←مرگ مروان
برچسب: خنثیسازی |
|||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[خالد]] ناراحت شد و به او گفت: "تو [[امین]] خائنی هستی، خالد برای [[شکایت]] به نزد [[مادر]] رفت و سخن مروان را بازگو کرد. مادرش به او گفت: "چنان بنما که این سخن را با من در میان نگذاشتهای". دگر باره که مروان به [[خانه]] خالد رفت، مادر خالد با کنیزانش او را در پارچهای پیچیدند و نگه داشتند تا آنکه مرد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۶۱۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۳۴۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. مروان در ۶۳ سالگی، در [[شهر]] [[دمشق]] و در [[سال ۶۵ هجری]] مرد و [[خلافت]] او ۹ ماه و ۱۸ [[روز]] طول کشید<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[مروان بن حکم (مقاله)|مقاله «مروان بن حکم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷]]، ج۷، ص ۲۷۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۹.</ref> | [[خالد]] ناراحت شد و به او گفت: "تو [[امین]] خائنی هستی، خالد برای [[شکایت]] به نزد [[مادر]] رفت و سخن مروان را بازگو کرد. مادرش به او گفت: "چنان بنما که این سخن را با من در میان نگذاشتهای". دگر باره که مروان به [[خانه]] خالد رفت، مادر خالد با کنیزانش او را در پارچهای پیچیدند و نگه داشتند تا آنکه مرد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۶۱۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۳۴۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. مروان در ۶۳ سالگی، در [[شهر]] [[دمشق]] و در [[سال ۶۵ هجری]] مرد و [[خلافت]] او ۹ ماه و ۱۸ [[روز]] طول کشید<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[مروان بن حکم (مقاله)|مقاله «مروان بن حکم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷]]، ج۷، ص ۲۷۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۹.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | |||
* [[مروانیان]] | |||
==منابع== | ==منابع== |