آیا پیامبران اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۴: خط ۳۴:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]''' در پایان‌نامه دکتری خود ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]»'' در این‌باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]''' در پایان‌نامه دکتری خود ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«شواهد متعددی از علم پیامبران به غیب ... در قرآن کریم وجود دارد. اکنون برخی از نمونه‌های این علوم را با توضیح بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم:
::::::«شواهد متعددی از علم پیامبران به غیب ... در قرآن کریم وجود دارد. اکنون برخی از نمونه‌های این علوم را با توضیح بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم:
::::::'''علم به حوادث آینده:''' چنان که اشاره شد، قرآن کریم در سوره کهف، داستان ملاقات [[حضرت موسی]]{{ع}} با یکی از بندگان برگزیده خداوند را نقل کرده است. در این ماجرا، آن فرد، کشتی برخی ماهیگران را سوراخ کرد؛ نوجوانی را به قتل رساند و دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، در حالی که مردم آن روستا از غذا دادن به او و همراهش، حضرت موسی{{ع}} خود داری کرده بودند. حضرت موسی{{ع}} که از حکمت کارهای آن ولی خدا آگاه نبود، در مقابل کارهای به ظاهر نادرست او لب به اعتراض گشود؛ البته او در ابتدا قول داده بود که تا زمانی که آن فرد، خود حکمت کارهایش را بیان نکند، سکوت کند. این ملاقات پس از چند بار اعتراض حضرت موسی{{ع}} به جدایی می‌‌انجامد؛ اما پیش از جدایی، آن فرد، حکمت کارهای عجیب خود را بیان کرد. او از حوادثی که در آینده رخ می‌دهد، آگاه و کارهای او حکیمانه و به دستور خداوند متعال بود: اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‌‏کردند و من خواستم آن را معیوب کنم (چرا که) پشت سرشان پادشاهی ستمگر بود که هر کشتی سالمی را به زور می‌گرفت. و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد. از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاک‌تر و بامحبت‏‌تر به آن دو بدهد و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و پروردگار تو می‏خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود و من آن کارها را خودسرانه انجام ندادم این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی. درباره این که آن ولی خدا و صاحب چنین علمی چه کسی بوده است، میان مفسران اختلاف وجود دارد. اکثر مفسران معتقدند که آن شخص همان [[حضرت خضر]]{{ع}} بوده است. روایات نقل شده از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز این احتمال را تقویت می‌کند. پیامبر بودن یا نبودن حضرت خضر{{ع}} نیز میان مفسران مورد اختلاف است. بنابر نقلی که در علل الشرایع آمده است، حضرت خضر{{ع}} از پیامبران الهی بوده است. چنین دانشی، علم به حقایق مخفی جهان است. پیدا است که این آگاهی در دسترس عموم انسان‌ها نیست؛ تنها برخی از بندگان برگزیده خداوند از چنین دانشی به اذن الهی برخوردارند. تعابیر {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا}}﴾}}؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ءَاتَینَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا}}﴾}} و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} که در آیات یاد شده درباره حضرت خضر{{ع}} آمده است، بیان کننده آن است که این علم از عنایات خاص خداوند به ایشان بوده است. گویا تعبیر رایج علم لدنی از همین تعبیر قرآنی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} اقتباس شده است. این آیه نشان می‌دهد که این علم یک علم خاص الهی بوده است و با علوم عادی انسان‌ها متفاوت است. اگر چه به لحاظ وابستگی تمام هستی به خداوند، تمام علوم با واسطه‌هایی از خداوند است؛ اما این تعبیر نشان می‌دهد این علم، از علومی است که بی‌واسطه به خداوند منسوب است. یعنی علمی است که اکتساب آن مانند سایر علوم نیست. خداوند آن را در ظرف وجود هر کس که لیاقتش را داشته باشد و صلاح ببیند، قرار می‌دهد.
::::::'''علم به حوادث آینده:''' چنان که اشاره شد، قرآن کریم در سوره کهف، داستان ملاقات [[حضرت موسی]]{{ع}} با یکی از بندگان برگزیده خداوند را نقل کرده است. در این ماجرا، آن فرد، کشتی برخی ماهیگران را سوراخ کرد؛ نوجوانی را به قتل رساند و دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، در حالی که مردم آن روستا از غذا دادن به او و همراهش، [[حضرت موسی]]{{ع}} خود داری کرده بودند. [[حضرت موسی]]{{ع}} که از حکمت کارهای آن ولی خدا آگاه نبود، در مقابل کارهای به ظاهر نادرست او لب به اعتراض گشود؛ البته او در ابتدا قول داده بود که تا زمانی که آن فرد، خود حکمت کارهایش را بیان نکند، سکوت کند. این ملاقات پس از چند بار اعتراض [[حضرت موسی]]{{ع}} به جدایی می‌‌انجامد؛ اما پیش از جدایی، آن فرد، حکمت کارهای عجیب خود را بیان کرد. او از حوادثی که در آینده رخ می‌دهد، آگاه و کارهای او حکیمانه و به دستور خداوند متعال بود: اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‌‏کردند و من خواستم آن را معیوب کنم (چرا که) پشت سرشان پادشاهی ستمگر بود که هر کشتی سالمی را به زور می‌گرفت. و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد. از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاک‌تر و بامحبت‏‌تر به آن دو بدهد و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و پروردگار تو می‏خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود و من آن کارها را خودسرانه انجام ندادم این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی. درباره این که آن ولی خدا و صاحب چنین علمی چه کسی بوده است، میان مفسران اختلاف وجود دارد. اکثر مفسران معتقدند که آن شخص همان [[حضرت خضر]]{{ع}} بوده است. روایات نقل شده از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز این احتمال را تقویت می‌کند. پیامبر بودن یا نبودن [[حضرت خضر]]{{ع}} نیز میان مفسران مورد اختلاف است. بنابر نقلی که در علل الشرایع آمده است، [[حضرت خضر]]{{ع}} از پیامبران الهی بوده است. چنین دانشی، علم به حقایق مخفی جهان است. پیدا است که این آگاهی در دسترس عموم انسان‌ها نیست؛ تنها برخی از بندگان برگزیده خداوند از چنین دانشی به اذن الهی برخوردارند. تعابیر {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا}}﴾}}؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ءَاتَينَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا}}﴾}} و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} که در آیات یاد شده درباره حضرت خضر{{ع}} آمده است، بیان کننده آن است که این علم از عنایات خاص خداوند به ایشان بوده است. گویا تعبیر رایج علم لدنی از همین تعبیر قرآنی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} اقتباس شده است. این آیه نشان می‌دهد که این علم یک علم خاص الهی بوده است و با علوم عادی انسان‌ها متفاوت است. اگر چه به لحاظ وابستگی تمام هستی به خداوند، تمام علوم با واسطه‌هایی از خداوند است؛ اما این تعبیر نشان می‌دهد این علم، از علومی است که بی‌واسطه به خداوند منسوب است. یعنی علمی است که اکتساب آن مانند سایر علوم نیست. خداوند آن را در ظرف وجود هر کس که لیاقتش را داشته باشد و صلاح ببیند، قرار می‌دهد.
::::::'''علم به ملکوت آسمان‌ها و زمین:''' در قرآن کریم آمده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ کَذلِکَ نُري إِبْراهيمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَکُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ}}﴾}}<ref>«و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد» سوره انعام آیه۷۵.</ref>. ملکوت از مصدر مُلک و به معنای سلطنت و فرمانروایی است. برخی لغویان این واژه را مختص فرمانروایی و سلطنت خداوند دانسته‌اند.  مراد از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین به حضرت ابراهیم{{ع}} این است که خداوند عظمت و سلطنت خود را در آسمان‌ها و زمین به ایشان نشان داد. روشن است که عظمت و سلطنت الهی وجودی مستقل ندارد که مشاهده شود؛ بلکه مقصود نشان دادن اموری است که این عظمت و سلطنت را می‌رسانند. برخی از مفسران، بر این نکته تصریح کرده‌اند که این مشاهده، امری اعجاز گونه نبوده است؛ بلکه تدبر و تعمق در همان پدیده‌هایی است که بسیاری از انسان‌ها در اطراف خود می‌بینند؛ اما به سادگی از کنار آن می‌گذرند؛ اما حضرت ابراهیم{{ع}} در آنها تدبر کرده و اندیشید و دست قدرت خداوند را در آنها مشاهده کرد. در مقابل دیدگاه یاد شده، دیدگاه دیگری معتقد است که خداوند حقایقی پنهان از آسمان‌ها و زمین را به حضرت ابراهیم {{ع}} نشان داد؛ حقایقی که از دسترس معرفت و مشاهده عادی خارج است. ملکوت اشیاء، همان بعدی است که توسط حواس انسان‌ها قابل مشاهده نیست و وابستگی جهان به خداوند و قدرت و سلطنت او را به خوبی نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد تفسیر دوم درست است. شواهد تفسیری موجود در خود این آیه نیز همین برداشت را تأیید می‌کند. در این آیه کریمه، سخن از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین است، نه دیدن آنها. این کار (نشان دادن) به خداوند نسبت داده شده است؛ در حالی که دیدن کار حضرت ابراهیم{{ع}} است. این تعبیر به این نکته اشاره دارد که این کار، عنایت خاص خداوند به ایشان بوده و با مشاهده عادی خود حضرت ابراهیم{{ع}} انجام نشده است. چنان که بیان هدف این کار نیز از اختصاصی بودن آن حکایت می‌کند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لِيَکُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ}}﴾}}. خداوند این عنایت را با هدفی خاص انجام داد که شامل همه نمی‌شد. بنابراین خداوند در این مورد، حقایقی پنهان را به حضرت ابراهیم{{ع}} نشان داد، نه آن که حضرت ابراهیم{{ع}} در اموری تدبر کرده باشند و به نتایجی رسیده باشند.   
::::::'''علم به ملکوت آسمان‌ها و زمین:''' در قرآن کریم آمده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}﴾}}<ref>«و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد» سوره انعام آیه۷۵.</ref>. ملکوت از مصدر مُلک و به معنای سلطنت و فرمانروایی است. برخی لغویان این واژه را مختص فرمانروایی و سلطنت خداوند دانسته‌اند.  مراد از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین به حضرت ابراهیم{{ع}} این است که خداوند عظمت و سلطنت خود را در آسمان‌ها و زمین به ایشان نشان داد. روشن است که عظمت و سلطنت الهی وجودی مستقل ندارد که مشاهده شود؛ بلکه مقصود نشان دادن اموری است که این عظمت و سلطنت را می‌رسانند. برخی از مفسران، بر این نکته تصریح کرده‌اند که این مشاهده، امری اعجاز گونه نبوده است؛ بلکه تدبر و تعمق در همان پدیده‌هایی است که بسیاری از انسان‌ها در اطراف خود می‌بینند؛ اما به سادگی از کنار آن می‌گذرند؛ اما حضرت ابراهیم{{ع}} در آنها تدبر کرده و اندیشید و دست قدرت خداوند را در آنها مشاهده کرد. در مقابل دیدگاه یاد شده، دیدگاه دیگری معتقد است که خداوند حقایقی پنهان از آسمان‌ها و زمین را به حضرت ابراهیم {{ع}} نشان داد؛ حقایقی که از دسترس معرفت و مشاهده عادی خارج است. ملکوت اشیاء، همان بعدی است که توسط حواس انسان‌ها قابل مشاهده نیست و وابستگی جهان به خداوند و قدرت و سلطنت او را به خوبی نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد تفسیر دوم درست است. شواهد تفسیری موجود در خود این آیه نیز همین برداشت را تأیید می‌کند. در این آیه کریمه، سخن از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین است، نه دیدن آنها. این کار (نشان دادن) به خداوند نسبت داده شده است؛ در حالی که دیدن کار حضرت ابراهیم{{ع}} است. این تعبیر به این نکته اشاره دارد که این کار، عنایت خاص خداوند به ایشان بوده و با مشاهده عادی خود حضرت ابراهیم{{ع}} انجام نشده است. چنان که بیان هدف این کار نیز از اختصاصی بودن آن حکایت می‌کند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}﴾}}. خداوند این عنایت را با هدفی خاص انجام داد که شامل همه نمی‌شد. بنابراین خداوند در این مورد، حقایقی پنهان را به حضرت ابراهیم{{ع}} نشان داد، نه آن که حضرت ابراهیم{{ع}} در اموری تدبر کرده باشند و به نتایجی رسیده باشند.   
::::::افزون بر آن، در تعبیر قرآن از ملکوت آسمان‌ها و زمین سخن گفته شده است. اگر این مشاهده از نوع تدبر در پدیده‌های مشهود جهان می‌بود، تعبیر آسمان‌ها جا نداشت؛ زیرا انسان با تدبر و تعمق نمی‌تواند به آسمان‌های هفتگانه راه یابد. حداکثر می‌تواند حقایقی را از آسمان اول بشناسد. ظهور آیات قرآنی دلالت بر آن دارد که تمام ستاره‌ها و سیارات و آن چه قابل مشاهده برای انسان است، مربوط به آسمان اول است؛ اما در آیه مورد بحث، از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین به حضرت ابراهیم{{ع}} سخن گفته شده است. پس این مشاهده به حقایقی مربوط بوده که همه یا بخشی از آنها از دسترس مشاهده عادی انسان‌ها خارج است. معراج رسول خدا{{صل}} مصداق دیگری از مشاهده ملکوت است. قرآن کریم، در سوره‌ إسراء به این نکته تصریح می‌کند که خداوند آن حضرت را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد تا آیاتی از عظمت خود را به او نشان دهد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ}}﴾}}<ref>«پاك و منزّه است آن (خدایی) كه بنده‌اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی كه اطرافش را برکت داده‌ايم شبانه برد، تا از نشانه‌های خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بیناست».</ref>. در این آیه کریمه، هدف و غایت این مسافرت شبانه، نشان دادن برخی از آیات الهی به آن حضرت معرفی شده است (...). ظاهر برخی از این آیات  و تصریح برخی روایات  نشان می‌دهد که معراج دو بار رخ داده است. بنابر بیان اجمالی آیات یاد شده و آن چه به طور جزئی‌تر در برخی روایات آمده است، خداوند در این دوبار، به آن حضرت حقایق پنهان و عظیم جهان مانند آسمان‌های هفتگانه، بهشت و جهنم، عرش و سدرة المنتهی را نشان داد و آن حضرت با برخی [[انبیا]]، فرشتگان و مردم سخن گفتند. به هر حال، مطالب یاد شده، این برداشت را تأیید می‌کنند که مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین یکی از مصادیق علم به غیب است که خداوند آن را در اختیار حضرت ابراهیم{{ع}} و [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} قرار داد.
::::::افزون بر آن، در تعبیر قرآن از ملکوت آسمان‌ها و زمین سخن گفته شده است. اگر این مشاهده از نوع تدبر در پدیده‌های مشهود جهان می‌بود، تعبیر آسمان‌ها جا نداشت؛ زیرا انسان با تدبر و تعمق نمی‌تواند به آسمان‌های هفتگانه راه یابد. حداکثر می‌تواند حقایقی را از آسمان اول بشناسد. ظهور آیات قرآنی دلالت بر آن دارد که تمام ستاره‌ها و سیارات و آن چه قابل مشاهده برای انسان است، مربوط به آسمان اول است؛ اما در آیه مورد بحث، از نشان دادن ملکوت آسمان‌ها و زمین به حضرت ابراهیم{{ع}} سخن گفته شده است. پس این مشاهده به حقایقی مربوط بوده که همه یا بخشی از آنها از دسترس مشاهده عادی انسان‌ها خارج است. معراج رسول خدا{{صل}} مصداق دیگری از مشاهده ملکوت است. قرآن کریم، در سوره‌ إسراء به این نکته تصریح می‌کند که خداوند آن حضرت را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد تا آیاتی از عظمت خود را به او نشان دهد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ}}﴾}}<ref>«پاك و منزّه است آن (خدایی) كه بنده‌اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی كه اطرافش را برکت داده‌ايم شبانه برد، تا از نشانه‌های خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بیناست».</ref>. در این آیه کریمه، هدف و غایت این مسافرت شبانه، نشان دادن برخی از آیات الهی به آن حضرت معرفی شده است (...). ظاهر برخی از این آیات  و تصریح برخی روایات  نشان می‌دهد که معراج دو بار رخ داده است. بنابر بیان اجمالی آیات یاد شده و آن چه به طور جزئی‌تر در برخی روایات آمده است، خداوند در این دوبار، به آن حضرت حقایق پنهان و عظیم جهان مانند آسمان‌های هفتگانه، بهشت و جهنم، عرش و سدرة المنتهی را نشان داد و آن حضرت با برخی [[انبیا]]، فرشتگان و مردم سخن گفتند. به هر حال، مطالب یاد شده، این برداشت را تأیید می‌کنند که مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین یکی از مصادیق علم به غیب است که خداوند آن را در اختیار حضرت ابراهیم{{ع}} و [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} قرار داد.
::::::'''آگاهی از اعمال مردم:''' در برخی آیات قرآن کریم از مشاهده اعمال مردم توسط خداوند، پیامبرش و مؤمنان خبر داده شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}﴾}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت».</ref>. از نکات مهم در این مورد، این است که آیا این مشاهده در آخرت رخ می‌دهد، یعنی اعمال مردم به آنان عرضه می‌شود و آنان از کارهای انسان‌ها با خبر می‌شوند یا آن که این مشاهده مربوط به دنیا است و آنان در دنیا نیز از کردار دیگران با خبرند. بسیاری از مفسران شیعه معتقدند که این مشاهده مربوط به این دنیا و پیش از قیامت است. این مفسران، به بخش دوم آیه استناد کرده‌اند که در آن به علم در قیامت اشاره است. با توجه به بخش دوم، قسمت اول آیه یاد شده نمی‌تواند مربوط به آخرت باشد؛ زیرا اگر بخش اول را در مورد علم خداوند و پیامبرش و مؤمنان به اعمال مردم در آخرت بدانیم، بخش دوم که از علم خداوند در قیامت خبر می‌دهد، تکراری بی‌فایده و ناشایسته خواهد بود. بنابراین دیدن اعمال، با قرینه جمله {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلی...}}﴾}} یا {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|سَتُرَدُّونَ إِلی...}}﴾}} که در ادامه آیه آمده و از مرگ افراد خبر می‌دهند، به دیدن اعمال انسان در دنیا اشاره دارد.اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که اگر این علم، در دنیا می‌شود، چرا خداوند نفرمود، که خدا و رسولش و مؤمنان، اکنون اعمال شما را می‌بینند، بلکه از حرف "س" که علامت آینده در زبان عربی است، استفاده کرده و فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|سَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ…}}﴾}} یعنی اعمال شما را خواهند دید. در پاسخ این پرسش گفته شده است که روشن است علم خداوند به آخرت اختصاص ندارد و او در همین دنیا و در هر لحظه ناظر اعمال انسان است؛ بنابراین داخل شدن "س" بر فعل دیدن که به خدا و رسولش و مؤمنان نسبت داده شده است،‌ نمی‌تواند علامت تأخیر زمانی باشد؛‌ بلکه علامت تأکید است. چنان که برخی از علمای ادبیات عرب تصریح کرده‌اند که سین در مواردی که وعده یا وعیدی در کار باشد، علامت تأکید بر رخ دادن حتمی آن است.   
::::::'''آگاهی از اعمال مردم:''' در برخی آیات قرآن کریم از مشاهده اعمال مردم توسط خداوند، پیامبرش و مؤمنان خبر داده شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}﴾}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت».</ref>. از نکات مهم در این مورد، این است که آیا این مشاهده در آخرت رخ می‌دهد، یعنی اعمال مردم به آنان عرضه می‌شود و آنان از کارهای انسان‌ها با خبر می‌شوند یا آن که این مشاهده مربوط به دنیا است و آنان در دنیا نیز از کردار دیگران با خبرند. بسیاری از مفسران شیعه معتقدند که این مشاهده مربوط به این دنیا و پیش از قیامت است. این مفسران، به بخش دوم آیه استناد کرده‌اند که در آن به علم در قیامت اشاره است. با توجه به بخش دوم، قسمت اول آیه یاد شده نمی‌تواند مربوط به آخرت باشد؛ زیرا اگر بخش اول را در مورد علم خداوند و پیامبرش و مؤمنان به اعمال مردم در آخرت بدانیم، بخش دوم که از علم خداوند در قیامت خبر می‌دهد، تکراری بی‌فایده و ناشایسته خواهد بود. بنابراین دیدن اعمال، با قرینه جمله {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى}}﴾}} یا {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَسَتُرَدُّونَ إِلَى}}﴾}} که در ادامه آیه آمده و از مرگ افراد خبر می‌دهند، به دیدن اعمال انسان در دنیا اشاره دارد.اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که اگر این علم، در دنیا می‌شود، چرا خداوند نفرمود، که خدا و رسولش و مؤمنان، اکنون اعمال شما را می‌بینند، بلکه از حرف "س" که علامت آینده در زبان عربی است، استفاده کرده و فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ}}﴾}} یعنی اعمال شما را خواهند دید. در پاسخ این پرسش گفته شده است که روشن است علم خداوند به آخرت اختصاص ندارد و او در همین دنیا و در هر لحظه ناظر اعمال انسان است؛ بنابراین داخل شدن "س" بر فعل دیدن که به خدا و رسولش و مؤمنان نسبت داده شده است،‌ نمی‌تواند علامت تأخیر زمانی باشد؛‌ بلکه علامت تأکید است. چنان که برخی از علمای ادبیات عرب تصریح کرده‌اند که سین در مواردی که وعده یا وعیدی در کار باشد، علامت تأکید بر رخ دادن حتمی آن است.   
::::::نکته مهم دیگر این است که مراد از مؤمنان در این آیه کریمه‌، همه مؤمنان نیست؛ بلکه عده خاصی مقصود است؛ زیرا ما بالوجدان بسیاری از مؤمنان را می‌شناسیم که از کردار‌های دیگران اطلاع ندارند. چنین علمی در مورد مؤمنان عادی ادعا و گزارش نشده است. بنابراین مقصود از آیه نمی‌تواند همه مؤمنان باشد. پس گروهی خاص از مؤمنان مقصود است. در روایات این عده بر امامان [[اهل بیت]]{{عم}} تطبیق شده‌اند. این تفسیر با ظاهر آیه مخالفتی ندارد. زیرا "ال" {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الْمُؤْمِنُونَ}}﴾}} اشاره به گروهی از مؤمنان خواهد بود؛ نه علامت استغراق. در مجموع می‌توان این تفسیر را برای آیه یاد شده برگزید که عده‌ای خاص از مؤمنان که اولیای خداوند متعال هستند، به اذن خداوند در این دنیا، حقیقت اعمال افراد را مشاهده می‌کنند. به نظر می‌رسد، این آگاهی از اعمال، نوعی شهود است. روایات متعددی که از عرضه اعمال به [[ائمه|ائمه معصومین]] {{ع}} خبر می‌دهند، می‌تواند مؤید همین برداشت باشد.  بنابراین این آیه از وجود عده‌ای آگاه به اعمال مردم در میان امت [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} خبر می‌دهد و از شواهد علم الهی برخی از غیر پیامبران به غیب است
::::::نکته مهم دیگر این است که مراد از مؤمنان در این آیه کریمه‌، همه مؤمنان نیست؛ بلکه عده خاصی مقصود است؛ زیرا ما بالوجدان بسیاری از مؤمنان را می‌شناسیم که از کردار‌های دیگران اطلاع ندارند. چنین علمی در مورد مؤمنان عادی ادعا و گزارش نشده است. بنابراین مقصود از آیه نمی‌تواند همه مؤمنان باشد. پس گروهی خاص از مؤمنان مقصود است. در روایات این عده بر امامان [[اهل بیت]]{{عم}} تطبیق شده‌اند. این تفسیر با ظاهر آیه مخالفتی ندارد. زیرا "ال" {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الْمُؤْمِنُونَ}}﴾}} اشاره به گروهی از مؤمنان خواهد بود؛ نه علامت استغراق. در مجموع می‌توان این تفسیر را برای آیه یاد شده برگزید که عده‌ای خاص از مؤمنان که اولیای خداوند متعال هستند، به اذن خداوند در این دنیا، حقیقت اعمال افراد را مشاهده می‌کنند. به نظر می‌رسد، این آگاهی از اعمال، نوعی شهود است. روایات متعددی که از عرضه اعمال به [[ائمه|ائمه معصومین]] {{ع}} خبر می‌دهند، می‌تواند مؤید همین برداشت باشد.  بنابراین این آیه از وجود عده‌ای آگاه به اعمال مردم در میان امت [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} خبر می‌دهد و از شواهد علم الهی برخی از غیر پیامبران به غیب است»<ref>[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]].</ref>.
»<ref>[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}}
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره می‌کند و می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الغَرْبِیِّ إذْ قَضَیْنَا إلَی مُوسَی الأمْرَ وَمَا کُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ* وَلَکِنَّا أنشَأ نَا قُرُوناً فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ العُمُرُ وَمَا کُنتَ ثَاوِیاً فِی أهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ* وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إذْ نَادَیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْماً مَا أتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ}}﴾}}<ref>«و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان (حاضرنیز) نبودی.* و لیکن ما گروه‌هایی را پدید آوردیم، و دوران (عمر) آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، (تا از حال آنان آگاه شوی و) آیات ما را بر آنان (: مشرکان مکه) بخوانی و پیروی کنی؛ و لیکن ما فرستنده (تو) بودیم.* و (تو) در جانب (کوه) طور نبودی، هنگامی که (موسی را) ندا دادیم؛ و لیکن (تو را آگاه کردیم) به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».</ref>
::::::«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره می‌کند و می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ }}﴾}}<ref>«و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لیکن ما گروه‌هایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لیکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لیکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».</ref>
::::::*قرآن کریم در سوره‌های مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنه‌هایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفت‌وگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفت‌وگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است.
::::::*قرآن کریم در سوره‌های مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنه‌هایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفت‌وگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفت‌وگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است.
::::::*قرآن اخبار صحنه‎هایی را بیان کرده که حدود دو هزار سال از آنها می‌گذشته و [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} درآن صحنه‌ها نبوده و از آنها اطلاعی نداشته است، و همین مطلب دلیل رازگویی و حقانیّت قرآن و پیامبر {{صل}} است که مطالبی را بیان می‌کند که جز از راه وحی قابل دست‌رسی نیست.
::::::*قرآن اخبار صحنه‎هایی را بیان کرده که حدود دو هزار سال از آنها می‌گذشته و [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} درآن صحنه‌ها نبوده و از آنها اطلاعی نداشته است، و همین مطلب دلیل رازگویی و حقانیّت قرآن و پیامبر {{صل}} است که مطالبی را بیان می‌کند که جز از راه وحی قابل دست‌رسی نیست.
::::::*هدف بیان این قصه‌ها و اخبار غیبی آن است که مشرکان مکه و مخالفان اسلام آنها را بشنوند و به حقانیّت پیامبر و قرآن پی ببرند و از خواب غفلت بیدار شوند و این رحمتی دیگر از جانب خداست که می‌خواهد مردم را هدایت کند.
::::::*هدف بیان این قصه‌ها و اخبار غیبی آن است که مشرکان مکه و مخالفان اسلام آنها را بشنوند و به حقانیّت پیامبر و قرآن پی ببرند و از خواب غفلت بیدار شوند و این رحمتی دیگر از جانب خداست که می‌خواهد مردم را هدایت کند.
::::::*در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از پیامبر {{صل}} برای مردم مکه (معاصر پیامبر {{صل}}) نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح {{ع}} می‌گذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند. در نتیجه:
::::::*در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از [[پیامبر]]{{صل}} برای مردم مکه معاصر [[پیامبر]]{{صل}} نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح {{ع}} می‌گذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند. در نتیجه:
::::#اخبار غیبی پیامبر {{صل}} دلیل حقانیّت او و قرآن است.
::::#اخبار غیبی [[پیامبر]]{{صل}} دلیل حقانیّت او و قرآن است.
::::#اخبار غیبی و هشدارگری پیامبران، رحمتی از جانب خداست؛ از آنها برای غفلت‌زدایی و بیداری استفاده کنید»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۰۹.]</ref>.
::::#اخبار غیبی و هشدارگری پیامبران، رحمتی از جانب خداست؛ از آنها برای غفلت‌زدایی و بیداری استفاده کنید»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۰۹.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
{{ستون-شروع|3}}
{{ستون-شروع|3}}
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش