آیا امام هادی علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پرسش‌های وابسته== {{پرسش‌های وابسته}} {{ستون-شروع|3}} +== پرسش‌های وابسته == {{پرسش‌های وابسته}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n))
خط ۱۹: خط ۱۹:
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«خیران می‌‏گوید: در مدینه به خدمت [[امام هادی‌]] {{ع}} مشرف شدم. فرمود: از واثق چه‏ خبری‌ داری‌؟ عرض کردم: ده روز قبل که از نزدش آمدم سالم بود، فرمود: اما اهل مدینه می‌‏گویند مرده است. از جعفر چه خبر داری‌؟ عرض کردم به بدترین حال در زندان بود، فرمود: به حکومت رسید. ابن زیات چه می‌‏کرد؟ عرض کردم: مردم با او بودند و کارها به دست او انجام می‌‏گرفت. فرمود: اما برایش شوم بود، سپس سکوت کرد. آن گاه فرمود: مقدرات الهی‌ باید انجام گیرد، واثق مرد، و جعفر خلیفه شد و ابن‏زیات را کشت. عرض کردم: کی‌؟ فرمود: شش روز بعد از خروج تو <ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۶، ص ۲۱۳</ref>. ایوب بن نوح می‌‏گوید: نامه‏ای‌ برای‌ [[حضرت هادی‌]] {{ع}} نوشتم که عیالم آبستن است دعا بفرمایید خدا پسری‌ به من عطا کند. در جوابم نوشت: خدا پسری‌ به تو می‌‏دهد نامش را محمد بگذار. بعداً پسری‌ برایم متولد شد نامش را محمد گذاشتم»<ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۶، ص ۲۵۶</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
::::::«خیران می‌‏گوید: در مدینه به خدمت [[امام هادی‌]] {{ع}} مشرف شدم. فرمود: از واثق چه‏ خبری‌ داری‌؟ عرض کردم: ده روز قبل که از نزدش آمدم سالم بود، فرمود: اما اهل مدینه می‌‏گویند مرده است. از جعفر چه خبر داری‌؟ عرض کردم به بدترین حال در زندان بود، فرمود: به حکومت رسید. ابن زیات چه می‌‏کرد؟ عرض کردم: مردم با او بودند و کارها به دست او انجام می‌‏گرفت. فرمود: اما برایش شوم بود، سپس سکوت کرد. آن گاه فرمود: مقدرات الهی‌ باید انجام گیرد، واثق مرد، و جعفر خلیفه شد و ابن‏زیات را کشت. عرض کردم: کی‌؟ فرمود: شش روز بعد از خروج تو <ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۶، ص ۲۱۳</ref>. ایوب بن نوح می‌‏گوید: نامه‏ای‌ برای‌ [[حضرت هادی‌]] {{ع}} نوشتم که عیالم آبستن است دعا بفرمایید خدا پسری‌ به من عطا کند. در جوابم نوشت: خدا پسری‌ به تو می‌‏دهد نامش را محمد بگذار. بعداً پسری‌ برایم متولد شد نامش را محمد گذاشتم»<ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۶، ص ۲۵۶</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.


==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش