جز
جایگزینی متن - 'سر امام حسین' به 'سر امام حسین'
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین') |
جز (جایگزینی متن - 'سر امام حسین' به 'سر امام حسین') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در گذشته گاه قبائل و حاکمانی که در [[مکه]] یا سرزمینهای مجاور آن [[حاکمیت]] داشتند، حجگزاران را از انجام دادن [[مناسک]] حج و عمره منع میکردند و گاه موانعی همچون مریضی سبب منع حجگزاران از انجام این مناسک میگردید. از موارد صد مناسک حج عمره از سوی [[دشمن]] که در کلمات منسوب به امام رضا{{ع}} نیز به آن اشاره شده، منع [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و همراهان آن حضرت از مناسک عمره از سوی [[مشرکان قریش]] است<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. طبق برخی نقلها [[رسول خدا]]{{صل}} و عدهای از [[مسلمانان]] در سال ششم قمری به قصد انجام دادن مناسک عمره عازم مکه شدند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref> و برای اینکه به [[مشرکان]] بفهمانند که قصد آنان [[جنگ]] نیست و برای [[مناسک]] [[حج]] آمدهاند، شتران خویش را “اشعار و تقلید” کردند و خود نیز با [[لباس]] [[احرام]] عازم [[مکه]] شدند<ref>المسند، ابنحنبل، ج۴، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۱۹۵.</ref>، ولی [[لشکر]] [[قریش]] در منطقه [[حدیبیه]] [[مسلمانان]] را از ادامه [[راه]] و رفتن به مکه منع کرد. پس از مذاکراتی میان مسلمانان و قریش، طرفین توافق کردند که مسلمانان در آن سال به [[مدینه]] باز گردند و در سال دیگر برای انجام دادن مناسک [[عمره]] وارد مکه شوند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref>. بر اساس نقل منسوب به [[امام رضا]]{{ع}}، در پی این امر [[پیامبر]]{{صل}} و مسلمانان، شترانی را که به همراه آورده بودند در حدیبیه [[قربانی]] کردند و از گوشت آنها تناول نمودند و سپس به مدینه بازگشتند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. با [[قربانی کردن]] شتران و حلق سر از احرام خارج شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۳؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۲۰۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن [[حضرت]] آمده است که مناسک پیامبر{{صل}} در این سال عمره است. از [[امام]] پرسیدند: آیا [[رسول خدا]]{{صل}} قضای این عمره را به جا آورد یا خیر؟ حضرت فرمود: آن حضرت قضای عمره مذکور را به جا نیاورد، اما عمره دیگری به جای آورد<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۶۵. </ref>. آیاتی از [[قرآن کریم]] از جمله [[آیه]] ۲۵ [[سوره حج]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}} «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> که از منع [[مشرکان]] از ورود حجگزاران به [[مسجدالحرام]] سخن به میان آورده، درباره این ماجرا نازل گردید<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۴؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۲، ص۳۱.</ref>. | در گذشته گاه قبائل و حاکمانی که در [[مکه]] یا سرزمینهای مجاور آن [[حاکمیت]] داشتند، حجگزاران را از انجام دادن [[مناسک]] حج و عمره منع میکردند و گاه موانعی همچون مریضی سبب منع حجگزاران از انجام این مناسک میگردید. از موارد صد مناسک حج عمره از سوی [[دشمن]] که در کلمات منسوب به امام رضا{{ع}} نیز به آن اشاره شده، منع [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و همراهان آن حضرت از مناسک عمره از سوی [[مشرکان قریش]] است<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. طبق برخی نقلها [[رسول خدا]]{{صل}} و عدهای از [[مسلمانان]] در سال ششم قمری به قصد انجام دادن مناسک عمره عازم مکه شدند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref> و برای اینکه به [[مشرکان]] بفهمانند که قصد آنان [[جنگ]] نیست و برای [[مناسک]] [[حج]] آمدهاند، شتران خویش را “اشعار و تقلید” کردند و خود نیز با [[لباس]] [[احرام]] عازم [[مکه]] شدند<ref>المسند، ابنحنبل، ج۴، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۱۹۵.</ref>، ولی [[لشکر]] [[قریش]] در منطقه [[حدیبیه]] [[مسلمانان]] را از ادامه [[راه]] و رفتن به مکه منع کرد. پس از مذاکراتی میان مسلمانان و قریش، طرفین توافق کردند که مسلمانان در آن سال به [[مدینه]] باز گردند و در سال دیگر برای انجام دادن مناسک [[عمره]] وارد مکه شوند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref>. بر اساس نقل منسوب به [[امام رضا]]{{ع}}، در پی این امر [[پیامبر]]{{صل}} و مسلمانان، شترانی را که به همراه آورده بودند در حدیبیه [[قربانی]] کردند و از گوشت آنها تناول نمودند و سپس به مدینه بازگشتند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. با [[قربانی کردن]] شتران و حلق سر از احرام خارج شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۳؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۲۰۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن [[حضرت]] آمده است که مناسک پیامبر{{صل}} در این سال عمره است. از [[امام]] پرسیدند: آیا [[رسول خدا]]{{صل}} قضای این عمره را به جا آورد یا خیر؟ حضرت فرمود: آن حضرت قضای عمره مذکور را به جا نیاورد، اما عمره دیگری به جای آورد<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۶۵. </ref>. آیاتی از [[قرآن کریم]] از جمله [[آیه]] ۲۵ [[سوره حج]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}} «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> که از منع [[مشرکان]] از ورود حجگزاران به [[مسجدالحرام]] سخن به میان آورده، درباره این ماجرا نازل گردید<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۴؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۲، ص۳۱.</ref>. | ||
از جمله نمونههای [[تاریخی]] احصار به سبب [[بیماری]] نیز میتوان به ماجرای ضباعه، دختر [[زبیر]]، اشاره کرد که قصد [[حج]] نمود، اما از مریضی خود و [[ناتوانی]] از انجام دادن [[مناسک]] حج به [[رسول خدا]]{{صل}} [[شکایت]] نمود. [[پیامبر]]{{صل}} به او [[فرمان]] داد که عازم حج شود، اما با [[خداوند]] شرط نماید که در هر مکانی که مریضی مانع او از مناسک حج گردد، از [[احرام]] خارج شود<ref>المسند، ابنحنبل، ج۶، ص۲۰۲؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۳.</ref>. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}}<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۲.</ref> و [[نقلی]] منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} نیز آمده است که [[حسین بن علی]]{{ع}} به قصد مناسک [[عمره]] از [[مدینه]] خارج شد و در میان [[راه]] [[بیمار]] گشت. این خبر به [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} رسید. آن [[حضرت]] از مدینه خارج شد و در منطقه “سقیا” به فرزند خود رسید و پس از سؤال از نوع مریضی، شتری را برای آن حضرت [[قربانی]] کرد و پس از تراشیدن | از جمله نمونههای [[تاریخی]] احصار به سبب [[بیماری]] نیز میتوان به ماجرای ضباعه، دختر [[زبیر]]، اشاره کرد که قصد [[حج]] نمود، اما از مریضی خود و [[ناتوانی]] از انجام دادن [[مناسک]] حج به [[رسول خدا]]{{صل}} [[شکایت]] نمود. [[پیامبر]]{{صل}} به او [[فرمان]] داد که عازم حج شود، اما با [[خداوند]] شرط نماید که در هر مکانی که مریضی مانع او از مناسک حج گردد، از [[احرام]] خارج شود<ref>المسند، ابنحنبل، ج۶، ص۲۰۲؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۳.</ref>. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}}<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۲.</ref> و [[نقلی]] منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} نیز آمده است که [[حسین بن علی]]{{ع}} به قصد مناسک [[عمره]] از [[مدینه]] خارج شد و در میان [[راه]] [[بیمار]] گشت. این خبر به [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} رسید. آن [[حضرت]] از مدینه خارج شد و در منطقه “سقیا” به فرزند خود رسید و پس از سؤال از نوع مریضی، شتری را برای آن حضرت [[قربانی]] کرد و پس از تراشیدن [[سر امام حسین]]{{ع}}، آن حضرت را به مدینه باز گرداند. وقتی [[امام]] از بیماری بهبود یافت، دوباره عمره را به جای آورد<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>. | ||
احصار و صد دارای [[احکام]] متعددی است. بسیاری از این احکام در سخنان منسوب به امام رضا{{ع}} آمده است. یکی از این احکام اشتراط تحلل است. اشتراط تحلل آن است که مُحرِم در وقت احرام حج یا عمره با خداوند شرط نماید که اگر مانعی از ادامه [[اعمال]] برایش پدید آید، از احرام خارج گردد<ref>منتهی المطلب، ج۱۰، ص۲۴۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.</ref>. این عمل به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] [[مشروع]]<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۹.</ref> و بلکه [[مستحب]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۸۸؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۲۴۰. </ref>. در [[حدیثی]] از امام رضا{{ع}} به نقل از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که آن حضرت فرمود: احرامگزار هنگام احرام با خداوند شرط کند و بگوید: در هر مکانی که مرا از اتمام [[اعمال]] منع کردی، مرا از [[احرام]] خارج نما<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹.</ref>. | احصار و صد دارای [[احکام]] متعددی است. بسیاری از این احکام در سخنان منسوب به امام رضا{{ع}} آمده است. یکی از این احکام اشتراط تحلل است. اشتراط تحلل آن است که مُحرِم در وقت احرام حج یا عمره با خداوند شرط نماید که اگر مانعی از ادامه [[اعمال]] برایش پدید آید، از احرام خارج گردد<ref>منتهی المطلب، ج۱۰، ص۲۴۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.</ref>. این عمل به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] [[مشروع]]<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۹.</ref> و بلکه [[مستحب]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۸۸؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۲۴۰. </ref>. در [[حدیثی]] از امام رضا{{ع}} به نقل از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که آن حضرت فرمود: احرامگزار هنگام احرام با خداوند شرط کند و بگوید: در هر مکانی که مرا از اتمام [[اعمال]] منع کردی، مرا از [[احرام]] خارج نما<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹.</ref>. |