جز
جایگزینی متن - 'دانشنامه کلام اسلامی، ج۲' به 'دانشنامه کلام اسلامی، ج۲'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'دانشنامه کلام اسلامی، ج۲' به 'دانشنامه کلام اسلامی، ج۲') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==معناشناسی بدعت== | ==معناشناسی بدعت== | ||
بدعت در لغت بهمعنای ایجاد چیزی بدون نمونه پیشین است<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقائیس، ج۱، ص۲۰۹؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۲، ص۵۴.</ref> و در اصطلاح [[دینی]] یعنی چیزی را جزء [[دین]] به حساب بیاورند که ریشهای در [[کتاب و سنت]] ندارد و [[بدعتگذار]] چیزی را در دین ابداع میکند: {{عربی|ادخال ما لیس فیالدین فیالدین}}<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص ۱۶۴؛ عسقلانی، احمد بن حجر، فتح الباری، ج۵، ص۱۵۶؛ رسائل الجاحظ، ۶۰؛ نیشابوری مقری، ابو جعفر، الحدود، ص۷۹.</ref> و نیز ممکن است چیزی را که جزء دین هست کاری بکند که مردم خیال کنند جزء دین نیست<ref>ر.ک: [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۶۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۵۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۸۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۴۳؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۶؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | بدعت در لغت بهمعنای ایجاد چیزی بدون نمونه پیشین است<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقائیس، ج۱، ص۲۰۹؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۲، ص۵۴.</ref> و در اصطلاح [[دینی]] یعنی چیزی را جزء [[دین]] به حساب بیاورند که ریشهای در [[کتاب و سنت]] ندارد و [[بدعتگذار]] چیزی را در دین ابداع میکند: {{عربی|ادخال ما لیس فیالدین فیالدین}}<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص ۱۶۴؛ عسقلانی، احمد بن حجر، فتح الباری، ج۵، ص۱۵۶؛ رسائل الجاحظ، ۶۰؛ نیشابوری مقری، ابو جعفر، الحدود، ص۷۹.</ref> و نیز ممکن است چیزی را که جزء دین هست کاری بکند که مردم خیال کنند جزء دین نیست<ref>ر.ک: [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۶۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۵۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۸۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۴۳؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۶؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]].</ref>. | ||
==[[بدعت در قرآن]]== | ==[[بدعت در قرآن]]== | ||
معنای اصطلاحی بدعت مبنای [[قرآنی]] دارد و [[قرآن]] به [[صراحت]] آن را [[نکوهیده]] است، همچنین در برخی [[آیات]] به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در [[شرایع]] پیشین اشاره شده است. در این آیات ضمن اشاره به عوامل و انگیزههای [[بدعتگذاری]] از آثار و پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] این عمل نیز سخن به میان آمده و برخی [[احکام فقهی]] بدعت را هم [[یادآوری]] کرده است. برخی از این [[آیات]] عبارتاند از: | معنای اصطلاحی بدعت مبنای [[قرآنی]] دارد و [[قرآن]] به [[صراحت]] آن را [[نکوهیده]] است، همچنین در برخی [[آیات]] به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در [[شرایع]] پیشین اشاره شده است. در این آیات ضمن اشاره به عوامل و انگیزههای [[بدعتگذاری]] از آثار و پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] این عمل نیز سخن به میان آمده و برخی [[احکام فقهی]] بدعت را هم [[یادآوری]] کرده است. برخی از این [[آیات]] عبارتاند از: | ||
#{{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند ولى حق آن را بسزا نگزاردند». سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>؛ [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[ابداع]] روش [[رهبانیت]] از سوی [[نصارا]] اشاره کرده است و از جملۀ {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ}} استفاده میشود رهبانیت [[عمل]] [[مقدس]] [[دینی]] نیست؛ بلکه یک روش ساختگی و نوعی [[تصرف]] در [[دین]] و بدعت است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[تبرک ۲ (مقاله)|تبرک]]، [[بدعت ۲ (مقاله)|بدعت]]، توسل، ص ۷۵ ـ ۷۹.</ref>. در ادامۀ آیه آمده آنان پس از ابداع رهبانیت، [[حق]] آن را به [[درستی]] ادا نکردند: {{متن حدیث|فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}؛ یعنی آنان یا نسلهای بعدی این روش ابداعی را با [[شرک]] و آموزههای غیر [[الهی]] [[درهم]] آمیختند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲.</ref>. | #{{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند ولى حق آن را بسزا نگزاردند». سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>؛ [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[ابداع]] روش [[رهبانیت]] از سوی [[نصارا]] اشاره کرده است و از جملۀ {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ}} استفاده میشود رهبانیت [[عمل]] [[مقدس]] [[دینی]] نیست؛ بلکه یک روش ساختگی و نوعی [[تصرف]] در [[دین]] و بدعت است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[تبرک ۲ (مقاله)|تبرک]]، [[بدعت ۲ (مقاله)|بدعت]]، توسل، ص ۷۵ ـ ۷۹.</ref>. در ادامۀ آیه آمده آنان پس از ابداع رهبانیت، [[حق]] آن را به [[درستی]] ادا نکردند: {{متن حدیث|فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}؛ یعنی آنان یا نسلهای بعدی این روش ابداعی را با [[شرک]] و آموزههای غیر [[الهی]] [[درهم]] آمیختند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>؛ [[قرآن]] [[اهل کتاب]] را [[نکوهش]] میکند که [[کتاب الهی]] را دستکاری میکردند و آن را به [[خدا]] نسبت میدادند و در مقابل این کار از افراد و مقاماتی [[پاداش]] مادی دریافت مینمودند. جملۀ {{متن قرآن|هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ}} مبین این است که علت نکوهش این بوده که [[تحریفها]] را به خدا نسبت میدادند<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱ و ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | #{{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>؛ [[قرآن]] [[اهل کتاب]] را [[نکوهش]] میکند که [[کتاب الهی]] را دستکاری میکردند و آن را به [[خدا]] نسبت میدادند و در مقابل این کار از افراد و مقاماتی [[پاداش]] مادی دریافت مینمودند. جملۀ {{متن قرآن|هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ}} مبین این است که علت نکوهش این بوده که [[تحریفها]] را به خدا نسبت میدادند<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱ و ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]].</ref>. | ||
==بدعت در [[روایات]]== | ==بدعت در [[روایات]]== | ||
در روایات زیادی از بدعت سخن به میان آمده و به [[صراحت]] [[نکوهیده]] شده است از جمله: | در روایات زیادی از بدعت سخن به میان آمده و به [[صراحت]] [[نکوهیده]] شده است از جمله: | ||
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «پس از من هرگاه [[اهل]] ریب و بدعت را دیدید از آنها [[بیزاری]] جویید و دربارۀ آنها بد گویید و [[طعن]] زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به [[فسادانگیزی]] در [[اسلام]] [[طمع]] نکنند و [[مردم]] از آنها برحذر باشند و بدعتهای آنها را نیاموزند تا [[خداوند]] برای شما در برابر این کار [[حسنات]] بنویسد و درجات [[آخرت]] را برای شما بالا برد»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ اَلرَّیْبِ وَ اَلْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا اَلْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ اَلْقَوْلَ فِیهِمْ وَ اَلْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی اَلْفَسَادِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ یَحْذَرَهُمُ اَلنَّاسُ وَ لاَ یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اَللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ اَلدَّرَجَاتِ فِی اَلْآخِرَةِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲, ص۳۷۵.</ref>. | # [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «پس از من هرگاه [[اهل]] ریب و بدعت را دیدید از آنها [[بیزاری]] جویید و دربارۀ آنها بد گویید و [[طعن]] زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به [[فسادانگیزی]] در [[اسلام]] [[طمع]] نکنند و [[مردم]] از آنها برحذر باشند و بدعتهای آنها را نیاموزند تا [[خداوند]] برای شما در برابر این کار [[حسنات]] بنویسد و درجات [[آخرت]] را برای شما بالا برد»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ اَلرَّیْبِ وَ اَلْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا اَلْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ اَلْقَوْلَ فِیهِمْ وَ اَلْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی اَلْفَسَادِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ یَحْذَرَهُمُ اَلنَّاسُ وَ لاَ یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اَللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ اَلدَّرَجَاتِ فِی اَلْآخِرَةِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲, ص۳۷۵.</ref>. | ||
# [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «[[نیکوترین]] [[کارها]] سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و [[درستی]] آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آیندۀ آن روشن نیست»<ref>{{متن حدیث|انَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۶۵؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | # [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «[[نیکوترین]] [[کارها]] سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و [[درستی]] آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آیندۀ آن روشن نیست»<ref>{{متن حدیث|انَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۶۵؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]].</ref> | ||
==تقسیمبندی بدعت== | ==تقسیمبندی بدعت== | ||
===تقسیمبندی از نظر [[اهل سنت]]=== | ===تقسیمبندی از نظر [[اهل سنت]]=== | ||
[[اهل سنت]] چندین تقسیم برای بدعت انجام دادهاند مانند: | [[اهل سنت]] چندین تقسیم برای بدعت انجام دادهاند مانند: | ||
#'''[[هدایت]] و [[ضلالت]] یا [[شایسته]] و [[ناشایست]]''': اگر بدعت در شمول [[حکم]] کلیِ [[رضایت خداوند]] جای گیرد، آن را "بدعت به هدایت" میگویند، در برابر، اگر بدعت با امر [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} ناسازگار باشد و [[نکوهش]] و [[انکار]] شده باشد، "بدعت به ضلالت یا ضلال" است<ref>النهایة، ج۱، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷.</ref>. ریشه این تقسیم، به گفتار [[خلیفه دوم]] برمیگردد؛ زیرا [[نماز تراویح]] قبلاً به صورت فرادی خوانده میشد، بعداً به پیشنهاد او به همگان پشت سر یک [[امام]]، نماز تراویح را میخوانند آن را بدعت پسندیده خواند<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۴۴، کتاب صوم.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | #'''[[هدایت]] و [[ضلالت]] یا [[شایسته]] و [[ناشایست]]''': اگر بدعت در شمول [[حکم]] کلیِ [[رضایت خداوند]] جای گیرد، آن را "بدعت به هدایت" میگویند، در برابر، اگر بدعت با امر [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} ناسازگار باشد و [[نکوهش]] و [[انکار]] شده باشد، "بدعت به ضلالت یا ضلال" است<ref>النهایة، ج۱، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷.</ref>. ریشه این تقسیم، به گفتار [[خلیفه دوم]] برمیگردد؛ زیرا [[نماز تراویح]] قبلاً به صورت فرادی خوانده میشد، بعداً به پیشنهاد او به همگان پشت سر یک [[امام]]، نماز تراویح را میخوانند آن را بدعت پسندیده خواند<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۴۴، کتاب صوم.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]؛ فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵.</ref>. این تقسیم مبنای [[درستی]] ندارد؛ چرا که [[واقعیت]] بدعت، نوعی کنار نهادن [[شریعت]] و تضادّ با آن است و چنین چیزی هرگز به دو دسته [[حسن]] و [[قبیح]] تقسیم نمیشود<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]].</ref>. | ||
#'''[[بدعت عادی]] و [[شرعی]]''': برخی "بدعت" را به بدعت در امور عادی و شرعی تقسیم کردهاند<ref>ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم، ص۱۲۹.</ref>. این تقسیم نیز پایه صحیحی ندارد؛ زیرا بدعت، [[تغییر]] در [[امور شرعی]] است، خواه در مورد [[عبادات]] باشد یا معاملات، یا در امور مربوط به مسائل [[سیاسی]] [[اسلام]]<ref>ابو اسحاق شاطبی، الاعتصام، ص۳۶۲.</ref>.<ref>جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر، بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲.</ref> | #'''[[بدعت عادی]] و [[شرعی]]''': برخی "بدعت" را به بدعت در امور عادی و شرعی تقسیم کردهاند<ref>ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم، ص۱۲۹.</ref>. این تقسیم نیز پایه صحیحی ندارد؛ زیرا بدعت، [[تغییر]] در [[امور شرعی]] است، خواه در مورد [[عبادات]] باشد یا معاملات، یا در امور مربوط به مسائل [[سیاسی]] [[اسلام]]<ref>ابو اسحاق شاطبی، الاعتصام، ص۳۶۲.</ref>.<ref>جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر، بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲.</ref> | ||
#'''تقسیم به [[احکام خمسه]] [[فقهی]]''': گروهی دیگر بدعت را به پنج [[قسم]] [[واجب]]، [[حرام]]، [[مکروه]]، [[مستحب]] و [[مباح]] تقسیم کردهاند<ref>حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۶۰۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۳.</ref>: | #'''تقسیم به [[احکام خمسه]] [[فقهی]]''': گروهی دیگر بدعت را به پنج [[قسم]] [[واجب]]، [[حرام]]، [[مکروه]]، [[مستحب]] و [[مباح]] تقسیم کردهاند<ref>حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۶۰۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۳.</ref>: | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
##بدعت مستحب: بدعتی است که با قواعد [[استحباب]] مطابق است؛ همانند بهرهگیری از شیوههای نوین [[ارتباطات]]. | ##بدعت مستحب: بدعتی است که با قواعد [[استحباب]] مطابق است؛ همانند بهرهگیری از شیوههای نوین [[ارتباطات]]. | ||
##بدعت مکروه: آن است که با قواعد [[عمل]] [[مکروه]] همراه است؛ مانند [[تزیین]] [[مسجد]] به نقوش. | ##بدعت مکروه: آن است که با قواعد [[عمل]] [[مکروه]] همراه است؛ مانند [[تزیین]] [[مسجد]] به نقوش. | ||
##بدعت [[مباح]]: بدعتی است که [[قواعد]] [[اباحه]] بر آن منطبق است؛ مانند توسعه در نوع [[خوراک]] و [[پوشاک]]<ref>تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱، ص۲۲.</ref>. این تقسیم نیز هیچ دلیلی ندارد، زیرا بدعت به معنای چیز جدید در [[دین]] است که [[مستند شرعی]] نداشته باشد، لذا اگر چیزی مستند شرعی داشته باشد، جزء دین بوده و [[حکم شرعی]] بر آن بار میشود، یعنی اگر [[ادله]] [[وجوب]] شامل آن شود، آن امر [[واجب]] و اگر ادله [[استحباب]] شامل آن شود، [[مستحب]] محسوب شده و مابقی هم بر همین منوال است<ref>ابو اسحاق شاطبی، الاعتصام، ص۱۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۱، ص۱۹۳.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | ##بدعت [[مباح]]: بدعتی است که [[قواعد]] [[اباحه]] بر آن منطبق است؛ مانند توسعه در نوع [[خوراک]] و [[پوشاک]]<ref>تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱، ص۲۲.</ref>. این تقسیم نیز هیچ دلیلی ندارد، زیرا بدعت به معنای چیز جدید در [[دین]] است که [[مستند شرعی]] نداشته باشد، لذا اگر چیزی مستند شرعی داشته باشد، جزء دین بوده و [[حکم شرعی]] بر آن بار میشود، یعنی اگر [[ادله]] [[وجوب]] شامل آن شود، آن امر [[واجب]] و اگر ادله [[استحباب]] شامل آن شود، [[مستحب]] محسوب شده و مابقی هم بر همین منوال است<ref>ابو اسحاق شاطبی، الاعتصام، ص۱۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۱، ص۱۹۳.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]؛ فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵.</ref> | ||
===تقسیمبندی از نظر شیعه=== | ===تقسیمبندی از نظر شیعه=== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# '''[[تقلید کورکورانه]] و بدون [[تعقل]]''': از عوامل دیگر پیدایش بدعت، تعصبهای ناروای [[بدعت گذار]] نسبت به [[عقاید]] موروثی از نیاکان است که در میان آنان [[زندگی]] کردهاند و سبب میشود عده ای خود را به [[گناه]] [[آلوده]] کنند، این عامل، عالمانه است و با کمال [[آگاهی]] حاضرند این بدعت را ایجاد کنند و در [[قرآن]] از [[تقلید]] کورکورانۀ افراد از نیاکان خود و پافشاری بر بدعتهای آنها سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱ و ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹.</ref>. | # '''[[تقلید کورکورانه]] و بدون [[تعقل]]''': از عوامل دیگر پیدایش بدعت، تعصبهای ناروای [[بدعت گذار]] نسبت به [[عقاید]] موروثی از نیاکان است که در میان آنان [[زندگی]] کردهاند و سبب میشود عده ای خود را به [[گناه]] [[آلوده]] کنند، این عامل، عالمانه است و با کمال [[آگاهی]] حاضرند این بدعت را ایجاد کنند و در [[قرآن]] از [[تقلید]] کورکورانۀ افراد از نیاکان خود و پافشاری بر بدعتهای آنها سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱ و ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹.</ref>. | ||
#'''[[تقدس جاهلانه]]:''' افراد عالم و [[آگاه]] از حدود دین به ویژه [[عبادات]]، در [[امور عبادی]] و [[زندگی]]، [[اعتدال]] را رعایت کرده و از حدودی که [[خدا]] معین کرده است، پا را فراتر نمینهند، امّا افراد ناآزموده و [[ناآگاه]]، گاهی [[زیادهروی]] در [[عبادت]] را پیشه خود ساخته و [[تصور]] میکنند با این کار به خدا [[تقرب]] میجویند. [[عثمان بن مظعون]]، مردی که در [[سفر]] [[روزه]] گرفته بود<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۹۰ و ۳۹۹.</ref> و همچنین کسانی که [[اعمال]] [[حج]] را مطابق [[سنت پیامبر]]{{صل}} انجام ندادند <ref>نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۳۷-۳۸ و ۴۰؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۴۰.</ref> مواردی از این قبیلاند، [[انگیزه]] چنین افرادی [[تقرّب]] بیشتر به خدا بوده است. | #'''[[تقدس جاهلانه]]:''' افراد عالم و [[آگاه]] از حدود دین به ویژه [[عبادات]]، در [[امور عبادی]] و [[زندگی]]، [[اعتدال]] را رعایت کرده و از حدودی که [[خدا]] معین کرده است، پا را فراتر نمینهند، امّا افراد ناآزموده و [[ناآگاه]]، گاهی [[زیادهروی]] در [[عبادت]] را پیشه خود ساخته و [[تصور]] میکنند با این کار به خدا [[تقرب]] میجویند. [[عثمان بن مظعون]]، مردی که در [[سفر]] [[روزه]] گرفته بود<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۹۰ و ۳۹۹.</ref> و همچنین کسانی که [[اعمال]] [[حج]] را مطابق [[سنت پیامبر]]{{صل}} انجام ندادند <ref>نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۳۷-۳۸ و ۴۰؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۴۰.</ref> مواردی از این قبیلاند، [[انگیزه]] چنین افرادی [[تقرّب]] بیشتر به خدا بوده است. | ||
# '''[[پیروی]] نکردن از [[پیشوای معصوم]]''': از جمله عوامل بدعت، [[اعتقاد نداشتن به پیشوای معصوم]] پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یا ملتزم نبودن به پیروی از اوست که برخلاف توصیههای مؤکد [[قرآن]] و [[سنت]] است. پیامبر اکرم{{صل}} در [[حدیث قطعی ثقلین]]، [[عامل نجات از گمراهی]] را [[تمسک به کتاب و عترت]] خود معرفی کرده است. اگر به این سفارش پیامبر اکرم{{صل}} عمل میشد، [[راه]] [[فرقهگرایی]] که در [[جهان اسلام]] پدید آمد و بدعتهایی که میان [[مسلمین]] شکل گرفت بسته میشد.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | # '''[[پیروی]] نکردن از [[پیشوای معصوم]]''': از جمله عوامل بدعت، [[اعتقاد نداشتن به پیشوای معصوم]] پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یا ملتزم نبودن به پیروی از اوست که برخلاف توصیههای مؤکد [[قرآن]] و [[سنت]] است. پیامبر اکرم{{صل}} در [[حدیث قطعی ثقلین]]، [[عامل نجات از گمراهی]] را [[تمسک به کتاب و عترت]] خود معرفی کرده است. اگر به این سفارش پیامبر اکرم{{صل}} عمل میشد، [[راه]] [[فرقهگرایی]] که در [[جهان اسلام]] پدید آمد و بدعتهایی که میان [[مسلمین]] شکل گرفت بسته میشد.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]].</ref> | ||
==پیامدهای ناگوار بدعت== | ==پیامدهای ناگوار بدعت== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | # [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | ||
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | # [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | ||
#[[پرونده:1100222.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام | #[[پرونده:1100222.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |