت به کتابهای تاریخی در درستی مطالب آنها دقت و توجه کامل نمیشود؛ در نتیجه گاه اندیشههای ناروا و نادرستی از طریق نقل آنها به [[جامعه]] راه مییابد که گاه با [[قرآن]] و مسائل [[بدیهی]] و مسلم فقهی [[ناسازگاری]] دارد و دستاویزی برای [[مخالفان اسلام]] و [[دشمنان دین]] میشود؛ به ویژه که سیره [[جاذبه]] دارد و برای عموم قابل دریافت و فهم است. گاهی گونهای ناسازگاری بین آنچه به عنوان سیره از معصومان نقل میشود و مسائل فقهی رخ مینماید و جامعه را دچار اندیشههای ناهماهنگ و ملتهب میکند؛ لذا باید در پی راهها و روشهایی بود که ما را به سرچشمۀ زلال [[سیره]] رهنمون گردد و از آلودگیها دور سازد. ما بر این باوریم که سیره، نمونۀ متعالی [[احکام اسلامی]] است و نباید با آن در تضاد باشد<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۵۶.</ref>. | ||
==[[لزوم]] [[نگارش]] سیره== | ==[[لزوم]] [[نگارش]] سیره== | ||
مایه [[تأسف]] است که در آغاز دوران [[خلافت]]، به بهانه بی توجهی به [[قرآن]] با [[سنت]] و سیره [[حضرت رسول]]{{صل}} [[مبارزه]] شد. [[خلیفه دوم]] به طور رسمی [[مردم]] را از نگاشتن [[حدیث]] بازداشت<ref>علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۵۲۳؛ ابن رجب حنبلی، ذیل طبقات الحنابله، ج۴، ص۳۶۸، شرح حال سلیمان بن عبدالقوی.</ref> و سالها بعد هم اگر اثری تدوین میشد، [[دستگاه خلافت]] | مایه [[تأسف]] است که در آغاز دوران [[خلافت]]، به بهانه بی توجهی به [[قرآن]] با [[سنت]] و سیره [[حضرت رسول]]{{صل}} [[مبارزه]] شد. [[خلیفه دوم]] به طور رسمی [[مردم]] را از نگاشتن [[حدیث]] بازداشت<ref>علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۵۲۳؛ ابن رجب حنبلی، ذیل طبقات الحنابله، ج۴، ص۳۶۸، شرح حال سلیمان بن عبدالقوی.</ref> و سالها بعد هم اگر اثری تدوین میشد، [[دستگاه خلافت]] آن را از بین میبرد. نمونه روشن آن [[کتاب]] [[سیره پیامبر]]{{صل}} بود که [[ابان بن عثمان بن عفان]] آن را نگاشت و در [[حج]] سال ۸۲ به [[سلیمان بن عبدالملک]] فرزند [[خلیفه]] وقت تقدیم کرد؛ امّا وی آن را از بین برد<ref>خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۱، ص۲۷؛ زبیر بن بکار، الأخبار الموفقیات، ص۳۳۲.</ref>. [[بنی امیه]] با دید قبیلهای و مانند قبل از [[اسلام]] به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} مینگریستند؛ این نکته از اشعار [[یزید]] در هنگام ورود اسرای [[کربلا]] به دروازه [[شام]]<ref>{{عربی|لما بدت تلك الحمول و أشرفت/ تلك الرؤوس على شفا جيرون/ نعب الغراب فقلت قل أو لا تقل/ فقد اقتضيت من الرسول ديوني}}. آلوسی درباره این اشعار مینویسد: وقتی کاروان اسیران کربلا همراه سرهای شهدا به منطقه باب جیرون شام رسید و کلاغی قار قار کرد، یزید در اشعاری گفت: «کلاغ قار قار کرد، گفتم: بگو یا نگو (صدای کلاغ حکایت از خبر شوم دارد)؛ به تحقیق دَین خودم را به رسول{{صل}} پرداختم»؛ یعنی به انتقام آنچه رسول خدا{{صل}} روز بدر کشت، مانند جدم عتبه و داییام فرزند عتبه، اکنون خانواده او را کشتم و اسیر کردم و این کفر صریح یزید است (سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۳، ص۲۲۸؛ محمد بن احمد سفارینی، غذاء الألباب شرح منظومة الأداب، ج۱، ص۹۶).</ref> و در کاخش، به خوبی پیداست<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۱۱۴: {{عربی|لعبت هاشم بالملك فلا/ خبر جاء و لا وحي نزل}}.</ref>. آنها به همین علت با تدوین آثار [[پیامبر]]{{صل}} [[مخالف]] بودند. ممنوعیت [[تدوین حدیث]] تا [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] ادامه داشت. وی در آغاز [[قرن دوم]] [[دستور]] [[نگارش]] [[حدیث]] را صادر کرد<ref>علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۶۷۱؛ بدرالدین عینی، عمدة القاری، ج۲، ص۱۲۹.</ref>؛ ولی در عمل تا چند سال بعد از [[سقوط]] [[بنی امیه]] در سال ۱۴۳ تدوین حدیث انجام نگرفت<ref>شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۱۳؛ علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۶۷۶؛ محمدباقر بهبودی، معرفة الحدیث، ص۱. {{عربی|و في هذا العصر شرع علماء الاسلام في تدوين الحديث و الفقه و التفسير، فصنّف ابن جريح التصانيف بمكة...}}.</ref>. | ||
اولین یا مهمترین کتاب [[سیره]] که [[محمد بن اسحاق بن یسار]] (م ۱۵۰) | اولین یا مهمترین کتاب [[سیره]] که [[محمد بن اسحاق بن یسار]] (م ۱۵۰) آن را نگاشته بود، اکنون در دسترس نیست و از بین رفته است. نگارش سیره [[ابن اسحاق]] در دوران [[خلافت عباسی]] به درخواست [[منصور]] برای فرزندش [[مهدی]] انجام شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، مقدمه، ص۱۰.</ref>. این اثر تا حدود [[قرن هشتم]] و نهم در دسترس بوده است. این موضوع نشان میدهد افرادی [[تفکر]] [[امویان]] را در از بین بردن [[سیره نبوی]] دنبال میکردند و جمعی در گذشته با [[سنت]] و سیره نبوی [[مبارزه]] کرده و تلاش داشتهاند منابع اولیه آن را از بین ببرند. خوشبختانه در سالهای اخیر اوراق پراکندهای از سیره ابن اسحاق در کتابخانه [[ظاهریه]] [[دمشق]] پیدا شده و دو تن، جداگانه آن را منتشر کردهاند<ref>سیره ابن اسحاق توسط سهیل زکار و محمد حمیدالله در دو تحقیق جداگانه منتشر شده است. حسین مرادینسب نیز روایات یونس بن بکیر را از ابن اسحاق در مجموعهای گردآوری کرده است.</ref>. | ||
آنچه [[ذهبی]] بیان کرده، نشانه روشنی از بیتوجهی به تدوین [[احادیث]] و [[تفسیر]] در دوران [[خلافت اموی]] است. وی در حوادث سال ۱۴۳ که ده سال بعد از [[خلافت]] [[عباسیان]] است مینویسد: در این عصر علمای [[اسلام]] شروع به [[تدوین حدیث]]، [[فقه]] و [[تفسیر]] کردند و ابن [[جریح]] در [[مکه]] و دیگران به تصنیف پرداختند<ref>شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۹ (سال ۱۴۱-۱۶۰)، ص۱۳: {{عربی|و في هذا العصر شرع علماء الاسلام في تدوين الحديث و الفقه و التفسير فصنف ابن جريح التصانيف بمكة}}.</ref>. | آنچه [[ذهبی]] بیان کرده، نشانه روشنی از بیتوجهی به تدوین [[احادیث]] و [[تفسیر]] در دوران [[خلافت اموی]] است. وی در حوادث سال ۱۴۳ که ده سال بعد از [[خلافت]] [[عباسیان]] است مینویسد: در این عصر علمای [[اسلام]] شروع به [[تدوین حدیث]]، [[فقه]] و [[تفسیر]] کردند و ابن [[جریح]] در [[مکه]] و دیگران به تصنیف پرداختند<ref>شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۹ (سال ۱۴۱-۱۶۰)، ص۱۳: {{عربی|و في هذا العصر شرع علماء الاسلام في تدوين الحديث و الفقه و التفسير فصنف ابن جريح التصانيف بمكة}}.</ref>. | ||
بر خلاف جریان خلافت، [[رهبران]] [[شیعه]] بر سیرۀ [[نبوی]] تأکید داشتند و | بر خلاف جریان خلافت، [[رهبران]] [[شیعه]] بر سیرۀ [[نبوی]] تأکید داشتند و آن را ملاک عمل خود دانسته<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵.</ref> و [[فقیه]] [[واقعی]] را کسی میدانستند که به [[سنت پیامبر]]{{صل}} متمسک شود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۷۰: {{متن حدیث|إِنَّ الْفَقِيهَ حَقَّ الْفَقِيهِ الزَّاهِدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبُ فِي الْآخِرَةِ الْمُتَمَسِّكُ بِسُنَّةِ النَّبِيِّ}}.</ref>. بخشی از [[سیره نبوی]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} در [[کتب اربعه]] بازتاب یافته است. شیعه تلاش کرده است [[سیره معصومان]] را از مهمترین منابع معتبر استخراج کند. همه [[صاحب نظران]] بر این باورند که [[بهترین]] [[اخبار]] و معتبرترین آنها در این چهار اثر موجود است؛ بنابراین خبری که در این سه یا چهار اثر [[نقل]] شده باشد، از درصد [[اعتماد]] بالایی برخوردار است و سیرۀ مستخرج از این منابع میتواند از [[پذیرش]] و [[اقبال]] عمومی بیشتری برخوردار شود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۵۷.</ref> | ||
==[[نگارش]] شرح حال بزرگان== | ==[[نگارش]] شرح حال بزرگان== |