سوره احزاب: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۴: خط ۱۴:


ایشان با استناد به [[قرآن]]، بر عدم [[اختیار]] و اعتراض [[انسان]] در مقابل انتخاب خداوند تأکید می‌کند. به عنوان مثال، [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref> یکی از این [[آیات]] است که به [[صراحت]] حق هر گونه انتخاب در مقابل انتخاب و [[حکم خداوند]] و پیامبرش را [[لغو]] می‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۷، ۴۹۸؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۸؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰.</ref>. یکی از [[دلایل]] مهم این موضوع آن است که انسان دارای اطلاعات و [[آگاهی]] بسیار محدودی بوده و [[شناخت]] او از انسان‌های دیگر بسیار کم و گاهی غلط است. اما [[علم خداوند]] [[محدودیت]] نمی‌پذیرد و او بر هر چیز و هر کسی [[آگاهی]] کامل و همه‌جانبه دارد. علاوه بر این، در [[انتخاب]] [[انسان]]، [[هوا و هوس]] و [[تهدید]] و [[تطمیع]] دخالت دارد، بر خلاف [[خداوند]] که هیچ یک از این امور در [[ساحت]] [[مقدس]] او [[راه]] ندارد. به همین علت، در [[حکم]] و انتخاب [[الهی]] هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای راه نمی‌یابد و کسی [[حق]] [[اعتراض]] و انتخاب گزینه‌های دیگر را ندارد. از آن [[حضرت]] از طریق پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}}، این [[حدیث قدسی]] نیز نقل شده است: “هر کس [[راضی]] به قضای من نشود و به [[قدر]] من [[ایمان]] نیاورد، خدایی غیر از من پیدا کند”<ref>التوحید، ص۳۷۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴۱.</ref>. [[آیه]] ۳۷ [[سوره احزاب]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید  گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> به موضوع [[نزاع]] [[زید]] (پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}}) و همسرش [[زینب]]، [[طلاق]] زینب و سپس [[ازدواج]] زینب با رسول خدا{{صل}} پرداخته است. در [[تفسیر]] این قسمت از آیه: {{متن قرآن|...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ}}<ref>«و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی  سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> که سخن از مطلبی است که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را مخفی می‌کرد، معانی مختلفی گفته شده است. یکی از این موارد که ریشه در اقوال برخی [[صحابه]] نیز دارد، آن است که نعوذ بالله چون [[محبت]] [[زینب]] در [[دل]] رسول خدا{{صل}} افتاده بود، [[دوست]] داشت [[زید]] زینب را [[طلاق]] دهد تا با او [[ازدواج]] کند<ref>تفسیر الخازن، ج۳، ص۴۲۷؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۷؛ التفسیر المظهری، ج۷، ص۳۴۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در جلسه مناظره‌ای که علمای [[مسلمان]] و غیر مسلمان حضور داشتند، در پاسخ به سؤال [[علی بن محمد بن جهم]] که با استناد به آیاتی مانند همین [[آیه]]، [[مبتلا]] به توهم [[ارتکاب گناه]] از سوی انبیا‌{{عم}} شده بود، در ابتدا او را به [[تقوای الهی]] سفارش فرمود و از [[تفسیر به رأی]] و انتساب [[زشتی‌ها]] به [[انبیا]]{{عم}} [[نهی]] کردند، و سپس به [[تفسیر]] صحیح [[آیات]] مذکور پرداخت. ایشان در تبیین معنای درست آیه {{متن قرآن|...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ...}} به [[آموختن]] اسامی [[همسران]] [[دنیا]] و [[آخرت]] رسول خدا{{صل}} توسط [[خداوند]] به آن [[حضرت]] اشاره کرد. بر این اساس، چون زینب [[همسر]] زید، پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}}، نیز در واقع یکی از همسران [[آینده]] آن حضرت به شمار رفته و حضرت اسم او را می‌دانست، از همین‌رو، این موضوع را پنهان نگه می‌داشت تا مبادا [[منافقین]] بگویند: پیامبر{{صل}} زنی را که در [[خانه]] دیگران است، یکی از همسران (آینده) خودش می‌داند. ادامه [[روایت]] نیز حاکی از آن است که طبق فقره {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا}}<ref>«و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. [[خداوند متعال]]، خود متولی تزویج زینب برای [[رسول خدا]]{{صل}} شده، همان طور که تزویج [[آدم]] و [[حوا]]{{عم}} و [[امیرمؤمنان]] و [[حضرت فاطمه]]{{س}} را نیز عهده‌دار بوده است<ref>الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. این بدان معناست که این [[ازدواج]] بسیار [[مقدس]] بوده و [[خداوند متعال]] به آن کاملاً [[راضی]] بوده است، به حدی که خود عهده‌دار تزویج [[زینب]] برای رسول خدا{{صل}} می‌شود. این یکی از مهم‌ترین [[دلایل]] [[اشتباه]] بودن توهمات درباره آن [[حضرت]] است. پاسخ‌های [[امام]] تا آن حد مستند و مستدل و قانع کننده بود که علی بن محمد بن جهم را به عقب‌نشینی، [[گریه]] و [[توبه]] وادار کرد و گفت که از این پس درباره [[انبیای الهی]] فقط طبق [[سخنان امام]] نظر خواهد داد<ref>الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در موضع دیگری و در پاسخ به سؤال [[مأمون]]، به [[تفسیر]] صحیح از آیاتی پرداخت که در ظاهر با [[عصمت انبیا]]{{عم}} منافات دارند. ایشان در تبیین صحیح این [[آیه]] نیز به ارائه پاسخ مشابهی پرداخت<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. بر پایه [[روایت]] دیگری، در جلسه مناظره‌ای که میان امام رضا{{ع}} و علمای [[عراق]] و [[خراسان]] و توسط مأمون برگزار شد، آن حضرت آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> را یکی از [[آیات]] [[دوازده‌گانه]] [[قرآنی]] خواند که [[برگزیده]] بودن [[عترت پیامبر]]{{صل}} را [[اثبات]] می‌کند. طبق این [[حدیث]]، زمانی که این آیه نازل شد، [[مردم]] از رسول خدا{{صل}} درباره [[کیفیت صلوات]] سؤال نمودند. ایشان این ذکر را بیان کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ...}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. این بدان معناست که [[صلوات]] بر [[عترت]] رسول خدا{{صل}} نیز خواست [[خداوند]] بوده و آنان در نزد خداوند از جایگاه بالایی برخوردارند. البته [[دستور]] به صلوات بر [[آل محمد]]{{صل}} را حتی [[منابع اهل سنت]] نیز نقل کرده‌اند<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۶، ص۴۳۶؛ فضل الصلاة علی النبی{{صل}}، ص۵۴؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۵۷؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۱۷۹.</ref> که از [[شهرت]] و اعتبار [[تاریخی]] و [[روایی]] آن حکایت می‌کند. به همین علت، علمای حاضر در جلسه نیز این موضوع را [[انکار]] نکردند و همگی به [[درستی]] آن تصریح کردند. [[مأمون]] نیز علاوه بر تأکید بر عدم [[اختلاف]] در این موضوع، [[اجماع امت]] بر آن را مطرح کرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. آن [[حضرت]] فرستادن [[صلوات بر محمد و آل محمد]]{{صل}} را در همه جا و هنگام [[عطسه]] و [[ذبح]] و غیر آن [[واجب]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. مشابه این [[روایت]] از [[امام صادق]]{{ع}} نیز وارد شده ا<ref>الخصال، ص۶۰۷.</ref>ست که از اهمیت این ذکر مهم خبر می‌دهد. البته این [[وجوب]] به معنای اهمیت و [[استحباب]] بوده و وجوب تکلیفی مقصود نیست<ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۵۹- ۲۶۰.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} همچنین فرستادن [[صلوات]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} توسط [[اهل بیت]]{{عم}} را سبب [[رحمت]] و [[قرب الهی]] برای اهل بیت{{عم}} دانسته است<ref>الکافی، ج۴، ص۷۲۱- ۷۲۲.</ref>.این روایت نشان می‌دهد که [[آثار صلوات]] به گوینده نیز می‌رسد<ref>الروضة البهیة، ج۱، ص۲۳۴.</ref> و حتی اهل بیت{{عم}} نیز به فرستادن صلوات نیازمندند. از آن حضرت درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> سؤال شد. ایشان مقصود از [[امانت]] را [[ولایت]] دانست که هر کسی به ناحق آن را ادعا کند [[کافر]] است<ref>معانی الأخبار، ص۱۱۰؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۰۶.</ref>. [[تطبیق]] امانت بر ولایت<ref>بصائر الدرجات، ص۷۶؛ معانی الأخبار، ص۱۱۰.</ref> و یا ولایت [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الکافی، ج۲، ص۳۶۴.</ref> در [[روایات]] دیگر نیز آمده است. البته مقصود از ولایت در این آیه، ولایت الهیه است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰.</ref>، اما اینکه مثلاً در برخی [[روایات]]، این [[امانت الهی]] به قبول [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده، به دلیل آن است که [[ولایت پیامبران]] و [[امامان]] شعاع [[نیرومندی]] از آن ولایت کلیه الهیه است و رسیدن به [[مقام عبودیت]] و طی طریق [[تکامل]] جز با قبول ولایت آنان امکان‌پذیر نیست<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۵۴- ۴۵۵.</ref>.<ref>منابع: أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی تاء الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، پنجم، ۱۴۰۰ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد بن محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل). علی بن محمد بغدادی معروف به خازن (۷۲۵ق)، تصحیح: محمد علی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ التفسیر المظهری، محمد ثناء الله مظهری (۱۳۲۵ق)، تحقیق: غلام نبی تونسی، کویته، المکتبة الرشدیة، ۱۴۱۲ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی (۱۵۰ق)، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۶۸ق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۰۶ق؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هفتم، ۱۴۰۴ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، شرح: سید محمود کلانتر، قم، مکتبة الداوری، اول، ۱۴۱۰ق، السنن الکبری، احمد بن حسین بیهقی (۴۵۸ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، سوم، ۱۴۲۴ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری)، محمود بن احمد عینی (۸۵۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۲۱ق، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق؛ فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی (۱۲۵۰ق)، بیروت، دار ابن کثیر - دار الکلم الطیب، اول، ۱۴۱۴ق؛ فضل الصلاة علی النبی یا اسماعیل بن اسحاق جهضمی (۲۸۲ق)، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، بیروت، المکتب الإسلامی، دوم، ۱۳۹۷ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ معانی الأخبار، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱قی)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[احزاب - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «احزاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۳.</ref>
ایشان با استناد به [[قرآن]]، بر عدم [[اختیار]] و اعتراض [[انسان]] در مقابل انتخاب خداوند تأکید می‌کند. به عنوان مثال، [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref> یکی از این [[آیات]] است که به [[صراحت]] حق هر گونه انتخاب در مقابل انتخاب و [[حکم خداوند]] و پیامبرش را [[لغو]] می‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۷، ۴۹۸؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۸؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰.</ref>. یکی از [[دلایل]] مهم این موضوع آن است که انسان دارای اطلاعات و [[آگاهی]] بسیار محدودی بوده و [[شناخت]] او از انسان‌های دیگر بسیار کم و گاهی غلط است. اما [[علم خداوند]] [[محدودیت]] نمی‌پذیرد و او بر هر چیز و هر کسی [[آگاهی]] کامل و همه‌جانبه دارد. علاوه بر این، در [[انتخاب]] [[انسان]]، [[هوا و هوس]] و [[تهدید]] و [[تطمیع]] دخالت دارد، بر خلاف [[خداوند]] که هیچ یک از این امور در [[ساحت]] [[مقدس]] او [[راه]] ندارد. به همین علت، در [[حکم]] و انتخاب [[الهی]] هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای راه نمی‌یابد و کسی [[حق]] [[اعتراض]] و انتخاب گزینه‌های دیگر را ندارد. از آن [[حضرت]] از طریق پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}}، این [[حدیث قدسی]] نیز نقل شده است: “هر کس [[راضی]] به قضای من نشود و به [[قدر]] من [[ایمان]] نیاورد، خدایی غیر از من پیدا کند”<ref>التوحید، ص۳۷۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴۱.</ref>. [[آیه]] ۳۷ [[سوره احزاب]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید  گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> به موضوع [[نزاع]] [[زید]] (پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}}) و همسرش [[زینب]]، [[طلاق]] زینب و سپس [[ازدواج]] زینب با رسول خدا{{صل}} پرداخته است. در [[تفسیر]] این قسمت از آیه: {{متن قرآن|...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ}}<ref>«و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی  سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> که سخن از مطلبی است که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را مخفی می‌کرد، معانی مختلفی گفته شده است. یکی از این موارد که ریشه در اقوال برخی [[صحابه]] نیز دارد، آن است که نعوذ بالله چون [[محبت]] [[زینب]] در [[دل]] رسول خدا{{صل}} افتاده بود، [[دوست]] داشت [[زید]] زینب را [[طلاق]] دهد تا با او [[ازدواج]] کند<ref>تفسیر الخازن، ج۳، ص۴۲۷؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۷؛ التفسیر المظهری، ج۷، ص۳۴۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در جلسه مناظره‌ای که علمای [[مسلمان]] و غیر مسلمان حضور داشتند، در پاسخ به سؤال [[علی بن محمد بن جهم]] که با استناد به آیاتی مانند همین [[آیه]]، [[مبتلا]] به توهم [[ارتکاب گناه]] از سوی انبیا‌{{عم}} شده بود، در ابتدا او را به [[تقوای الهی]] سفارش فرمود و از [[تفسیر به رأی]] و انتساب [[زشتی‌ها]] به [[انبیا]]{{عم}} [[نهی]] کردند، و سپس به [[تفسیر]] صحیح [[آیات]] مذکور پرداخت. ایشان در تبیین معنای درست آیه {{متن قرآن|...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ...}} به [[آموختن]] اسامی [[همسران]] [[دنیا]] و [[آخرت]] رسول خدا{{صل}} توسط [[خداوند]] به آن [[حضرت]] اشاره کرد. بر این اساس، چون زینب [[همسر]] زید، پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}}، نیز در واقع یکی از همسران [[آینده]] آن حضرت به شمار رفته و حضرت اسم او را می‌دانست، از همین‌رو، این موضوع را پنهان نگه می‌داشت تا مبادا [[منافقین]] بگویند: پیامبر{{صل}} زنی را که در [[خانه]] دیگران است، یکی از همسران (آینده) خودش می‌داند. ادامه [[روایت]] نیز حاکی از آن است که طبق فقره {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا}}<ref>«و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. [[خداوند متعال]]، خود متولی تزویج زینب برای [[رسول خدا]]{{صل}} شده، همان طور که تزویج [[آدم]] و [[حوا]]{{عم}} و [[امیرمؤمنان]] و [[حضرت فاطمه]]{{س}} را نیز عهده‌دار بوده است<ref>الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. این بدان معناست که این [[ازدواج]] بسیار [[مقدس]] بوده و [[خداوند متعال]] به آن کاملاً [[راضی]] بوده است، به حدی که خود عهده‌دار تزویج [[زینب]] برای رسول خدا{{صل}} می‌شود. این یکی از مهم‌ترین [[دلایل]] [[اشتباه]] بودن توهمات درباره آن [[حضرت]] است. پاسخ‌های [[امام]] تا آن حد مستند و مستدل و قانع کننده بود که علی بن محمد بن جهم را به عقب‌نشینی، [[گریه]] و [[توبه]] وادار کرد و گفت که از این پس درباره [[انبیای الهی]] فقط طبق [[سخنان امام]] نظر خواهد داد<ref>الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در موضع دیگری و در پاسخ به سؤال [[مأمون]]، به [[تفسیر]] صحیح از آیاتی پرداخت که در ظاهر با [[عصمت انبیا]]{{عم}} منافات دارند. ایشان در تبیین صحیح این [[آیه]] نیز به ارائه پاسخ مشابهی پرداخت<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. بر پایه [[روایت]] دیگری، در جلسه مناظره‌ای که میان امام رضا{{ع}} و علمای [[عراق]] و [[خراسان]] و توسط مأمون برگزار شد، آن حضرت آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> را یکی از [[آیات]] [[دوازده‌گانه]] [[قرآنی]] خواند که [[برگزیده]] بودن [[عترت پیامبر]]{{صل}} را [[اثبات]] می‌کند. طبق این [[حدیث]]، زمانی که این آیه نازل شد، [[مردم]] از رسول خدا{{صل}} درباره [[کیفیت صلوات]] سؤال نمودند. ایشان این ذکر را بیان کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ...}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. این بدان معناست که [[صلوات]] بر [[عترت]] رسول خدا{{صل}} نیز خواست [[خداوند]] بوده و آنان در نزد خداوند از جایگاه بالایی برخوردارند. البته [[دستور]] به صلوات بر [[آل محمد]]{{صل}} را حتی [[منابع اهل سنت]] نیز نقل کرده‌اند<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۶، ص۴۳۶؛ فضل الصلاة علی النبی{{صل}}، ص۵۴؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۵۷؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۱۷۹.</ref> که از [[شهرت]] و اعتبار [[تاریخی]] و [[روایی]] آن حکایت می‌کند. به همین علت، علمای حاضر در جلسه نیز این موضوع را [[انکار]] نکردند و همگی به [[درستی]] آن تصریح کردند. [[مأمون]] نیز علاوه بر تأکید بر عدم [[اختلاف]] در این موضوع، [[اجماع امت]] بر آن را مطرح کرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. آن [[حضرت]] فرستادن [[صلوات بر محمد و آل محمد]]{{صل}} را در همه جا و هنگام [[عطسه]] و [[ذبح]] و غیر آن [[واجب]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. مشابه این [[روایت]] از [[امام صادق]]{{ع}} نیز وارد شده ا<ref>الخصال، ص۶۰۷.</ref>ست که از اهمیت این ذکر مهم خبر می‌دهد. البته این [[وجوب]] به معنای اهمیت و [[استحباب]] بوده و وجوب تکلیفی مقصود نیست<ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۵۹- ۲۶۰.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} همچنین فرستادن [[صلوات]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} توسط [[اهل بیت]]{{عم}} را سبب [[رحمت]] و [[قرب الهی]] برای اهل بیت{{عم}} دانسته است<ref>الکافی، ج۴، ص۷۲۱- ۷۲۲.</ref>.این روایت نشان می‌دهد که [[آثار صلوات]] به گوینده نیز می‌رسد<ref>الروضة البهیة، ج۱، ص۲۳۴.</ref> و حتی اهل بیت{{عم}} نیز به فرستادن صلوات نیازمندند. از آن حضرت درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> سؤال شد. ایشان مقصود از [[امانت]] را [[ولایت]] دانست که هر کسی به ناحق آن را ادعا کند [[کافر]] است<ref>معانی الأخبار، ص۱۱۰؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۰۶.</ref>. [[تطبیق]] امانت بر ولایت<ref>بصائر الدرجات، ص۷۶؛ معانی الأخبار، ص۱۱۰.</ref> و یا ولایت [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الکافی، ج۲، ص۳۶۴.</ref> در [[روایات]] دیگر نیز آمده است. البته مقصود از ولایت در این آیه، ولایت الهیه است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰.</ref>، اما اینکه مثلاً در برخی [[روایات]]، این [[امانت الهی]] به قبول [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده، به دلیل آن است که [[ولایت پیامبران]] و [[امامان]] شعاع [[نیرومندی]] از آن ولایت کلیه الهیه است و رسیدن به [[مقام عبودیت]] و طی طریق [[تکامل]] جز با قبول ولایت آنان امکان‌پذیر نیست<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۵۴- ۴۵۵.</ref>.<ref>منابع: أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی تاء الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، پنجم، ۱۴۰۰ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد بن محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل). علی بن محمد بغدادی معروف به خازن (۷۲۵ق)، تصحیح: محمد علی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ التفسیر المظهری، محمد ثناء الله مظهری (۱۳۲۵ق)، تحقیق: غلام نبی تونسی، کویته، المکتبة الرشدیة، ۱۴۱۲ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی (۱۵۰ق)، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۶۸ق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۰۶ق؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هفتم، ۱۴۰۴ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، شرح: سید محمود کلانتر، قم، مکتبة الداوری، اول، ۱۴۱۰ق، السنن الکبری، احمد بن حسین بیهقی (۴۵۸ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، سوم، ۱۴۲۴ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری)، محمود بن احمد عینی (۸۵۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۲۱ق، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق؛ فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی (۱۲۵۰ق)، بیروت، دار ابن کثیر - دار الکلم الطیب، اول، ۱۴۱۴ق؛ فضل الصلاة علی النبی یا اسماعیل بن اسحاق جهضمی (۲۸۲ق)، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، بیروت، المکتب الإسلامی، دوم، ۱۳۹۷ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ معانی الأخبار، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱قی)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[احزاب - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «احزاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۳.</ref>
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش