جز
جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
او سخت شیفته امام شده بود و [[تصمیم]] خود را گرفته بود. ذوب در امام حسین{{ع}} شده بود، همه چیزش [[فرزند زهرا]]{{س}} بود و برای این که [[دلبستگی]] دیگر نداشته باشد و در [[یاری]] امامش شش دانگ شده باشد، به همسرش گفت: از این پس تو را [[طلاق]] میدهم که [[آزاد]] باشی، میتوانی نزد کسان خود بروی؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من، گرفتار شوی! من تصمیم دارم با امام حسین{{ع}} باشم و با [[دشمنان]] او به [[نبرد]] برخیزم و [[جان]] خود را در راه او [[فدا]] کنم<ref>{{عربی|انت طالق، الحقي باهلك فاني لا احب ان يصيبك بسببي الا خير و قد عزمت علی حجتي الحسين لافديه...}} او تمام مهر همسرش را پرداخت.</ref>. | او سخت شیفته امام شده بود و [[تصمیم]] خود را گرفته بود. ذوب در امام حسین{{ع}} شده بود، همه چیزش [[فرزند زهرا]]{{س}} بود و برای این که [[دلبستگی]] دیگر نداشته باشد و در [[یاری]] امامش شش دانگ شده باشد، به همسرش گفت: از این پس تو را [[طلاق]] میدهم که [[آزاد]] باشی، میتوانی نزد کسان خود بروی؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من، گرفتار شوی! من تصمیم دارم با امام حسین{{ع}} باشم و با [[دشمنان]] او به [[نبرد]] برخیزم و [[جان]] خود را در راه او [[فدا]] کنم<ref>{{عربی|انت طالق، الحقي باهلك فاني لا احب ان يصيبك بسببي الا خير و قد عزمت علی حجتي الحسين لافديه...}} او تمام مهر همسرش را پرداخت.</ref>. | ||
شاید علت [[انقلاب]] او این باشد که خود به یارانش گفت: فقط برای شما بگویم، سالها قبل که همراه [[سلمان فارسی]] در [[جنگی]] شرکت داشتم، و [[پیروز]] شدیم، سلمان به ما گفت: هنگامی که آقای [[جوانان]] [[آل محمد]]{{صل}} را [[درک]] کردید و در رکابش به [[جنگ]] پرداختید، میبایست از امروز که این همه پیروز شدید شادتر باشید<ref>تاریخ طبری، ج۳، سنه ۶۰ هجری؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۱ – ۳۷۲.</ref>. گویا [[امام]] در [[خیمه]] خود این نکته را به [[زهیر]] گوشزد نموده بودند. در هر صورت او تمام [[حقوق]] [[شرعی]] همسرش را پرداخت نمود، اما | شاید علت [[انقلاب]] او این باشد که خود به یارانش گفت: فقط برای شما بگویم، سالها قبل که همراه [[سلمان فارسی]] در [[جنگی]] شرکت داشتم، و [[پیروز]] شدیم، سلمان به ما گفت: هنگامی که آقای [[جوانان]] [[آل محمد]]{{صل}} را [[درک]] کردید و در رکابش به [[جنگ]] پرداختید، میبایست از امروز که این همه پیروز شدید شادتر باشید<ref>تاریخ طبری، ج۳، سنه ۶۰ هجری؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۱ – ۳۷۲.</ref>. گویا [[امام]] در [[خیمه]] خود این نکته را به [[زهیر]] گوشزد نموده بودند. در هر صورت او تمام [[حقوق]] [[شرعی]] همسرش را پرداخت نمود، اما شکوه [[وداع]] این [[زن]] را ببینید! با [[گریه]] سوزناکی خطاب به شوهرش گفت: | ||
ای زهیر! [[خدا]] تو را [[پاداش]] خیر عطا کند، از تو میخواهم که در [[روز قیامت]] نزد جد [[حسین بن علی]]{{ع}} مرا یاد کنی<ref>{{متن حدیث|أَسْأَلُكَ أَنْ تَذْكُرَنِي فِي الْقِيَامَةِ عِنْدَ جَدِّ الْحُسَيْنِ{{ع}}}} (اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۲۷).</ref>! [[روح]] بزرگ این بانوی [[فداکار]] موجب شد که [[تاریخ]] را به گذشت و [[ایثار]] و [[معرفت]] خود [[گواه]] سازد و در تاریخ، نام او همراه با [[نهضت امام حسین]]{{ع}} به ثبت برسد و یادش همیشه سبز بماند! برای او مقامی چون شوهرش در [[بهشت]] است<ref>پیامبر اکرم{{صل}} خطاب به زنان آزاده جنگ احد (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید سه جلدی، ج۳، ص۳۸۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۷۴).</ref>. | ای زهیر! [[خدا]] تو را [[پاداش]] خیر عطا کند، از تو میخواهم که در [[روز قیامت]] نزد جد [[حسین بن علی]]{{ع}} مرا یاد کنی<ref>{{متن حدیث|أَسْأَلُكَ أَنْ تَذْكُرَنِي فِي الْقِيَامَةِ عِنْدَ جَدِّ الْحُسَيْنِ{{ع}}}} (اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۲۷).</ref>! [[روح]] بزرگ این بانوی [[فداکار]] موجب شد که [[تاریخ]] را به گذشت و [[ایثار]] و [[معرفت]] خود [[گواه]] سازد و در تاریخ، نام او همراه با [[نهضت امام حسین]]{{ع}} به ثبت برسد و یادش همیشه سبز بماند! برای او مقامی چون شوهرش در [[بهشت]] است<ref>پیامبر اکرم{{صل}} خطاب به زنان آزاده جنگ احد (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید سه جلدی، ج۳، ص۳۸۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۷۴).</ref>. | ||