←سفر علمی (نفر)
(←حج) |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
===سفر [[علمی]] (نفر)=== | ===سفر [[علمی]] (نفر)=== | ||
واژه «نَفْر» به معنای کوچیدن است که در [[آیه]] ۱۲۲ | واژه «نَفْر» به معنای کوچیدن است که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> به معنای سفر علمی به کار رفته است. براساس این آیه، حضور همگانیمؤمنان در مراکز [[دینی]]، همانند [[بسیج]] تمام آنان به میدانهای [[جنگ]]، ناممکن است و ازاینرو باید از باب [[وجوب]] کفایی، گروهی برای کسب [[معارف دینی]] کوچ کرده و پس از بازگشت، به [[هدایت]] و [[انذار]] دیگران بپردازند <ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> | ||
از دیگر آیاتی که به سفر [[آموزشی]] و [[تربیتی]] اشاره دارد، میتوان به همراه شدن موسی{{ع}} با [[معلم]] خود که به [[اتفاق]] [[مفسران]]، [[حضرت خضر]]{{ع}} بوده، اشاره کرد. براساس این داستان، موسی{{ع}} که راهی طولانی و سخت را برای رسیدن به [[آموزگار]] الهیاش پیموده بود، از [[خضر]]{{ع}} خواست با پذیرش [[همراهی]] وی در سفر، زمینه [[رشد]] را برای او فراهم سازد تا به بخشی از آموختههای خضر دست یابد. | |||
[[آیات]] {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا }}<ref>«و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم. گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت. (موسی) گفت: این همان است که ما باز میجستیم از این روی با پیگیری جای پای خود بازگشتند. و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم. موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۲-۶۶.</ref> [[مسافرت]] و همراهی موسی با معلم خویش را گزارش میکنند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۴۸۰-۴۸۲.</ref> [[فرصت]] سفر ۴ ماهه برای [[مشرکان]] [[صدر اسلام]] نیز در همین راستا تحلیلپذیر است: {{متن قرآن|فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ }}<ref>«چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید» سوره توبه، آیه ۲.</ref> این فرصت ۴ ماهه و [[سیر]] و [[سیاحت]] در مناطق مختلف و از جمله [[سفر]] به مناطق مسلماننشین، زمینه لازم را برای آشنا شدن [[مشرکان]] با [[تعالیم اسلام]] و پذیرش آن فراهم کرد.<ref>نک: مکاتیب الرسول، ج۳، ص۹۴.</ref> | |||
===[[تجارت]]=== | ===[[تجارت]]=== | ||
تجارت به مفهوم [[داد و ستد]] و نقل کالا از منطقهای به منطقه دیگر نیز از امور ملازم با سفر است، از همین رو [[قرآن کریم]] از سفرهای [[تجاری]] [[قریش]] و رفت و آمد آنها در جزیرهالعرب و [[شامات]] به «رحله» تعبیر میکند و از آنان میخواهد که به پاس [[نعمت]] تجارت و [[امنیت]] آن به [[پرستش]] خدای [[کعبه]] رو آورند: «لاِیلافِ قُرَیش * ایلافِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ و الصَّیف * فَلیعبُدوا رَبَّ هذا البَیت * اَلَّذی اَطعَمَهُم مِن جوعٍ و ءامَنَهُم مِن خَوف». (قریش / ۱۰۶، ۱ - ۴)<ref>کنزالدقائق، ج۱۴، ص۴۴۹-۴۵۰.</ref> در [[آیه]] دیگر از سفر برای تجارت، با تعبیر «ضرب فی الارض» یاد میکند و [[سفر تجاری]] را جستوجوی [[فضل خداوند]] میداند <ref>الاصفی، ج۲، ص۱۳۶۹؛ المیزان، ج۲۰، ص۷۶.</ref> که همچون [[نبرد]] در [[راه خدا]] و [[بیماری]]، کاهش [[عبادت]] شبانه را در پی میآورد: «عَلِمَ أَنْ لَنْتُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَو ٔ ا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی وَ ءاخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِیالارْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللهِ وَ ءاخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَاقْرَو ٔ ا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ». (مزّمل / ۷۳، ۲۰)<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶.</ref> سفرهای پیاپی [[فرزندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]]، برای تأمین آذوقه فراوانتر: «فاَرسِل معنا اخانا نَکتَل» ([[یوسف]] / ۱۲، ۶۳) و [[رهایی]] از [[زندگی]] در صحرا: «وَ جَاءَ بِکُم مِنَ البَدو» (یوسف / ۱۲، ۱۰۰) و نیز سفر نهایی یعقوب{{ع}} با همه افراد خاندانش، پس از [[دعوت]] یوسف{{ع}} از آنان که در احتمالی برای رهایی از پیامدهای [[خشکسالی]] بود: «قَالَ ادْخُلُوا مِصرَ اِن شَاءَاللهُ ءَامِنِین» (یوسف / ۱۲، ۹۹)<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۷۷؛ کنزالدقائق، ج۶، ص۳۷۹.</ref> در همین راستا تفسیرپذیرند. | تجارت به مفهوم [[داد و ستد]] و نقل کالا از منطقهای به منطقه دیگر نیز از امور ملازم با سفر است، از همین رو [[قرآن کریم]] از سفرهای [[تجاری]] [[قریش]] و رفت و آمد آنها در جزیرهالعرب و [[شامات]] به «رحله» تعبیر میکند و از آنان میخواهد که به پاس [[نعمت]] تجارت و [[امنیت]] آن به [[پرستش]] خدای [[کعبه]] رو آورند: «لاِیلافِ قُرَیش * ایلافِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ و الصَّیف * فَلیعبُدوا رَبَّ هذا البَیت * اَلَّذی اَطعَمَهُم مِن جوعٍ و ءامَنَهُم مِن خَوف». (قریش / ۱۰۶، ۱ - ۴)<ref>کنزالدقائق، ج۱۴، ص۴۴۹-۴۵۰.</ref> در [[آیه]] دیگر از سفر برای تجارت، با تعبیر «ضرب فی الارض» یاد میکند و [[سفر تجاری]] را جستوجوی [[فضل خداوند]] میداند <ref>الاصفی، ج۲، ص۱۳۶۹؛ المیزان، ج۲۰، ص۷۶.</ref> که همچون [[نبرد]] در [[راه خدا]] و [[بیماری]]، کاهش [[عبادت]] شبانه را در پی میآورد: «عَلِمَ أَنْ لَنْتُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَو ٔ ا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی وَ ءاخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِیالارْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللهِ وَ ءاخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَاقْرَو ٔ ا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ». (مزّمل / ۷۳، ۲۰)<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶.</ref> سفرهای پیاپی [[فرزندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]]، برای تأمین آذوقه فراوانتر: «فاَرسِل معنا اخانا نَکتَل» ([[یوسف]] / ۱۲، ۶۳) و [[رهایی]] از [[زندگی]] در صحرا: «وَ جَاءَ بِکُم مِنَ البَدو» (یوسف / ۱۲، ۱۰۰) و نیز سفر نهایی یعقوب{{ع}} با همه افراد خاندانش، پس از [[دعوت]] یوسف{{ع}} از آنان که در احتمالی برای رهایی از پیامدهای [[خشکسالی]] بود: «قَالَ ادْخُلُوا مِصرَ اِن شَاءَاللهُ ءَامِنِین» (یوسف / ۱۲، ۹۹)<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۷۷؛ کنزالدقائق، ج۶، ص۳۷۹.</ref> در همین راستا تفسیرپذیرند. |