←منذر بن جارود در صحابه در نهج البلاغه
(←منابع) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
منذر پس از [[انتصاب]] به [[فرمانداری]]، در [[بیت المال]] [[مسلمانان]] [[خیانت]] روا داشت و چهارصد هزار [[درهم]] از [[اموال]] را [[اختلاس]] کرد. [[امام علی]]{{ع}} آنگاه که از خیانتش [[آگاه]] شد، در نامهای خطاب به او نوشت: تو از [[فرمانبرداری]] [[هوای نفس]] خود دستبردار نیستی و برای آخرتت توشهای [[ذخیره]] نکردی. آبادیِ دنیایت را با خرابیِ آخرتت به دست آوردی و با [[تباهی]] دینت، فاملیت را به نان و نوا رساندی. اگر این گزارش درست باشد، قطعاً "شتر قبیله" و "بند کفشت" از تو و امثال تو بهتر است. تو [[لیاقت]] آن را نداری که مرزدار [[اسلام]] باشی، یا کاری را به پیش بری، یا ارزشی را پاس داری، یا امانتی را [[امین]] باشی، یا از خیانتی بازداری. پس آنگاه که این نامهام به تو رسید به سویم بیا<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا أَنْتَ فِيمَا رُقِّيَ إِلَيَّ عَنْكَ لَا تَدَعُ لِهَوَاكَ انْقِيَاداً وَ لَا تُبْقِي لِآخِرَتِكَ عَتَاداً، تَعْمُرُ دُنْيَاكَ بِخَرَابِ آخِرَتِكَ وَ تَصِلُ عَشِيرَتَكَ بِقَطِيعَةِ دِينِكَ. وَ لَئِنْ كَانَ مَا بَلَغَنِي عَنْكَ حَقّاً، لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ، وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ يُعْلَى لَهُ قَدْرٌ أَوْ يُشْرَكَ فِي أَمَانَةٍ أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى جِبَايَةٍ. فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْكَ كِتَابِي هَذَا، إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه:۷۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۳۶.</ref>. | منذر پس از [[انتصاب]] به [[فرمانداری]]، در [[بیت المال]] [[مسلمانان]] [[خیانت]] روا داشت و چهارصد هزار [[درهم]] از [[اموال]] را [[اختلاس]] کرد. [[امام علی]]{{ع}} آنگاه که از خیانتش [[آگاه]] شد، در نامهای خطاب به او نوشت: تو از [[فرمانبرداری]] [[هوای نفس]] خود دستبردار نیستی و برای آخرتت توشهای [[ذخیره]] نکردی. آبادیِ دنیایت را با خرابیِ آخرتت به دست آوردی و با [[تباهی]] دینت، فاملیت را به نان و نوا رساندی. اگر این گزارش درست باشد، قطعاً "شتر قبیله" و "بند کفشت" از تو و امثال تو بهتر است. تو [[لیاقت]] آن را نداری که مرزدار [[اسلام]] باشی، یا کاری را به پیش بری، یا ارزشی را پاس داری، یا امانتی را [[امین]] باشی، یا از خیانتی بازداری. پس آنگاه که این نامهام به تو رسید به سویم بیا<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا أَنْتَ فِيمَا رُقِّيَ إِلَيَّ عَنْكَ لَا تَدَعُ لِهَوَاكَ انْقِيَاداً وَ لَا تُبْقِي لِآخِرَتِكَ عَتَاداً، تَعْمُرُ دُنْيَاكَ بِخَرَابِ آخِرَتِكَ وَ تَصِلُ عَشِيرَتَكَ بِقَطِيعَةِ دِينِكَ. وَ لَئِنْ كَانَ مَا بَلَغَنِي عَنْكَ حَقّاً، لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ، وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ يُعْلَى لَهُ قَدْرٌ أَوْ يُشْرَكَ فِي أَمَانَةٍ أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى جِبَايَةٍ. فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْكَ كِتَابِي هَذَا، إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه:۷۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۳۶.</ref>. | ||
==منذر بن جارود در صحابه | ==منذر بن جارود در صحابه از دیدگاه نهج البلاغه== | ||
[[منذر بن جارود]] از طرف [[امام]]{{ع}} [[حکمران]] بعضی از شهرهای ([[فارس]]) بود به [[بیت المال]] [[مسلمین]] [[خیانت]] کرد و چهار هزار [[درهم]] از [[مال]] [[خراج]] را ربود، امام{{ع}} او را در این [[نامه]] [[نکوهش]] نموده به نزد خود طلبید و پدرش «[[جارود]]» را که از [[اصحاب]] بوده، ستوده است: «[[شایستگی]] پدرت مرا نسبت به تو گرفتار [[خوشبینی]] ساخت و [[گمان]] کردم تو هم پیرو [[هدایت]] او هستی و از راه او میروی، ناگهان به من خبر دادند که تو در [[پیروی از هوا و هوس]] فروگذار نمیکنی! و برای آخرتت چیزی باقی نگذاشتهای. دنیایت را به ویرانی [[آخرت]] آباد میسازی و پیوندنت را با خویشاوندانت به قیمت قطع دینت برقرار میکنی. اگر آنچه از تو به من رسیده درست باشد شتر (بارکش) [[خانواده]] ات و بند کفشت از تو بهتر است! و کسی که همچون تو باشد نه شایستگی این را دارد که [[حفظ]] مرزی را به او بسپارند و نه کاری به وسیله او [[اجرا]] شود، یا قدرش را بالا برند و یا در امانتی شریکش سازند و یا در جمعآوری [[حقوق]] بیت المال به او [[اعتماد]] کنند به مجرد رسیدن این نامه به سوی من حرکت کن انشاءالله»<ref>{{متن حدیث| أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلاَحَ أَبِيكَ غَرَّنِي مِنْكَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّكَ تَتَّبِعُ هَدْيَهُ وَ تَسْلُكُ سَبِيلَهُ فَإِذَا أَنْتَ فِيمَا رُقِّيَ إِلَيَّ عَنْكَ لاَ تَدَعُ لِهَوَاكَ اِنْقِيَاداً وَ لاَ تُبْقِي لِآخِرَتِكَ عَتَاداً أَ تَعْمُرُ دُنْيَاكَ بِخَرَابِ آخِرَتِكَ وَ تَصِلُ عَشِيرَتَكَ بِقَطِيعَةِ دِينِكَ وَ لَئِنْ كَانَ مَا بَلَغَنِي عَنْكَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ يُعْلَى بِهِ قَدْرٌ أَوْ يُشْرَكَ فِي أَمَانَةٍ أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى جِبَايَةٍ فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْكَ كِتَابِي هَذَا إِنْ شَاءَ اَللَّهُ }}؛ نهج البلاغه، نامه ۷۱.</ref> | [[منذر بن جارود]] از طرف [[امام]]{{ع}} [[حکمران]] بعضی از شهرهای ([[فارس]]) بود به [[بیت المال]] [[مسلمین]] [[خیانت]] کرد و چهار هزار [[درهم]] از [[مال]] [[خراج]] را ربود، امام{{ع}} او را در این [[نامه]] [[نکوهش]] نموده به نزد خود طلبید و پدرش «[[جارود]]» را که از [[اصحاب]] بوده، ستوده است: «[[شایستگی]] پدرت مرا نسبت به تو گرفتار [[خوشبینی]] ساخت و [[گمان]] کردم تو هم پیرو [[هدایت]] او هستی و از راه او میروی، ناگهان به من خبر دادند که تو در [[پیروی از هوا و هوس]] فروگذار نمیکنی! و برای آخرتت چیزی باقی نگذاشتهای. دنیایت را به ویرانی [[آخرت]] آباد میسازی و پیوندنت را با خویشاوندانت به قیمت قطع دینت برقرار میکنی. اگر آنچه از تو به من رسیده درست باشد شتر (بارکش) [[خانواده]] ات و بند کفشت از تو بهتر است! و کسی که همچون تو باشد نه شایستگی این را دارد که [[حفظ]] مرزی را به او بسپارند و نه کاری به وسیله او [[اجرا]] شود، یا قدرش را بالا برند و یا در امانتی شریکش سازند و یا در جمعآوری [[حقوق]] بیت المال به او [[اعتماد]] کنند به مجرد رسیدن این نامه به سوی من حرکت کن انشاءالله»<ref>{{متن حدیث| أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلاَحَ أَبِيكَ غَرَّنِي مِنْكَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّكَ تَتَّبِعُ هَدْيَهُ وَ تَسْلُكُ سَبِيلَهُ فَإِذَا أَنْتَ فِيمَا رُقِّيَ إِلَيَّ عَنْكَ لاَ تَدَعُ لِهَوَاكَ اِنْقِيَاداً وَ لاَ تُبْقِي لِآخِرَتِكَ عَتَاداً أَ تَعْمُرُ دُنْيَاكَ بِخَرَابِ آخِرَتِكَ وَ تَصِلُ عَشِيرَتَكَ بِقَطِيعَةِ دِينِكَ وَ لَئِنْ كَانَ مَا بَلَغَنِي عَنْكَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ يُعْلَى بِهِ قَدْرٌ أَوْ يُشْرَكَ فِي أَمَانَةٍ أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى جِبَايَةٍ فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْكَ كِتَابِي هَذَا إِنْ شَاءَ اَللَّهُ }}؛ نهج البلاغه، نامه ۷۱.</ref> | ||