قیام امام حسین در منابع اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۴: خط ۶۴:
اعمال [[قبیح]] یزید در قرون بعدی موجب [[حیرت]] بزرگان و [[دانشمندان]] گردیده است، [[أبوالعلاء معری]] [[قتل حسین]]{{ع}} و بر خلافت نشستن یزید را از زشت‌کرداری [[روزگار]] و [[مردم]] می‌شمارد<ref>المعری، لزوم ما لا یلزم، شرح و تقدیم: وحید کبابة، حسن حمد، ص۳۱۰. </ref>
اعمال [[قبیح]] یزید در قرون بعدی موجب [[حیرت]] بزرگان و [[دانشمندان]] گردیده است، [[أبوالعلاء معری]] [[قتل حسین]]{{ع}} و بر خلافت نشستن یزید را از زشت‌کرداری [[روزگار]] و [[مردم]] می‌شمارد<ref>المعری، لزوم ما لا یلزم، شرح و تقدیم: وحید کبابة، حسن حمد، ص۳۱۰. </ref>


از همین روست که بزرگانی از [[اهل سنت]] مانند: [[ابن الجوزی]]، القاضی [[ابویعلی]] و [[جلال الدین سیوطی]] به [[کفر]] او [[حکم]] نموده و او را [[لعن]] کرده‌اند<ref>عبدالرزاق، المقرم، [[مقتل الحسین]]، ص۳۴۸.
از همین روست که بزرگانی از [[اهل سنت]] مانند: [[ابن الجوزی]]، القاضی ابویعلی]] و [[جلال الدین سیوطی]] به [[کفر]] او [[حکم]] نموده و او را [[لعن]] کرده‌اند<ref>عبدالرزاق، المقرم، [[مقتل الحسین]]، ص۳۴۸.


ابویعلی: «[[محمد بن ابی یعلی]]» ملقب به عمادالدین (۵۶۰ه- ۱۱۶۵۰ م) قاسمی و [[فقیه]] [[حنبلی]] است که در [[بغداد]] به [[دنیا]] آمد و [[فقه]] را نزد [[پدر]] و عمویش فراگرفت. وی از [[جوانی]] به [[تدریس]] پرداخت و در فقه، به ویژه خلاف و [[مناظره]] تبحر یافت. پس از آن‌که «[[ابن نبل]]» در میان مدرسه‌ای برای [[حنبلیان]] بنا نمود، [[سرپرستی]] آن را به [[قاضی ابویعلی]] سپرد.
ابویعلی: «[[محمد بن ابی یعلی]]» ملقب به عمادالدین (۵۶۰ه- ۱۱۶۵۰ م) قاسمی و [[فقیه]] [[حنبلی]] است که در [[بغداد]] به [[دنیا]] آمد و [[فقه]] را نزد [[پدر]] و عمویش فراگرفت. وی از [[جوانی]] به [[تدریس]] پرداخت و در فقه، به ویژه خلاف و [[مناظره]] تبحر یافت. پس از آن‌که «[[ابن نبل]]» در میان مدرسه‌ای برای [[حنبلیان]] بنا نمود، [[سرپرستی]] آن را به [[قاضی ابویعلی]] سپرد.
خط ۷۳: خط ۷۳:
[[جاحظ]] [[معتقد]] است: [[منکرات]] بسیاری که [[یزید]] مرتکب شده، دلالت بر بسیاری از [[رذایل]] در وجود او می‌کند و بالاخره موجب خروج او از [[ایمان]] می‌گردد. او [[فاسق]] [[ملعون]] است و هر که از [[دشنام]] این ملعون باز دارد خود ملعون است<ref>الجاحظ، رسائل، الرسالة الحادیة عشرة فی بنی‌امیة، ج۲، ص۱۳ و ۱۴.</ref>.
[[جاحظ]] [[معتقد]] است: [[منکرات]] بسیاری که [[یزید]] مرتکب شده، دلالت بر بسیاری از [[رذایل]] در وجود او می‌کند و بالاخره موجب خروج او از [[ایمان]] می‌گردد. او [[فاسق]] [[ملعون]] است و هر که از [[دشنام]] این ملعون باز دارد خود ملعون است<ref>الجاحظ، رسائل، الرسالة الحادیة عشرة فی بنی‌امیة، ج۲، ص۱۳ و ۱۴.</ref>.
[[علامه]] [[آلوسی]] در تفسیر [[روح المعانی]] می‌گوید<ref>الآلوسی، تفسیر روح المعانی، ج۲۶، ص۶۷ ذیل آیه: {{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ}}.</ref>:
[[علامه]] [[آلوسی]] در تفسیر [[روح المعانی]] می‌گوید<ref>الآلوسی، تفسیر روح المعانی، ج۲۶، ص۶۷ ذیل آیه: {{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ}}.</ref>:
«اگر کسی بگوید که یزید با این عمل [[معصیت]] نکرد و [[لعن]] او جایز نیست، باید او را در زمره [[یاران]] [[یزید]] محسوب نمود. من می‌گویم آن [[خبیث]] [[معتقد]] به [[رسالت پیامبر]]{{صل}} نبود و آنچه را که او با [[اهل]] [[حرم]] [[الهی]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} در [[حیات]] و پس از [[وفات]] انجام داد و رسوایی‌های دیگر او دلالت بر این امر می‌کند و اموری که او مرتکب شد، در دلالت بر کفرش کمتر از انداختن ورقی از [[مصحف شریف]] در کثافات نیست. [[گمان]] نمی‌کنم که وضعیت او نیز بر [[مسلمانان]] آن [[زمان]] پنهان بوده باشد، ولی آنها [[مقهور]] و تحت فشار بودند و چاره‌ای جز [[صبر]] نداشتند.
«اگر کسی بگوید که یزید با این عمل [[معصیت]] نکرد و [[لعن]] او جایز نیست، باید او را در زمره [[یاران]] [[یزید]] محسوب نمود. من می‌گویم آن [[خبیث]] [[معتقد]] به [[رسالت پیامبر]]{{صل}} نبود و آنچه را که او با [[اهل حرم الهی]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} در [[حیات]] و پس از [[وفات]] انجام داد و رسوایی‌های دیگر او دلالت بر این امر می‌کند و اموری که او مرتکب شد، در دلالت بر کفرش کمتر از انداختن ورقی از [[مصحف شریف]] در کثافات نیست. [[گمان]] نمی‌کنم که وضعیت او نیز بر [[مسلمانان]] آن [[زمان]] پنهان بوده باشد، ولی آنها [[مقهور]] و تحت فشار بودند و چاره‌ای جز [[صبر]] نداشتند.


لذا کسی مخالف جواز لعن یزید با وصفی که گذشت نمی‌باشد، به جز [[ابن‌عربی]] و هواداران او که ذکرشان گذشت. آنها ظاهراً لعن کسانی که به [[قتل حسین]]{{ع}} [[رضایت]] داده‌اند را جایز نمی‌دانند و این مسئله [[گمراهی]] بزرگی است که ممکن است از گمراهی یزید فراتر رود».
لذا کسی مخالف جواز لعن یزید با وصفی که گذشت نمی‌باشد، به جز [[ابن‌عربی]] و هواداران او که ذکرشان گذشت. آنها ظاهراً لعن کسانی که به [[قتل حسین]]{{ع}} [[رضایت]] داده‌اند را جایز نمی‌دانند و این مسئله [[گمراهی]] بزرگی است که ممکن است از گمراهی یزید فراتر رود».
آرای گروه اندکی از [[اهل سنت]] - پس از [[اجماع]] اکثر آنان بر [[کفر]] و لعن یزید- موجب [[تعجب]] است. از آن جمله آنچه از [[ابن حجر]] مبنی بر عدم رضایت یزید به قتل حسین{{ع}} نقل شد<ref>الفتاوی الحدیثة، ص۱۹۸.</ref>، در حالی که «[[طبری]]» از [[شادی]] یزید پس از شنیدن قتل حسین{{ع}} و بهبود موقعیت [[ابن زیاد]] نزد او سخن می‌گوید<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۱۹.</ref> و خوارزمی از سپاس‌گویی او در این امر سخن به میان آورده است<ref>الخوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۵۹ {{عربی|قال (يزيد للنعمان بن بشير): الحمد لله الذي قتله. قال النعمان: قد كان امير المؤمنين - يعني معاوية - يكره قتله. فقال: ذلك قبل أن يخرج، ولو خرج علی أمير المؤمنين و الله قتله إن قدر}}. </ref>.
آرای گروه اندکی از [[اهل سنت]] - پس از [[اجماع]] اکثر آنان بر [[کفر]] و لعن یزید- موجب [[تعجب]] است. از آن جمله آنچه از [[ابن حجر]] مبنی بر عدم رضایت یزید به قتل حسین{{ع}} نقل شد<ref>الفتاوی الحدیثة، ص۱۹۸.</ref>، در حالی که «[[طبری]]» از [[شادی]] یزید پس از شنیدن قتل حسین{{ع}} و بهبود موقعیت [[ابن زیاد]] نزد او سخن می‌گوید<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۱۹.</ref> و خوارزمی از سپاس‌گویی او در این امر سخن به میان آورده است<ref>الخوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۵۹ {{عربی|قال (يزيد للنعمان بن بشير): الحمد لله الذي قتله. قال النعمان: قد كان امير المؤمنين - يعني معاوية - يكره قتله. فقال: ذلك قبل أن يخرج، ولو خرج علی أمير المؤمنين و الله قتله إن قدر}}. </ref>.


آنچه در یاد [[تاریخ]] مانده است، [[پشیمانی]] یزید پس از حرکت حماسه‌ساز [[اهل بیت]] در [[شام]] و به دنبال [[خطبه]] کوبنده [[حضرت زینب]]{{س}} و [[امام سجاد]]{{ع}} می‌باشد که این [[ندامت]] نیز جز [[تظاهر]] و [[تغییر]] [[مشی سیاسی]] برای جلوگیری از نابودی [[قطعی]] چیز دیگری نبوده است.
آنچه در یاد [[تاریخ]] مانده است، [[پشیمانی یزید]] پس از حرکت حماسه‌ساز [[اهل بیت]] در [[شام]] و به دنبال [[خطبه]] کوبنده [[حضرت زینب]]{{س}} و [[امام سجاد]]{{ع}} می‌باشد که این [[ندامت]] نیز جز [[تظاهر]] و [[تغییر]] [[مشی سیاسی]] برای جلوگیری از نابودی [[قطعی]] چیز دیگری نبوده است.
جمیلی با وجود اینکه از افرادی است که برای هر دو طرف درگیری در [[عاشورا]] [[استغفار]] می‌کند، در این زمینه می‌گوید<ref>الجمیلی، استشهاد الحسین، ص۱۳.</ref>:
جمیلی با وجود اینکه از افرادی است که برای هر دو طرف درگیری در [[عاشورا]] [[استغفار]] می‌کند، در این زمینه می‌گوید<ref>الجمیلی، استشهاد الحسین، ص۱۳.</ref>:
«این [[پشیمانی]] ظاهری بوده است؛ زیرا اگر [[حقیقی]] بود [[عبید الله بن زیاد]]، [[عمرسعد]] و [[شمر بن ذی الجوشن]] را [[مجازات]] می‌نمود. اگر ندامتی هم در کار بوده، به دلیل خدشه‌دار شدن [[احساس]] [[مسلمانان]] و برافروخته شدن [[خشم]] آنان تا ابد بوده است، نه پشیمانی از نفس جنایاتی که واقع گردید».<ref>[[انسیه خزعلی|خزعلی، انسیه]]، [[قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت (مقاله)|مقاله «قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۲۵.</ref>
«این [[پشیمانی]] ظاهری بوده است؛ زیرا اگر [[حقیقی]] بود [[عبید الله بن زیاد]]، [[عمرسعد]] و [[شمر بن ذی الجوشن]] را [[مجازات]] می‌نمود. اگر ندامتی هم در کار بوده، به دلیل خدشه‌دار شدن [[احساس]] [[مسلمانان]] و برافروخته شدن [[خشم]] آنان تا ابد بوده است، نه پشیمانی از نفس جنایاتی که واقع گردید».<ref>[[انسیه خزعلی|خزعلی، انسیه]]، [[قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت (مقاله)|مقاله «قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۲۵.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش