آمرزش در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
 
{{امامت}}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[آمرزش]]''' است. "'''[[آمرزش]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[آمرزش]] است. "'''[[آمرزش]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آمرزش در قرآن]] - [[آمرزش در حدیث]] - [[آمرزش در نهج البلاغه]] - [[آمرزش در معارف دعا و زیارات]] - [[آمرزش در اخلاق اسلامی]] - [[آمرزش در کلام اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آمرزش در قرآن]] - [[آمرزش در حدیث]] - [[آمرزش در فقه اسلامی]] - [[آمرزش در کلام اسلامی]] - [[آمرزش در اخلاق اسلامی]] - [[آمرزش در معارف و سیره نبوی]] - [[آمرزش در فقه سیاسی]] - [[آمرزش در معارف دعا و زیارات]] - [[آمرزش در معارف و سیره سجادی]] - [[آمرزش در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[آمرزش در خانواده]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آمرزش (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[عفو]] / [[بخشش]]، ملکه‌ای است که [[رضایت]] و گذشت در مقابل امر تلخی که به [[انسان]] روی آورده، و آن کس که چنین کرده را، برای [[انسان]] ممکن می‌سازد. به عبارتی دیگر، [[عفو]] ملکه‌ای است که به‌واسطه آن، می‌توان از [[انتقام]] و مجازات شخص [[بدکار]] گذشت، و او را در مقابل این کار بخشید.
[[عفو]] / [[بخشش]]، ملکه‌ای است که [[رضایت]] و گذشت در مقابل امر تلخی که به [[انسان]] روی آورده، و آن کس که چنین کرده را، برای [[انسان]] ممکن می‌سازد. به عبارتی دیگر، [[عفو]] ملکه‌ای است که به‌واسطه آن، می‌توان از [[انتقام]] و مجازات شخص [[بدکار]] گذشت، و او را در مقابل این کار بخشید.
*"صَفح" که در بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] ما از آن یاد شده است امّا تفاوتی کوچک با [[عفو]] دارد؛ چه در [[عفو]] با در نظر گرفتن [[خطا]] از [[خطا]] کار در می‌گذرند، امّا در صفح اصلاً خطای او را در نظر نمی‌آورند، گویا او اصلاً مرتکب چنین خطائی نشده است.
 
*با این توضیح، روشن شد که "[[عفو]]" هم در شمار [[اخلاق]] است، و هم در شمار اخلاقیّات؛ چه هم در شمار صفات [[انسان]] قرار دارد، و هم در شمار افعالی که در پی این صفات پدید می‌آید. "گذشت"، هم صفت است و هم فعلی است که [[آدمی]] در مقابل [[انسان]] [[خطا]] کار انجام می‌دهد.
"صَفح" که در بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] ما از آن یاد شده است امّا تفاوتی کوچک با [[عفو]] دارد؛ چه در [[عفو]] با در نظر گرفتن [[خطا]] از [[خطا]] کار در می‌گذرند، امّا در صفح اصلاً خطای او را در نظر نمی‌آورند، گویا او اصلاً مرتکب چنین خطائی نشده است.
*به هر حال این صفت [[شایسته]] نیز، همچون دیگر صفات انسانی از عرضی عریض برخوردار بوده مراتبی چند را در خود دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۷.</ref>.
 
*در علوّ این صفت، همان بس که [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] خود را به آن متّصف فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند درگذرنده‌ای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰. و نیز سوره مجادله آیه ۲.</ref>.
با این توضیح، روشن شد که "[[عفو]]" هم در شمار [[اخلاق]] است، و هم در شمار اخلاقیّات؛ چه هم در شمار صفات [[انسان]] قرار دارد، و هم در شمار افعالی که در پی این صفات پدید می‌آید. "گذشت"، هم صفت است و هم فعلی است که [[آدمی]] در مقابل [[انسان]] [[خطا]] کار انجام می‌دهد.
*مادّه "غفران" و الفاظ مشتقّ از آن، که از معنائی مشابه [[عفو]] برخوردار است نیز، در بیش از سیصد [[آیه]] از [[قرآن کریم]]، بر [[خداوند متعال]] اطلاق شده است. از این روست که هرکس به [[عفو]]، صفح و غفران زینت یابد، در [[حقیقت]] به [[اخلاق]] [[الهی]] متّصف شده است؛ و از این جهت به او - جلَّ وعلا! - شباهت یافته است. از این روست که [[قرآن کریم]] صراحتاً [[بندگان]] را امر می‌فرماید تا در بوستان [[اخلاق]] خویش، گل شاداب [[عفو]] را نیز بنشانند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۸.</ref>.
 
*بنا بر برخی از [[آیات قرآنی]]، [[عفو]] [[الهی]] پس از اتّصاف [[بندگان]] به صفت [[بخشش]] ظاهر می‌شود: {{متن قرآن|وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ}}<ref>«و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی‌دارید که خداوند شما را بیامرزد؟» سوره نور، آیه ۲۲.</ref>. پُر واضح است که تنها همین نکته کافی است تا [[آدمی]] به تلاش پرداخته، خود را در مسیر اتّصاف به این حسنه [[اخلاقی]] قرار دهد.
به هر حال این صفت [[شایسته]] نیز، همچون دیگر صفات انسانی از عرضی عریض برخوردار بوده مراتبی چند را در خود دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۷.</ref>.
*در این [[آیات]] نیز، این صفت در شمار صفات متّقیان و مُحسنان یاد شده است: {{متن قرآن|وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است » سوره بقره، آیه ۲۳۷.</ref>، {{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>« آنان را بب» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>.
 
*بر این اساس، به سرّ سخن [[حضرت یوسف]]{{ع}} پی می‌بریم، که چون با [[برادران]] [[بدکار]] خود رودررو شد، نه تنها به [[سرزنش]] آنان نپرداخت، که حتّی آنان را به [[رحمت الهی]] [[امیدوار]] ساخت، تا از [[شرمساری]] و [[ناراحتی]] روحی نیز آسوده شوند: {{متن قرآن| لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۸.</ref>.
در علوّ این صفت، همان بس که [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] خود را به آن متّصف فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند درگذرنده‌ای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰. و نیز سوره مجادله آیه ۲.</ref>.
*[[فخر رازی]]، در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] روایتی عجیب آورده است. بنا بر آنچه او می‌نگارد، چون مدّتی از آشنائی [[یوسف]]{{ع}} با [[برادران]] گذشت، آنان که از کرده پیشین خود شرمگین بودند، کسی را به عنوان سفیر به محضر [[یوسف]] فرستاده عرض حال نمودند که: تو هر ظهر و شب ما را به میهمانیِ سفره خود می‌خوانی، در حالی که ما از آنچه نسبت به تو انجام داده‌ایم شرمگین و پشیمانیم؛ از این رو نگاه کردن به چهره تو نیز برای ما سخت است و خجلت‌زا!. [[یوسف]] امّا بزرگوارانه به آنان پاسخ داد: هرچند من [[پادشاه]] سرزمین [[مصر]] شدم، امّا [[مصریان]] پیش از آمدن شما مرا همچنان به چشم بَرده نگریسته می‌گفتند: بلند مرتبه است خدائی که برده‌ای که به بیست درهم خرید و فروش می‌شد را، به مرتبه [[سلطنت]] رسانید؛ امّا چون شما آمدید من در میان آنان [[عظمت]] یافته، آنان نه مرا به چشم برده که به عنوان کسی که برادرانی [[رشید]] دارد و خود از [[نسل]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} است می‌نگرند. بنابراین نه تنها از رودرروئی با من خجلت زده نباشید، که بدانید وجود شما مایه [[مباهات]] و فخر و آبروی من شده است<ref>تفسیر کبیر، ‌فخر رازی، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۹.</ref>.
 
*این [[سیره]]، در سخنی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز حکایت شده است. باز بنا به [[نقل]] [[فخر رازی]]<ref> تفسیر کبیر، ‌فخر رازی، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref>، چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مکّه]] مکرّمه را [[فتح]] فرمود، دو سوی درب [[کعبه]] را گرفت و خطاب به [[قریشیان]] فرمود: [[گمان]] می‌کنید که با شما چه خواهم کرد؟ آنان که از [[خُلق و خوی]] [[الهی]] ایشان [[آگاه]] بودند، یک‌صدا گفتند: ما جز [[گمان]] خیر در [[حقّ]] تو چیز دیگری روا نمی‌داریم، تو [[برادری]] بزرگوار و [[بخشنده]] و [[فرزند]] [[برادری]] بزرگوار و [[بخشنده]] هستی و اکنون [[قدرت]] داری که هر چه خواهی در [[حق]] ما روا داری!. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اما فرمودند: من همان سخنی را می‌گویم که برادرم [[یوسف]] گفت: {{متن قرآن| لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ}}<ref>«امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref>. آنگاه آنان را بخشید و از هیچ‌یک از آنان [[انتقام]] نگرفت!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۹.</ref>.
مادّه "غفران" و الفاظ مشتقّ از آن، که از معنائی مشابه [[عفو]] برخوردار است نیز، در بیش از سیصد [[آیه]] از [[قرآن کریم]]، بر [[خداوند متعال]] اطلاق شده است. از این روست که هرکس به [[عفو]]، صفح و غفران زینت یابد، در [[حقیقت]] به [[اخلاق]] [[الهی]] متّصف شده است؛ و از این جهت به او - جلَّ وعلا! - شباهت یافته است. از این روست که [[قرآن کریم]] صراحتاً [[بندگان]] را امر می‌فرماید تا در بوستان [[اخلاق]] خویش، گل شاداب [[عفو]] را نیز بنشانند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۸.</ref>.
 
بنا بر برخی از [[آیات قرآنی]]، [[عفو]] [[الهی]] پس از اتّصاف [[بندگان]] به صفت [[بخشش]] ظاهر می‌شود: {{متن قرآن|وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ}}<ref>«و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی‌دارید که خداوند شما را بیامرزد؟» سوره نور، آیه ۲۲.</ref>. پُر واضح است که تنها همین نکته کافی است تا [[آدمی]] به تلاش پرداخته، خود را در مسیر اتّصاف به این حسنه [[اخلاقی]] قرار دهد.
 
در این [[آیات]] نیز، این صفت در شمار صفات متّقیان و مُحسنان یاد شده است: {{متن قرآن|وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است » سوره بقره، آیه ۲۳۷.</ref>، {{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>« آنان را بب» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>.
 
بر این اساس، به سرّ سخن [[حضرت یوسف]]{{ع}} پی می‌بریم، که چون با [[برادران]] [[بدکار]] خود رودررو شد، نه تنها به [[سرزنش]] آنان نپرداخت، که حتّی آنان را به [[رحمت الهی]] [[امیدوار]] ساخت، تا از [[شرمساری]] و [[ناراحتی]] روحی نیز آسوده شوند: {{متن قرآن| لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۸.</ref>.
 
[[فخر رازی]]، در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] روایتی عجیب آورده است. بنا بر آنچه او می‌نگارد، چون مدّتی از آشنائی [[یوسف]]{{ع}} با [[برادران]] گذشت، آنان که از کرده پیشین خود شرمگین بودند، کسی را به عنوان سفیر به محضر [[یوسف]] فرستاده عرض حال نمودند که: تو هر ظهر و شب ما را به میهمانیِ سفره خود می‌خوانی، در حالی که ما از آنچه نسبت به تو انجام داده‌ایم شرمگین و پشیمانیم؛ از این رو نگاه کردن به چهره تو نیز برای ما سخت است و خجلت‌زا!. [[یوسف]] امّا بزرگوارانه به آنان پاسخ داد: هرچند من [[پادشاه]] سرزمین [[مصر]] شدم، امّا [[مصریان]] پیش از آمدن شما مرا همچنان به چشم بَرده نگریسته می‌گفتند: بلند مرتبه است خدائی که برده‌ای که به بیست درهم خرید و فروش می‌شد را، به مرتبه [[سلطنت]] رسانید؛ امّا چون شما آمدید من در میان آنان [[عظمت]] یافته، آنان نه مرا به چشم برده که به عنوان کسی که برادرانی [[رشید]] دارد و خود از [[نسل]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} است می‌نگرند. بنابراین نه تنها از رودرروئی با من خجلت زده نباشید، که بدانید وجود شما مایه [[مباهات]] و فخر و آبروی من شده است<ref>تفسیر کبیر، ‌فخر رازی، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۹.</ref>.
 
این [[سیره]]، در سخنی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز حکایت شده است. باز بنا به [[نقل]] [[فخر رازی]]<ref> تفسیر کبیر، ‌فخر رازی، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref>، چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مکّه]] مکرّمه را [[فتح]] فرمود، دو سوی درب [[کعبه]] را گرفت و خطاب به [[قریشیان]] فرمود: [[گمان]] می‌کنید که با شما چه خواهم کرد؟ آنان که از [[خُلق و خوی]] [[الهی]] ایشان [[آگاه]] بودند، یک‌صدا گفتند: ما جز [[گمان]] خیر در [[حقّ]] تو چیز دیگری روا نمی‌داریم، تو [[برادری]] بزرگوار و [[بخشنده]] و [[فرزند]] [[برادری]] بزرگوار و [[بخشنده]] هستی و اکنون [[قدرت]] داری که هر چه خواهی در [[حق]] ما روا داری!. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اما فرمودند: من همان سخنی را می‌گویم که برادرم [[یوسف]] گفت: {{متن قرآن| لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ}}<ref>«امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref>. آنگاه آنان را بخشید و از هیچ‌یک از آنان [[انتقام]] نگرفت!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۳۹.</ref>.


==موارد [[عفو]] و [[بخشش]]==
==موارد [[عفو]] و [[بخشش]]==
*عمل به [[فضائل اخلاقی]]، تنها در صورتی جائز است که به ترغیب بدکاران به [[بدکاری]] و [[ظالمان]] به [[ظلم]] نینجامیده، به نشر رذائل منجر نشود؛ سخن در [[عفو]] و [[بخشش]] نیز، بر همین گونه است؛ چه هرچند خود [[بخشش]] سراسر [[نور]] بوده هیچ‌گاه به [[ظلمت]] آلوده نمی‌شود، امّا در مواردی ممکن است به نتائجی نامطلوب ختم شود؛ از این رو [[بخشش]] در این موارد نه تنها در شمار محسّنات [[اخلاقی]] نیست، که چون به [[ترویج]] رذائل منجر می‌شود، می‌تواند خود امری قبیح به حساب آید. از این رو، [[شایسته]] است در اینجا به کوتاهی از مواردی که [[عفو]] و صفح در آنها [[پسندیده]] است، سخن گوئیم، تا در مقابل آن مواردی که [[بخشش]] در آنها جائز نیست نیز مشخّص گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۰.</ref>.
عمل به [[فضائل اخلاقی]]، تنها در صورتی جائز است که به ترغیب بدکاران به [[بدکاری]] و [[ظالمان]] به [[ظلم]] نینجامیده، به نشر رذائل منجر نشود؛ سخن در [[عفو]] و [[بخشش]] نیز، بر همین گونه است؛ چه هرچند خود [[بخشش]] سراسر [[نور]] بوده هیچ‌گاه به [[ظلمت]] آلوده نمی‌شود، امّا در مواردی ممکن است به نتائجی نامطلوب ختم شود؛ از این رو [[بخشش]] در این موارد نه تنها در شمار محسّنات [[اخلاقی]] نیست، که چون به [[ترویج]] رذائل منجر می‌شود، می‌تواند خود امری قبیح به حساب آید. از این رو، [[شایسته]] است در اینجا به کوتاهی از مواردی که [[عفو]] و صفح در آنها [[پسندیده]] است، سخن گوئیم، تا در مقابل آن مواردی که [[بخشش]] در آنها جائز نیست نیز مشخّص گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۰.</ref>.
#'''[[بخشش]] در [[حقوق]] عمومیِ [[جامعه]]:''' [[بخشش]] در اموری که به حقوقِ عمومی [[جامعه]] باز می‌گردد، تنها در حیطه [[حاکم]] بوده دیگران را حقّی در آن نیست. از این رو هرچند مثلاً [[ولیّ]] مقتول می‌تواند از قصاص [[قاتل]] درگذرد، امّا در مواردی که [[حقوق]] [[جامعه]] تضییع شده است، کسی جز [[حاکم]] و آن هم تنها در صورتی که [[صلاح جامعه]] را در آن ببیند، نمی‌تواند از مجازات متّهمین صرف‌نظر نماید. مواردی که [[زنا]] انجام شده و انجام آن برای عموم [[مردم]] به ثبوت رسیده است، در این شمار است.
#'''[[بخشش]] در [[حقوق]] عمومیِ [[جامعه]]:''' [[بخشش]] در اموری که به حقوقِ عمومی [[جامعه]] باز می‌گردد، تنها در حیطه [[حاکم]] بوده دیگران را حقّی در آن نیست. از این رو هرچند مثلاً [[ولیّ]] مقتول می‌تواند از قصاص [[قاتل]] درگذرد، امّا در مواردی که [[حقوق]] [[جامعه]] تضییع شده است، کسی جز [[حاکم]] و آن هم تنها در صورتی که [[صلاح جامعه]] را در آن ببیند، نمی‌تواند از مجازات متّهمین صرف‌نظر نماید. مواردی که [[زنا]] انجام شده و انجام آن برای عموم [[مردم]] به ثبوت رسیده است، در این شمار است.
#'''[[بخشش]] [[ظالمان]]:''' [[بخشش]] ظالمی که هم اکنون در حال [[ظلم]] است نیز، در این شمار است. چه [[بخشش]] او باعث می‌شود تا بیشتر به [[ظلم]] پرداخته بر این عمل [[شهامت]] یابد. [[حضرت حق]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ *إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد * خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹.</ref>. [[قرآن کریم]] در این زمینه قانونی کلّی عرضه نموده، که در تمامی موارد تردید می‌توان به آن مراجعه نمود. این [[آیه شریفه]] همان [[قانون]] کلّی و عمومی [[قرآنی]] است: {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.
#'''[[بخشش]] [[ظالمان]]:''' [[بخشش]] ظالمی که هم اکنون در حال [[ظلم]] است نیز، در این شمار است. چه [[بخشش]] او باعث می‌شود تا بیشتر به [[ظلم]] پرداخته بر این عمل [[شهامت]] یابد. [[حضرت حق]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ *إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد * خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹.</ref>. [[قرآن کریم]] در این زمینه قانونی کلّی عرضه نموده، که در تمامی موارد تردید می‌توان به آن مراجعه نمود. این [[آیه شریفه]] همان [[قانون]] کلّی و عمومی [[قرآنی]] است: {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۷:


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
{{منابع}}
#[[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش