بحث:امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۹۵: خط ۲۹۵:
از مجموع [[تاریخ]] چنین استفاده می‌‌شود که شهربانو در [[سال ۳۸ هجری]] در [[زمان]] [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، حدود ۲۳ سال قبل از [[حادثه عاشورا]] در [[مدینه]] دار فانی را [[وداع]] گفت و در [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>امام حسین{{ع}} در آینه تاریخ، ص۹۳. با توجه به آنچه در متن بالا آمد به خوبی روشن است که شهربانو در واقعه عاشورا حضور نداشته و در قید حیات نبوده است؛ بنابراین اظهارات برخی از مقتل‌نویسان گفته‌اند که شهربانو در واقعه عاشورا در کربلا بوده و با اسب امام حسین{{ع}} به ایران آمد و کوهی در نزدیکی ری دهان باز کرد و به او پناه داد و به همین مناسبت آن کوه را کوه بی‌بی شهربانو می‌‌نامند؛ تمام این قصه‌ها دروغ و ساختگی است و عاری از حقیقت می‌‌باشد.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۹۷-۱۰۰.</ref>
از مجموع [[تاریخ]] چنین استفاده می‌‌شود که شهربانو در [[سال ۳۸ هجری]] در [[زمان]] [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، حدود ۲۳ سال قبل از [[حادثه عاشورا]] در [[مدینه]] دار فانی را [[وداع]] گفت و در [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>امام حسین{{ع}} در آینه تاریخ، ص۹۳. با توجه به آنچه در متن بالا آمد به خوبی روشن است که شهربانو در واقعه عاشورا حضور نداشته و در قید حیات نبوده است؛ بنابراین اظهارات برخی از مقتل‌نویسان گفته‌اند که شهربانو در واقعه عاشورا در کربلا بوده و با اسب امام حسین{{ع}} به ایران آمد و کوهی در نزدیکی ری دهان باز کرد و به او پناه داد و به همین مناسبت آن کوه را کوه بی‌بی شهربانو می‌‌نامند؛ تمام این قصه‌ها دروغ و ساختگی است و عاری از حقیقت می‌‌باشد.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۹۷-۱۰۰.</ref>


==[[تاریخ امامت]] [[امام]]{{ع}}==
==[[تاریخ]] [[امامت]] [[امام]]{{ع}}==
[[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} در [[۲۸ صفر]] [[سال]] ۴۹ ه.ق پس از [[شهادت]] برادرش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} در سن ۴۵ سالگی به [[مقام امامت]] رسید و مدت یازده سال و یازده ماه در سخت‌ترین شرایط، بر [[امت اسلامی]] [[امامت]] کرد و در دهم [[محرم]] [[۶۱ هجری]] در صحرای [[کربلا]] با جمع [[یاران]] باوفایش به شهادت رسید.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۱۰۱.</ref>
[[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} در [[۲۸ صفر]] [[سال]] ۴۹ ه.ق پس از [[شهادت]] برادرش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} در سن ۴۵ سالگی به [[مقام امامت]] رسید و مدت یازده سال و یازده ماه در سخت‌ترین شرایط، بر [[امت اسلامی]] [[امامت]] کرد و در دهم [[محرم]] [[۶۱ هجری]] در صحرای [[کربلا]] با جمع [[یاران]] باوفایش به شهادت رسید.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۱۰۱.</ref>
==دوران [[امامت]]==
پس از [[شهادت امام حسن مجتبی]]{{ع}} [[مقام امامت]] و [[ولایت]] که [[ودیعه]] [[الهی]] است، طبق [[نص صریح]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که فرمود:  [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}، هر دو امام‌اند چه [[قیام]] کنند و چه [[سکوت]] کنند، به [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} [[تفویض]] گردید<ref>{{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ‏ قَامَا أَوْ قَعَدَا}}</ref>
آن [[حضرت]] از آغاز این [[مسئولیت]] خطیر الهی در [[حفظ رسالت]] و [[هدایت]] [[امت اسلامی]] تلاش نمود و با اینکه [[معاویه]] در عمل به [[پیمان]] [[صلح]] با برادرش [[امام مجتبی]]{{ع}} [[متعهد]] نبود، اما به [[احترام]] [[برادر]] و امضای آن بزرگوار، [[پیمان]] صلح با معاویه را محترم شمرد و آن را نقض ننمود و در مدت بیش از ده سال که معاویه زنده بود، یعنی تا سال۶۰ [[هجری]] [[پایبندی]] خود را به این پیمان [[حفظ]] نمود.
اما پایبندی [[امام]]{{ع}} به پیمان صلح با معاویه به این معنا نبود که به سیاست‌های غلط معاویه و کج‌روی‌ها و خیانت‌ها و [[جور]] و [[ستم]] او کوتاه بیاید و بر آنها [[اعتراض]] نکند، بلکه طبق نقل [[مورخان]]، بسیار اوقات [[حضرت اباعبدالله الحسین]]{{ع}} بر [[کردار]] ناروای معاویه می‌شورید و با [[نامه‌نگاری]]<ref>مروان حکم که از طرف معاویه بر مدینه فرمانروایی می‌‌کرد نامه‌ای به معاویه نوشت و از تحرکات مردم در اطراف امام حسین{{ع}} اعلام خطر کرد معاویه به او پاسخ داد: متعرض حسین نشود، سپس خود نامه ای به امام حسین{{ع}} نوشت و از پیمان شکنی و این نوع تحرکات که گزارش شده بود گلایه و اعتراض کرد. امام حسین{{ع}} در پاسخ معاویه نامه‌ای بسیار تند و اعتراض آمیز به او نوشت و بر ظلم‌ها و ستم‌هایی که در آن به یاران پدرش امیرالمؤمنین{{ع}} شده بود، اشکال کرد و صریحا به کشتن عمرو بن حمق خزاعی، و حجر و یارانش و بسیاری از جنایات دیگر معاویه در این نامه اعتراض کرد و او را به دوری از منکرات و پیروی از حق و عدالت توصیه نمود. ر.ک: رجال کشی، رقم‌های ۹۷ – ۹۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۱۲.</ref> و اعزام افرادی او را [[سرزنش]] می‌‌کرد، و حتی [[حضرت حسین]] به همراه برادرش [[امام مجتبی]]{{ع}} و [[صحابی]] بزرگ [[قیس بن سعد انصاری]] در [[شام]] با [[معاویه]] [[ملاقات]] داشتند مطالبی به طور [[یقین]] بین [[حضرت]] با معاویه بوده که [[تاریخ]] از ذکر گفت وگوی آنان ساکت است<ref>ر.ک: رجال کشی، رقم ۱۷۶؛ بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۱۰، به نقل از: مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۱.</ref>. به خصوص زمانی که معاویه برای [[خلافت یزید]] [[بیعت]] می‌‌گرفت، [[امام]] سخت برآشفت و [[رفتار]] او را بر خلاف [[سیره]] گذشتگان و [[خلفا]] دانست؛ اما چون [[مصلحت]] به [[مبارزه]] صریح با معاویه نبود امام [[قیام]] نکرد؛ پس از آنکه معاویه در سال شصت [[هجری]] به [[هلاکت]] رسیده و [[حکومت غاصبانه]] [[یزید]] برپا شد، حضرت [[نهضت]] و قیام خود را آغاز کرد و لحظه‌ای هم با [[خلافت]] جائرانه یزید کنار نیامد. هنوز از خلافت یزید هفت ماه نگذشته بود که عاشورای [[محرم]] سال ۶۱ ه.ق رخ داد و [[امام حسین]]{{ع}} [[جان]] خود و [[خویشاوندان]] و [[نزدیکان]] و یارانش را در [[کربلا]] فدای [[اسلام]] و [[اصلاح]] [[امت اسلامی]] نمود.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۱۰۱-۱۰۳.</ref>
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش