کاروان اسیران اهل بیت از کربلا تا کوفه (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۱
، ۲ سپتامبر ۲۰۲۱←سخنرانی زینب{{س}} در میان کوفیان
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==[[سخنرانی]] [[زینب]]{{س}} در میان [[کوفیان]]== | ==[[سخنرانی]] [[زینب]]{{س}} در میان [[کوفیان]]== | ||
از [[حذلم بن ستیر]] نقل است: [[زینب دختر علی]]{{ع}} را دیدم و [[زن]] باحیایی سخنورتر از او ندیدهام، و گویی از زبان [پدرش] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} سخن میگفت. او در آغاز به مردم اشاره کرد که: «ساکت شوید». نَفَسها در سینهها [[حبس]] شدند و آواها فرو خفتند. زینب{{س}} گفت: «[[ستایش]]، [[خدا]] راست و بر پدرم [[پیامبر خدا]]، [[درود]]! اما بعد، ای کوفیان و ای دغلکاران بیوفا! اشکتان، هرگز خشک مباد! و نالهتان هیچگاه فرو خفته مباد! [[مَثَل]] شما، «مَثَل زنی است که رشته تابیده [به دست خویش] را پس از محکم کردن، از هم میگسست. سوگندهایتان را دستاویز [[فریب]] یکدیگر قرار میدهید»<ref>{{متن قرآن|كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ}} «و چون آن زن مباشید که پشمهای رشته خود را پس از استوار بافتن پارهپاره وا میرشت؛ که سوگندتان را (دستاویز) نیرنگی میان خود گردانید» سوره نحل، آیه ۹۲.</ref>. هان! آیا جز لافزنانِ گزافهگو و سینههای [[کینهجو]] میان شما هست؟ به گاهِ [[دیدار]]، نرم، و در برابر [[دشمن]]، [[ناتوان]]، و شکننده [[پیمان]] و تباهکننده تعهّدید. چه بد چیزی برای خود، پیش فرستادهاید که موجب [[خشم خدا]] بر شما و [[عذاب]] همیشگی میشود! [[گریه]] میکنید؟! آری به [[خدا]] [[سوگند]]، باید فراوان بگِریید و کم بخندید، که به [[ننگ و عار]] آن رسیدهاید و هرگز از [[آلودگی]] آن، [[پاکیزه]] نخواهید شد. نگین [[مُهر]] [[پیامبری]] و سَرور [[جوانان]] بهشتی، [[پناهگاه]] نیکوکارانتان و جانپناه پیشامدهایتان و نشانه روشن راهتان و نردبان پیروزیتان را تنها گذاشتید و او را کشتید. چه بد باری را بر دوش میکشید! سرنگون و نگونسار باشید، که تلاشتان ناکام و دستانتان خالی ماند و [[بازی]] را باختید و در خشم خدا، [[خانه]] کردید و مُهر [[خواری]] و [[درماندگی]] بر پیشانی تان زده شد! وای بر شما! آیا میدانید چه جگری از [[محمّد]]{{صل}} دریدید؟! و چه خونی از او ریختید؟! و چه دُردانهای را از او گرفتید؟! «بیگمان، کاری ناروا کردید. نزدیک است که [[آسمانها]] از آن بشکافند و [[زمین]]، [[دهان]] باز کند و کوهها فرو ریزند!»<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا * تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا}} «به راستی چیز ناپسندی پیش آوردهاید! * نزدیک است که از آن، آسمانها پارهپاره گردد و زمین شکافته شود و کوهها در هم شکسته، فرو ریزند» سوره مریم، آیه ۸۹-۹۰.</ref>، به سانِ احمقان زشتکار، بر سرِ دُردانه او ریختید و زمین و [[آسمان]] را از سیاهی [[لشکر]]، پُر کردید. آیا از خونْ بارشِ آسمان، به شگفت میآیید؟! «عذاب [[آخرت]] که [[رسوا]] کنندهتر است». مهلت خدا، سبُکسرتان نکند، که خدا عجلهای ندارد و از دست دادنِ [[فرصت]] [[انتقام]]، نگرانش نمیکند. هرگز! «به [[درستی]] که پروردگارت در کمین است»»<ref>{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ}} «بیگمان پروردگارت در کمینگاه است» سوره فجر، آیه ۱۴.</ref>. آنگاه [[زینب]]{{س}} خاموش شد. [[مردم]] را حیران و انگشت به دهان دیدم و پیرمردی گریان را دیدم که محاسنش خیس شده بود<ref>{{عربی|رَأَيْتُ زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ{{ع}} وَ لَمْ أَرَ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} قَالَ وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا- فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَتَتِ الْأَصْوَاتُ فَقَالَتِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى أَبِي رَسُولِ اللَّهِ أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ يَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الرَّنَّةُ فَمَا مَثَلُكُمْ إِلَّا {{متن قرآن|كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ}} | از [[حذلم بن ستیر]] نقل است: [[زینب دختر علی]]{{ع}} را دیدم و [[زن]] باحیایی سخنورتر از او ندیدهام، و گویی از زبان [پدرش] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} سخن میگفت. او در آغاز به مردم اشاره کرد که: «ساکت شوید». نَفَسها در سینهها [[حبس]] شدند و آواها فرو خفتند. زینب{{س}} گفت: «[[ستایش]]، [[خدا]] راست و بر پدرم [[پیامبر خدا]]، [[درود]]! اما بعد، ای کوفیان و ای دغلکاران بیوفا! اشکتان، هرگز خشک مباد! و نالهتان هیچگاه فرو خفته مباد! [[مَثَل]] شما، «مَثَل زنی است که رشته تابیده [به دست خویش] را پس از محکم کردن، از هم میگسست. سوگندهایتان را دستاویز [[فریب]] یکدیگر قرار میدهید»<ref>{{متن قرآن|كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ}} «و چون آن زن مباشید که پشمهای رشته خود را پس از استوار بافتن پارهپاره وا میرشت؛ که سوگندتان را (دستاویز) نیرنگی میان خود گردانید» سوره نحل، آیه ۹۲.</ref>. هان! آیا جز لافزنانِ گزافهگو و سینههای [[کینهجو]] میان شما هست؟ به گاهِ [[دیدار]]، نرم، و در برابر [[دشمن]]، [[ناتوان]]، و شکننده [[پیمان]] و تباهکننده تعهّدید. چه بد چیزی برای خود، پیش فرستادهاید که موجب [[خشم خدا]] بر شما و [[عذاب]] همیشگی میشود! [[گریه]] میکنید؟! آری به [[خدا]] [[سوگند]]، باید فراوان بگِریید و کم بخندید، که به [[ننگ و عار]] آن رسیدهاید و هرگز از [[آلودگی]] آن، [[پاکیزه]] نخواهید شد. نگین [[مُهر]] [[پیامبری]] و سَرور [[جوانان]] بهشتی، [[پناهگاه]] نیکوکارانتان و جانپناه پیشامدهایتان و نشانه روشن راهتان و نردبان پیروزیتان را تنها گذاشتید و او را کشتید. چه بد باری را بر دوش میکشید! سرنگون و نگونسار باشید، که تلاشتان ناکام و دستانتان خالی ماند و [[بازی]] را باختید و در خشم خدا، [[خانه]] کردید و مُهر [[خواری]] و [[درماندگی]] بر پیشانی تان زده شد! وای بر شما! آیا میدانید چه جگری از [[محمّد]]{{صل}} دریدید؟! و چه خونی از او ریختید؟! و چه دُردانهای را از او گرفتید؟! «بیگمان، کاری ناروا کردید. نزدیک است که [[آسمانها]] از آن بشکافند و [[زمین]]، [[دهان]] باز کند و کوهها فرو ریزند!»<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا * تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا}} «به راستی چیز ناپسندی پیش آوردهاید! * نزدیک است که از آن، آسمانها پارهپاره گردد و زمین شکافته شود و کوهها در هم شکسته، فرو ریزند» سوره مریم، آیه ۸۹-۹۰.</ref>، به سانِ احمقان زشتکار، بر سرِ دُردانه او ریختید و زمین و [[آسمان]] را از سیاهی [[لشکر]]، پُر کردید. آیا از خونْ بارشِ آسمان، به شگفت میآیید؟! «عذاب [[آخرت]] که [[رسوا]] کنندهتر است». مهلت خدا، سبُکسرتان نکند، که خدا عجلهای ندارد و از دست دادنِ [[فرصت]] [[انتقام]]، نگرانش نمیکند. هرگز! «به [[درستی]] که پروردگارت در کمین است»»<ref>{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ}} «بیگمان پروردگارت در کمینگاه است» سوره فجر، آیه ۱۴.</ref>. آنگاه [[زینب]]{{س}} خاموش شد. [[مردم]] را حیران و انگشت به دهان دیدم و پیرمردی گریان را دیدم که محاسنش خیس شده بود<ref>{{عربی|رَأَيْتُ زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ{{ع}} وَ لَمْ أَرَ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} قَالَ وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا- فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَتَتِ الْأَصْوَاتُ فَقَالَتِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى أَبِي رَسُولِ اللَّهِ أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ يَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الرَّنَّةُ فَمَا مَثَلُكُمْ إِلَّا {{متن قرآن|كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ}} أَلَا وَ هَلْ فِيكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ النَّطَفُ وَ الصَّدْرُ الشَّنَفُ- خَوَّارُونَ فِي اللِّقَاءِ عَاجِزُونَ عَنِ الْأَعْدَاءِ نَاكِثُونَ لِلْبَيْعَةِ مُضَيِّعُونَ لِلذِّمَّةِ فَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ فِي الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ- أَ تَبْكُونَ إِي وَ اللَّهِ فَابْكُوا كَثِيراً وَ اضْحَكُوا قَلِيلًا فَلَقَدْ فُزْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا وَ لَنْ تَغْسِلُوا دَنَسَهَا عَنْكُمْ أَبَداً فَسَلِيلَ خَاتَمِ الرِّسَالَةِ وَ سَيِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذَ خِيَرَتِكُمْ وَ مَفْزَعَ نَازِلَتِكُمْ وَ أَمَارَةَ مَحَجَّتِكُمْ- وَ مَدْرَجَةَ حُجَّتِكُمْ خَذَلْتُمْ وَ لَهُ فَتَلْتُمْ أَلَا سَاءَ مَا تَزِرُونَ فَتَعْساً وَ نُكْساً فَلَقَدْ خَابَ السَّعْيُ وَ تَرِبَتِ الْأَيْدِي وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ- وَيْلَكُمْ أَ تَدْرُونَ أَيَّ كَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ فَرَيْتُمْ وَ أَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُمْ وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَصَبْتُمْ- {{متن قرآن|لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا * تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا}} {{عربی|وَ لَقَدْ أَتَيْتُمْ بِهَا خَرْقَاءَ شَوْهَاءَ طِلَاعَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ قَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى}} فَلَا يَسْتَخِفَّنَّكُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ لَا يَحْفِزُهُ الْبِدَارُ وَ لَا يُخَافُ عَلَيْهِ فَوْتُ الثَّأْرِ كَلَّا {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ}} قَالَ ثُمَّ سَكَتَتْ فَرَأَيْتُ النَّاسَ حَيَارَى قَدْ رَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَ رَأَيْتُ شَيْخاً قَدْ بَكَى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ}} (الأمالی، مفید، ص۳۲۱ ش۸؛ الأمالی، طوسی، ص۹۲، ش۱۴۲).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۶۶۳.</ref> | ||
==[[سخنرانی]] [[فاطمه]] صُغرا در میان [[کوفیان]]== | ==[[سخنرانی]] [[فاطمه]] صُغرا در میان [[کوفیان]]== |