بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
[[پرونده:V0005.webm|بندانگشتی|285px|چپ|]] | [[پرونده:V0005.webm|بندانگشتی|285px|چپ|]] | ||
وجود | وجود اختلاف از اقتضائات (ضروریات) [[زندگی]] [[دنیایی]] انسانهاست. بعضی از [[اختلافها]] طبیعی و جزء [[سنتهای الهی]] است و علاوه بر اینکه [[مذموم]] نیستند، ضروری و ثمربخش هم هستند که میتوان از آنها به اخلافات مثبت یاد کرد. اما بعضی از [[اختلافات]] در [[فرهنگ دینی]] منفی، مذموم و مورد [[نکوهش]] هستند. بزرگترین اختلاف در [[جامعۀ بشری]] اختلاف بر سر [[ولایت]] و [[حاکمیت]] بوده که این اختلاف سرمنشأ اختلافات بسیار بزرگ و مهم گردیده است. ابتدای این اختلاف از آغاز [[آفرینش انسان]] و [[نزاع]] [[قابیل]] و [[هابیل]] شروع و در نهایت به اختلاف بر سر [[جانشینی]] [[خاتم پیامبران]] و مسئله [[امامت]] ختم شد. | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
نخستین اختلاف[[بشر]]، اختلاف بر سر "[[فرمانروایی]]" و "[[ولایتامری]]" بوده است؛ در ماجرای [[هابیل و قابیل]]، [[روایات]] صحیحهای وجود دارد که بیان میکند اختلاف اصلی بر سر [[ولایت امر]] بوده است<ref>در روایت، امام صادق{{ع}} از کسانی که گفتهاند نزاع فرزندان آدم{{ع}} در مورد ازدواج و انتخاب همسر بوده به شدت برآشفته شده و به راوی فرموده است: {{متن حدیث|أَمَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ آدَمَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَفِیمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ فَقَالَ: فِی الْوَصِیَّةِ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یَدْفَعَ الْوَصِیَّةَ وَ اِسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ، وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَةِ وَ الْوَصِیَّةِ فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً بِوَحْیٍ مِنَ اللَّهِ إِلَیْهِ فَفَعَلاَ، فَقَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ}}، «آیا شرم نمیکنی که چنین چیزی را به پیامبر خدا آدم نسبت میدهی؟»، گفتم: «پس، از روی چه قابیل، هابیل را کشت؟» فرمود: «بهسبب وصیّت». آنگاه فرمود: «ای سلیمان! همانا خداوند تبارکوتعالی به آدم{{ع}} وحی فرمود تا وصیّت و اسم اعظم الهی را به هابیل دهد؛ حال آنکه قابیل بزرگتر بود». این سخن به قابیل رسید و خشمگین گشت و گفت: من به کرامت و وصیّت سزاوارترم. پس آدم به فرمان خداوند ایشان را امر کرد تا قربانی پیشکش کنند و چنین کردند و خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قابیل نیز رشک ورزید و او را کشت». عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۳۱۲؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، الصافی، ج۲، ص۲۸، اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. [[قابیل]] با [[آگاهی]] از اینکه [[حضرت آدم]]{{ع}} از سوی [[خدای متعال]] [[مأمور]] شده [[هابیل]] را "[[ولی امر]]" بعد از خود کند، به او [[حسد]] ورزید و او را کشت. بعضی گفتهاند [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] بر سرِ دختر بوده است؛ به این صورت که یک دختر جنیه و یک دختر [[انسیه]] وجود داشته و پس از قرعه مشخص شد دختر زیبارو به نام هابیل درآمد. آنگاه قابیل [[حسادت]] ورزید و برادرش را کشت<ref>حتمال میرود منشأ این تحلیلهای نادرست، برخی روایات معتبر یا نامعتبر باشد؛ از جمله: {{متن حدیث|عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَی آدَمَ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ فَزَوَّجَهَا أَحَدَ اِبْنَیْهِ وَ تَزَوَّجَ الْآخَرُ اِبْنَةَ الْجَانِّ}}؛ از برید بن معاویۀ عجلی روایت کرده که امام باقر{{ع}} فرمود: خداوند تبارک و تعالی حوریّهای از بهشت فرو فرستاد و آدم او را بیکی از پسران خود تزویج کرد، و فرزند دیگرش را دختری از بنی جانّ تزویج نمود». شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۲. در روایتی دیگر نیز آمده است: {{متن حدیث|لَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَظْهَرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ جِنِّیَّةً مِنْ وُلْدِ الْجَانِّ یُقَالُ لَهَا جُهَانَةُ فِی صُورَةِ إِنْسِیَّةٍ فَلَمَّا رَآهَا قَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ جُهَانَةَ مِنْ قَابِیلَ فَزَوَّجَهَا مِنْ قَابِیلَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ هَابِیلُ فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَی آدَمَ حَوْرَاءَ وَاِسْمُهَا تُرْکُ الْحَوْرَاءِ فَلَمَّا رَآهَا هَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ تُرْکاً مِنْ هَابِیلَ}}؛ چون قابیل به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، دختری از فرزندان جنّیان را که جهانه نام داشت، به شکل یک انسان ظاهر و آشکار کرد؛ به محض آنکه نگاه قابیل به او افتاد، مهر او نیز به دلش افتاد، پس خداوند به آدم{{ع}} وحی فرستاد که جهانه را به عقد قابیل در آور و آدم چنین کرد. پس از آن، هابیل به دنیا آمد و چون به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، حوری بهشتی را که ترک نام داشت، بهسوی آدم و به زمین فرستاد؛ بهمحض آنکه نگاه هابیل به او افتاد، مهر و او به دلش افتاد، پس خداوند به آدم وحی فرستاد که ترک را به عقد هابیل در آور». مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>. این توجیهات، اعتباری ندارد، بلکه [[جنگ]] و [[نزاع]] بر ولایت امری بعد از [[حضرت آدم]] بوده است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. | نخستین اختلاف[[بشر]]، اختلاف بر سر "[[فرمانروایی]]" و "[[ولایتامری]]" بوده است؛ در ماجرای [[هابیل و قابیل]]، [[روایات]] صحیحهای وجود دارد که بیان میکند اختلاف اصلی بر سر [[ولایت امر]] بوده است<ref>در روایت، امام صادق{{ع}} از کسانی که گفتهاند نزاع فرزندان آدم{{ع}} در مورد ازدواج و انتخاب همسر بوده به شدت برآشفته شده و به راوی فرموده است: {{متن حدیث|أَمَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ آدَمَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَفِیمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ فَقَالَ: فِی الْوَصِیَّةِ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یَدْفَعَ الْوَصِیَّةَ وَ اِسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ، وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَةِ وَ الْوَصِیَّةِ فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً بِوَحْیٍ مِنَ اللَّهِ إِلَیْهِ فَفَعَلاَ، فَقَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ}}، «آیا شرم نمیکنی که چنین چیزی را به پیامبر خدا آدم نسبت میدهی؟»، گفتم: «پس، از روی چه قابیل، هابیل را کشت؟» فرمود: «بهسبب وصیّت». آنگاه فرمود: «ای سلیمان! همانا خداوند تبارکوتعالی به آدم{{ع}} وحی فرمود تا وصیّت و اسم اعظم الهی را به هابیل دهد؛ حال آنکه قابیل بزرگتر بود». این سخن به قابیل رسید و خشمگین گشت و گفت: من به کرامت و وصیّت سزاوارترم. پس آدم به فرمان خداوند ایشان را امر کرد تا قربانی پیشکش کنند و چنین کردند و خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قابیل نیز رشک ورزید و او را کشت». عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۳۱۲؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، الصافی، ج۲، ص۲۸، اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. [[قابیل]] با [[آگاهی]] از اینکه [[حضرت آدم]]{{ع}} از سوی [[خدای متعال]] [[مأمور]] شده [[هابیل]] را "[[ولی امر]]" بعد از خود کند، به او [[حسد]] ورزید و او را کشت. بعضی گفتهاند [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] بر سرِ دختر بوده است؛ به این صورت که یک دختر جنیه و یک دختر [[انسیه]] وجود داشته و پس از قرعه مشخص شد دختر زیبارو به نام هابیل درآمد. آنگاه قابیل [[حسادت]] ورزید و برادرش را کشت<ref>حتمال میرود منشأ این تحلیلهای نادرست، برخی روایات معتبر یا نامعتبر باشد؛ از جمله: {{متن حدیث|عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَی آدَمَ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ فَزَوَّجَهَا أَحَدَ اِبْنَیْهِ وَ تَزَوَّجَ الْآخَرُ اِبْنَةَ الْجَانِّ}}؛ از برید بن معاویۀ عجلی روایت کرده که امام باقر{{ع}} فرمود: خداوند تبارک و تعالی حوریّهای از بهشت فرو فرستاد و آدم او را بیکی از پسران خود تزویج کرد، و فرزند دیگرش را دختری از بنی جانّ تزویج نمود». شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۲. در روایتی دیگر نیز آمده است: {{متن حدیث|لَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَظْهَرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ جِنِّیَّةً مِنْ وُلْدِ الْجَانِّ یُقَالُ لَهَا جُهَانَةُ فِی صُورَةِ إِنْسِیَّةٍ فَلَمَّا رَآهَا قَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ جُهَانَةَ مِنْ قَابِیلَ فَزَوَّجَهَا مِنْ قَابِیلَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ هَابِیلُ فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَی آدَمَ حَوْرَاءَ وَاِسْمُهَا تُرْکُ الْحَوْرَاءِ فَلَمَّا رَآهَا هَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ تُرْکاً مِنْ هَابِیلَ}}؛ چون قابیل به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، دختری از فرزندان جنّیان را که جهانه نام داشت، به شکل یک انسان ظاهر و آشکار کرد؛ به محض آنکه نگاه قابیل به او افتاد، مهر او نیز به دلش افتاد، پس خداوند به آدم{{ع}} وحی فرستاد که جهانه را به عقد قابیل در آور و آدم چنین کرد. پس از آن، هابیل به دنیا آمد و چون به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، حوری بهشتی را که ترک نام داشت، بهسوی آدم و به زمین فرستاد؛ بهمحض آنکه نگاه هابیل به او افتاد، مهر و او به دلش افتاد، پس خداوند به آدم وحی فرستاد که ترک را به عقد هابیل در آور». مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>. این توجیهات، اعتباری ندارد، بلکه [[جنگ]] و [[نزاع]] بر ولایت امری بعد از [[حضرت آدم]] بوده است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. | ||
==مهمترین و بزرگترین | ==مهمترین و بزرگترین اختلاف در [[امت اسلام]]== | ||
بر اساس دیدگاه مورخین [[اهل سنت]]، [[حدود]] ده [[نزاع]] هنگام [[رحلت پیامبر]]{{صل}} و پس از آن، میان [[مسلمانان]] رخ داد: | بر اساس دیدگاه مورخین [[اهل سنت]]، [[حدود]] ده [[نزاع]] هنگام [[رحلت پیامبر]]{{صل}} و پس از آن، میان [[مسلمانان]] رخ داد: | ||
#آوردن قلم و دوات. | #آوردن قلم و دوات. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
#بر پا کردن [[جنگ جمل]]، صفَّین و [[نهروان]]. | #بر پا کردن [[جنگ جمل]]، صفَّین و [[نهروان]]. | ||
بزرگترین و مهمترین اختلاف در امت اسلام که منشأ تمام [[اختلافات]] فرقهای، مذهبی، [[فقهی]] و [[کلامی]] شد، | بزرگترین و مهمترین اختلاف در امت اسلام که منشأ تمام [[اختلافات]] فرقهای، مذهبی، [[فقهی]] و [[کلامی]] شد، اختلاف بر سر [[ولایت و خلافت]] و [[جانشینی]] بعد از پیامبر{{صل}} بود. به طوری که بر سر این مسئله شمشیرها کشیده و [[خونها]] ریخته شد<ref>شهرستانی، الملل و النحل، جلد اول، ص۲۹-۳۵.</ref>. | ||
==اختلاف در [[قرآن]]== | ==اختلاف در [[قرآن]]== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در تمام این موارد از [[تفرقه]] و جدایی به صورت امری [[نکوهیده]] و زیان بخش یاد شده است<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | در تمام این موارد از [[تفرقه]] و جدایی به صورت امری [[نکوهیده]] و زیان بخش یاد شده است<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | ||
==اقسام | ==اقسام اختلاف در [[قرآن کریم]]== | ||
اختلاف در [[قرآن]] از زوایای گوناگونی قابل بررسی است. با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref> به نظر میرسد تفرقه و اختلاف که معلول [[زندگی اجتماعی]] [[بشر]] است، ریشۀ [[تاریخی]] داشته و از دوران نخستین بهصورت دامنهداری آغاز شده است<ref>اختلاف و نزاع قابیل با برادرش هابیل و نیز اختلاف عمیق دینداران با کافران و مشرکان که در لابهلای قصّههای قرآن آمده از این منظر قابل بررسی است، التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۲ـ۱۳؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۵۴۳؛ جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۵ـ۴۵۸.</ref>. چنانکه به تفصیل، | اختلاف در [[قرآن]] از زوایای گوناگونی قابل بررسی است. با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref> به نظر میرسد تفرقه و اختلاف که معلول [[زندگی اجتماعی]] [[بشر]] است، ریشۀ [[تاریخی]] داشته و از دوران نخستین بهصورت دامنهداری آغاز شده است<ref>اختلاف و نزاع قابیل با برادرش هابیل و نیز اختلاف عمیق دینداران با کافران و مشرکان که در لابهلای قصّههای قرآن آمده از این منظر قابل بررسی است، التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۲ـ۱۳؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۵۴۳؛ جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۵ـ۴۵۸.</ref>. چنانکه به تفصیل، اختلاف میان [[بنیاسرائیل]] در برخورد با رخدادهای گوناگون چون گوسالهپرستی<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}}؛ «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref>، کشته شدن بیگناهی از یکی از تیرههای [[دوازدهگانه]]<ref>سوره بقره، آیه ۷۲.</ref>، ترفند [[فرعون]] و استفاده از شکاف [[اجتماعی]] برای [[استثمار]] بنیاسرائیل<ref>سوره قصص، آیه ۴.</ref> و [[تفرقه]] بین [[یهود]] و [[نصارا]] با پیدایش فرقههای مذهبی متعدّد میان ایشان<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.</ref> گزارش شده است<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. اما میتوان [[اختلافات]] بشری را در [[قرآن]] به دو قسم اساسی تقسیم کرد: | ||
#اختلافات طبیعی و [[تکوینی]]: از منظر [[قرآن کریم]] برخی اختلافات در [[طبیعت]] ضروری و ثمربخش هستند، همچون: اختلاف در [[آفرینش جهان]]، مانند: | #اختلافات طبیعی و [[تکوینی]]: از منظر [[قرآن کریم]] برخی اختلافات در [[طبیعت]] ضروری و ثمربخش هستند، همچون: اختلاف در [[آفرینش جهان]]، مانند: | ||
## | ## اختلاف [[شب]] و [[روز]]: {{متن قرآن|وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>؛ | ||
##اختلاف و گوناگونی میوهها و روییدنیها: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا}}<ref>«آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که از آن فرآوردههایی رنگارنگ برآوردیم؟» سوره فاطر، آیه ۲۷.</ref>؛ | ##اختلاف و گوناگونی میوهها و روییدنیها: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا}}<ref>«آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که از آن فرآوردههایی رنگارنگ برآوردیم؟» سوره فاطر، آیه ۲۷.</ref>؛ | ||
##اختلاف در [[آفرینش انسان]]، مانند: اختلاف در زبان و رنگ پوست [[انسانها]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>. | ##اختلاف در [[آفرینش انسان]]، مانند: اختلاف در زبان و رنگ پوست [[انسانها]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>. | ||
#اختلافات عارضی: این اختلافات ناشی از [[ضرورت]] [[زندگی بشری]] و از اقتضائات [[زندگی]] [[دنیایی]] است. از قرآن استفاده می-شود اصل بر عدم اختلاف بین انسانهاست؛ زیرا همه انسانها [[امت]] واحدی بودند و اختلافات عارضی موجب تفکیک و جدا شدنشان شد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا}}<ref>«و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند» سوره یونس، آیه ۱۹.</ref>.<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۱-۳۲.</ref>.<ref>ر.ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۵۲-۵۳.</ref> | #اختلافات عارضی: این اختلافات ناشی از [[ضرورت]] [[زندگی بشری]] و از اقتضائات [[زندگی]] [[دنیایی]] است. از قرآن استفاده می-شود اصل بر عدم اختلاف بین انسانهاست؛ زیرا همه انسانها [[امت]] واحدی بودند و اختلافات عارضی موجب تفکیک و جدا شدنشان شد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا}}<ref>«و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند» سوره یونس، آیه ۱۹.</ref>.<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۱-۳۲.</ref>.<ref>ر.ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۵۲-۵۳.</ref> | ||
# [[اختلافات]] [[عقیدتی]]<ref>اعتقاد و عقیده چیزی است که با دل و جان انسان گره خورده است. عقاید اسلامی به مجموعهای از باورها گفته میشود که مسلمان درباره خدا و اوصاف او، وحی، پیامبران، کتب آسمانی، معاد، بهشت و جهنم، نبوت و امامت، غیب، فرشتگان و... دارد، محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۵۳-۱۵۴.</ref>: در [[قرآن کریم]] به چند قسم | # [[اختلافات]] [[عقیدتی]]<ref>اعتقاد و عقیده چیزی است که با دل و جان انسان گره خورده است. عقاید اسلامی به مجموعهای از باورها گفته میشود که مسلمان درباره خدا و اوصاف او، وحی، پیامبران، کتب آسمانی، معاد، بهشت و جهنم، نبوت و امامت، غیب، فرشتگان و... دارد، محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۵۳-۱۵۴.</ref>: در [[قرآن کریم]] به چند قسم اختلاف عقیدتی اشاره شده است: | ||
##نگرشهای گوناگون در [[تفسیر]] هستی، آفریننده آن، [[اسماء و صفات]] او: فرجام [[کار]] [[جهان]] و سرانجامِ [[بشر]] از مهمترین عوامل [[تفرقه]] و جدایی گروههای [[انسانی]] است. گروهی از [[انسانها]] به رغم پذیرش [[ضرورت]] وجود آفریننده [[حکیم]]، [[وحدانیّت]] او را در مرحله اصل [[آفرینش]] یا [[تدبیر]] هستی، [[انکار]] میکنند. از این دسته در اصطلاح [[قرآن]] با عنوان [[مشرکان]] یاد شده است. گروهی از مشرکان به دو مبدأ در اصل آفرینش قائل بوده<ref>تاریخ جامع ادیان، ص۴۴۹ـ۴۸۴؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۹۶ـ۳۰۰.</ref> و گروهی نیز مانند [[بتپرستان]]، به نیروهای طبیعی و [[غیبی]] متعدّدی از قبیل [[فرشتگان]]، [[خورشید]]، [[ستارگان]]، ماه و... [[گرایش]] یافتهاند<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ۱۸۷ و۲۳۶ـ۲۴۰ و ج۱۰، ص۲۷۸ـ۲۷۹؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۵۲ـ۳۰۰.</ref> که قرآن کریم این [[عقاید]] را با [[ذکر]] [[براهین]] و استدلالاتی [[باطل]] کرده است<ref>سوره انبیاء، آیه ۲۲، سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref>. | ##نگرشهای گوناگون در [[تفسیر]] هستی، آفریننده آن، [[اسماء و صفات]] او: فرجام [[کار]] [[جهان]] و سرانجامِ [[بشر]] از مهمترین عوامل [[تفرقه]] و جدایی گروههای [[انسانی]] است. گروهی از [[انسانها]] به رغم پذیرش [[ضرورت]] وجود آفریننده [[حکیم]]، [[وحدانیّت]] او را در مرحله اصل [[آفرینش]] یا [[تدبیر]] هستی، [[انکار]] میکنند. از این دسته در اصطلاح [[قرآن]] با عنوان [[مشرکان]] یاد شده است. گروهی از مشرکان به دو مبدأ در اصل آفرینش قائل بوده<ref>تاریخ جامع ادیان، ص۴۴۹ـ۴۸۴؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۹۶ـ۳۰۰.</ref> و گروهی نیز مانند [[بتپرستان]]، به نیروهای طبیعی و [[غیبی]] متعدّدی از قبیل [[فرشتگان]]، [[خورشید]]، [[ستارگان]]، ماه و... [[گرایش]] یافتهاند<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ۱۸۷ و۲۳۶ـ۲۴۰ و ج۱۰، ص۲۷۸ـ۲۷۹؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۵۲ـ۳۰۰.</ref> که قرآن کریم این [[عقاید]] را با [[ذکر]] [[براهین]] و استدلالاتی [[باطل]] کرده است<ref>سوره انبیاء، آیه ۲۲، سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref>. | ||
##اختلاف [[دینی]] میان [[ادیان]]: از منظر قرآن تنها [[دین]] مورد پذیرش یکی است<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. بنابراین همه [[ادیان آسمانی]] بر اصل [[پرستش]] [[خداوند]] در جایگاه یگانه آفریننده هستی و مدبّر آن اتّفاق نظر دارند. آنچه بیشتر میان ایشان جدایی انداخته، نوع [[اعتقاد]] به [[رسالت]] [[پیامبران]] است؛ زیرا براساس [[سنّت الهی]] [[پیروان]] هر [[پیامبر]] آسمانی موظّف بودهاند به استناد [[بشارت پیامبر]] خود مبنی بر آمدن [[پیامبر جدید]] و ارائه [[معجزه]] از سوی او، به [[آیین]] وی تن دهند؛ امّا از میان [[پیروان]] برخی از [[پیامبران]] گروهی که [[منافع]] خود را در خطر میدیدند، از روی [[ستم]] و [[طغیان]]، همه [[بشارتها]] را نادیده انگاشته، به [[مخالفت با پیامبر]] نوظهور برمیخاستند؛ بهطور مثال، [[یهود]] با آمدن [[عیسی]]{{ع}} به [[آیین مسیحیت]] تن ندادند؛ چنانکه بسیاری از [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] با آمدن [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از روی [[تعصّب]] و [[دشمنی]]، همچنان بر [[عقاید]] گذشته خود ثابت ماندند<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۳۱۱ وج۲، ص۷۷۲؛ المیزان، ج۱، ص۲۲۳ و ج۵، ص۲۴۳؛ الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰.</ref> و بدین ترتیب، | ##اختلاف [[دینی]] میان [[ادیان]]: از منظر قرآن تنها [[دین]] مورد پذیرش یکی است<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. بنابراین همه [[ادیان آسمانی]] بر اصل [[پرستش]] [[خداوند]] در جایگاه یگانه آفریننده هستی و مدبّر آن اتّفاق نظر دارند. آنچه بیشتر میان ایشان جدایی انداخته، نوع [[اعتقاد]] به [[رسالت]] [[پیامبران]] است؛ زیرا براساس [[سنّت الهی]] [[پیروان]] هر [[پیامبر]] آسمانی موظّف بودهاند به استناد [[بشارت پیامبر]] خود مبنی بر آمدن [[پیامبر جدید]] و ارائه [[معجزه]] از سوی او، به [[آیین]] وی تن دهند؛ امّا از میان [[پیروان]] برخی از [[پیامبران]] گروهی که [[منافع]] خود را در خطر میدیدند، از روی [[ستم]] و [[طغیان]]، همه [[بشارتها]] را نادیده انگاشته، به [[مخالفت با پیامبر]] نوظهور برمیخاستند؛ بهطور مثال، [[یهود]] با آمدن [[عیسی]]{{ع}} به [[آیین مسیحیت]] تن ندادند؛ چنانکه بسیاری از [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] با آمدن [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از روی [[تعصّب]] و [[دشمنی]]، همچنان بر [[عقاید]] گذشته خود ثابت ماندند<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۳۱۱ وج۲، ص۷۷۲؛ المیزان، ج۱، ص۲۲۳ و ج۵، ص۲۴۳؛ الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰.</ref> و بدین ترتیب، اختلاف [[دینی]] میان [[پیروان ادیان آسمانی]] پدیدار شد. بخش قابل توجّهی از [[آیات قرآن]] به بیان [[عقائد]] [[باطل]] یهود و [[نصارا]] همچون [[تثلیث]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref> و [[فرزند]] و [[محبوب خدا]] بودن<ref>سوره مائده، آیه ۱۸.</ref> و [[دعوت]] آنان به [[اسلام]] پرداخته است<ref>سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>. | ||
## [[ظهور]] فرقههای گوناگون درون دینی: گاهی به رغم برخورداری پیروان یک [[دین]] از عقاید مشترک، در اثر [[گذشت]] [[زمان]]، ظهور [[شبهات]] نوپدید و برخورد با فرهنگهای متفاوت، شکافهای مذهبی میان پیروان یک دین رخنُموده که باعث ظهور فرقههای گوناگون درون دینی میشود؛ چنانکه بهسبب نوع [[تفسیر]] از تثلیث و چگونگی [[حلول]] [[الهی]] در عیسی{{ع}} فرقههای گوناگونی همچون: ملکانیّه، نسطوریّه، [[یعقوبیّه]] و... میان مسیحیان ایجاد شده است<ref>الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۸، همچنین ر.ک: التبیان، ج۲، ص۹۳؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.</ref>. همچنین | ## [[ظهور]] فرقههای گوناگون درون دینی: گاهی به رغم برخورداری پیروان یک [[دین]] از عقاید مشترک، در اثر [[گذشت]] [[زمان]]، ظهور [[شبهات]] نوپدید و برخورد با فرهنگهای متفاوت، شکافهای مذهبی میان پیروان یک دین رخنُموده که باعث ظهور فرقههای گوناگون درون دینی میشود؛ چنانکه بهسبب نوع [[تفسیر]] از تثلیث و چگونگی [[حلول]] [[الهی]] در عیسی{{ع}} فرقههای گوناگونی همچون: ملکانیّه، نسطوریّه، [[یعقوبیّه]] و... میان مسیحیان ایجاد شده است<ref>الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۸، همچنین ر.ک: التبیان، ج۲، ص۹۳؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.</ref>. همچنین اختلاف در [[رهبری]] و [[امامت امت]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}}، سبب [[تفرقه]] دینی و مذهبی و تقسیم [[امت اسلام]] به دو دسته [[شیعه]] و [[سنی]] ([[اهل سنت]]) شد؛ زیرا [[آیات]] بسیاری [[مردم]] را به پذیرش و [[اطاعت]] از یک [[ولایت الهی]] ([[الله]] و [[رسول]] و [[امام]] بعد از او) دعوت می-کند<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، اما مردم در [[انتخاب امام]] دچار اختلاف شدند. وجود اختلاف میان [[مسلمانان]] و پیدایش [[فرقههای کلامی]] چون اهلِ [[حدیث]]، [[مرجئه]]، [[خوارج]]، [[اشاعره]]، [[معتزله]]، مجسّمه و... و نیز پیدایش فرقههای [[فقهی]] مانند [[شافعی]]، [[حنبلی]]، [[مالکی]] و... از واقعیّتهای انکارناپذیر [[تاریخ]] [[مسلمانان]] است<ref>المنار، ج۳، ص۱۰ـ۱۱. </ref>. از همین رو انواع [[اختلافات]] [[دینی]] از نگاه [[قرآن]]، امری [[نکوهیده]] تلقّی شده است. | ||
# | # اختلاف [[اجتماعی]]: [[انسان]] موجودی است که بهطور [[فطری]] از تنها زیستن میگریزد، اما [[زندگی]] گروهی در کنار فوایدش، مشکلاتی نیز دارد که تنازعات و مرافعات، از جمله آنهاست. اختلاف میان [[زن]] و شوهر را میتوان از این دسته اختلافات اجتماعی برشمرد؛ زیرا گاهی [[هماهنگی]] کامل [[فکری]] و [[رفتاری]] میان [[همسران]] وجود ندارد و اختلاف پدید میآید، تا آنجا که استفاده از [[سحر]] برای جدایی انداختن میان زن و شوهر مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | ||
==ریشههای اختلاف در قرآن== | ==ریشههای اختلاف در قرآن== | ||
# [[جهل و نادانی]]: [[جهل]] [[مردم]] به [[حقایق]]، منشأ برخی از [[اختلافهای عقیدتی]] برون دینی و درون دینی است. بهگونهای که اگر [[حقیقت]] آشکار شود دامنه اختلاف، برچیده خواهد شد. اما اگر [[جهل]] بر اثر کوتاهی باشد نکوهیده و در پیدارندۀ [[عقوبت الهی]] است. نمونۀ این گونه جهل و اختلاف را در داستان [[بنی اسرائیل]] بعد از گذشتن از [[نیل]] و تقاضای [[بت پرستی]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref> و در گوساله پرست شدنشان در [[غیبت]] [[چهل]] روزۀ [[حضرت موسی]]{{ع}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref> میبینیم. | # [[جهل و نادانی]]: [[جهل]] [[مردم]] به [[حقایق]]، منشأ برخی از [[اختلافهای عقیدتی]] برون دینی و درون دینی است. بهگونهای که اگر [[حقیقت]] آشکار شود دامنه اختلاف، برچیده خواهد شد. اما اگر [[جهل]] بر اثر کوتاهی باشد نکوهیده و در پیدارندۀ [[عقوبت الهی]] است. نمونۀ این گونه جهل و اختلاف را در داستان [[بنی اسرائیل]] بعد از گذشتن از [[نیل]] و تقاضای [[بت پرستی]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref> و در گوساله پرست شدنشان در [[غیبت]] [[چهل]] روزۀ [[حضرت موسی]]{{ع}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref> میبینیم. | ||
# [[تعصبات جاهلی]]: [[تعصب]] جاهلانه میتواند [[انسان]] را به [[صفآرایی]] در برابر [[دعوت]] [[پیامبران]] قرار داده و باعث ایجاد شکافهای [[عقیدتی]] گردد. [[مقاومت]] [[بتپرستان]] در عدم دست برداشتن از [[آیین]] پدرانشان<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> که در قرآن [[مذمت]] شده و مورد نکوهش قرار گرفته است، نمونهای از [[تعصب جاهلی]] است. همچنین [[نزاع]] میان [[اوس و خزرج]] در [[تاریخ اسلام]]<ref>المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ الصافی، ج۵، ص۱۷۸.</ref>، ریشه در تعصب جاهلی و [[برتر]] دانستن هر یک بر دیگری دارد. همین مسئله زمینۀ پیدایش اختلاف در مسئلۀ [[امامت]] و [[رهبری]] بر [[امت]] بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گردید. [[روایات]] ذیل آیۀ {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref> اشاره به [[تعصبات جاهلی]] و [[انحراف]] و | # [[تعصبات جاهلی]]: [[تعصب]] جاهلانه میتواند [[انسان]] را به [[صفآرایی]] در برابر [[دعوت]] [[پیامبران]] قرار داده و باعث ایجاد شکافهای [[عقیدتی]] گردد. [[مقاومت]] [[بتپرستان]] در عدم دست برداشتن از [[آیین]] پدرانشان<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> که در قرآن [[مذمت]] شده و مورد نکوهش قرار گرفته است، نمونهای از [[تعصب جاهلی]] است. همچنین [[نزاع]] میان [[اوس و خزرج]] در [[تاریخ اسلام]]<ref>المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ الصافی، ج۵، ص۱۷۸.</ref>، ریشه در تعصب جاهلی و [[برتر]] دانستن هر یک بر دیگری دارد. همین مسئله زمینۀ پیدایش اختلاف در مسئلۀ [[امامت]] و [[رهبری]] بر [[امت]] بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گردید. [[روایات]] ذیل آیۀ {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref> اشاره به [[تعصبات جاهلی]] و [[انحراف]] و اختلاف در مسیر [[امامت]] دارد. امیرالمؤمنین علی{{ع}} میفرمایند: «تا اینکه خدای عزّوجلّ پیامبرش{{صل}} را نزد خود خواند و او را بهسوی خویش بالا برد. بعد از او آن آثار [[صالحان]] در آنها نبود مگر بهاندازه چشم بههمزدنی یا درخشش برقی، تا اینکه دوباره به عقب برگشتند و به پشتسر بازگشتند و به [[ظلم]]، [[حقّ]] [[اهلبیت]]{{ع}} را از آنها [[طلب]] نمودند و گردانهای [[جنگی]] را [[ظاهر]] کردند و درِ خانه اهلبیت{{ع}} را بستند و [[خانه]] را ویران نمودند و آثار [[رسولخدا]]{{صل}} را [[تغییر]] دادند و از احکامش روی برتافتند و از انوارش دور شدند و به جای جانشینِ او، دیگری را [[انتخاب]] کردند. آن را انتخاب کردند و [[ظالم]] بودند وو [[گمان]] کردند کسی که از [[خاندان]] [[ابوقحافه]] انتخاب نمودند برای [[مقام]] رسولخدا{{صل}} شایستهتر از آن کسی است که رسولخدا{{صل}} برای مقامش برگزید و پنداشتند [[مهاجر]] آلابیقحافه بهتر از مهاجر و یاریکننده [[پیامبر]]{{صل}} است»<ref>{{متن حدیث|حَتَّی إِذَا دَعَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیَّهُ صوَ رَفَعَهُ إِلَیْهِ لَمْ یَکُ ذَلِکَ بَعْدَهُ إِلَّا کَلَمْحَةٍ مِنْ خَفْقَةٍ أَوْ وَمِیضٍ مِنْ بَرْقَةٍ إِلَی أَنْ رَجَعُوا عَلَی الْأَعْقَابِ وَ انْتَکَصُوا عَلَی الْأَدْبَارِ وَ طَلَبُوا بِالْأَوْتَارِ وَ أَظْهَرُوا الْکَتَائِبَ وَ رَدَمُوا الْبَابَ وَ فَلُّوا الدِّیَارَ وَ غَیَّرُوا آثَارَ رَسُولِ اللَّهِ صوَ رَغِبُوا عَنْ أَحْکَامِهِ وَ بَعُدُوا مِنْ أَنْوَارِهِ وَ اسْتَبْدَلُوا بِمُسْتَخْلَفِهِ بَدِیلًا اتَّخَذُوهُ وَ کانُوا ظالِمِینَ وَ زَعَمُوا أَنَّ مَنِ اخْتَارُوا مِنْ آلِ أَبِی قُحَافَةَ أَوْلَی بِمَقَامِ رَسُولِ اللَّهِ صمِمَّنِ اخْتَارَ رَسُولُ اللَّهِ صلِمَقَامِهِ وَ أَنَّ مُهَاجِرَ آلِ أَبِی قُحَافَةَ خَیْرٌ مِنَ الْمُهَاجِرِیِّ الْأَنْصَارِیِّ الرَّبَّانِی}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص۲۹.</ref>. | ||
# [[دنیا خواهی]]: [[آیات قرآن]] تصریح میکند که [[دنیاطلبی]]، امتهایی مثل [[یهود]] و [[نصارا]] را حتی بعد از دست یافتن بر [[براهین]] آشکار و روشن به اختلاف کشانده است: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. [[مفسران]] «[[بغی]]» را به معنای [[حسدورزی]] و [[ستیز]] با یکدیگر در [[طلب]] [[دنیا]] و گردن کشی در برابر [[حق]] دانستهاند<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۲، ص۴۱۹؛ طبرسی، فضل بن حسن، جامعالبیان، ج۲، ص۴۵۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. [[مقاومت]] [[حاکمان]] [[ستمگری]] چون [[فرعون]] در برابر [[موسی]]{{ع}} و ایجاد [[تفرقه]] در میان [[مردم]]<ref>سوره قصص، آیه ۴.</ref>، [[اسلام]] نیاوردن گروه فراوانی از [[یهود]] و [[نصارا]] بهویژه دانشورانشان در برابر دعوتِ به [[حقّ]] [[پیامبر]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۶.</ref> و تفرقه افکنیهای [[منافقان]] در ماجرای ساختن [[مسجد ضرار]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> برای [[حفظ]] موقعیّت [[اجتماعی]] و [[انتقام]] از [[مسلمانان]] ریشه در [[دنیاخواهی]] آنان داشته است<ref>جامعالبیان، ج۱۲، ص۳۱ـ۳۳؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۱۱۰. </ref>. | # [[دنیا خواهی]]: [[آیات قرآن]] تصریح میکند که [[دنیاطلبی]]، امتهایی مثل [[یهود]] و [[نصارا]] را حتی بعد از دست یافتن بر [[براهین]] آشکار و روشن به اختلاف کشانده است: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. [[مفسران]] «[[بغی]]» را به معنای [[حسدورزی]] و [[ستیز]] با یکدیگر در [[طلب]] [[دنیا]] و گردن کشی در برابر [[حق]] دانستهاند<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۲، ص۴۱۹؛ طبرسی، فضل بن حسن، جامعالبیان، ج۲، ص۴۵۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. [[مقاومت]] [[حاکمان]] [[ستمگری]] چون [[فرعون]] در برابر [[موسی]]{{ع}} و ایجاد [[تفرقه]] در میان [[مردم]]<ref>سوره قصص، آیه ۴.</ref>، [[اسلام]] نیاوردن گروه فراوانی از [[یهود]] و [[نصارا]] بهویژه دانشورانشان در برابر دعوتِ به [[حقّ]] [[پیامبر]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۶.</ref> و تفرقه افکنیهای [[منافقان]] در ماجرای ساختن [[مسجد ضرار]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> برای [[حفظ]] موقعیّت [[اجتماعی]] و [[انتقام]] از [[مسلمانان]] ریشه در [[دنیاخواهی]] آنان داشته است<ref>جامعالبیان، ج۱۲، ص۳۱ـ۳۳؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۱۱۰. </ref>. | ||
# [[رذایل اخلاقی]]: این عامل منشأ بسیاری از [[اختلافات]] اجتماعی میان [[دینداران]] است. [[رذیلتهای اخلاقی]] چون [[خودخواهی]] و [[تحقیر]] دیگران در یهود و نصارا<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref> سبب | # [[رذایل اخلاقی]]: این عامل منشأ بسیاری از [[اختلافات]] اجتماعی میان [[دینداران]] است. [[رذیلتهای اخلاقی]] چون [[خودخواهی]] و [[تحقیر]] دیگران در یهود و نصارا<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref> سبب اختلاف بین آنها گردید. از جمله مسائلی که سبب اختلاف در امر [[امامت]] گردید، رذیلۀ [[اخلاقی]] «[[حسد]]» است. با مراجعه به [[روایات]] ذیل آیۀ {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> این [[حقیقت]] آشکار میگردد. در روایات متعددی که در منابع [[اهل تسنن]] و [[شیعه]] آمده است تصریح شده که منظور از "ناس" [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است: از [[امام باقر]]{{ع}} در ذیل این [[آیه]] چنین [[نقل]] شده است که فرمود: "[[خداوند]] در [[خاندان ابراهیم]] [[پیامبران]] و [[انبیاء]] و [[پیشوایان]] قرار داد (سپس به یهود خطاب میکند) چگونه حاضرید در برابر آن اعتراف کنید، اما در باره [[آل محمد]]{{صل}} [[انکار]] مینمائید؟" و در [[روایت]] دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم که درباره این [[آیه سؤال]] کردند فرمود: {{متن حدیث|نحن المحسودون}}، یعنی مائیم که مورد حسد [[دشمنان]] قرار گرفتهایم"<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص: ۴۲۲، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص: ۹۳.</ref>. در [[روایات]] زیادی [[مُلک]] را به [[مقام امامت]] و [[خلافت الهی]] و [[ملک عظیم]] را [[وجوب اطاعت]] معنا کردهاند<ref>مجلسی، بحار الانوار، جلد ۲۳، ص۲۹۰؛ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۵ و ۵۰۹؛ کلینی، کافی، جلد ۱، ص۱۸۶.</ref>. | ||
با بررسی [[آیات]] مرتبط و روایات [[معصومان]]{{عم}} این نتیجه به دست میآید که ملک عظیم همان [[مقام]] [[وجوب]] [[طاعت]] است که [[خدای متعال]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[خاندان]] [[مطهر]] ایشان [[عطا]] نموده و [[حسادت]] به ملک عظیم، حسادت [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} به مقام امامت و خلافتی است که از سوی [[خدا]] به آن بزرگواران [[عنایت]] شده و انگیزههای مهم [[مخالفت]] با [[دستور پیامبر]]{{صل}} در مورد [[امامت]] و [[وصایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} است. | با بررسی [[آیات]] مرتبط و روایات [[معصومان]]{{عم}} این نتیجه به دست میآید که ملک عظیم همان [[مقام]] [[وجوب]] [[طاعت]] است که [[خدای متعال]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[خاندان]] [[مطهر]] ایشان [[عطا]] نموده و [[حسادت]] به ملک عظیم، حسادت [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} به مقام امامت و خلافتی است که از سوی [[خدا]] به آن بزرگواران [[عنایت]] شده و انگیزههای مهم [[مخالفت]] با [[دستور پیامبر]]{{صل}} در مورد [[امامت]] و [[وصایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} است. | ||
# [[تفسیر]] ناصواب آیات: [[قرآن]]، آیات خود را به دو دسته [[محکم و متشابه]] تقسیم و اعلام کرده است [[بیماردلان]] به قصد فتنهاندازی به [[آیات متشابه]] آن تمسّک میکنند: هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ<ref>سوره آل عمران؛ آیه ۷.</ref>. به [[گواهی]] [[تاریخ]]، پیدایش همه یا بسیاری از فرقههای [[فقهی]] و [[کلامی]] میان [[مسلمانان]] چون: [[خوارج]]، مصوّبه، مشبّهه، مجبّره، صوفیّه و... بر اثر استناد به آیات متشابه و [[سوء]] برداشت ازاین دسته آیات بوده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۶۷؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص۳۱۳.</ref>؛ چنانکه خوارج با برداشت نادرست از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و مشبّهه با تفسیر ناصواب آیاتی چون {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> و... با [[جسمانی]] دانستن [[خداوند]]، زمینه [[تفرقه]] را میان مسلمانان پدید آوردند<ref>الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۵۵ـ۵۹.</ref>. | # [[تفسیر]] ناصواب آیات: [[قرآن]]، آیات خود را به دو دسته [[محکم و متشابه]] تقسیم و اعلام کرده است [[بیماردلان]] به قصد فتنهاندازی به [[آیات متشابه]] آن تمسّک میکنند: هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ<ref>سوره آل عمران؛ آیه ۷.</ref>. به [[گواهی]] [[تاریخ]]، پیدایش همه یا بسیاری از فرقههای [[فقهی]] و [[کلامی]] میان [[مسلمانان]] چون: [[خوارج]]، مصوّبه، مشبّهه، مجبّره، صوفیّه و... بر اثر استناد به آیات متشابه و [[سوء]] برداشت ازاین دسته آیات بوده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۶۷؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص۳۱۳.</ref>؛ چنانکه خوارج با برداشت نادرست از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و مشبّهه با تفسیر ناصواب آیاتی چون {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> و... با [[جسمانی]] دانستن [[خداوند]]، زمینه [[تفرقه]] را میان مسلمانان پدید آوردند<ref>الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۵۵ـ۵۹.</ref>. | ||
# [[شیطان]]: [[شیطان]] نقش مؤثری در بسیاری از تفرقهها و ستیزها، با دخالت مستقیم و غیرمستقیم خود دارد. چنانکه از نگاه [[قرآن]]، [[شیطان]] از رهگذر شرابخواری و قمار درصدد ایجاد [[دشمنی]] میان [[مردم]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. [[حضرت یوسف]]{{ع}} شکاف ایجاد شده میان خود و برادرانش را به [[شیطان]] نسبت داده است: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. | # [[شیطان]]: [[شیطان]] نقش مؤثری در بسیاری از تفرقهها و ستیزها، با دخالت مستقیم و غیرمستقیم خود دارد. چنانکه از نگاه [[قرآن]]، [[شیطان]] از رهگذر شرابخواری و قمار درصدد ایجاد [[دشمنی]] میان [[مردم]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. [[حضرت یوسف]]{{ع}} شکاف ایجاد شده میان خود و برادرانش را به [[شیطان]] نسبت داده است: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. | ||
# [[تفرقه]] افکنان: کنار هم قرار گرفتن دو گروه از [[مسلمانان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[حضور]] [[اهل کتاب]] به ویژه [[یهود]] در [[مدینه]]، سبب پیدایش پدیدۀ [[نفاق]] گردید. این مسئله زمینه تفرقه و | # [[تفرقه]] افکنان: کنار هم قرار گرفتن دو گروه از [[مسلمانان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[حضور]] [[اهل کتاب]] به ویژه [[یهود]] در [[مدینه]]، سبب پیدایش پدیدۀ [[نفاق]] گردید. این مسئله زمینه تفرقه و اختلاف را میانشان تشدید میکرد و سبب شد که [[پیامبر]]{{صل}} در بدو وردشان به مدینه میان مسلمانان [[عقد برادری]] و با اهل کتاب[[پیمان]] عدم دخالت در امور [[مسلمین]] ببندد<ref>مکاتیب الرسول، ج۳، ص۶ـ۵۶؛ السیرة النبویه، ابنکثیر، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۸؛ ینابیعالمودّه، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱، ص۱۷۸ ـ۱۷۹.</ref>. با این حال، گاهی [[آتش فتنه]] و اختلاف میان آنان چنان شعلهور میشد که [[حضرت]] [[مسجد]] را ترک میکرد<ref>مانند ماجرای افک و تهمت زدن به یکدیگر، که مشاجره لفظی میان اوس و خزرج در حضور پیامبر بالا گرفت، المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱.</ref>. [[منافقان]] که به رغم دشمنی [[باطنی]] در صف مسلمانان حضور داشتند، از هیچ کوششی برای [[تضعیف]] روحیّه مسلمانان و ایجاد تفرقه میان آنان کوتاهی نمیکردند. فعالیتهای تفرقه افکنانۀ آنان عبارت است از: عدم حضور در [[جنگها]] و ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین<ref>سوره احزاب، آیه ۱۳، سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>، رها کردن [[جنگ]] به بهانههای واهی<ref>سوره توبه، آیه ۴۸، سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref>، [[اهانت]] به پیامبر{{صل}} و برخی [[مهاجران]] توسط سردسته [[منافقان]] [[عبدالله بن ابی]]<ref>سوره منافقون، آیه ۸.</ref>، ساخت [[مسجد ضرار]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> به قصد زیانرسانی به [[همبستگی]] و [[اجتماع]] [[مسلمانان]]<ref>جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۲ـ۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۹ـ۱۱۰.</ref>. [[یهود]] نیز در کنار منافقان و گاه با همدستی آنان، هماره پراکندن صفوف متّحد مسلمانان را پیمیگرفتند<ref>سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref>.<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>[[شیطان]]<ref>هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، ص۲۱۹-۲۲۰. </ref> و [[تفرقه]] افکنی [[منافقین]]<ref>جوهری، ابوبکر، السقیفه و الفدک، ص۷۷-۸۳؛ بحار، ج ۲۸ ص۸۵ و۸۹.</ref> در جریان [[سقیفه]] و حوادث پیش از آن، نقش مهمی در مسئله [[انحراف]] و اختلاف [[امامت]] و [[ولایت امیر المؤمنین]]{{ع}} بعد از [[پیامبر]]{{صل}} داشتند<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | ||
==آثار زیانبار اختلاف== | ==آثار زیانبار اختلاف== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
#سیطره [[فرومایگان]]: [[ستیز]] و اختلاف باعث [[تضعیف]] جبهۀ [[حق]] شده و زمینه را برای قدرتیابی فرومایگان فراهم میسازد. در برخی [[روایات]]، مقصود از [[برانگیختن]] [[عذاب]] از زیر پای مردم بر اثر تفرقه آنان، [[حاکمیّت]] فرومایگان و بردگان دانسته شده است: {{متن قرآن|هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>«بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون میآوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref>. | #سیطره [[فرومایگان]]: [[ستیز]] و اختلاف باعث [[تضعیف]] جبهۀ [[حق]] شده و زمینه را برای قدرتیابی فرومایگان فراهم میسازد. در برخی [[روایات]]، مقصود از [[برانگیختن]] [[عذاب]] از زیر پای مردم بر اثر تفرقه آنان، [[حاکمیّت]] فرومایگان و بردگان دانسته شده است: {{متن قرآن|هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>«بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون میآوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref>. | ||
# [[جنگ]] و [[خونریزی]]: نمونهای از [[منازعات]] [[دینی]] و فرقهای که به جنگ و خونریزی منجر شده را میتوان در [[جنگهای صلیبی]] میان مسلمانان و [[مسیحیان]]، [[جنگ]] میان فرقههای [[مسلمان]] در شهرهایی چون [[ری]]، [[بغداد]] و... و صفآراییهای سنیّان با [[شیعیان]]، [[حنابله]] با [[شافعیان]]، [[اشاعره]] با معتزلیان [[مشاهده]] کرد<ref>الصحیح من سیره، ج۱، ص۶۱ـ۶۳.</ref>. قرآن هشدار میدهد که وقتی [[آتش]] [[جنگ]] برافروخته شود، فقط فتنهجویان را دربرنمیگیرد؛ بلکه همه طیفهای [[اجتماعی]] را در کام خود فرو میبرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و از فتنهای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمیرسد (بلکه دامنگیر همه میشود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۱ـ۵۲.</ref>. | # [[جنگ]] و [[خونریزی]]: نمونهای از [[منازعات]] [[دینی]] و فرقهای که به جنگ و خونریزی منجر شده را میتوان در [[جنگهای صلیبی]] میان مسلمانان و [[مسیحیان]]، [[جنگ]] میان فرقههای [[مسلمان]] در شهرهایی چون [[ری]]، [[بغداد]] و... و صفآراییهای سنیّان با [[شیعیان]]، [[حنابله]] با [[شافعیان]]، [[اشاعره]] با معتزلیان [[مشاهده]] کرد<ref>الصحیح من سیره، ج۱، ص۶۱ـ۶۳.</ref>. قرآن هشدار میدهد که وقتی [[آتش]] [[جنگ]] برافروخته شود، فقط فتنهجویان را دربرنمیگیرد؛ بلکه همه طیفهای [[اجتماعی]] را در کام خود فرو میبرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و از فتنهای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمیرسد (بلکه دامنگیر همه میشود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۱ـ۵۲.</ref>. | ||
#راهیافت [[ضعف]] و [[سستی]] میان صفوف [[مسلمانان]]: [[قرآن]] درباره هرکاری که باعث ایجاد ضعف و [[فتور]] در صفوف آنان شود، هشدار داده است؛ بدین سبب مسلمانان را از [[تفرقه]] بازمیدارد؛ زیرا تفرقه و [[ستیز]]، باعث ضعف و سستی آنان میشود: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>. قرآن علّت [[شکست]] مسلمانان در [[جنگ اُحد]] را سستی و ضعفی که در اثر [[تنازع]] و | #راهیافت [[ضعف]] و [[سستی]] میان صفوف [[مسلمانان]]: [[قرآن]] درباره هرکاری که باعث ایجاد ضعف و [[فتور]] در صفوف آنان شود، هشدار داده است؛ بدین سبب مسلمانان را از [[تفرقه]] بازمیدارد؛ زیرا تفرقه و [[ستیز]]، باعث ضعف و سستی آنان میشود: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>. قرآن علّت [[شکست]] مسلمانان در [[جنگ اُحد]] را سستی و ضعفی که در اثر [[تنازع]] و اختلاف در آنان [[نفوذ]] کرده بود، میداند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ}}<ref>«تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید.» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۸ـ۸۵۹؛ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۱۷۴ـ۱۷۵.</ref>. | ||
#فرو ریختن [[هیمنه]] مسلمانان: قرآن تصریح میکند که اختلاف [[هیبت]] مسلمانان را در چشم [[دشمنان]] فرومیریزد و به دشمنان جرأت میدهد تا به آنان [[هجوم]] برند: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود» سوره انفال، آیه ۴۶؛ غریب القرآن، ص۱۶۶؛ مجمعالبحرین، ج۲، ص۲۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | #فرو ریختن [[هیمنه]] مسلمانان: قرآن تصریح میکند که اختلاف [[هیبت]] مسلمانان را در چشم [[دشمنان]] فرومیریزد و به دشمنان جرأت میدهد تا به آنان [[هجوم]] برند: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود» سوره انفال، آیه ۴۶؛ غریب القرآن، ص۱۶۶؛ مجمعالبحرین، ج۲، ص۲۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | ||