جز
جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب'
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع') |
جز (جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
* [[تقرّب]] مصدر باب تفعّل و از ریشه "ق ـ رـ ب" است. قُرب در لغت خلاف بُعد<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص ۸۲؛ مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۸۰؛ مفردات، ص ۶۶۳، «قرب».</ref>. و به معنای نزدیکی است<ref>ترتیب العین، ج ۳، ص ۱۴۵۴؛ الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۸؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱، «قرب».</ref>؛ خواه مادی یا [[معنوی]]<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۲۲۶،«قرب».</ref>، بنابراین در موارد گوناگونی مانند نزدیکی از حیث زمان، مکان، نسبت، [[منزلت]] و... به کار میرود <ref>مفردات، ص ۶۶۳؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۴، ص ۲۵۳؛ نثر طوبی، ص ۲۹۳ - ۲۹۴، «قرب».</ref>. گفته شده است:[[قرب]] در مکان و قربت در [[منزلت]] و [[قربی]] و [[قرابت]] در [[خویشاوندی]] استعمال میشوند<ref>المصباح، فیومی، ص ۴۹۵، «قرب».</ref>. به [[اعتقاد]] برخی واژه [[قرب]] ابتدا درباره پدیدههای جسمانی به اعتبار نسبت مکانی آنها به کار میرفت؛ ولی پس از آن توسعه یافت و در غیر مکان مانند نزدیکی از جهت زمان نیز استعمال شد و سپس مجدداً گسترش یافت و در حقایق غیر جسمانی نیز به کار رفت<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۰.</ref>. [[تقرّب]] در لغت به معنای طلب نزدیکی است<ref>القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. | * [[تقرّب]] مصدر باب تفعّل و از ریشه "ق ـ رـ ب" است. قُرب در لغت خلاف بُعد<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص ۸۲؛ مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۸۰؛ مفردات، ص ۶۶۳، «قرب».</ref>. و به معنای نزدیکی است<ref>ترتیب العین، ج ۳، ص ۱۴۵۴؛ الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۸؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱، «قرب».</ref>؛ خواه مادی یا [[معنوی]]<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۲۲۶،«قرب».</ref>، بنابراین در موارد گوناگونی مانند نزدیکی از حیث زمان، مکان، نسبت، [[منزلت]] و... به کار میرود <ref>مفردات، ص ۶۶۳؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۴، ص ۲۵۳؛ نثر طوبی، ص ۲۹۳ - ۲۹۴، «قرب».</ref>. گفته شده است:[[قرب]] در مکان و قربت در [[منزلت]] و [[قربی]] و [[قرابت]] در [[خویشاوندی]] استعمال میشوند<ref>المصباح، فیومی، ص ۴۹۵، «قرب».</ref>. به [[اعتقاد]] برخی واژه [[قرب]] ابتدا درباره پدیدههای جسمانی به اعتبار نسبت مکانی آنها به کار میرفت؛ ولی پس از آن توسعه یافت و در غیر مکان مانند نزدیکی از جهت زمان نیز استعمال شد و سپس مجدداً گسترش یافت و در حقایق غیر جسمانی نیز به کار رفت<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۰.</ref>. [[تقرّب]] در لغت به معنای طلب نزدیکی است<ref>القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. | ||
*در [[فرهنگ اسلامی]]، [[تقرّب]] به معنای طلب نزدیک شدن به [[خداوند]] با انجام دادن عملی است<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۹؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۶۶۴؛ تاج العروس، ج ۲، ص ۳۰۸، «قرب».</ref> و کسانی که به [[قرب الهی]] رسیدهاند "مُقَرَّب" نامیده میشوند و از آنجا که در [[حقیقت]] [[خدا]] [[بنده]] خویش را به خود نزدیک میسازد، یکی از اسماء [[الهی]] "مُقَرِّب"<ref>المقام الاسنی، ص ۹۵؛ المصباح، کفعمی، ص ۳۵۸.</ref> است. | *در [[فرهنگ اسلامی]]، [[تقرّب]] به معنای طلب نزدیک شدن به [[خداوند]] با انجام دادن عملی است<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۹؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۶۶۴؛ تاج العروس، ج ۲، ص ۳۰۸، «قرب».</ref> و کسانی که به [[قرب الهی]] رسیدهاند "مُقَرَّب" نامیده میشوند و از آنجا که در [[حقیقت]] [[خدا]] [[بنده]] خویش را به خود نزدیک میسازد، یکی از اسماء [[الهی]] "مُقَرِّب"<ref>المقام الاسنی، ص ۹۵؛ المصباح، کفعمی، ص ۳۵۸.</ref> است. | ||
*[[تقرّب]] و [[قرب]] در [[علوم]] گوناگون [[اسلامی]] خصوصاً [[عرفان]] کاربرد فراوان دارند؛ [[عارفان]] [[قرب]] را به صورتهای گوناگونی تعریف کردهاند؛ مانند استغراق وجود سالک در عین جمع "[[مقام]] جمع"، با [[غیبت]] از جمیع صفات خود، تا جایی که از صفت [[قرب]]، استغراق و [[غیبت]] خود هم | *[[تقرّب]] و [[قرب]] در [[علوم]] گوناگون [[اسلامی]] خصوصاً [[عرفان]] کاربرد فراوان دارند؛ [[عارفان]] [[قرب]] را به صورتهای گوناگونی تعریف کردهاند؛ مانند استغراق وجود سالک در عین جمع "[[مقام]] جمع"، با [[غیبت]] از جمیع صفات خود، تا جایی که از صفت [[قرب]]، استغراق و [[غیبت]] خود هم غایب شود، از میان برداشتن هرچه پیش آید، [[اطاعت خدا]]<ref>مصباح الهدایه، ص ۴۱۷ - ۴۱۸؛ خلاصة شرح تعرّف، ص ۳۳۵ - ۳۳۶؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۶۳۷.</ref>، [[نزدیکی به خدا]] با [[مکاشفه]] و [[مشاهده]]<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref> و [[انقطاع]] از غیر [[خدا]]<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref>. | ||
*در [[فلسفه]] [[اخلاق]]، برخی [[قرب به خدا]] را مطلوب نهایی [[انسان]] و ملاک [[ارزشمند]] بودن فعل [[اخلاقی]] را تأثیر آن در نزدیک کردن صاحبش به [[خدا]] دانستهاند<ref>فلسفه اخلاق، ص ۱۸۲.</ref>. | *در [[فلسفه]] [[اخلاق]]، برخی [[قرب به خدا]] را مطلوب نهایی [[انسان]] و ملاک [[ارزشمند]] بودن فعل [[اخلاقی]] را تأثیر آن در نزدیک کردن صاحبش به [[خدا]] دانستهاند<ref>فلسفه اخلاق، ص ۱۸۲.</ref>. | ||
*در [[علم]] [[فقه]]، قصد قربت، شرط صحت [[عبادات]] دانسته شده<ref>الروضة البهیه، ج ۱، ص ۳۲۱؛ روض الجنان، ص ۲۷.</ref>. و [[وجوب]] آن در [[عبادات]] با [[آیات]]، [[روایات]] و [[اجماع]] ثابت شده است<ref>مدارک الاحکام، ج ۱، ص ۱۸۶؛ ج ۳، ص ۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج ۱، ص ۱۸؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۵.</ref>؛ ولی [[فقیهان]] در [[تفسیر]] قصد قربت مفاهیم دیگری به جز [[قرب]] [[روحانی]] را ارائه کرده اند<ref>ذخیرة المعاد، ص ۲۴؛ مفتاح الکرامه، ج ۲، ص ۳۱۲ - ۳۱۳؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۸.</ref>. یکی از بزرگ ترین [[فقیهان]] [[امامیه]]، قصد [[قرب]] [[روحانی]] را از غایات و انگیزههای قصد [[امتثال]] دانسته و گفته است: قصد [[قرب]] [[روحانی]] قطعاً [[واجب]] نیست و [[اثبات]] [[وجوب]] آن با [[آیات]] و [[روایات]] ناممکن است<ref>جواهر الکلام، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۸؛ ج ۹، ص ۱۵۷.</ref>. | *در [[علم]] [[فقه]]، قصد قربت، شرط صحت [[عبادات]] دانسته شده<ref>الروضة البهیه، ج ۱، ص ۳۲۱؛ روض الجنان، ص ۲۷.</ref>. و [[وجوب]] آن در [[عبادات]] با [[آیات]]، [[روایات]] و [[اجماع]] ثابت شده است<ref>مدارک الاحکام، ج ۱، ص ۱۸۶؛ ج ۳، ص ۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج ۱، ص ۱۸؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۵.</ref>؛ ولی [[فقیهان]] در [[تفسیر]] قصد قربت مفاهیم دیگری به جز [[قرب]] [[روحانی]] را ارائه کرده اند<ref>ذخیرة المعاد، ص ۲۴؛ مفتاح الکرامه، ج ۲، ص ۳۱۲ - ۳۱۳؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۸.</ref>. یکی از بزرگ ترین [[فقیهان]] [[امامیه]]، قصد [[قرب]] [[روحانی]] را از غایات و انگیزههای قصد [[امتثال]] دانسته و گفته است: قصد [[قرب]] [[روحانی]] قطعاً [[واجب]] نیست و [[اثبات]] [[وجوب]] آن با [[آیات]] و [[روایات]] ناممکن است<ref>جواهر الکلام، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۸؛ ج ۹، ص ۱۵۷.</ref>. |