بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
"[[آسیه]]" نام [[همسر]] رامسس دوم [[فرعون]] [[مصر]] از "اسی" یا "اسو" اشتقاق یافته است. در کتب لغت "اسی" به معنای [[اندوه]] و غصه یا [[اندوهگین]] شدن آمده است<ref>فرهنگ معاصر، آذرنوش.</ref> و شاید نام وی محرف استات باشد<ref>اعلام قرآن، ص۴۸۳.</ref>. او یکی از [[زنان]] بافضیلت [[تاریخ]] است که [[قرآن]] او را نمونه [[ایمان]] دانسته است<ref>{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> | "[[آسیه]]" نام [[همسر]] رامسس دوم [[فرعون]] [[مصر]] از "اسی" یا "اسو" اشتقاق یافته است. در کتب لغت "اسی" به معنای [[اندوه]] و غصه یا [[اندوهگین]] شدن آمده است<ref>فرهنگ معاصر، آذرنوش.</ref> و شاید نام وی محرف استات باشد<ref>اعلام قرآن، ص۴۸۳.</ref>. او یکی از [[زنان]] بافضیلت [[تاریخ]] است که [[قرآن]] او را نمونه [[ایمان]] دانسته است<ref>{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> | ||
در اینکه وی از [[نژاد]] [[بنیاسرائیل]] یا از قبطیان بوده [[اختلاف]] است. به گفته [[طبری]]، آسیه دختر [[مزاحم بن عبید بن ریّان بن ولید قبطی]]، فرعون [[زمان]] [[یوسف]] بوده است<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[مقاتل]] نیز گفته: از قبطیان فقط سه نفر به موسی{{ع}} ایمان آوردند که یکی از آنان آسیه بود<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۱.</ref>. گروهی دیگر قائلند وی از [[بهترین زنان]] بنیاسرائیل، پیامبرزاده و [[مادر]] و مددکار [[مؤمنان]] بوده است<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref> و برخی او را عمّه موسی دانستهاند؛<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> ولی [[آلوسی]] این نسبت را بعید شمرده است<ref>روحالمعانی، مج۱۱، ج ۲۰، ص ۷۱.</ref>. جمع بین دو نظر این است که آسیه از سوی [[پدر]] قبطی و از سوی مادر از بنیاسرائیل یا به عکس بوده است. به نوشته طبری، آسیه ابتدا [[همسر]] [[قابوس بن مصعب بن معاویه]] بود. هنگامی که موسی{{ع}} به [[پیامبری]] رسید، قابوس (فرعون زمان [[کودکی]] موسی) مُرد و برادرش ولید (فرعون [[غرق]] شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه، همسر برادرش [[ازدواج]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>؛ ولی از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سالهایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.</ref> برمیآید که فرعونِ [[غرق]] شده در نیل، همان فرعونِ زمانِ [[کودکی]] [[موسی]]{{ع}} است و گفته [[طبری]] [[تضعیف]] میشود. از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با [[فرهنگ]] و [[زبان]] قبطی، خود میتواند دلیلی بر [[نادرستی]] گزارشهای مذکور باشد<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. | در اینکه وی از [[نژاد]] [[بنیاسرائیل]] یا از قبطیان بوده [[اختلاف]] است. به گفته [[طبری]]، آسیه دختر [[مزاحم بن عبید بن ریّان بن ولید قبطی]]، فرعون [[زمان]] [[یوسف]] بوده است<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[مقاتل]] نیز گفته: از قبطیان فقط سه نفر به [[موسی]]{{ع}} ایمان آوردند که یکی از آنان آسیه بود<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۱.</ref>. گروهی دیگر قائلند وی از [[بهترین زنان]] بنیاسرائیل، پیامبرزاده و [[مادر]] و مددکار [[مؤمنان]] بوده است<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref> و برخی او را عمّه [[موسی]] دانستهاند؛<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> ولی [[آلوسی]] این نسبت را بعید شمرده است<ref>روحالمعانی، مج۱۱، ج ۲۰، ص ۷۱.</ref>. جمع بین دو نظر این است که آسیه از سوی [[پدر]] قبطی و از سوی مادر از بنیاسرائیل یا به عکس بوده است. به نوشته طبری، آسیه ابتدا [[همسر]] [[قابوس بن مصعب بن معاویه]] بود. هنگامی که [[موسی]]{{ع}} به [[پیامبری]] رسید، قابوس (فرعون زمان [[کودکی]] [[موسی]]) مُرد و برادرش ولید (فرعون [[غرق]] شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه، همسر برادرش [[ازدواج]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>؛ ولی از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سالهایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.</ref> برمیآید که فرعونِ [[غرق]] شده در نیل، همان فرعونِ زمانِ [[کودکی]] [[موسی]]{{ع}} است و گفته [[طبری]] [[تضعیف]] میشود. از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با [[فرهنگ]] و [[زبان]] قبطی، خود میتواند دلیلی بر [[نادرستی]] گزارشهای مذکور باشد<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. | ||
==نقش [[آسیه]] در [[حفظ جان]] موسی{{ع}}== | ==نقش [[آسیه]] در [[حفظ جان]] [[موسی]]{{ع}}== | ||
درباره گرفتن موسی{{ع}} از [[رود نیل]] و [[رفتار]] [[فرعون]] با وی، آرای گوناگونی وجود دارد: به گفته برخی، آسیه به بَرَص دچار شده بود و پزشکان از درمان آن [[ناتوان]] بودند. [[کاهنان]] به فرعون گفتند: در فلان [[زمان]]، کودکی را در رود نیل، در صندوق مییابید که آب دهان او شفای این [[بیماری]] است. فرعون کسانی را کنار رود نیل قرار داد. هنگامی که صندوق را یافتند، آسیه آب دهان وی را بر برص مالید و بیدرنگ [[شفا]] یافت. اطرافیان فرعون گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود؛ ولی آسیه مانع شد و به فرعون گفت: {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref> و موسی{{ع}} اینگونه از [[مرگ]] [[رهایی]] یافت. آسیه نام [[کودک]] را موسی{{ع}} (برگرفته از میان آب و درخت<ref>لسانالعرب، ج ۱۳، ص ۲۲۲.</ref> یا فرزند آب<ref> الجواهر، مج ۷، ج ۱۴، ص ۲۱.</ref>) نهاد<ref> روضالجنان، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> این وجه تسمیه از [[عهد عتیق]] گرفته شده است<ref>کتاب مقدّس سفر خروج، ۲: ۱۰.</ref>. | درباره گرفتن موسی{{ع}} از [[رود نیل]] و [[رفتار]] [[فرعون]] با وی، آرای گوناگونی وجود دارد: به گفته برخی، آسیه به بَرَص دچار شده بود و پزشکان از درمان آن [[ناتوان]] بودند. [[کاهنان]] به فرعون گفتند: در فلان [[زمان]]، کودکی را در رود نیل، در صندوق مییابید که آب دهان او شفای این [[بیماری]] است. فرعون کسانی را کنار رود نیل قرار داد. هنگامی که صندوق را یافتند، آسیه آب دهان وی را بر برص مالید و بیدرنگ [[شفا]] یافت. اطرافیان فرعون گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود؛ ولی آسیه مانع شد و به فرعون گفت: {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref> و موسی{{ع}} اینگونه از [[مرگ]] [[رهایی]] یافت. آسیه نام [[کودک]] را [[موسی]]{{ع}} (برگرفته از میان آب و درخت<ref>لسانالعرب، ج ۱۳، ص ۲۲۲.</ref> یا فرزند آب<ref> الجواهر، مج ۷، ج ۱۴، ص ۲۱.</ref>) نهاد<ref> روضالجنان، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> این وجه تسمیه از [[عهد عتیق]] گرفته شده است<ref>کتاب مقدّس سفر خروج، ۲: ۱۰.</ref>. | ||
همچنین گفتهاند: آسیه برای [[انکار]] انتساب موسی{{ع}} به [[بنیاسرائیل]]، در دفاع از وی گفت: [[زنان]] بنیاسرائیل علاقه شدیدی به فرزندانشان دارند و آنها را پنهان میکنند؛ پس چگونه ممکن است آنها را به دریا بیندازند؟<ref> کشفالأسرار، ج ۷، ص ۲۷۷.</ref> به گفته [[ثعلبی]]، کنیزانی که برای شست و شو و بردن آب به کنار نیل آمده بودند، صندوق حامل موسی{{ع}} را یافته، نزد [[آسیه]] آوردند. چون آسیه درِ آن را گشود، [[خداوند]] [[محبّت]] او را در دلش افکند. از [[فرعون]] خواست آن [[کودک]] را که مایه روشنی چشمانشان شده، به او ببخشد. فرعون گفت: میترسم این همان کسی باشد که نابودی ما به دست او است؛ ولی با [[اصرار]] آسیه، [[موسی]]{{ع}} را به او بخشید<ref>قصص الانبیا، ص ۱۴۹.</ref>. | همچنین گفتهاند: آسیه برای [[انکار]] انتساب [[موسی]]{{ع}} به [[بنیاسرائیل]]، در دفاع از وی گفت: [[زنان]] بنیاسرائیل علاقه شدیدی به فرزندانشان دارند و آنها را پنهان میکنند؛ پس چگونه ممکن است آنها را به دریا بیندازند؟<ref> کشفالأسرار، ج ۷، ص ۲۷۷.</ref> به گفته [[ثعلبی]]، کنیزانی که برای شست و شو و بردن آب به کنار نیل آمده بودند، صندوق حامل [[موسی]]{{ع}} را یافته، نزد [[آسیه]] آوردند. چون آسیه درِ آن را گشود، [[خداوند]] [[محبّت]] او را در دلش افکند. از [[فرعون]] خواست آن [[کودک]] را که مایه روشنی چشمانشان شده، به او ببخشد. فرعون گفت: میترسم این همان کسی باشد که نابودی ما به دست او است؛ ولی با [[اصرار]] آسیه، [[موسی]]{{ع}} را به او بخشید<ref>قصص الانبیا، ص ۱۴۹.</ref>. | ||
از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده که آسیه و فرعون برای [[تفریح]] در ایام [[بهار]]، در خیمهای (قصری)<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> کنار [[رود نیل]] به سر میبردند که موسی{{ع}} را یافتند <ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۴.</ref> و فرعون با دیدن موسی{{ع}} گفت: چگونه است که این کودک کشته نشده؟ آسیه گفت: تو [[فرمان]] کشتن کودکانی را صادر کردهای که امسال به [[دنیا]] آمدهاند و این کودک، بیش از یک سال دارد<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref>. به گفته بیشتر [[مفسّران]]، فرعون ابتدا قصد کشتن موسی{{ع}} را داشت و در مقابل سخن آسیه که این کودک، [[نور]] چشم من و تو است، گفت: نور چشم من نیست<ref>روضالجنان، ج۱۵، ص۱۰۱؛ عرائس المجالس، ثعلبی، ص ۱۴۹.</ref>. از جملۀ {{متن قرآن|لَا تَقْتُلُوهُ}} نیز برمیآید که آنها قصد کشتن موسی{{ع}} را داشتند؛ همچنین آسیه واسطه میشود تا [[مادر موسی]] در [[مقام]] دایه پذیرفته شود. از امام باقر{{ع}} نقل شده که فرعون، ابتدا نمیپذیرفت مادر موسی که از [[بنیاسرائیل]] بود، به وی شیر دهد؛ ولی با اصرار آسیه پذیرفت<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref>. بار دیگر که فرعون [[تصمیم]] گرفت موسی{{ع}} را به [[قتل]] برساند، آسیه با [[زیرکی]] مانع شد. به گفته [[علی بن ابراهیم]]، این بار هنگامی بود که موسی{{ع}} با چنگ زدن به ریش فرعون چند مو از آن را کَند. فرعون به شدّت ناراحت شد و تصمیم گرفت او را بکشد. آسیه گفت: این [[کودکی]] است که نمیداند چه میکند. فرعون گفت: خوب میداند. آسیه گفت: دانهای خرما (یاقوت)<ref> کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۸؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳.</ref> و حبّهای [[آتش]] در برابرش بگذار؛ اگر آن دو را تشخیص داد، تو راست میگویی. او چنین کرد و به [[موسی]]{{ع}} گفت: بخور. موسی{{ع}} دست به طرف خرما برد؛ ولی [[جبرئیل]]، دستش را به طرف [[آتش]] گرداند. موسی{{ع}} آتش را گرفت و در دهان گذاشت<ref>قمی، ج ۲، ص ۱۳۷.</ref> (و همین سوختن [[زبان]]، سبب لکنت زبان او شد)<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳؛ کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۹.</ref> و بدین وسیله [[رهایی]] یافت<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. | از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده که آسیه و فرعون برای [[تفریح]] در ایام [[بهار]]، در خیمهای (قصری)<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> کنار [[رود نیل]] به سر میبردند که موسی{{ع}} را یافتند <ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۴.</ref> و فرعون با دیدن [[موسی]]{{ع}} گفت: چگونه است که این کودک کشته نشده؟ آسیه گفت: تو [[فرمان]] کشتن کودکانی را صادر کردهای که امسال به [[دنیا]] آمدهاند و این کودک، بیش از یک سال دارد<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref>. به گفته بیشتر [[مفسّران]]، فرعون ابتدا قصد کشتن [[موسی]]{{ع}} را داشت و در مقابل سخن آسیه که این کودک، [[نور]] چشم من و تو است، گفت: نور چشم من نیست<ref>روضالجنان، ج۱۵، ص۱۰۱؛ عرائس المجالس، ثعلبی، ص ۱۴۹.</ref>. از جملۀ {{متن قرآن|لَا تَقْتُلُوهُ}} نیز برمیآید که آنها قصد کشتن [[موسی]]{{ع}} را داشتند؛ همچنین آسیه واسطه میشود تا [[مادر موسی]] در [[مقام]] دایه پذیرفته شود. از امام باقر{{ع}} نقل شده که فرعون، ابتدا نمیپذیرفت مادر موسی که از [[بنیاسرائیل]] بود، به وی شیر دهد؛ ولی با اصرار آسیه پذیرفت<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref>. بار دیگر که فرعون [[تصمیم]] گرفت [[موسی]]{{ع}} را به [[قتل]] برساند، آسیه با [[زیرکی]] مانع شد. به گفته [[علی بن ابراهیم]]، این بار هنگامی بود که [[موسی]]{{ع}} با چنگ زدن به ریش فرعون چند مو از آن را کَند. فرعون به شدّت ناراحت شد و تصمیم گرفت او را بکشد. آسیه گفت: این [[کودکی]] است که نمیداند چه میکند. فرعون گفت: خوب میداند. آسیه گفت: دانهای خرما (یاقوت)<ref> کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۸؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳.</ref> و حبّهای [[آتش]] در برابرش بگذار؛ اگر آن دو را تشخیص داد، تو راست میگویی. او چنین کرد و به [[موسی]]{{ع}} گفت: بخور. موسی{{ع}} دست به طرف خرما برد؛ ولی [[جبرئیل]]، دستش را به طرف [[آتش]] گرداند. موسی{{ع}} آتش را گرفت و در دهان گذاشت<ref>قمی، ج ۲، ص ۱۳۷.</ref> (و همین سوختن [[زبان]]، سبب لکنت زبان او شد)<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳؛ کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۹.</ref> و بدین وسیله [[رهایی]] یافت<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. | ||
==[[ایمان]] [[آسیه]]== | ==[[ایمان]] [[آسیه]]== |