←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
چون [[تشنگی]] شدیدی بر [[امام]] [[غالب]] شد، خود را به نهری رساند تا قدری آب بنوشد، در این حال [[حصین بن تمیم]] تیری به سوی [[امام]] افکند که به دهان آن [[حضرت]] اصابت کرد. [[امام]] تیر را بیرون کشید و دستش را زیر زخم گرفت، چون از [[خون]] پُر شد، آن را به طرف [[آسمان]] پاشید و فرمود: پروردگارا! از کار ناپسندی که با فرزند دختر پیامبرت انجام میدهند، به درگاه تو مینالم. خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی، جانشان را بگیر!<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۰۷،۲۰۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۴۹؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۷۶؛البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۱۸۷؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی.، ج۵، ص۳۴۰؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، ۱۳۶۶ شمسی.، ج۲، ص۷۹.</ref> گویند قطرهای از آن [[خون]] به [[زمین]] برنگشت. سپس [[امام]] به جای خود برگشت، در حالی که به شدت [[تشنه]] بود. بنا به نقل دیگر مردی از بنیدارم [[لشکر]] را مخاطب ساخته و گفت: وای بر شما! میان [[حسین]] و آب [[فرات]] حائل شوید و نگذارید به آب دسترسی پیدا کند. [[امام]] رو به [[آسمان]] کرد و گفت: پروردگارا! او را [[تشنه]] بدار. | چون [[تشنگی]] شدیدی بر [[امام]] [[غالب]] شد، خود را به نهری رساند تا قدری آب بنوشد، در این حال [[حصین بن تمیم]] تیری به سوی [[امام]] افکند که به دهان آن [[حضرت]] اصابت کرد. [[امام]] تیر را بیرون کشید و دستش را زیر زخم گرفت، چون از [[خون]] پُر شد، آن را به طرف [[آسمان]] پاشید و فرمود: پروردگارا! از کار ناپسندی که با فرزند دختر پیامبرت انجام میدهند، به درگاه تو مینالم. خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی، جانشان را بگیر!<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۰۷،۲۰۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۴۹؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۷۶؛البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۱۸۷؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی.، ج۵، ص۳۴۰؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، ۱۳۶۶ شمسی.، ج۲، ص۷۹.</ref> گویند قطرهای از آن [[خون]] به [[زمین]] برنگشت. سپس [[امام]] به جای خود برگشت، در حالی که به شدت [[تشنه]] بود. بنا به نقل دیگر مردی از بنیدارم [[لشکر]] را مخاطب ساخته و گفت: وای بر شما! میان [[حسین]] و آب [[فرات]] حائل شوید و نگذارید به آب دسترسی پیدا کند. [[امام]] رو به [[آسمان]] کرد و گفت: پروردگارا! او را [[تشنه]] بدار. | ||
در هنگام [[قیام مختار]]، [[حصین بن تمیم]] سرانجام در [[کوفه]] و به دست [[قاسم بن حبیب بن مظاهر | در هنگام [[قیام مختار]]، [[حصین بن تمیم]] سرانجام در [[کوفه]] و به دست [[قاسم بن حبیب بن مظاهر]] پسر [[حبیب بن مظاهر]] به [[قتل]] رسید<ref>ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۴۰؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.، ج۳، ص۷۱.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۹۲-۱۹۶.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |