←زهیر در معرکه قتال و شهادت
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
زهیر پس از این عرض ارادت، مجدداً به میدان کارزار شتافت و جمعی از [[سپاه]] [[دشمن]] که تا یکصد و بیست نفر گفته شده به [[هلاکت]] رسانید و در این موقعیت ناگاه کثیر بن عبدالله [[شعبی]] و [[مهاجر بن اوس]] تمیمی بر او تاختند و با شمشیر و نیزه او را به شهادت رساندند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۱؛ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۸، ص۱۸۵؛ نفس المهموم، ص۲۶۸؛ ابصارالعین، ص۱۴۵؛ بعض از اشعار بالا در مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۴ و بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۵ نیز آمده است.</ref>. | زهیر پس از این عرض ارادت، مجدداً به میدان کارزار شتافت و جمعی از [[سپاه]] [[دشمن]] که تا یکصد و بیست نفر گفته شده به [[هلاکت]] رسانید و در این موقعیت ناگاه کثیر بن عبدالله [[شعبی]] و [[مهاجر بن اوس]] تمیمی بر او تاختند و با شمشیر و نیزه او را به شهادت رساندند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۱؛ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۸، ص۱۸۵؛ نفس المهموم، ص۲۶۸؛ ابصارالعین، ص۱۴۵؛ بعض از اشعار بالا در مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۴ و بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۵ نیز آمده است.</ref>. | ||
[[علامه مجلسی]] از [[محمد بن ابی طالب]] نقل میکند: هنگامی که [[زهیر]] روی [[زمین]] افتاد آخرین [[سخن امام حسین]]{{ع}} خطاب به او چنین بود که فرمود:[[خداوند]] هرگز تو را از [[رحمت]] خود دور نکند ای زهیر، و کشندهات را [[لعنت]] کند مانند لعنت به آنها که [[مسخ]] شدند و به صورت میمونها و خوکها درآمدند | [[علامه مجلسی]] از [[محمد بن ابی طالب]] نقل میکند: هنگامی که [[زهیر]] روی [[زمین]] افتاد آخرین [[سخن امام حسین]]{{ع}} خطاب به او چنین بود که فرمود:[[خداوند]] هرگز تو را از [[رحمت]] خود دور نکند ای زهیر، و کشندهات را [[لعنت]] کند مانند لعنت به آنها که [[مسخ]] شدند و به صورت میمونها و خوکها درآمدند<ref>{{متن حدیث| لا یُبعِدُك اللَّهِ یا زهیر ! وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ لَعَنَ الذین مُسِخُوا قِرَدَةً وخنازیرَ }}؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۶ و ابصارالعین، ص۱۴۵.</ref>؛ | ||
{{متن حدیث| لا یُبعِدُك اللَّهِ یا زهیر ! وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ لَعَنَ الذین مُسِخُوا قِرَدَةً وخنازیرَ }} | |||
آری، زهیر از جمله [[فرماندهان]] [[محبوب]] نزد [[سیدالشهدا]] بود و [[امام]]{{ع}} در آخرین لحظات [[غربت]] خود، نام چند تن را بر زبان آورد و از [[جسد]] بیجان و در [[خون]] غلطان آنان با [[امید]] و [[آرزو]]، استمداد طلبید که از جمله آنان زهیر بود و چنین فرمود:ای [[حبیب بن مظاهر]] وای زهیر بن قین و ای [[مسلم بن عوسجه]]، برخیزید و ای کریمان، از [[خواب]] ناز بیدار شوید و [[طاغیان]] [[فرومایه]] و [[پست]] عنصر را از [[آل]] [[رسول]] دور نمایید<ref>{{متن حدیث|يا حَبِيبَ بن مَظاهر، وَيا زُهَيربن القَين، وَيا مُسْلِم بن عَوسَجَة... فَقُومُوا عَن نَوْمَتِكُمْ أَيُّهَا الْكِرامَ، وَادْفَعوا عَنْ آلِ الرَّسُول الطُّغاةَ اللِّئام}}؛</ref> | آری، زهیر از جمله [[فرماندهان]] [[محبوب]] نزد [[سیدالشهدا]] بود و [[امام]]{{ع}} در آخرین لحظات [[غربت]] خود، نام چند تن را بر زبان آورد و از [[جسد]] بیجان و در [[خون]] غلطان آنان با [[امید]] و [[آرزو]]، استمداد طلبید که از جمله آنان زهیر بود و چنین فرمود:ای [[حبیب بن مظاهر]] وای زهیر بن قین و ای [[مسلم بن عوسجه]]، برخیزید و ای کریمان، از [[خواب]] ناز بیدار شوید و [[طاغیان]] [[فرومایه]] و [[پست]] عنصر را از [[آل]] [[رسول]] دور نمایید<ref>{{متن حدیث|يا حَبِيبَ بن مَظاهر، وَيا زُهَيربن القَين، وَيا مُسْلِم بن عَوسَجَة... فَقُومُوا عَن نَوْمَتِكُمْ أَيُّهَا الْكِرامَ، وَادْفَعوا عَنْ آلِ الرَّسُول الطُّغاةَ اللِّئام}}؛</ref> |