مرجعیت دینی از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
*به [[اعتقاد]] [[اهل سنت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، همه آنچه را که لازم بود، بازگفته و با رفتن او بیان [[واقعی]] و عاری از [[خطا]] درباره [[دین]]، تمام شد همانند [[انقطاع وحی]]. به تدریج این [[اندیشه]] که [[صحابۀ پیامبر]] در [[تفسیر دین]] از صلاحیت برخوردارند، قوت گرفت اما تنها هم زمانی عده‌ای با پیامبر نمی‌تواند مبنای صلاحیت [[علمی]] و [[اخلاقی]] صحابه باشد. [[مجتهد]] دانستن صحابه و اینکه اگر رأیشان در امور اصابت کند، مأجورند و اگر خطا کنند، معذورند، تأثیرات بسیار عمیقی بر [[جامعه اسلامی]] نهاد. خلفای وقت در عین حال که در ظاهر، از [[اهل بیت]] [[احترام اهل بیت|احترام]] می‌کردند، در [[باطن]] تا می‌توانستند در [[تضعیف]] [[موقعیت اجتماعی]] آنها می‌کوشیدند؛ از سوی دیگر، [[روز]] به روز بر [[احترام صحابه]] می‌افزودند و [[مردم]] در فراگرفتن [[حدیث]] از آنها [[تشویق]] می‌شدند. البته صحابه در شعاع کلمه {{عربی|«حَسْبُنَا كِتَابُ‏ الله‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»}} خود را از هر کتاب علمی مستغنی می‌دانستند. ولی نبودن [[روح]] تحقیق در [[عامه]] صحابه و قدغن نمودن از [[کتابت]] و پیدا شدن ظاهر الاسلام‌های [[اسرائیلی]] دست به دست داده و حدیث را از [[ارزش واقعی]] اندختند؛ زیرا: [[احادیث مجعول]] یا [[حدیث ضعیف|ضعیف]]، داخل [[معارف اسلامی]] گردید و ثانیاً: کمیت قابل توجهی از حدیث به دست [[فراموشی]] سپرده شد و از میان رفت. ثالثاً: با این همه [[تظاهر]] که در [[صدر اسلام]] به دین می‌شده از هر صد [[صحابی]] چهار یا پنج حدیث بیشتر در دست نیست<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]؛ [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۹۱ - ۹۵.</ref>.
به [[اعتقاد]] [[اهل سنت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، همه آنچه را که لازم بود، بازگفته و با رفتن او بیان [[واقعی]] و عاری از [[خطا]] درباره [[دین]]، تمام شد همانند [[انقطاع وحی]]. به تدریج این [[اندیشه]] که [[صحابۀ پیامبر]] در [[تفسیر دین]] از صلاحیت برخوردارند، قوت گرفت اما تنها هم زمانی عده‌ای با پیامبر نمی‌تواند مبنای صلاحیت [[علمی]] و [[اخلاقی]] صحابه باشد. [[مجتهد]] دانستن صحابه و اینکه اگر رأیشان در امور اصابت کند، مأجورند و اگر خطا کنند، معذورند، تأثیرات بسیار عمیقی بر [[جامعه اسلامی]] نهاد. خلفای وقت در عین حال که در ظاهر، از [[اهل بیت]] [[احترام اهل بیت|احترام]] می‌کردند، در [[باطن]] تا می‌توانستند در [[تضعیف]] [[موقعیت اجتماعی]] آنها می‌کوشیدند؛ از سوی دیگر، [[روز]] به روز بر [[احترام صحابه]] می‌افزودند و [[مردم]] در فراگرفتن [[حدیث]] از آنها [[تشویق]] می‌شدند. البته صحابه در شعاع کلمه {{عربی|«حَسْبُنَا كِتَابُ‏ الله‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»}} خود را از هر کتاب علمی مستغنی می‌دانستند. ولی نبودن [[روح]] تحقیق در [[عامه]] صحابه و قدغن نمودن از [[کتابت]] و پیدا شدن ظاهر الاسلام‌های [[اسرائیلی]] دست به دست داده و حدیث را از [[ارزش واقعی]] اندختند؛ زیرا: [[احادیث مجعول]] یا [[حدیث ضعیف|ضعیف]]، داخل [[معارف اسلامی]] گردید و ثانیاً: کمیت قابل توجهی از حدیث به دست [[فراموشی]] سپرده شد و از میان رفت. ثالثاً: با این همه [[تظاهر]] که در [[صدر اسلام]] به دین می‌شده از هر صد [[صحابی]] چهار یا پنج حدیث بیشتر در دست نیست<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]؛ [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۹۱ - ۹۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش