جز
جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
[[مفسران]] نخستین [[قرآنی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.</ref> را به حادثه [[ترور]] پیامبر{{صل}} [[تفسیر]] کردهاند. به استناد [[روایت]] ابن ابی زیاد، آیه فوق در پی [[یادآوری]] [[ترور]] آن حضرت به دست بنینضیر و رهبرشان حیی بن اخطب است که در این رخداد، [[خدا]] پیامبر{{صل}} را [[نجات]] داد. آنان [[تصمیم]] داشتند با رها کردن سنگ از بلندی بر حضرت، وی را از پای درآورند<ref> جامع البیان، ج ۶، ص ۱۹۷ - ۱۹۸.</ref> عبدالله بن ابی پنهانی با حیی بن اخطب رابطه داشت و با فرستادن پیک، [[حمایت]] خود را از او اعلام کرد، در نتیجه حیی [[مخالفت]] خود را با ترک یثرب ابراز داشت. از نظر حیی که اندوخته غذایی کافی در قلعههای خود داشت، پیامبر{{صل}} نمیتوانست با محاصره آنها به نتیجه برسد. برخی از بزرگان بنینضیر با نظر حیی [[مخالف]] بودند و پیامد آن را از دست رفتن [[دارایی]] خود میدانستند؛ ولی حیی از [[تصمیم]] خود بازنگشت و [[برادر]] خود را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد تا او را رسما از [[عزم]] خود [[آگاه]] کند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۸ - ۳۷۰.</ref> با [[مقاومت]] [[بنینضیر]] در برابر محاصره، [[پیامبر]]{{صل}} تصمیم گرفت با بریدن برخی درختان خرمایشان، [[ایستادگی]] آنها را [[درهم]] شکند. حیی در این مرحله به شدت زیر فشار اعضای [[قبیله]] خود بود و به شرایط جدید تن داد، تا تنها دارایی انتقال یافتنی خود را برداشته و از یثرب برود.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۲ - ۳۷۴.</ref> این رخداد در [[آیات]] [[سوره حشر]] بازتاب یافته است: در [[آیه]] نخست این [[سوره]] اشاره شده که [[خدا]] [[یهودیان]] بیاعتقاد به پیامبر{{صل}} را بیرون کرده است. [[مقاتل]] در [[تفسیر]] خود از این آیه از حیی نام برده است.<ref> تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۳۴۱.</ref> حیی پس از [[اخراج]] از یثرب به [[خیبر]] رفت، زیرا در آنجا نیز داراییهایی داشت؛ سپس از خیبر به [[مکه]] رفت تا بتواند [[قریش]] را برای [[مبارزه]] با پیامبر{{صل}} با خود همراه کند و از همه نیروهای منطقه برای شکستن [[قدرت حضرت]] بهره برد. او به [[قریشیان]] [[وعده]] داد که در صورت [[حمله]] قریش و [[قبایل]] دیگر به یثرب، یهودیان [[بنیقریظه]] ساکن در یثرب را با آنها همراه خواهد کرد. آنان قبیله [[غطفان]] را نیز در برابر دادن محصول یک سال خیبر با خود همراه کردند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۴۱ - ۴۴۳، ۴۵۴، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۶۱.</ref> | [[مفسران]] نخستین [[قرآنی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.</ref> را به حادثه [[ترور]] پیامبر{{صل}} [[تفسیر]] کردهاند. به استناد [[روایت]] ابن ابی زیاد، آیه فوق در پی [[یادآوری]] [[ترور]] آن حضرت به دست بنینضیر و رهبرشان حیی بن اخطب است که در این رخداد، [[خدا]] پیامبر{{صل}} را [[نجات]] داد. آنان [[تصمیم]] داشتند با رها کردن سنگ از بلندی بر حضرت، وی را از پای درآورند<ref> جامع البیان، ج ۶، ص ۱۹۷ - ۱۹۸.</ref> عبدالله بن ابی پنهانی با حیی بن اخطب رابطه داشت و با فرستادن پیک، [[حمایت]] خود را از او اعلام کرد، در نتیجه حیی [[مخالفت]] خود را با ترک یثرب ابراز داشت. از نظر حیی که اندوخته غذایی کافی در قلعههای خود داشت، پیامبر{{صل}} نمیتوانست با محاصره آنها به نتیجه برسد. برخی از بزرگان بنینضیر با نظر حیی [[مخالف]] بودند و پیامد آن را از دست رفتن [[دارایی]] خود میدانستند؛ ولی حیی از [[تصمیم]] خود بازنگشت و [[برادر]] خود را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد تا او را رسما از [[عزم]] خود [[آگاه]] کند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۸ - ۳۷۰.</ref> با [[مقاومت]] [[بنینضیر]] در برابر محاصره، [[پیامبر]]{{صل}} تصمیم گرفت با بریدن برخی درختان خرمایشان، [[ایستادگی]] آنها را [[درهم]] شکند. حیی در این مرحله به شدت زیر فشار اعضای [[قبیله]] خود بود و به شرایط جدید تن داد، تا تنها دارایی انتقال یافتنی خود را برداشته و از یثرب برود.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۲ - ۳۷۴.</ref> این رخداد در [[آیات]] [[سوره حشر]] بازتاب یافته است: در [[آیه]] نخست این [[سوره]] اشاره شده که [[خدا]] [[یهودیان]] بیاعتقاد به پیامبر{{صل}} را بیرون کرده است. [[مقاتل]] در [[تفسیر]] خود از این آیه از حیی نام برده است.<ref> تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۳۴۱.</ref> حیی پس از [[اخراج]] از یثرب به [[خیبر]] رفت، زیرا در آنجا نیز داراییهایی داشت؛ سپس از خیبر به [[مکه]] رفت تا بتواند [[قریش]] را برای [[مبارزه]] با پیامبر{{صل}} با خود همراه کند و از همه نیروهای منطقه برای شکستن [[قدرت حضرت]] بهره برد. او به [[قریشیان]] [[وعده]] داد که در صورت [[حمله]] قریش و [[قبایل]] دیگر به یثرب، یهودیان [[بنیقریظه]] ساکن در یثرب را با آنها همراه خواهد کرد. آنان قبیله [[غطفان]] را نیز در برابر دادن محصول یک سال خیبر با خود همراه کردند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۴۱ - ۴۴۳، ۴۵۴، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۶۱.</ref> | ||
در آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا}}<ref>«آیا به کسانی که بهرهای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریستهای (که چگونه) به «جبت» و «طاغوت» ایمان دارند و درباره کافران میگویند که اینان رهیافتهتر از مؤمنانند؟!» سوره نساء، آیه ۵۱.</ref> خدا آنها را [[لعن]] و بیان کرده است که کسی به [[یاری]] آنان نخواهد آمد. بر پایه [[روایت]] [[ضحاک]]، {{متن قرآن|بِالْجِبْتِ}} در این [[آیه]] حیی بناخطب است که در میان [[یهودیان]] [[نفوذ]] فراوانی داشت و آنان را از [[ایمان به پیامبر]]{{صل}} بازمیداشت. به استناد این [[روایات]]، این آیه زمانی فرود آمد که حیی نزد [[قریش]] رفته بود و با وجود عناصر مشترک بسیار در هر دو [[آیین]] [[یهودیت]] و [[اسلام]]، [[قریشیان]] [[بتپرست]] را [[هدایت]] یافتهتر از [[مسلمانان]] شناخته بود.<ref> مجمعالبیان، ج ۳، ص ۹۳؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۱۴ - ۲۱۵؛ تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref> پس از اعزام قریش و [[غطفان]] به سوی [[مدینه]]، حیی نزد [[بنیقریظه]] رفت و آنان برای میزبانی او [[اکراه]] داشتند؛ ولی [[ستایش]] حیی از [[سپاهیان]] [[قریش]] و غطفان واصرار او به [[همراهی]] [[کعب بن اسد]] [[رهبر]] بنیقریظه با او انجامید و حیی به وی [[وعده]] داد در صورت [[شکست]] [[سپاه]] [[احزاب]]، به میان آنان خواهد رفت، تا در هر مجازاتی که بنیقریظه با آن | در آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا}}<ref>«آیا به کسانی که بهرهای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریستهای (که چگونه) به «جبت» و «طاغوت» ایمان دارند و درباره کافران میگویند که اینان رهیافتهتر از مؤمنانند؟!» سوره نساء، آیه ۵۱.</ref> خدا آنها را [[لعن]] و بیان کرده است که کسی به [[یاری]] آنان نخواهد آمد. بر پایه [[روایت]] [[ضحاک]]، {{متن قرآن|بِالْجِبْتِ}} در این [[آیه]] حیی بناخطب است که در میان [[یهودیان]] [[نفوذ]] فراوانی داشت و آنان را از [[ایمان به پیامبر]]{{صل}} بازمیداشت. به استناد این [[روایات]]، این آیه زمانی فرود آمد که حیی نزد [[قریش]] رفته بود و با وجود عناصر مشترک بسیار در هر دو [[آیین]] [[یهودیت]] و [[اسلام]]، [[قریشیان]] [[بتپرست]] را [[هدایت]] یافتهتر از [[مسلمانان]] شناخته بود.<ref> مجمعالبیان، ج ۳، ص ۹۳؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۱۴ - ۲۱۵؛ تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref> پس از اعزام قریش و [[غطفان]] به سوی [[مدینه]]، حیی نزد [[بنیقریظه]] رفت و آنان برای میزبانی او [[اکراه]] داشتند؛ ولی [[ستایش]] حیی از [[سپاهیان]] [[قریش]] و غطفان واصرار او به [[همراهی]] [[کعب بن اسد]] [[رهبر]] بنیقریظه با او انجامید و حیی به وی [[وعده]] داد در صورت [[شکست]] [[سپاه]] [[احزاب]]، به میان آنان خواهد رفت، تا در هر مجازاتی که بنیقریظه با آن روبه رو شد با آنان [[شریک]] باشد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۵۴ - ۴۵۷؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۲۲۰ - ۲۲۱.</ref> همزمان با قرار گرفتن احزاب در پشت [[خندق]]، بنیقریظه همچنان نگران بودند که این سپاه در صورت ناکامی به [[سرزمین]] خود بازگردد و آنان را در برابر [[پیامبر]]{{صل}} تنها بگذارد، از این رو بنیقریظه از قریش خواستار گروگانهای تضمینی شدند. در همین حال، [[تصمیم]] قریش به [[حمله]] به مدینه در [[روز]] [[شنبه]]، با [[مخالفت]] بنیقریظه همراه شد، زیرا شنبه را [[حرمت]] مینهادند. همه این امور به این امر پایان یافت که [[ابوسفیان]] حیی بن اخطب را [[فریبکار]] بخواند.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۸۵ - ۴۸۷.</ref> پس از شکست و بازگشت سپاه احزاب، پیامبر{{صل}} [[عزم]] کرد برای [[مجازات]] بنیقریظه آنان را محاصره کند. سران بنیقریظه برای [[تصمیمگیری]] سخنان خود را بیان کردند؛ اما حیی بن اخطب از آنها خواست تا روز شنبه که مسلمانان حمله [[یهود]] را [[گمان]] ندارند، به آنان [[یورش]] برند؛ ولی این نظر با مخالفت آنان روبهرو شد.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۰۲ - ۵۰۳.</ref> با تن دادن [[بنیقریظه]] به [[حکم]] [[سعد بن معاذ]] از [[رهبران]] [[اوس]]، حیی بن اخطب همراه سران بنیقریظه[[تسلیم]] شده و به [[قتل]] رسیدند<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۴۰ - ۲۴۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حیی بن اخطب (مقاله)|مقاله «حیی بن اخطب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |