←شخصیتهای وابسته
(←مقدمه) |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref> در این حادثه نازل شد<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۸۵ ـ ۸۴؛ تفسیرقرطبی، ج ۲، ص ۱۰۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۶۱.</ref> اندکی بعد و در [[جنگ بدر]] ۴۰ و اندی اعضای بنیسلمه شرکت کردند.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۳ ـ ۴۴۳؛ المغازی، ج ۱، ص ۱۶۹؛ المحلی، ج ۴، ص ۲۳۴.</ref> انصاریان حاضر در این [[نبرد]] حدود ۲۳۰ نفر بودند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۷؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰ ـ ۴۴۳.</ref> فردی که [[عباس بن عبدالمطلب]] [[عموی پیامبر]] را به [[اسارت]] درآورد <ref> الاغانی، ج ۴، ص ۲۰۷؛ الطبقات، ج ۴، ص ۱۲؛ بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۸.</ref> و همچنین برخی از [[قاتلان]] [[ابوجهل]] <ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref> از بنیسلمه بودند. در نبرد [[احد]] بنیسلمه جانفشانی فراوانی از خود نشان دادند، چنانکه از میان ۷۰ و اندی شهدای نبرداحد، ۴۳ تن (حدود ۵۹ از بنیسلمه بودند؛<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۵۱.</ref> همچنین در این [[نبرد]] ۴۰ تن از آنان زخمی شدند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> [[عمرو بن جموح]] از بزرگان این [[قبیله]] و نیز [[عبدالله بن عمرو]] [[پدر]] [[جابر بن عبدالله]] و یکی از نقبای [[بنی سلمه]] در این نبرد [[شهید]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> گفته شده که بنی سلمه به سبب موقعیت جغرافیایی خود، در آغاز بر اثر [[ترس]] و [[نگرانی]] مدتی در [[همراهی]] [[پیامبر]] [[تردید]] کردند؛ زمانی که [[عبدالله بن اُبّی]] با ۳۰۰ تن (حدود ۳۰ کل [[سپاه]]) از همراهان خود پیامبر را تنها نهاد، از این رو [[مفسران]] در [[روایت]] مشهوری [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما میخواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref> را در [[شأن]] ایشان و قبیله بنیحارثه (از [[اوس]]) دانستهاند که از همین امر حکایت دارد. در این آیه [[خداوند]] پس از اشاره به مجموعههایی که به [[هراس]] افتاده بودند از [[مؤمنان]] میخواهد بر او [[توکل]] کنند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref> پس از نبرد[[احد]] پیامبر برای [[ترساندن]] [[سپاه قریش]] و جلوگیری از بازگشت آنها به [[مدینه]] شماری از [[سپاهیان]] را با خود همراه ساخت و [[غزوه]] حمراءالاسد را سامان داد. صرفاً کسانی میتوانستند در این اعزام حضور داشته باشند که در [[احد]] شرکت کرده بودند. ۴۰ تن از مجروحان بنیسلمه در این اعزام شرکت کردند، با اینکه چندتن از ایشان بیش از ۱۰ زخم بر تن داشتند، از اینرو هنگامی که پیامبر با آنان مواجه شد از خداوند برای بنی سلمه [[طلب آمرزش]] کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> از مجموع ۶ تن شهدای [[خندق]] دو تن [[سلمی]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۶</ref> ایشان در [[محاصره]] [[بنی قریظه]] هم حضور داشتند، از این رو پس از تقسیم [[غنایم]] [[بنیقریظه]] به ۴ سهم، یک سهم آن به سه قبیله [[خزرجی]] بنیسلمه، [[بنی زریق]]، و [[بنی حارث]] رسید.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۲۱.</ref> گزارشها حکایت از حضور قابل توجه بنی سلمه و بهرهمند شدن ایشان از یک هجدهم [[غنایم]] [[خیبر]] در سال هفتم دارد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۹۰.</ref> [[پیامبر]] [[جبار بن صخر سلمی]] را [[مأمور]] اداره نخلستانهای خیبر گردانید.<ref>البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۲۳۰؛ ج ۷، ص ۱۷۵.</ref> از ۱۵ [[شهید]] [[نبرد خیبر]] نیز دو تن از [[بنی سلمه]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۰۰.</ref> یک سال پس از آن ایشان برای [[فتح مکه]] همراه پیامبر شدند و طبق درخواست پیامبر پرچمی ویژه خود داشتند که در دست [[قطبة بن عامر]] بود.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۵۷۸ ـ ۵۷۹؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۲۰۵.</ref> در [[سال نهم هجری]] جد [[بن قیس]]، [[رهبر]] بنوسلمه از حضور در اعزام [[تبوک]] خودداری کرد و تشویقهای پیامبر در این زمینه سودی نبخشید. وی افزون بر این دیگران را به ماندن فرا میخواند <ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref>. در مقابل، منابع از برخی از اعضای بنی سلمه یاد کردهاند که بر اثر [[فقر]] و برخوردار نبودن از تجهیزات [[جنگی]] نمیتوانستند در این [[نبرد]] شرکت کنند و به سبب [[محرومیت]] از این اعزام گریان بودند {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ}}<ref>«و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمییابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشمهاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمییافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.</ref>.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴.</ref>، با این حال بنیسلمه در تبوک حاضر بودند و [[پرچم]] آنان در [[اختیار]] معاذ بن جبل بود<ref>تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۳۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی سلمه (مقاله)|مقاله «بنی سلمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | [[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref> در این حادثه نازل شد<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۸۵ ـ ۸۴؛ تفسیرقرطبی، ج ۲، ص ۱۰۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۶۱.</ref> اندکی بعد و در [[جنگ بدر]] ۴۰ و اندی اعضای بنیسلمه شرکت کردند.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۳ ـ ۴۴۳؛ المغازی، ج ۱، ص ۱۶۹؛ المحلی، ج ۴، ص ۲۳۴.</ref> انصاریان حاضر در این [[نبرد]] حدود ۲۳۰ نفر بودند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۷؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰ ـ ۴۴۳.</ref> فردی که [[عباس بن عبدالمطلب]] [[عموی پیامبر]] را به [[اسارت]] درآورد <ref> الاغانی، ج ۴، ص ۲۰۷؛ الطبقات، ج ۴، ص ۱۲؛ بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۸.</ref> و همچنین برخی از [[قاتلان]] [[ابوجهل]] <ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref> از بنیسلمه بودند. در نبرد [[احد]] بنیسلمه جانفشانی فراوانی از خود نشان دادند، چنانکه از میان ۷۰ و اندی شهدای نبرداحد، ۴۳ تن (حدود ۵۹ از بنیسلمه بودند؛<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۵۱.</ref> همچنین در این [[نبرد]] ۴۰ تن از آنان زخمی شدند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> [[عمرو بن جموح]] از بزرگان این [[قبیله]] و نیز [[عبدالله بن عمرو]] [[پدر]] [[جابر بن عبدالله]] و یکی از نقبای [[بنی سلمه]] در این نبرد [[شهید]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> گفته شده که بنی سلمه به سبب موقعیت جغرافیایی خود، در آغاز بر اثر [[ترس]] و [[نگرانی]] مدتی در [[همراهی]] [[پیامبر]] [[تردید]] کردند؛ زمانی که [[عبدالله بن اُبّی]] با ۳۰۰ تن (حدود ۳۰ کل [[سپاه]]) از همراهان خود پیامبر را تنها نهاد، از این رو [[مفسران]] در [[روایت]] مشهوری [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما میخواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref> را در [[شأن]] ایشان و قبیله بنیحارثه (از [[اوس]]) دانستهاند که از همین امر حکایت دارد. در این آیه [[خداوند]] پس از اشاره به مجموعههایی که به [[هراس]] افتاده بودند از [[مؤمنان]] میخواهد بر او [[توکل]] کنند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref> پس از نبرد[[احد]] پیامبر برای [[ترساندن]] [[سپاه قریش]] و جلوگیری از بازگشت آنها به [[مدینه]] شماری از [[سپاهیان]] را با خود همراه ساخت و [[غزوه]] حمراءالاسد را سامان داد. صرفاً کسانی میتوانستند در این اعزام حضور داشته باشند که در [[احد]] شرکت کرده بودند. ۴۰ تن از مجروحان بنیسلمه در این اعزام شرکت کردند، با اینکه چندتن از ایشان بیش از ۱۰ زخم بر تن داشتند، از اینرو هنگامی که پیامبر با آنان مواجه شد از خداوند برای بنی سلمه [[طلب آمرزش]] کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> از مجموع ۶ تن شهدای [[خندق]] دو تن [[سلمی]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۶</ref> ایشان در [[محاصره]] [[بنی قریظه]] هم حضور داشتند، از این رو پس از تقسیم [[غنایم]] [[بنیقریظه]] به ۴ سهم، یک سهم آن به سه قبیله [[خزرجی]] بنیسلمه، [[بنی زریق]]، و [[بنی حارث]] رسید.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۲۱.</ref> گزارشها حکایت از حضور قابل توجه بنی سلمه و بهرهمند شدن ایشان از یک هجدهم [[غنایم]] [[خیبر]] در سال هفتم دارد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۹۰.</ref> [[پیامبر]] [[جبار بن صخر سلمی]] را [[مأمور]] اداره نخلستانهای خیبر گردانید.<ref>البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۲۳۰؛ ج ۷، ص ۱۷۵.</ref> از ۱۵ [[شهید]] [[نبرد خیبر]] نیز دو تن از [[بنی سلمه]] بودند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۰۰.</ref> یک سال پس از آن ایشان برای [[فتح مکه]] همراه پیامبر شدند و طبق درخواست پیامبر پرچمی ویژه خود داشتند که در دست [[قطبة بن عامر]] بود.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۵۷۸ ـ ۵۷۹؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۲۰۵.</ref> در [[سال نهم هجری]] جد [[بن قیس]]، [[رهبر]] بنوسلمه از حضور در اعزام [[تبوک]] خودداری کرد و تشویقهای پیامبر در این زمینه سودی نبخشید. وی افزون بر این دیگران را به ماندن فرا میخواند <ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref>. در مقابل، منابع از برخی از اعضای بنی سلمه یاد کردهاند که بر اثر [[فقر]] و برخوردار نبودن از تجهیزات [[جنگی]] نمیتوانستند در این [[نبرد]] شرکت کنند و به سبب [[محرومیت]] از این اعزام گریان بودند {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ}}<ref>«و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمییابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشمهاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمییافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.</ref>.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴.</ref>، با این حال بنیسلمه در تبوک حاضر بودند و [[پرچم]] آنان در [[اختیار]] معاذ بن جبل بود<ref>تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۳۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی سلمه (مقاله)|مقاله «بنی سلمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | ||
==شجرهنامه بنیسلمه== | |||
{{بنیسلمه}} | |||
== شخصیتهای وابسته == | == شخصیتهای وابسته == |