آیا امکان ملاقات با امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۰
، ۴ اوت ۲۰۲۱جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
:::::*"{{عربی|"لا یَرونه"}}؛ او را نمیبینند"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳.</ref>. | :::::*"{{عربی|"لا یَرونه"}}؛ او را نمیبینند"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳.</ref>. | ||
:::::*{{عربی|" یری النَّاسِ وَ لَا یرونه"}}؛ [[مردم]] را میبیند و [[مردم]] او را نمیبینند"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۵.</ref>. | :::::*{{عربی|" یری النَّاسِ وَ لَا یرونه"}}؛ [[مردم]] را میبیند و [[مردم]] او را نمیبینند"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۵.</ref>. | ||
:::::*{{عربی|" یغیب عنکم شَخْصَهُ "}}؛ شخص او از شما | :::::*{{عربی|" یغیب عنکم شَخْصَهُ "}}؛ شخص او از شما غایب میشود"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۳، ح ۱.</ref>. | ||
:::::*{{عربی|" لا یری جِسْمِهِ "}}؛ جسم او دیده نمیشود"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰.</ref>. | :::::*{{عربی|" لا یری جِسْمِهِ "}}؛ جسم او دیده نمیشود"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰.</ref>. | ||
:::::*{{عربی|" لا یری شَخْصَهُ "}}؛ شخص او دیده نمیشود"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹.</ref>. | :::::*{{عربی|" لا یری شَخْصَهُ "}}؛ شخص او دیده نمیشود"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹.</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
::::::درباره [[امکان ملاقات]]، برخی [[اندیشوران]] [[شیعه]] نیز چنین نوشتهاند: | ::::::درباره [[امکان ملاقات]]، برخی [[اندیشوران]] [[شیعه]] نیز چنین نوشتهاند: | ||
:::::*[[سید مرتضی]] مینویسد:... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>. | :::::*[[سید مرتضی]] مینویسد:... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>. | ||
:::::*[[شیخ طوسی]] نیز مینویسد: نخست ما با جزم و [[یقین]] نمیدانیم که آن [[محبوب]] [[دلها]] از دیده همه دوستدارانش [[نهان]] و | :::::*[[شیخ طوسی]] نیز مینویسد: نخست ما با جزم و [[یقین]] نمیدانیم که آن [[محبوب]] [[دلها]] از دیده همه دوستدارانش [[نهان]] و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۹۹.</ref>. | ||
:::::*[[سید بن طاووس]] نیز خطاب به [[فرزند]] خود در اینباره فرموده است: [[امام]]، اکنون از جمیع [[شیعیان]] | :::::*[[سید بن طاووس]] نیز خطاب به [[فرزند]] خود در اینباره فرموده است: [[امام]]، اکنون از جمیع [[شیعیان]] غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به [[ملاقات]] [[حضرت]] مشرف شده، از گفتار و [[کردار]] او استفاده کنند<ref>سید بن طاوس، الطرائف، ص ۱۸۵.</ref>. | ||
:::::۲. '''[[امکان ملاقات]] بدون شناخت''': در این دیدگاه، برخلاف دیدگاه نخست، [[امکان ملاقات]] مورد پذیرش است؛ ولی وقوع [[ملاقات]] همراه [[شناخت]] آن [[حضرت]] را در این دوران، غیر قابل پذیرش و آن را با [[فلسفه غیبت]] در [[تعارض]] میداند. در این دیدگاه، به طور عمده به روایاتی استناد میشود که در آن، سخن از دیدهشدن [[حضرت]] به میان آمده است؛ اما تصریح شده که در آن [[دیدار]]، هرگز شناختی از [[حضرت]] صورت نمیگیرد؛ بنابراین امکان [[دیدار]] هست؛ اما چون فرد، آن [[حضرت]] را نخواهد [[شناخت]]. [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]] و نیز در [[علل الشرایع]] با ذکر [[سند]] از [[سدیر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"إِنَّ فِي اَلْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ... فَمَا تنکر هَذِهِ الُامَّةِ انَّ یکون اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یفعل بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بیوسف أَنْ یکون یسیر فی أَسْوَاقِهِمْ وَ یطأ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا یعرفونه حتی یأذن اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ یعرفهم نَفْسِهِ کما أَذِنَ لیوسف..."}}؛ در [[قائم]]، سنتی از [[یوسف]] است... چرا این [[مردم]] منکرند که [[خدای تعالی]] با [[حجت]] خود همان کند که با [[یوسف]] کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند، تا آنگاه که [[خدای تعالی]] به او [[اذن]] دهد که خود را به آنها معرفی سازد؛ همانگونه که به [[یوسف]] [[اذن]] داد...<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳.</ref>. برخی، این [[روایت]] را دلیلی بر [[امکان ملاقات]] و وقوع آن و نیز پذیرش ادعای [[ملاقات]] انگاشتهاند؛ درحالی که با کمی تأمل درمییابیم که نه فقط چنین استفادهای از [[روایت]] نادرست است، بلکه برای دیدگاه عدم [[شناخت]]، بهتر به کار میآید. چرا که از حکایات [[تاریخی]] و [[روایات]]، هرگز به دست نمیآید تا زمانی که [[حضرت یوسف]] خود را معرفی نکرد، کسی او را با عنوان [[یوسف]] شناخته باشد. این پاسخ، زمانی [[قاطعیت]] بیشتری مییابد که بدانیم صریح [[آیه]] [[قرآن]]، از این حکایت دارد که حتی [[برادران]] [[یوسف]] که مدتها با وی [[زندگی]] کردند، در [[دیدار]] نخست او را نشناختند. بنابراین دست کم، با استناد به این [[روایت]] و مانند آن، شباهت آن [[حضرت]] با [[یوسف]] اقتضا دارد که هرگز با عنوان [[حضرت مهدی]]{{ع}} شناخته نشود. سخن دیگری نیز در تأیید این دیدگاه از [[نایب خاص]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[محمد بن عثمان]] [[نقل]] شده است که میگوید: {{عربی|" وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لیحضر الْمَوْسِمَ کل سَنَةً یری النَّاسِ وَ یعرفهم وَ یرونه وَ لَا یعرفونه"}}؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! همانا [[صاحب]] این امر، هر سال در موسم [[حج]] حاضر میشود؛ [[مردم]] را میبیند و آنها را میشناسد و [[مردم]]، او را میبینند؛ ولی نمیشناسند<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref>. از این [[روایات]]، استفاده میشود نه فقط هنگام [[ملاقات]] که پس از آن هم، [[حضرت]] شناخته نمیشود. منطقی است گفته شود کسی که هنگام [[دیدار]]، آن [[حضرت]] را نشناخته است، دلیلی وجود ندارد پس از آن بگوید آن کسی را که دیده، به طور حتم [[حضرت]] بوده است. چه بسا از ملازمان آن [[حضرت]] یا یکی از [[اولیای الهی]] بوده که به [[دستور]] آن [[حضرت]]، برای رفع مشکل او [[اقدام]] کرده است. این نکته، قابل تأمل است. حجم [[روایات]] این دیدگاه، بسیار کمتر از دسته نخست است؛ اما به هرحال میتوان دیدگاه یاد شده را از آن به دست آورد. جمع بین دو دیدگاه یاد شده به این صورت است که آن [[حضرت]]، از نگاه عموم [[مردم]] پنهان است و اگر [[اراده]] کند کسی آن [[حضرت]] را ببیند، او را نخواهد [[شناخت]]. | :::::۲. '''[[امکان ملاقات]] بدون شناخت''': در این دیدگاه، برخلاف دیدگاه نخست، [[امکان ملاقات]] مورد پذیرش است؛ ولی وقوع [[ملاقات]] همراه [[شناخت]] آن [[حضرت]] را در این دوران، غیر قابل پذیرش و آن را با [[فلسفه غیبت]] در [[تعارض]] میداند. در این دیدگاه، به طور عمده به روایاتی استناد میشود که در آن، سخن از دیدهشدن [[حضرت]] به میان آمده است؛ اما تصریح شده که در آن [[دیدار]]، هرگز شناختی از [[حضرت]] صورت نمیگیرد؛ بنابراین امکان [[دیدار]] هست؛ اما چون فرد، آن [[حضرت]] را نخواهد [[شناخت]]. [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]] و نیز در [[علل الشرایع]] با ذکر [[سند]] از [[سدیر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"إِنَّ فِي اَلْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ... فَمَا تنکر هَذِهِ الُامَّةِ انَّ یکون اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یفعل بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بیوسف أَنْ یکون یسیر فی أَسْوَاقِهِمْ وَ یطأ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا یعرفونه حتی یأذن اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ یعرفهم نَفْسِهِ کما أَذِنَ لیوسف..."}}؛ در [[قائم]]، سنتی از [[یوسف]] است... چرا این [[مردم]] منکرند که [[خدای تعالی]] با [[حجت]] خود همان کند که با [[یوسف]] کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند، تا آنگاه که [[خدای تعالی]] به او [[اذن]] دهد که خود را به آنها معرفی سازد؛ همانگونه که به [[یوسف]] [[اذن]] داد...<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳.</ref>. برخی، این [[روایت]] را دلیلی بر [[امکان ملاقات]] و وقوع آن و نیز پذیرش ادعای [[ملاقات]] انگاشتهاند؛ درحالی که با کمی تأمل درمییابیم که نه فقط چنین استفادهای از [[روایت]] نادرست است، بلکه برای دیدگاه عدم [[شناخت]]، بهتر به کار میآید. چرا که از حکایات [[تاریخی]] و [[روایات]]، هرگز به دست نمیآید تا زمانی که [[حضرت یوسف]] خود را معرفی نکرد، کسی او را با عنوان [[یوسف]] شناخته باشد. این پاسخ، زمانی [[قاطعیت]] بیشتری مییابد که بدانیم صریح [[آیه]] [[قرآن]]، از این حکایت دارد که حتی [[برادران]] [[یوسف]] که مدتها با وی [[زندگی]] کردند، در [[دیدار]] نخست او را نشناختند. بنابراین دست کم، با استناد به این [[روایت]] و مانند آن، شباهت آن [[حضرت]] با [[یوسف]] اقتضا دارد که هرگز با عنوان [[حضرت مهدی]]{{ع}} شناخته نشود. سخن دیگری نیز در تأیید این دیدگاه از [[نایب خاص]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[محمد بن عثمان]] [[نقل]] شده است که میگوید: {{عربی|" وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لیحضر الْمَوْسِمَ کل سَنَةً یری النَّاسِ وَ یعرفهم وَ یرونه وَ لَا یعرفونه"}}؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! همانا [[صاحب]] این امر، هر سال در موسم [[حج]] حاضر میشود؛ [[مردم]] را میبیند و آنها را میشناسد و [[مردم]]، او را میبینند؛ ولی نمیشناسند<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref>. از این [[روایات]]، استفاده میشود نه فقط هنگام [[ملاقات]] که پس از آن هم، [[حضرت]] شناخته نمیشود. منطقی است گفته شود کسی که هنگام [[دیدار]]، آن [[حضرت]] را نشناخته است، دلیلی وجود ندارد پس از آن بگوید آن کسی را که دیده، به طور حتم [[حضرت]] بوده است. چه بسا از ملازمان آن [[حضرت]] یا یکی از [[اولیای الهی]] بوده که به [[دستور]] آن [[حضرت]]، برای رفع مشکل او [[اقدام]] کرده است. این نکته، قابل تأمل است. حجم [[روایات]] این دیدگاه، بسیار کمتر از دسته نخست است؛ اما به هرحال میتوان دیدگاه یاد شده را از آن به دست آورد. جمع بین دو دیدگاه یاد شده به این صورت است که آن [[حضرت]]، از نگاه عموم [[مردم]] پنهان است و اگر [[اراده]] کند کسی آن [[حضرت]] را ببیند، او را نخواهد [[شناخت]]. | ||
:::::۳. '''وقوع [[ملاقات]] همراه با [[شناخت]] و عدم پذیرش ادعا''': در این دیدگاه، نه فقط امکان و وقوع [[ملاقات]] مورد پذیرش است، بلکه [[ملاقات]] همراه با [[شناخت]] آن [[حضرت]] نیز پذیرفته شده است؛ اما آنچه مورد [[انکار]] است این که ملاقات کننده، [[حق]] ندارد مشاهده خود را برای دیگران [[نقل]] نماید. به بیان دیگر ادعای [[ملاقات]] نماید. این دیدگاه، به طور عمده از توقیعی با این مضمون استفاده شده است. در این [[توقیع]] که شش روز پیش از [[مرگ علی بن محمد سمری]]، واپسین [[سفیر خاص]] [[امام زمان]]{{ع}} از [[ناحیه]] آن [[حضرت]] صادر شده<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۷۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸؛ نیلی نجفی، علی بن عبد الکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۳۰، و... این کثرت نقل، خود شاهدی بر اعتماد نقلکنندگان بر مضمون روایت است.</ref>، چنین آمده است: به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]. ای [[علی بن محمد سمری]]! [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را درباره تو بزرگ نماید. تو در فاصله شش روز میمیری. کارهای خود را انجام بده و به هیچکس [[وصیت]] نکن که پس از تو جانشینت باشد که [[غیبت]] دوم و کامل واقع شد و ظهوری نیست، مگر پس از [[اذن خداوند]]. این [[اذن]] پس از مدتی طولانی است که [[دلها]] قسی و سخت شود و [[زمین]]، از [[ستم]] پر گردد. به زودی از [[شیعیان]] من، کسانی خواهند آمد که [[ادعای مشاهده]] بکنند. [[آگاه]] باشید هرکس پیش از [[خروج سفیانی]] و [[صیحه آسمانی]] [[ادعای مشاهده]] کند او دروغگوی افترا زننده است. و [[توان]] و نیرویی نیست مگر از سوی [[خداوند]] بزرگ<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶.</ref>. این [[توقیع شریف]]، حداقل به سه نکته اساسی تصریح کرده است: | :::::۳. '''وقوع [[ملاقات]] همراه با [[شناخت]] و عدم پذیرش ادعا''': در این دیدگاه، نه فقط امکان و وقوع [[ملاقات]] مورد پذیرش است، بلکه [[ملاقات]] همراه با [[شناخت]] آن [[حضرت]] نیز پذیرفته شده است؛ اما آنچه مورد [[انکار]] است این که ملاقات کننده، [[حق]] ندارد مشاهده خود را برای دیگران [[نقل]] نماید. به بیان دیگر ادعای [[ملاقات]] نماید. این دیدگاه، به طور عمده از توقیعی با این مضمون استفاده شده است. در این [[توقیع]] که شش روز پیش از [[مرگ علی بن محمد سمری]]، واپسین [[سفیر خاص]] [[امام زمان]]{{ع}} از [[ناحیه]] آن [[حضرت]] صادر شده<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۷۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸؛ نیلی نجفی، علی بن عبد الکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۳۰، و... این کثرت نقل، خود شاهدی بر اعتماد نقلکنندگان بر مضمون روایت است.</ref>، چنین آمده است: به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]. ای [[علی بن محمد سمری]]! [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را درباره تو بزرگ نماید. تو در فاصله شش روز میمیری. کارهای خود را انجام بده و به هیچکس [[وصیت]] نکن که پس از تو جانشینت باشد که [[غیبت]] دوم و کامل واقع شد و ظهوری نیست، مگر پس از [[اذن خداوند]]. این [[اذن]] پس از مدتی طولانی است که [[دلها]] قسی و سخت شود و [[زمین]]، از [[ستم]] پر گردد. به زودی از [[شیعیان]] من، کسانی خواهند آمد که [[ادعای مشاهده]] بکنند. [[آگاه]] باشید هرکس پیش از [[خروج سفیانی]] و [[صیحه آسمانی]] [[ادعای مشاهده]] کند او دروغگوی افترا زننده است. و [[توان]] و نیرویی نیست مگر از سوی [[خداوند]] بزرگ<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶.</ref>. این [[توقیع شریف]]، حداقل به سه نکته اساسی تصریح کرده است: | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
::::::الف) در بخش نخست گفتار خود فقط استبعاد [[عدم امکان ملاقات]] را رد کرده و این، به معنای پذیرش ادعای [[ملاقات]] نیست؛ چرا که اگر او- دست کم- ادعای [[ملاقات]] را قبول داشت، به طور حتم بر آن تأکید میکرد. | ::::::الف) در بخش نخست گفتار خود فقط استبعاد [[عدم امکان ملاقات]] را رد کرده و این، به معنای پذیرش ادعای [[ملاقات]] نیست؛ چرا که اگر او- دست کم- ادعای [[ملاقات]] را قبول داشت، به طور حتم بر آن تأکید میکرد. | ||
::::::ب) او در واپسین جمله [[کلام]] خویش (راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران) به اشاره، ادعای [[ملاقات]] را نیز رد کرده است. | ::::::ب) او در واپسین جمله [[کلام]] خویش (راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران) به اشاره، ادعای [[ملاقات]] را نیز رد کرده است. | ||
::::::[[شیخ طوسی]] نیز منظور از استاد کیست؟ آن مضمون را اینگونه بیان کرده است: {{عربی|" إِنَّا أَوَّلًا لَانْقَطَعَ علی اسْتِتَارَهُ عَنْ جمیع أولیائه ؛ بَلْ یجوز أَنْ یظهر لأکثرهم وَ لَا یعلم کل إِنْسَانُ إِلَّا حَالِ نَفْسِهِ"}}<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۹۹.</ref>؛ اولا ما با جزم و [[یقین]] نمیدانیم آن [[حضرت]] از دیده همه دوستدارانش [[نهان]] و | ::::::[[شیخ طوسی]] نیز منظور از استاد کیست؟ آن مضمون را اینگونه بیان کرده است: {{عربی|" إِنَّا أَوَّلًا لَانْقَطَعَ علی اسْتِتَارَهُ عَنْ جمیع أولیائه ؛ بَلْ یجوز أَنْ یظهر لأکثرهم وَ لَا یعلم کل إِنْسَانُ إِلَّا حَالِ نَفْسِهِ"}}<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۹۹.</ref>؛ اولا ما با جزم و [[یقین]] نمیدانیم آن [[حضرت]] از دیده همه دوستدارانش [[نهان]] و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود و هر فرد، فقط از حالات خود خبر دارد. این بیان، دیدن آن [[حضرت]] را ممکن میداند؛ اما درباره ادعای وقوع [[ملاقات]]، به نظر میرسد، آن را منتفی میداند. | ||
::::::[[سید بن طاووس]] نیز خطاب به [[فرزند]] خود، در اینباره فرموده است: {{عربی|"وَ اذا کان غیر ظَاهَرَ الْآنَ لجمیع شیعته فَلَا یمتنع أَنْ یکون جَمَاعَةُ مِنْهُمْ یلقونه وَ ینتفعون بِمَقَالِهِ وَ فَعَالَهُ وَ یکتمونه..."}}<ref>سید بن طاوس، الطرائف، ص ۱۸۵.</ref>؛ اگر [[امام]] اکنون از جمیع [[شیعیان]] | ::::::[[سید بن طاووس]] نیز خطاب به [[فرزند]] خود، در اینباره فرموده است: {{عربی|"وَ اذا کان غیر ظَاهَرَ الْآنَ لجمیع شیعته فَلَا یمتنع أَنْ یکون جَمَاعَةُ مِنْهُمْ یلقونه وَ ینتفعون بِمَقَالِهِ وَ فَعَالَهُ وَ یکتمونه..."}}<ref>سید بن طاوس، الطرائف، ص ۱۸۵.</ref>؛ اگر [[امام]] اکنون از جمیع [[شیعیان]] غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به [[ملاقات]] [[حضرت]] مشرف شده، از گفتار و [[کردار]] او استفاده کنند و از دیگران بپوشانند.... فرمایش [[سید بن طاووس]] مؤید دیدگاه [[تکذیب]] ادعای مشاهد است؛ چه این که پوشاندن [[تشرف]] هنگامی که در مقیاس کلی باشد، به معنای رد تمام ادعاهایی است که در دست است. | ||
::::::[[محقق اربلی]] نیز پس از [[نقل]] [[کلامی]] از مرحوم [[طبرسی]] که گفته است: ما قطع نداریم کسی در [[دوران غیبت]] به [[امام]] نمیرسد"، اظهار شگفتی کرده نوشته است: مرحوم [[طبرسی]] چرا چنین گفته است؟ درحالی که باید قطع به این داشته باشد؛ چرا که با فاصله اندکی پیش از این، او [[توقیع]] نفی [[ملاقات]] را (فمن ادعی المشاهدة...) را ذکر کرده بود. محقق [[اربلی]] آنگاه دیدگاه خود را در توجیه سخن مرحوم [[طبرسی]]، اینگونه بیان کرده است: حتما او نظر به این نکته داشته است که افرادی که احیانا به [[دیدار]] نایل میشوند، هرگز آن [[دیدار]] را افشا نخواهند کرد و افرادی که به چنین ادعایی دست میزنند، دروغگویند<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸.</ref>. | ::::::[[محقق اربلی]] نیز پس از [[نقل]] [[کلامی]] از مرحوم [[طبرسی]] که گفته است: ما قطع نداریم کسی در [[دوران غیبت]] به [[امام]] نمیرسد"، اظهار شگفتی کرده نوشته است: مرحوم [[طبرسی]] چرا چنین گفته است؟ درحالی که باید قطع به این داشته باشد؛ چرا که با فاصله اندکی پیش از این، او [[توقیع]] نفی [[ملاقات]] را (فمن ادعی المشاهدة...) را ذکر کرده بود. محقق [[اربلی]] آنگاه دیدگاه خود را در توجیه سخن مرحوم [[طبرسی]]، اینگونه بیان کرده است: حتما او نظر به این نکته داشته است که افرادی که احیانا به [[دیدار]] نایل میشوند، هرگز آن [[دیدار]] را افشا نخواهند کرد و افرادی که به چنین ادعایی دست میزنند، دروغگویند<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸.</ref>. | ||
:::::۴. '''[[امکان ملاقات]] و پذیرش ادعا:''' گروهی از [[دانشمندان شیعه]] بر این باورند که در [[غیبت کبرا]]، ملاقاتهای فراوانی با آن [[حضرت]] صورت گرفته است. این دیدگاه، بین متأخران شهرت بیشتری پیدا کرده است. این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای [[ملاقات]] با [[حضرت حجت]]{{ع}} در [[غیبت کبرا]] به حکایتهایی که در اینباره در دست است، استناد کردهاند ایشان بر این باورند که در کتابهای بسیاری، داستانهای گوناگونی [[نقل]] شده که سخن از [[ملاقات با حضرت مهدی]]{{ع}} به میان آورده است و هرگز انبوه این ادعاها را نمیتوان [[انکار]] نمود. مهمترین [[دلیل]] ایشان، این است که چگونه ممکن است این همه ادعای [[ملاقات]] [[دروغ]] باشد برخی در پاسخ به این [[استدلال]] گفتهاند: چگونه از مجموع حکایتها میتوان به [[یقین]] رسید؟ در حالیکه [[ملاقاتها]] تکتک یقینآور نیست. مجموع تشکیل شده از این تکتکها چگونه یقینآور است؟ و نیز گفتهاند: کسی نگوید این مجموع، مانند [[متواتر]]، [[یقین]] خواهد آورد؛ زیرا گفته میشود: درباره [[تواتر]]، مفاد همه خبرها یکی است؛ اما اینجا چنین نیست. و موارد حکایات، گوناگون است؛ بنابراین قطعی نیز از این حکایات به دست نمیآید؛ مگر برای کسی که شگفتزده فراوانی شمار این حکایتها شود و چنین قطعی به قطع قطاع بیشتر شبیه است. افزون بر آنچه ذکر شد، برخی [[ملاقاتها]] را به دستههایی تقسیم کرده، آنگاه نتیجه گرفتهاند بخش اندکی از آنها با [[توقیع]]، در [[تعارض]] است. | :::::۴. '''[[امکان ملاقات]] و پذیرش ادعا:''' گروهی از [[دانشمندان شیعه]] بر این باورند که در [[غیبت کبرا]]، ملاقاتهای فراوانی با آن [[حضرت]] صورت گرفته است. این دیدگاه، بین متأخران شهرت بیشتری پیدا کرده است. این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای [[ملاقات]] با [[حضرت حجت]]{{ع}} در [[غیبت کبرا]] به حکایتهایی که در اینباره در دست است، استناد کردهاند ایشان بر این باورند که در کتابهای بسیاری، داستانهای گوناگونی [[نقل]] شده که سخن از [[ملاقات با حضرت مهدی]]{{ع}} به میان آورده است و هرگز انبوه این ادعاها را نمیتوان [[انکار]] نمود. مهمترین [[دلیل]] ایشان، این است که چگونه ممکن است این همه ادعای [[ملاقات]] [[دروغ]] باشد برخی در پاسخ به این [[استدلال]] گفتهاند: چگونه از مجموع حکایتها میتوان به [[یقین]] رسید؟ در حالیکه [[ملاقاتها]] تکتک یقینآور نیست. مجموع تشکیل شده از این تکتکها چگونه یقینآور است؟ و نیز گفتهاند: کسی نگوید این مجموع، مانند [[متواتر]]، [[یقین]] خواهد آورد؛ زیرا گفته میشود: درباره [[تواتر]]، مفاد همه خبرها یکی است؛ اما اینجا چنین نیست. و موارد حکایات، گوناگون است؛ بنابراین قطعی نیز از این حکایات به دست نمیآید؛ مگر برای کسی که شگفتزده فراوانی شمار این حکایتها شود و چنین قطعی به قطع قطاع بیشتر شبیه است. افزون بر آنچه ذکر شد، برخی [[ملاقاتها]] را به دستههایی تقسیم کرده، آنگاه نتیجه گرفتهاند بخش اندکی از آنها با [[توقیع]]، در [[تعارض]] است. |