←آیا میتوان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*به تقریر دیگر دارنده [[مقام ولایت]] بالضروره به [[مقام قرب الهی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت [[اسرار]] و [[معارف الهی]] از نوع [[معارف عقلی]] و [[دینی]] و [[معرفتی]] نائل میآید و از این حیث میتوان وی را "[[نبی]]" به معنای خبردهنده از [[غیب الهی]] نامید. در [[عرفان]] از این [[مقام]] به "[[نبوت]] تعریفی" نام برده میشود <ref>فصوص الحکم، فص داودیه، ص ۱۶۲؛ الفتوحات، ج۱، ص ۱۴۳ و ج۲، ص ۴۲۹؛ مقدمه قیصری بر فصوص، ج۱، ص ۱۲۷، فصل ۱۲.</ref>، لذا [[عارفان]] در رابطه با [[خاتمیت]] قائلاند که "[[نبوت تشریعی]]" به [[خاتمیت]] رسیده است، اما [[نبوت]] تعیفی به معنای رسیدن [[انسان]]های کامل به [[قرب الهی]] و دریافت حقایق [[عقلی]] و [[دینی]] - نه [[شریعت]] - به استمرار خود ادامه خواهد داد. | *به تقریر دیگر دارنده [[مقام ولایت]] بالضروره به [[مقام قرب الهی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت [[اسرار]] و [[معارف الهی]] از نوع [[معارف عقلی]] و [[دینی]] و [[معرفتی]] نائل میآید و از این حیث میتوان وی را "[[نبی]]" به معنای خبردهنده از [[غیب الهی]] نامید. در [[عرفان]] از این [[مقام]] به "[[نبوت]] تعریفی" نام برده میشود <ref>فصوص الحکم، فص داودیه، ص ۱۶۲؛ الفتوحات، ج۱، ص ۱۴۳ و ج۲، ص ۴۲۹؛ مقدمه قیصری بر فصوص، ج۱، ص ۱۲۷، فصل ۱۲.</ref>، لذا [[عارفان]] در رابطه با [[خاتمیت]] قائلاند که "[[نبوت تشریعی]]" به [[خاتمیت]] رسیده است، اما [[نبوت]] تعیفی به معنای رسیدن [[انسان]]های کامل به [[قرب الهی]] و دریافت حقایق [[عقلی]] و [[دینی]] - نه [[شریعت]] - به استمرار خود ادامه خواهد داد. | ||
*[[محیالدین عربی]] میگوید:{{عربی|" و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنطقعة... الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیهما"}}<ref>فصوص الحکم، آخر فص عزیزی، ص۱۳۴ و فص شیئی، ص۷۲.</ref>. پس اصل [[برتری]] دارنده [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] با [[قرآن]] و مبانی [[عرفانی]] سازگار است، اما اینکه آیا [[امامان]] [[شیعه]] نیز دارنده چنین [[روح]] و [[مقام|مقامی]] هستند؛ ما آن را با [[روایات نبوی]] ثابت میکنیم. [[روایات]] متعددی وجود دارد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[روح قدسی]] آنان و [[برتری]] آنان بر [[ارواح]] [[پیامبران]] تأکید و تصریح داشته است که برخی در صفحات پیشین و بعض دیگر در فصل اول ذیل عنوان "[[امامان]] و [[واسطه فیض الهی]]" [[گذشت]]<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>. | *[[محیالدین عربی]] میگوید:{{عربی|" و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنطقعة... الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیهما"}}<ref>فصوص الحکم، آخر فص عزیزی، ص۱۳۴ و فص شیئی، ص۷۲.</ref>. پس اصل [[برتری]] دارنده [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] با [[قرآن]] و مبانی [[عرفانی]] سازگار است، اما اینکه آیا [[امامان]] [[شیعه]] نیز دارنده چنین [[روح]] و [[مقام|مقامی]] هستند؛ ما آن را با [[روایات نبوی]] ثابت میکنیم. [[روایات]] متعددی وجود دارد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[روح قدسی]] آنان و [[برتری]] آنان بر [[ارواح]] [[پیامبران]] تأکید و تصریح داشته است که برخی در صفحات پیشین و بعض دیگر در فصل اول ذیل عنوان "[[امامان]] و [[واسطه فیض الهی]]" [[گذشت]]<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>. | ||
==[[جایگاه امامت در نظام اعتقادی اسلام]]== | |||
*مسئله امامت در [[تفکر]] [[اسلامی]] [[جایگاه]] بسیار بالایی دارد. [[قرآن کریم]] امامت را [[برتر]] از [[نبوت]] دانسته است، زیرا درباره [[ابراهیم خلیل]]{{ع}}، یادآور شده است که او پس از آنکه دارای [[مقام]] [[نبوت]] بود، مورد آزمونهای ویژهای قرار گرفت و آن گاه [[مقام امامت]] به او اعطا گردید<ref>سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ۶۹.</ref>. | |||
*در [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} بر این مطلب تصریح و تأکید شده است <ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۴، ۱۴۹ـ ۱۵۱ و ۱۵۴؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۲۷ـ ۱۲۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۴۹ـ ۱۵۱.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ۶۹.</ref>. | |||
*اگر از منظر [[تاریخی]] نیز به امامت بنگریم [[جایگاه]] ویژه آن نزد [[مسلمانان]] آشکار میگردد. پس از [[پیامبر]]{{صل}} مهمترین و حساسترین مسئلهای که مورد بحث و گفت وگوی [[مسلمانان]] قرار گرفت، امامت بود. هیچ یک از آموزههای دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و [[نزاع]] واقع نشده است <ref>الملل والنحل، ج۱، ص۲۲.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ۶۹.</ref>. | |||
*در اهمیت امامت همین بس که در [[مکتب]] [[تشیع]] امامت یکی از [[اصول دین]] است؛ از اینرو در ادامه چند نکته ذکر میشود. | |||
#اهداف و اغراضی که با [[نبوت]] حاصل میشد با امامت حقه نیز به دست آید به گونهای که به انتفای امامت، اغراض و [[اهداف]] [[نبوت]]، منتفی میشود پس همان طور که [[نبوت]] از [[اصول دین]] است امامت نیز از [[اصول دین]] است. | |||
#با امامت، اساس [[شریعت]] [[حفظ]] میشود و [[نظام اجتماعی]] قوام مییابد. | |||
# [[زندگی]] بدون [[معرفت به امام]]، در واقع [[زندگی]] جاهلانه است و نه [[حیات]] طیبهای که [[ادیان]]، ارمغانآور آن هستند. از [[حضرت رسول]] از [[خاصه]] و [[عامه]] چنین [[روایت]] شده است: "هر کس که از [[دنیا]] برود و [[امام]] زمانش را نشناخته باشد در [[حقیقت]] ([[مسلمان]] نیست) به [[مرگ جاهلیت]] از [[دنیا]] رفته است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref>. این [[حدیث]] به وضوح دلالت میکند که [[نفی]] امامت مستلزم [[کفر]] است پس امامت از اصول [[دین اسلام]] است. | |||
* امامت یک [[منصب الهی]] و فراتر از [[گزینش]] است همان طور که [[مقام نبوت]]، یک [[مقام]] و [[منصب الهی]] است و [[خداوند متعال]] باید [[نبی]] و [[پیامبر]] را [[تعیین]] کند هرگز امکان ندارد فردی از طریق [[گزینش]] [[مردم]] به [[مقام نبوت]] رسد و همچنین، [[مقام امامت]] یک [[مقام الهی]] است که هرگز فردی از طریق [[انتخاب مردم]] یا [[انتخاب]] [[اهل حل و عقد]] و دایرۀ [[شورا]] به [[مقام امامت]] نمیرسد<ref>محمود یزدی مطلق و جمعی از نویسندگان، امامت پژوهی، ص۷۸-۷۹ با تلخیص.</ref>. | |||
*آخرین مرحلۀ [[سیر]] تکاملی [[انسان]]، امامت است که [[قرآن مجید]] نیز آن را بیان میکند که تنها [[خواص]] به آن [[مقام]] میرسند: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
* [[کتاب]] [[بدایة المعارف (کتاب)|بدایة المعارف]] اینگونه عقیدۀ [[شیعه]] را در مورد امامت بیان میکند: "ما معتقدیم که امامت یک اصل از [[اصول دین]] است که [[ایمان کامل]] نمیشود الا به وسیلۀ [[اعتقاد]] به آن و اینکه [[تقلید]] در [[عقیده]] از آباء واهل و معلمان هنگامی که به سن [[تکلیف]] میرسند و بزرگ میشوند [[کفایت]] نمیکند بلکه [[واجب]] است [[تفکر]] در امامت کما اینکه که [[واجب]] است [[تفکر]] در [[توحید]] و [[نبوت]]"<ref>محسن خرازی، بدایة المعارف، ج۱، ص۵ و ۶.</ref>. | |||
*باز هم میگوید: همان طوری که ما معتقدیم امامت مانند [[نبوت]] از [[خدای تعالی]] است پس چاره نیست از این که در هر عصری [[امام هدایت]] کنندهای که [[جانشین]] [[نبی]] باشد در وظایفش مثل [[هدایت]] [[بشر]]، [[ارشاد]] [[بشر]] به آن چیزی که [[صلاح]] و [[سعادت]] در دو [[جهان]] است و برای [[امام]] است آن چیزی که برای [[نبی]] از [[ولایت عامه]] است بر [[مردم]]، به خاطر [[تدبیر]] شوون آنها، مصالحشان و [[اقامه عدل]] بین [[مردم]] و [[رفع ظلم]] و [[دشمنی]] از بین [[مردم]]. | |||
*بنابراین امامت [[استمرار]] برای [[نبوت]] است و دلیلی که موجب [[ارسال رسل]] و [[بعثت انبیا]]{{عم}} است همان [[دلیل]] موجب [[نصب امام]] بعد از [[رسول]] است. همانا امامت نمیباشد الا بالنص از طرف [[خدای تعالی]] برلسان [[نبی]] یا زبان امامی که قبل از او است و امامت به [[اختیار]] و [[انتخاب مردم]] نیست و این طور نیست که [[مردم]] هنگامی که خواستند [[امام]] [[نصب]] کنند او را [[نصب]] کنند و هنگامی که خواستند او را ترک کنند ترکش کنند؛ بنابراین جایز نیست این که خالی بماند عصری از عصرها از [[امام]] مفروض الطاعه [[منصوب]] از جانب [[الله]] تعالی فرقی نمیکند که [[مردم]] اباء کنند از پذیرشش یا اباء نکنند و فرقی نمیکند که [[یاری]] بکنند او را یا نه، [[اطاعت]] بکنند یا نکنند. فرقی نمیکند که [[امام]] حاضر باشد یا نباشد زیرا همان طور که صحیح است [[غیبت]] [[نبی]] مثل [[غیبت]] در [[غار]] و دره، صحیح است که [[امام]] نیز [[غایب]] شود هیچ فرقی نیست در [[حکم عقل]] بین [[طولانی بودن غیبت]] و کوتاه بودن آن<ref>محسن خرازی، بدایه المعارف، ج۱، ص۵ و ۶.</ref><ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۵۸- ۱۶۰.</ref>. | |||
* [[انسان]] به مقدار [[شناخت]] خود از یک موضوع در برابر آن واکنش نشان میدهد؛ به عنوان مثال، کسی که شناختش نسبت به [[خدای متعال]]، سطحی است، چه بسا نسبت به انجام [[اعمال]] و وظایفش کوتاهی کند و به آنها اهمیت ندهد؛ ولی اگر فردی شناختش نسبت به [[خداوند متعال]] در مرتبه بالاتری باشد، به طور حتم دید و نگرش او نسبت به [[مقام]] [[ربوبیّت]] به گونه دیگر بوده و با تمام وجود میکوشد که به دستوراتش عمل کند. این مطلب در رابطه با [[جایگاه]] رفیع امامت و [[مقام]] و [[منزلت امام]]{{ع}} نیز جاری است. | |||
*اینکه در [[روایات]] نشناختن [[امام]] و جایگاهش موجب [[کفر]] و [[بیایمانی]] اعلام شده، رازش در همین نهفته است. به عنوان نمونه، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "هرکس بمیرد و [[امام]] خویش را نشناسد به [[مرگ جاهلیت]] (و [[کفر]]) مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۰ - ۲۱، روایات ۶ و ۹. نیز ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۳۷۱، روایت ۵ و ص۳۷۶، روایت ۱ و ۲ و ص۳۷۷، روایت ۳ و ص۳۷۸، روایت ۲ و ص۳۷۹، روایت ۱؛ شرح مقاصد، ج۵، ص۲۳۹.</ref>. | |||
* [[امام باقر]]{{ع}} در بیان اهمیت و [[ضرورت شناخت امام]]{{ع}} فرمود: اگر کسی شبها را به [[عبادت]] [[قیام]] کند و روزها را [[روزه]] بگیرد و همه اموالش را در [[راه خدا]] [[انفاق]] کند و تمام [[عمر]] خویش را [[حج]] بجای آورد (ولی) [[ولایت ولی]] [[خدا]] را نشناسد، تا به ولایتش ملتزم گشته، پیرویش کند و همه [[اعمال]] و رفتارش با دلالت و [[راهنمایی]] او باشد، بهرهای از [[پاداش]] برای او نزد [[خدا]] نیست و از [[اهل]] [[ایمان]] نخواهد بود<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۹، دنباله روایت مفصّل شماره ۵.</ref>. | |||
*بنابراین، [[تبیین]] [[جایگاه امامت]] و معرّفی [[شخصیت]] و [[مقام]] [[امامان معصوم]]{{عم}}، کاری بسیار ضروری است؛ زیرا از این طریق میتوانیم [[مقام]] شامخ و والای آن [[انسانهای کامل]] را تا حدودی بشناسیم و [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش را تا حد ممکن با [[زندگی]] آنان [[تطبیق]] دهیم؛ و آن وقت است که میتوان مدّعی شد پیرو [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} هستیم. | |||
*پیشاپیش زبان به عجز و [[ناتوانی]] خود در [[شناخت]] و شناساندن کامل [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} میگشایم و اعتراف میکنیم که نمیتوانیم [[مقام امامت]] را آنچنانکه [[شایسته]] و بایسته است [[درک]] کنیم. چنانکه [[رسول اکرم]]{{صل}} خطاب به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "غیر از [[خدا]] و من، کسی تو را آن گونه که [[شایسته]] است، نشناخت"<ref>{{متن حدیث|مَا عَرَفَكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ غَيْرُ اللَّهِ وَ غَيْرِي}}؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۸۴.</ref>. | |||
*ولی میتوانیم برای معرفی [[مقام]] و [[منزلت]] آن قلّهنشینان [[کمال انسانی]] و نایلشدگان به [[مقام]] والای "[[انسان کامل]]" و [[مقام]] "[[خلیفة]] [[الهی]]"، از خودشان [[استمداد]] بطلبیم و از سخنان وحیگونهشان در این زمینه استفاده کنیم. | |||
* [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} درباره [[جایگاه معنوی]] و [[شخصیت]] [[الهی]] [[اهل بیت]]{{عم}} (= [[ائمه اهل بیت]] و [[فاطمه زهرا]]{{س}}) میفرماید: "هرگز کسی از این [[امت]] [[مسلمان]] با [[خاندان پیامبر]]{{صل}} مقایسه نمیشود و آنانی که پروردۂ [[نعمت]] [[هدایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} هستند با آنها برابر نیستند. [[خاندان رسالت]]، [[اساس دین]] و ستونهای [[استوار]] یقیناند"<ref>{{متن حدیث|لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ}}؛ نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه ۲، ص۴۷.</ref>. | |||
* [[امام رضا]]{{ع}} نیز در یک بیان طولانی به شرح و [[تبیین]] [[جایگاه امامت]] و [[مقام]] و [[منزلت]] والای [[امامان]]{{عم}} پرداخته است. آن [[حضرت]] این سخنان را زمانی بیان کرد که در هنگام ورود به [[شهر]] [[مرو]] [[خراسان]] مردمی را [[مشاهده]] نمود که در [[مسجد]] جامع [[شهر]] گرد هم نشسته و درباره مسئله امامت [[گفتوگو]] میکنند و [[اختلاف]] شدیدی در آن پیدا کرده بودند. [[امام]]{{ع}} اینگونه آغاز سخن کرد و فرمود: مگر [[مردم]] [[مقام]] و [[منزلت]] ([[امام]] و) امامت را در میان [[امّت]] میدانند تا روا باشد که - [[گزینش امام]] - به [[اختیار]] و [[انتخاب]] آنان سپرده شود؟! [[شکوه]] [[مقام امامت]] و [[برتری]] مکان و [[جاه]] و جلال و [[حقیقت]] آن، بالاتر از آن است که این [[مردم]] بتوانند با [[عقل]] ناقصشان به ارزیابی آن بپردازند؛ یا [[اندیشه]] [[درستی]] درباره آن داشته باشند؛ یا به [[اختیار]] خود [[پیشوایی]] را برای سر و سامان دادن به کارهای خویش [[انتخاب]] کنند. | |||
* امامت، [[مقام]] و [[منصب]] ویژهای است که [[خداوند]] پس از [[منصب]] [[نبوّت]] و خلّت [[مقام]] [[خلیل]] اللهی، در مرتبه سوم به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} ارزانی داشته و او را به این [[فضیلت]] و [[مقام]] مشرّف ساخته و نامش را بلندآوازه و سرافراز گردانیده و (در [[آیه ابتلا]]: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>) فرمود: همانا من تو را [[امام]] [[مردم]] گردانیدم... این [[آیه]] [[پیشوایی]] هر فرد [[ستمکاری]] را تا [[روز قیامت]] [[باطل]] کرد و آن را ویژه [[پاکان]] برجسته قرار داد...<ref>آیه ابتلا و نفی امامت و رهبری در جامعه اسلامی از انسانهای فاسد و ستمکار در آن، دلیل روشنی است بر نادرستی دیدگاه علمای اهل سنّت و جماعت درباره امامت و جانشینی پیامبر{{صل}} که این مقام راحتی برای انسانهای فاسدم و ستمکار روا میدانند!</ref>. | |||
*همانا امامت، [[مقام]] [[انبیا]] و [[میراث]] اوصیاست. امامت، [[خلافت خدا]]، [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}}، [[مقام]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[میراث]] [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} است. امامت، [[زمام دین]]، موجب [[نظام]] [[مسلمین]] و [[صلاح]] [[دنیا]] و [[عزت]] [[مؤمنین]] است. امامت، ریشه بالنده [[اسلام]] و شاخه بلند آن است. با [[امام]] است که [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[جهاد]]، دریافت [[بیتالمال]]، [[اجرای حدود]] و [[احکام]]، [[دفاع]] از مرزها و سرحدات به طور کامل انجام میشود... [[امام]] مانند [[خورشید]] روشنیبخش است که نورش فراگیر عالم (و [[آدم]]) است... [[امام]]، ماه تابان، چراغ فروزان، [[نور]] درخشان و ستارهای است تابان و راهنمای در شدّت تاریکیها و رهگذر [[شهرها]] و کویرها و گرداب دریاها (یعنی [[راهنما]] و روشنگر زمان تاریکیهای فراگیر [[جهل]] و [[نادانی]]، [[حیرت]] و [[سرگردانی]]، [[فتنه]] و آشوبهای [[اجتماعی]]). [[امام]] آب گوارای زمان [[تشنگی]]، [[رهبر]] به سوی [[هدایت]] و [[نجاتبخش]] از ([[گمراهی]] و) [[هلاکت]] است... [[امام]]، ابری است بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدی است فروزنده... [[امام]]، همدم و رفیق، [[پدری]] [[مهربان]]، [[برادری]] برابر، [[مادری]] [[دلسوز]] به [[کودک]]، [[پناه]] [[بندگان خدا]] در گرفتاریهای سخت است.... | |||
* [[امام]]، [[امین]] [[خدا]] در میان خلقش و [[حجّت]] او در میان بندگانش و [[خلیفه]] او در سرزمینهایش است و [[مردم]] را به [[دین خدا]] [[دعوت]] و از [[حریم]] او، حراست میکند. [[امام]]، کسی است که از [[گناهان]]، [[پاک]] و از [[عیوب]] به دور است. به [[علم]]، مخصوص و به [[حلم]]، موسوم است. رشته اتصال [[دین]]، [[عزّت]] [[مسلمین]]، مایه [[خشم]] [[منافقین]] و نابودی کافرین است.... | |||
* [[امام]]، یگانه روزگار خویش است و هیچ کس به پای او نمیرسد و هیچ عالمی با او برابر نیست. [[جانشینی]] برای او یافت نمیشود و نظیر و مانندی برایش نیست. تمام [[فضایل]] و [[نیکیها]] را داراست؛ بدون این که خود در طلبش رفته و کسب کرده باشد، بلکه امتیازی است که از سوی [[خداوند]] به او عطا شده است. پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد یا [[انتخاب امام]] برای او ممکن باشد؟! هیهات، در اینجا خردها گم گشته... وعقلها سرگردان و دیدهها بیدید است، بزرگان در این جا کوچکند و حکیمان در [[حیرت]] و بردباران کوتاه نظر، هوشمندان گیج و [[نادان]]، [[شاعران]]، لال و گنگ (یعنی [[ناتوان]] از توصیف [[امام]]) و سخندانان بیزبانند؛ شرح یک منزلتش را نتوانند و [[وصف]] یکی از فضایلش را ندانند و همگی به عجز و [[ناتوانی]] معترفند. چگونه میتوان تمام اوصاف و [[ویژگیهای امام]] و [[حقیقت]] وجود او را بیان کرد و اسرارش را فهمید... او که از [[وصف]] واصفان، فراتر است.... | |||
*آن [[حضرت]] در فراز دیگری در توصیف [[امام]] [[معصوم]]، فرمود: [[امام]]، عالمی است که چیزی بر او پوشیده نیست؛ [[پاسداری]] است که از انجام [[وظایف]] و [[تکالیف]]، کوتاهی نمیکند. معدن [[قداست]]، [[پاکی]]، [[پارسایی]]، [[علم]] و [[عبادت]] است... [[امام]]، مورد [[تأیید الهی]] و به دور از هر [[لغزش]] و خطایی است. بدین گونه، [[خداوند]] به وی [[مقام]] و منزلتی ممتاز بخشید، تا حجّتی باشد بر [[بندگان]] و [[گواهی]] باشد بر مخلوقات؛ و این [[فضل]] خداست که به هر کس خواهد، عطا نماید و [[خداوند]] صاحب [[فضل]] عظیمی است<ref>اصول کافی، ج۱، کتاب الحجة، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، روایت اول:</ref>. | |||
* [[امام هادی]]{{ع}} نیز در فرازهایی از [[زیارت]] معتبر و گرانسنگ "[[جامعه]] کبیره"<ref>زیارت جامعه کبیره از ادعیه معتبرهای است که علاوه بر کتب ادعیه به ویژه مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی، در کتب روایی نیز آمده است. (ر.ک: بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۲۷ - ۱۴۴؛ روضة المتقین، محمدتقی مجلسی، ج۵، ص۴۵۰ - ۴۵۳، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۸۵ –۳۹۲.</ref>، [[مقام]] و [[منزلت]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} را چنین [[تبیین]] میکند: "[[درود]] بر شما ای [[خاندان]] [[نبوّت]]، [[جایگاه]] (و خاستگاه) [[رسالت]]، محل آمد و رفت [[فرشتگان]]، فرودگاه [[وحی]]، سرچشمههای [[رحمت]] ([[خداوند]])، دارندگان [[برترین]] [[درجه]] [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]]، حجّتهای [[خداوند]] بر تمام [[اهل]] [[دنیا]]، [[آخرت]] و [[مردم]] نخستین (و پیشینیان)؛ و شمایید [[نور]] (دیده و [[دل]]) خوبان و هدایتکنندگان [[نیکوکاران]]. برای شماست [[محبّت]] [[واجب]]، درجات والا، [[مقام]] ستوده، [[جایگاه]] آشکار نزد خدای عزّوجلّ و [[جاه]] و جلال بزرگ و [[منزلت]] بسیار عالی"<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ... وَ أَعْلَامِ التُّقَى... وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى... وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ... وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ وَ الدَّرَجَاتُ الرَّفِيعَةُ وَ الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَقَامُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْجَاهُ الْعَظِيمُ وَ الشَّأْنُ الْكَبِيرُ}}.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۲۸-۳۳.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |