علم مشروط: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==مقدمه==
==مقدمه==
*درباره چگونگی علم امام{{ع}}، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله می‌توان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن [[علم امام]]{{ع}} یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد.<ref>برخی از اندیشمندان در این‌باره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار برده‌اند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص ۳۰۶.</ref> ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از به کارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته می‌شود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.</ref> این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث [[علم امام]]{{ع}} با عنوان حضوری و حصولی آورده‌اند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}: بدین معناست که آنان همه چیز را می‌دانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است.<ref>[[علی کرباسی‌زاده|کرباسی‌زاده، علی]]، [[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۲۹.</ref>
درباره چگونگی [[علم امام]]{{ع}}، همواره [[اختلاف]] نظرهایی میان [[علمای امامیه]] وجود داشته است. از آن جمله می‌توان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام{{ع}} یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد<ref>برخی از اندیشمندان در این‌باره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار برده‌اند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص۳۰۶.</ref>. ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در [[فلسفه]] دارند، بهتر است از به‌کارگیری آن خودداری کنیم؛ زیرا که [[علم حضوری]] در فلسفه به [[علمی]] گفته می‌شود که معلوم با وجودش نزد [[عالم]] حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.</ref>. این در صورتی است که آنچه بیشتر [[علما]] در بحث علم امام{{ع}} با عنوان حضوری و حصولی آورده‌اند، همان چیزی است که درباره [[علم فعلی]] و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن [[علم پیامبران]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} بدین معناست که آنان همه چیز را می‌دانند و تنها تفاوت [[دانش]] آنان با [[خداوند]] در این است که دانش آنها عرضی و [[دانش خداوند]] ذاتی است. مشروط بودن [[علم]] آنان به این معناست که [[علوم غیبی]] [[معصومین]] به خواست و [[اراده]] آنان و [[مصلحت الهی]] وابسته است<ref>[[علی کرباسی‌زاده|کرباسی‌زاده، علی]]، [[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص۱۲۹.</ref>.
==مشروط بودن [[علم غیب]] پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}==
 
*قایلین این قول معتقدند که علم انبیا و [[ائمه]]{{عم}} به همه حقایق عالم است، ولی در ارتباط با "لوح محو و اثبات" در حالی که علم خداوند به تمام حقایق در ارتباط با [[لوح محفوظ]] می‌باشد.
==مشروط بودن [[علم غیب]] [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{عم}}==
*توضیح این که حوادث جهان هستی دو مرحله دارند: یکی مرحله قطعیت که هیچ‌گونه دگرگونی در آن راه ندارد، یعنی یک حادثه با تمام اسباب و علل آن نزد عالم حاضر است و چون از تمام اسباب و علل و موانع آن حادثه و پیوندهای آن با گذشته و آینده آگاه است، به‌طور قطع آن را می‌داند و خبر می‌دهد، در لسان آیات و روایات از این مرحله به [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] تعبیر شده. دیگری "مرحله غیر قطعی" است یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط" است، در این مرحله شخص عالم از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرایط و موانع آن نزد او روشن نباشد، و لذا نمی‌تواند به‌طور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما به‌طور مشروط می‌تواند. و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به "لوح محو و اثبات" شده است<ref>پیام قرآن، ج۷، ص ۲۵۲-۲۵۳.</ref>. از جمله قایلین این قول [[محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء]] است. او در پاسخ از این سؤال که؛ [[حضرت امیر]]{{ع}} در شب نوزده رمضان با علم به شهادتش به دست [[ابن‌ ملجم]] از خانه خارج شد، آیا این افکندن خود به هلاکت نیست؟ می‌گوید: پناه بر خدا که این از باب القاء نفس به هلاکت باشد، بلکه آن به طور اجمال از باب جهاد مخصوص [[امام]]{{ع}} می‌باشد نه جهاد عام؛ به این معنی که آن از حاصل دانش و آگاهی و تسلیم برای امر خداوند است که برای زنده ماندن دین و شناخت حق از باطل جانش را فدا می‌کند، تا هر که هلاک شدنی است بعد از اتمام حجت هلاک شود و هر که لایق حیات ابدی است، به اتمام حجت به حیات ابدی رسد و خداوند بدسرشت را از پاک‌گوهر جدا نماید و به این خاطر [[امام حسین]]{{ع}} با علم به کشته شدنش اقدام به شهادتش نمود. و شکی نیست که [[ائمه]]{{عم}} به واسطه اخبار [[نبی]]{{صل}} به طریق [[وحی]] از همه آن‌ها آگاه بودند، اما احتمال می‌دادند که در آن بدائی صورت می‌گیرد و از لوح محو و اثبات می‌باشد و خلافش با آن چه که خداوند در علم مخزون مکنونی که برای خودش برگزیده است ثابت شود<ref>جنة الماوی، محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء، ص ۱۸۸ - ۱۹۰.</ref><ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص: ۲۳۵.</ref>
قائلین به [[مشروط بودن علم معصوم]] معتقدند [[علم]] [[انبیا]] و ائمه{{عم}} به همه [[حقایق]] [[عالم]] است، ولی در [[ارتباط]] با "[[لوح محو و اثبات]]" در حالی است که [[علم خداوند]] به تمام حقایق در ارتباط با [[لوح محفوظ]] است.
 
توضیح اینکه حوادث [[جهان هستی]] دو مرحله دارند: یکی مرحله قطعیت که هیچ‌گونه دگرگونی در آن راه ندارد، یعنی یک حادثه با تمام اسباب و علل آن نزد عالم حاضر است و چون از تمام اسباب و علل و موانع آن حادثه و پیوندهای آن با گذشته و [[آینده]] [[آگاه]] است، به‌طور قطع آن را می‌داند و [[خبر]] می‌دهد، در لسان [[آیات]] و [[روایات]] از این مرحله به [[ام الکتاب]] یا لوح محفوظ تعبیر شده. دیگری "مرحله غیر [[قطعی]]" است یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط" است، در این مرحله شخص عالم از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرایط و موانع آن نزد او روشن نباشد و لذا نمی‌تواند به‌طور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما به‌طور مشروط می‌تواند و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به "لوح محو و اثبات" شده است<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref>.  
 
از جمله قائلین این قول [[محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء]] است. او در [[پاسخ]] از این [[سؤال]] که [[حضرت امیر]]{{ع}} در شب نوزده [[رمضان]] با علم به شهادتش به دست [[ابن‌ ملجم]] از [[خانه]] خارج شد، آیا این افکندن خود به [[هلاکت]] نیست؟ می‌گوید: [[پناه]] بر [[خدا]] که این از باب [[القاء]] [[نفس]] به هلاکت باشد، بلکه آن به طور [[اجمال]] از باب [[جهاد]] مخصوص [[امام]]{{ع}} است نه جهاد عام؛ به این معنی که آن از حاصل [[دانش]] و [[آگاهی]] و [[تسلیم]] برای [[امر خداوند]] است که برای زنده ماندن [[دین]] و [[شناخت حق]] از [[باطل]] جانش را [[فدا]] می‌کند، تا هر که هلاک شدنی است بعد از [[اتمام حجت]] هلاک شود و هر که لایق [[حیات]] [[ابدی]] است، به [[اتمام حجت]] به حیات ابدی رسد و [[خداوند]] بدسرشت را از پاک‌گوهر جدا نماید و به این خاطر [[امام حسین]]{{ع}} با [[علم]] به کشته شدنش [[اقدام]] به شهادتش نمود و شکی نیست که [[ائمه]]{{عم}} به واسطه [[اخبار]] [[نبی]]{{صل}} به طریق [[وحی]] از همه آنها [[آگاه]] بودند، اما احتمال می‌دادند که در آن بدائی صورت می‌گیرد و از [[لوح محو و اثبات]] است و خلافش با آنچه که خداوند در [[علم مخزون]] مکنونی که برای خودش [[برگزیده]] است ثابت شود<ref>جنة الماوی، محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء، ص۱۸۸ - ۱۹۰.</ref>.<ref>[[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص۲۳۵.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش