جز
جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]| + - [[)) |
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==آنارشیسم [[اسلامی]]== | ==آنارشیسم [[اسلامی]]== | ||
هرچند آموزه آنارشیسم متعلق به دوران جدید و انتقادی بنیادین به حکومت مدرن است که در اواخر سده هجدهم و به دنبال [[انقلاب]] فرانسه یا به عرصۀ وجود گذاشته است، اما در سدههای گذشته هم میتوان اندیشههایی مشابه به اندیشههای آنارشیستی را یافت؛ در عرصۀ [[کلام]] و [[عقاید اسلامی]] [[اعتقاد]] به عدم [[ضرورت حکومت]] را به «[[ابوبکر]] الاصم» یکی از قدمای [[معتزله]] و جمعی از [[خوارج]] نسبت دادهاند. | هرچند آموزه آنارشیسم متعلق به دوران جدید و انتقادی بنیادین به حکومت مدرن است که در اواخر سده هجدهم و به دنبال [[انقلاب]] فرانسه یا به عرصۀ وجود گذاشته است، اما در سدههای گذشته هم میتوان اندیشههایی مشابه به اندیشههای آنارشیستی را یافت؛ در عرصۀ [[کلام]] و [[عقاید اسلامی]] [[اعتقاد]] به عدم [[ضرورت حکومت]] را به «[[ابوبکر]] الاصم» یکی از قدمای [[معتزله]] و جمعی از [[خوارج]] نسبت دادهاند. | ||
[[ابن ابیالحدید]] معتزلی میگوید: ابیبکر الاصم [[معتقد]] است که زمانی که [[امت]] [[راه]] و روش منصفانهای گیرند و به همدیگر [[ظلم و ستم]] روا ندارند، [[تشکیل حکومت]] ضرورتی ندارد. در مورد این موضوع که خوارج نیز ضرورت حکومت را [[نفی]] میکردند، در [[نهجالبلاغه]] آمده است، البته خوارج در طی [[تاریخ]] از این نظریه [[عدول]] کرده و برای خود [[امیر]] و حاکم | [[ابن ابیالحدید]] معتزلی میگوید: ابیبکر الاصم [[معتقد]] است که زمانی که [[امت]] [[راه]] و روش منصفانهای گیرند و به همدیگر [[ظلم و ستم]] روا ندارند، [[تشکیل حکومت]] ضرورتی ندارد. در مورد این موضوع که خوارج نیز ضرورت حکومت را [[نفی]] میکردند، در [[نهجالبلاغه]] آمده است، البته خوارج در طی [[تاریخ]] از این نظریه [[عدول]] کرده و برای خود [[امیر]] و حاکم تعیین کردند. | ||
از سوی دیگر برخی با توجه به [[اختیارات حاکم]]، به ویژه حدود مسئولیتهای [[قاضی]] در [[اسلام]] [[تصور]] کردهاند هر [[فقیه]] جامع الشرایطی میتواند در محدوده خود و در یک واحد کوچک [[اجتماعی]]، به رتقوفتق امور بپردازد و امور مربوطه به آن واحد [[اسلامی]] و [[اختلافها]] و [[شکایات]] [[مردم]] آن را حل و فصل کند و اینگونه [[نظام سیاسی]] باز را نوعی آنارشیسم اسلامی پنداشتهاند. | از سوی دیگر برخی با توجه به [[اختیارات حاکم]]، به ویژه حدود مسئولیتهای [[قاضی]] در [[اسلام]] [[تصور]] کردهاند هر [[فقیه]] جامع الشرایطی میتواند در محدوده خود و در یک واحد کوچک [[اجتماعی]]، به رتقوفتق امور بپردازد و امور مربوطه به آن واحد [[اسلامی]] و [[اختلافها]] و [[شکایات]] [[مردم]] آن را حل و فصل کند و اینگونه [[نظام سیاسی]] باز را نوعی آنارشیسم اسلامی پنداشتهاند. |