فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' یاس ' به ' یأس '
جز (جایگزینی متن - 'ضعف ایمان' به 'ضعف ایمان')
جز (جایگزینی متن - ' یاس ' به ' یأس ')
خط ۳۴۹: خط ۳۴۹:
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''عامل حرکت:''' [[انتظار]] عامل حرکت است به همانگونه که در گذشته بوده است. ریشه تمام شرکات و نهضت‌های [[اسلامی]] از زمان [[پیامبر]] و جنبش‌های [[تشیع]] در طول [[تاریخ]] [[انتظار]] بوده است. اصولاً [[فلسفه]] تلاش و حرکت‌شان بر [[فلسفه انتظار]] بنیان‌گذاری شده بود. آنان را [[عقیده]] این بود که [[حق]] و [[باطل]] دائماً با هم در مبارزه‌اند ولی [[پیروزی]] نهائی و مطلق از آن [[حق]] است. [[بشر]] در سایه تلاش و [[امید]] می‌تواند به تشکیل [[جامعه جهانی]] [[اسلام]] و امیدوارکننده آن دست پیدا کند. به شرطی که [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و غاصبان [[حقوق بشر]] را فراموش نکند و در راه رسیدن به [[هدف]] از تلاش باز نایستد. [[انتظار]]، منبع [[الهام]] و شوق‌دهی برای حرکت [[انجام وظیفه]] بود، و امروز هم همان دید و [[فلسفه]] می‌تواند حرکت ایجاد نماید. حرکت‌هائی که در گوشه و کنار [[جهان]] برای رهایی از زیر بار [[استعمار]] و [[استثمار]] پدید آمده و یا در [[شرف]] [[تکوین]] است خود جلوه‌ای از این [[انتظار]] است. به عبارت دیگر توده‌های [[مستضعف]] مدید [[جهان]] دریافته‌اند که این وضع به همین گونه باقی نمی‌ماند. ناچار با ایجاد زمینه تحول و تغییر دگرگونی کلی در اوضاع [[جهان]] پدید خواهد آمد.
:::::#«'''عامل حرکت:''' [[انتظار]] عامل حرکت است به همانگونه که در گذشته بوده است. ریشه تمام شرکات و نهضت‌های [[اسلامی]] از زمان [[پیامبر]] و جنبش‌های [[تشیع]] در طول [[تاریخ]] [[انتظار]] بوده است. اصولاً [[فلسفه]] تلاش و حرکت‌شان بر [[فلسفه انتظار]] بنیان‌گذاری شده بود. آنان را [[عقیده]] این بود که [[حق]] و [[باطل]] دائماً با هم در مبارزه‌اند ولی [[پیروزی]] نهائی و مطلق از آن [[حق]] است. [[بشر]] در سایه تلاش و [[امید]] می‌تواند به تشکیل [[جامعه جهانی]] [[اسلام]] و امیدوارکننده آن دست پیدا کند. به شرطی که [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و غاصبان [[حقوق بشر]] را فراموش نکند و در راه رسیدن به [[هدف]] از تلاش باز نایستد. [[انتظار]]، منبع [[الهام]] و شوق‌دهی برای حرکت [[انجام وظیفه]] بود، و امروز هم همان دید و [[فلسفه]] می‌تواند حرکت ایجاد نماید. حرکت‌هائی که در گوشه و کنار [[جهان]] برای رهایی از زیر بار [[استعمار]] و [[استثمار]] پدید آمده و یا در [[شرف]] [[تکوین]] است خود جلوه‌ای از این [[انتظار]] است. به عبارت دیگر توده‌های [[مستضعف]] مدید [[جهان]] دریافته‌اند که این وضع به همین گونه باقی نمی‌ماند. ناچار با ایجاد زمینه تحول و تغییر دگرگونی کلی در اوضاع [[جهان]] پدید خواهد آمد.
:::::#'''عامل پیشروی:''' [[منتظر]] به پیش می‌رود و قطع دارد که این پیشروی اگر چه به [[مرگ]] و فنای او پایان یابد [[جان]] و مالش به هدر رفته نیست. با [[روح]] خوشبینی به [[آینده]] و تقویت آن افکار در جهت [[عالی]] رشد می‌کند و [[انسان‌ها]] می‌توانند خود را از چنگال اهریمن‌های موجود [[جهان]] [[نجات]] بخشند. اصولاً دید [[انتظار]] در [[اسلام]] دید [[مبارزه]] با یاس و پیشروی است، طرز [[فکر]] این است که زمینه برای رشد و ترقی مجدد فراهم است، پیروزی‌های درخشان [[حق]] بر [[باطل]] در پیش است. روزهای سخت و پر از دردی که می‌گذرانیم [[خوشی]] و [[سعادت]] [[آینده]] را در پیش دارد. هدف‌های [[عالی]] [[توحیدی]] قابل وصولند. پس نباید [[ستم]] و [[بی‌عدالتی]] پذیرفت و نابرابری‌ها را قبول کرد. در [[انتظار]] [[اسلامی]] عامل [[پیشرفت]]، وجود دارد نه ارتجاع، [[پیشرفت]] به سوی [[نور]]، [[حکومت عدل]] و [[حق]] جهانی و عمومی، [[نجات]] از تسلط، [[صلح]] واقعی، بدین‌سان ساکت ماندن، در جا زدن، بی‌تفاوت نسبت به جریانات زمان بودن مطرود است.
:::::#'''عامل پیشروی:''' [[منتظر]] به پیش می‌رود و قطع دارد که این پیشروی اگر چه به [[مرگ]] و فنای او پایان یابد [[جان]] و مالش به هدر رفته نیست. با [[روح]] خوشبینی به [[آینده]] و تقویت آن افکار در جهت [[عالی]] رشد می‌کند و [[انسان‌ها]] می‌توانند خود را از چنگال اهریمن‌های موجود [[جهان]] [[نجات]] بخشند. اصولاً دید [[انتظار]] در [[اسلام]] دید [[مبارزه]] با [[یأس]] و پیشروی است، طرز [[فکر]] این است که زمینه برای رشد و ترقی مجدد فراهم است، پیروزی‌های درخشان [[حق]] بر [[باطل]] در پیش است. روزهای سخت و پر از دردی که می‌گذرانیم [[خوشی]] و [[سعادت]] [[آینده]] را در پیش دارد. هدف‌های [[عالی]] [[توحیدی]] قابل وصولند. پس نباید [[ستم]] و [[بی‌عدالتی]] پذیرفت و نابرابری‌ها را قبول کرد. در [[انتظار]] [[اسلامی]] عامل [[پیشرفت]]، وجود دارد نه ارتجاع، [[پیشرفت]] به سوی [[نور]]، [[حکومت عدل]] و [[حق]] جهانی و عمومی، [[نجات]] از تسلط، [[صلح]] واقعی، بدین‌سان ساکت ماندن، در جا زدن، بی‌تفاوت نسبت به جریانات زمان بودن مطرود است.
:::::#'''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] کنده خویش زانو می‌زند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمی‌بازد. یا [[میثم تمار]] را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمی‌جوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسان‌ها]] را دلگرمی می‌داد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
:::::#'''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] کنده خویش زانو می‌زند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمی‌بازد. یا [[میثم تمار]] را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمی‌جوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسان‌ها]] را دلگرمی می‌داد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
:::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] می‌پرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] می‌انداخت. [[انتظار]] به [[انسان‌ها]] دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] می‌بازد و [[خون]] می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق [[مرگ]] گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه [[هدف]] را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
:::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] می‌پرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] می‌انداخت. [[انتظار]] به [[انسان‌ها]] دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] می‌بازد و [[خون]] می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق [[مرگ]] گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه [[هدف]] را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
خط ۴۲۳: خط ۴۲۳:
:::::#« '''[[خودسازی فردی]]:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به معنای آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و [[معنوی]]، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. چنین تحولی قبل از هر چیز [[نیازمند]] عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند. این در درجه اول [[نیازمند]] بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی، [[فکری]] برای [[همکاری]] در پیاده کردن آن برنامه [[عظیم]] است. تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها،  حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست.
:::::#« '''[[خودسازی فردی]]:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به معنای آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و [[معنوی]]، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. چنین تحولی قبل از هر چیز [[نیازمند]] عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند. این در درجه اول [[نیازمند]] بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی، [[فکری]] برای [[همکاری]] در پیاده کردن آن برنامه [[عظیم]] است. تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها،  حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست.
:::::#'''خود یاری‌های [[اجتماعی]]:''' [[منتظران راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامه [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست. برنامه‌ای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند.
:::::#'''خود یاری‌های [[اجتماعی]]:''' [[منتظران راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامه [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست. برنامه‌ای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند.
:::::#'''حل نشدن در [[فساد محیط]]:''' اثر مهم دیگری که [[انتظار حضرت مهدی]]  دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگی‌هاست. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر می‌شود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند؛ بن‌بستی که از یاس سرچشمه می‌گیرد. این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتواند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب [[رسوایی]] بدانند! تنها چیزی که می‌تواند آنها را به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند،  [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت.
:::::#'''حل نشدن در [[فساد محیط]]:''' اثر مهم دیگری که [[انتظار حضرت مهدی]]  دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگی‌هاست. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر می‌شود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند؛ بن‌بستی که از [[یأس]] سرچشمه می‌گیرد. این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتواند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب [[رسوایی]] بدانند! تنها چیزی که می‌تواند آنها را به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند،  [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت.
:::::#'''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] در‌شان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عده‌ای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین می‌رود. اگر عده‌ای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست.
:::::#'''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] در‌شان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عده‌ای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین می‌رود. اگر عده‌ای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست.
:::::#[[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان می‌کند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردن‌کشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمی‌آورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>.
:::::#[[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان می‌کند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردن‌کشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمی‌آورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>.
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش