جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه') |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
از حیی بن اخطب، [[خانواده]]، [[نسب]]، [[دارایی]] و پیشینه او در یثرب و نبردهای پیش از [[اسلام]]، اطلاعات چندان درخور اعتمادی در دست نیست، هرچند وی را [[اسرائیلی]] تبار و از [[نسل]] [[هارون]] [[برادر]] [[موسی]]{{ع}} دانستهاند.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۰؛ المعارف، ص ۱۳۸.</ref> حیی از [[دانشمندان]] <ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۶۸.</ref> [[طایفه]] [[یهودی]] [[بنینضیر]] بود و دوره حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] [[رهبری]] آنها را به عهده داشت و بعدها دخترش [[صفیه]] به همسری پیامبر درآمد. (بنینضیر) نخستین گزارشها از حیی، به [[ملاقات]] وی با پیامبر{{صل}} در یثرب اشاره دارد که به جهت نزدیکی سکونتگاه بنینضیر به [[قبا]] احتمالاً این [[دیدار]] هنگام اقامت آن [[حضرت]] در قبا روی داده است. در این ملاقات، حیی با فردی آشنا شد که [[ادعای پیامبری]] داشت. به [[روایت]] صفیه دخترش، حیی با برادر خود [[ابویاسر]] به دیدن پیامبر{{صل}} رفته بودند که دریافتند حضرت همان [[موعود]] است؛ ولی حیی از همان آغاز [[مخالفت]] خود را با [[پیوستن]] به پیامبر{{صل}} نشان داد. | از حیی بن اخطب، [[خانواده]]، [[نسب]]، [[دارایی]] و پیشینه او در یثرب و نبردهای پیش از [[اسلام]]، اطلاعات چندان درخور اعتمادی در دست نیست، هرچند وی را [[اسرائیلی]] تبار و از [[نسل]] [[هارون]] [[برادر]] [[موسی]]{{ع}} دانستهاند.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۰؛ المعارف، ص ۱۳۸.</ref> حیی از [[دانشمندان]] <ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۶۸.</ref> [[طایفه]] [[یهودی]] [[بنینضیر]] بود و دوره حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] [[رهبری]] آنها را به عهده داشت و بعدها دخترش [[صفیه]] به همسری پیامبر درآمد. (بنینضیر) نخستین گزارشها از حیی، به [[ملاقات]] وی با پیامبر{{صل}} در یثرب اشاره دارد که به جهت نزدیکی سکونتگاه بنینضیر به [[قبا]] احتمالاً این [[دیدار]] هنگام اقامت آن [[حضرت]] در قبا روی داده است. در این ملاقات، حیی با فردی آشنا شد که [[ادعای پیامبری]] داشت. به [[روایت]] صفیه دخترش، حیی با برادر خود [[ابویاسر]] به دیدن پیامبر{{صل}} رفته بودند که دریافتند حضرت همان [[موعود]] است؛ ولی حیی از همان آغاز [[مخالفت]] خود را با [[پیوستن]] به پیامبر{{صل}} نشان داد. | ||
بر اساس گزارشهایی حیی و برادرش پس از آشنایی و دیدار پیامبر{{صل}} دریافتند که سخن و [[دعوت]] او درست است؛ | بر اساس گزارشهایی حیی و برادرش پس از آشنایی و دیدار پیامبر{{صل}} دریافتند که سخن و [[دعوت]] او درست است؛ لکن کوشیدند نظر خود را بر دیگران بپوشانند، در نتیجه در برخی [[تفاسیر]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ و به راستی دستهای از آنان حق را دانسته پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.</ref> به این امر اشاره شده است و این آیه را حکایتگر این واقعه دانستهاند<ref> روض الجنان، ج ۲، ص ۲۱۶.</ref> گزارشی درباره مخالفت حیی با پیامبر{{صل}} در آغاز در دست نیست. به نظر، وی نخست، در پی گردآوری اطلاعات بیشتر از دعوت آن حضرت برآمد و مخالفت خود را آشکار نکرد. بر اساس روایتی از [[ابن عباس]] [[دلیل]] [[نزول]] [[سوره اخلاص]] آن بود که [[یهودیان]] از جمله حیی، درباره [[اوصاف خدا]] از پیامبر{{صل}} پرسیدند که این [[سوره]] نازل گردید.<ref> تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۴۷۴.</ref> به استناد گزارشی از [[امام باقر]]{{ع}} حیی بن اخطب پس از [[پرسش]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[نزول]] [[حروف مقطعه]] آغاز [[سورههای قرآن]] از سوی [[جبرئیل]] کوشید، تا مدت [[حکومت]] ایشان را بر اساس حروف ابجد تخمین زند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۲۳؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۶.</ref>در منابع دیگر، این رخداد به [[روایت]] جابربن عبداللّهگزارش شده است.<ref>جامعالبیان، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref> [[منابع تاریخی]] نیز به این حادثه اشاره کردهاند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۴۶.</ref> | ||
گفته شده است [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> به همین مناسبت نازل گردید و تلاش برای [[تفسیر]] [[آیات متشابه]] را عمل کسانی دانست که در پی [[حقیقت]] نیستند<ref> جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۲.</ref> احتمالاً در همین دوره، [[پیامبر]]{{صل}} به [[ایمان آوردن]] [[یهودیان]] [[امیدوار]] بود؛ [[ولی خدا]] از [[حضرت]] خواست چندان به آنها [[خوشبین]] نباشد. بر پایه روایت [[ابن عباس]] و کلبی، مصداق "[[کافران]]" در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> سران [[یهود]] از جمله حیی بن اخطب است. در این [[آیات]]، [[خدا]] به رسولش [[اطمینان]] میدهد که این افراد [[ایمان]] نخواهند آورد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۱۸۴.</ref> ابنهشام در بیان [[دشمنان]] [[یهودی]] پیامبر{{صل}} از [[قبیله]] [[بنینضیر]]، نام حیی بن اخطب را در صدر فهرست خود آورده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴.</ref> با ایمان آوردن برخی از یهودیان یثرب به [[رسول خدا]]{{صل}} حیی و دیگران خطاب به آنها گفتند که از میان [[عرب]] [[پیامبری]] برانگیخته نمیشود و [[محمد]] فرمانرواست؛ سپس آنان نزد حضرت آمده و از ایشان درباره [[ذوالقرنین]] پرسیدند که پیامبر{{صل}} بر اساس آیات مکی به آنان پاسخ گفت.<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۵۷۱.</ref> | گفته شده است [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> به همین مناسبت نازل گردید و تلاش برای [[تفسیر]] [[آیات متشابه]] را عمل کسانی دانست که در پی [[حقیقت]] نیستند<ref> جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۲.</ref> احتمالاً در همین دوره، [[پیامبر]]{{صل}} به [[ایمان آوردن]] [[یهودیان]] [[امیدوار]] بود؛ [[ولی خدا]] از [[حضرت]] خواست چندان به آنها [[خوشبین]] نباشد. بر پایه روایت [[ابن عباس]] و کلبی، مصداق "[[کافران]]" در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> سران [[یهود]] از جمله حیی بن اخطب است. در این [[آیات]]، [[خدا]] به رسولش [[اطمینان]] میدهد که این افراد [[ایمان]] نخواهند آورد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۱۸۴.</ref> ابنهشام در بیان [[دشمنان]] [[یهودی]] پیامبر{{صل}} از [[قبیله]] [[بنینضیر]]، نام حیی بن اخطب را در صدر فهرست خود آورده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴.</ref> با ایمان آوردن برخی از یهودیان یثرب به [[رسول خدا]]{{صل}} حیی و دیگران خطاب به آنها گفتند که از میان [[عرب]] [[پیامبری]] برانگیخته نمیشود و [[محمد]] فرمانرواست؛ سپس آنان نزد حضرت آمده و از ایشان درباره [[ذوالقرنین]] پرسیدند که پیامبر{{صل}} بر اساس آیات مکی به آنان پاسخ گفت.<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۵۷۱.</ref> |