←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
میثم سراغ [[حسین بن علی]] را گرفت، ام سلمه گفت: در نخلستان است. میثم گفت: به او بگو که من [[دوست]] داشتم تو را ببینم و بر تو [[سلام]] دهم و ما به زودی در پیشگاه [[خداوند تعالی]] همدیگر را [[ملاقات]] خواهیم کرد. امروز [[فرصت]] [[دیدار]] او را ندارم و میخواهم باز گردم. آنگاه ام سلمه بوی خوشی طلبید و [[محاسن]] او را [[معطر]] کرد. میثم گفت: به زودی این محاسن در راه [[دوستی]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} به [[خون]] [[خضاب]] خواهد شد. ام سلمه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است؟ گفت: [[سرور]] و آقایم علی{{ع}} به من خبر داده است. ام سلمه گریست و گفت: او فقط [[سرور]] تو نیست که سرور من و همه [[مسلمانان]] است. سپس میثم خداحافظی کرد و رفت<ref>کشی، الرجال، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۴.</ref>. | میثم سراغ [[حسین بن علی]] را گرفت، ام سلمه گفت: در نخلستان است. میثم گفت: به او بگو که من [[دوست]] داشتم تو را ببینم و بر تو [[سلام]] دهم و ما به زودی در پیشگاه [[خداوند تعالی]] همدیگر را [[ملاقات]] خواهیم کرد. امروز [[فرصت]] [[دیدار]] او را ندارم و میخواهم باز گردم. آنگاه ام سلمه بوی خوشی طلبید و [[محاسن]] او را [[معطر]] کرد. میثم گفت: به زودی این محاسن در راه [[دوستی]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} به [[خون]] [[خضاب]] خواهد شد. ام سلمه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است؟ گفت: [[سرور]] و آقایم علی{{ع}} به من خبر داده است. ام سلمه گریست و گفت: او فقط [[سرور]] تو نیست که سرور من و همه [[مسلمانان]] است. سپس میثم خداحافظی کرد و رفت<ref>کشی، الرجال، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۴.</ref>. | ||
[[میثم]] به [[کوفه]] بازگشت، اما [[ابن زیاد]] که از رابطه خاص او با [[امام]] و [[عشق]] او به [[اهل بیت]]{{عم}} [[آگاه]] بود، او را [[زندانی]] کرد. آن بزرگمرد ده [[روز]] پیش از ورود [[امام حسین]]{{ع}} به [[کربلا]] به دار آویخته شد. وی در بالای دار [[فضایل]] و [[مناقب اهل بیت]] و پستیهای [[بنیامیه]] و [[زمان]] [[انقراض]] آنان را برای [[مردم]] شرح داد<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۱ - ۲۹۴؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۳ - ۳۴۵.</ref>. | [[میثم]] به [[کوفه]] بازگشت، اما [[ابن زیاد]] که از رابطه خاص او با [[امام]] و [[عشق]] او به [[اهل بیت]]{{عم}} [[آگاه]] بود، او را [[زندانی]] کرد. آن بزرگمرد ده [[روز]] پیش از ورود [[امام حسین]]{{ع}} به [[کربلا]] به دار آویخته شد. وی در بالای دار [[فضایل]] و [[مناقب اهل بیت]] و پستیهای [[بنیامیه]] و [[زمان]] [[انقراض]] آنان را برای [[مردم]] شرح داد<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۱ - ۲۹۴؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۳ - ۳۴۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۳۷-۳۹.</ref> |