←اشتراکات ادیان الهی
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
[[عقل]] نیز [[حکم]] میکند دین الهی یک [[دین]] واحد است و اگر اختلافی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی در آن وجود دارد به سبب عوامل کیفی و کمی است و اختلافی متوجه ذات [[دین]] نیست، چراکه وقتی ثابت شد [[انسانها]] در تمام دوران فطرتا میل به سمت کمال نامحدود یعنی [[قرب به خداوند]] داشته و دارند، باید برنامه ای وجود داشته باشد که این نیاز [[فطری]] [[انسان]] تأمین شود، از همین رو [[خداوند]] تحقق چنین برنامه ای را توسط [[پیامبران]] در قالب مجموعهای به نام [[دین]] برای [[انسانها]] تعبیه کرده است و از آنجا که [[فطرت انسانها]] براساس عوامل خارجی [[تغییر]] نمیکند، بنابراین ذات و [[اصل دین]] نباید برای آنها متغیر باشد. به عبارتی میتوان مدعی شد تفاوتهایی که میان [[ادیان]] مختلف [[الهی]] وجود دارد به معنی [[اختلاف]] در [[ادیان]] نیست، بلکه این تفاوتها برحسب [[تکامل]] دین الهی است؛ مؤید این مطلب تعبیر [[قرآن]] از واژۀ [[دین]] است چراکه [[قرآن کریم]] به هیچ وجه به واژه [[ادیان]] اشاره نکرده و تمام [[ادیان]] را به منزلۀ [[دین]] واحد دانسته است<ref>ر.ک: علوی طالقانی، علاءالدین، آیین اسلام (صفحه ۴)؛مجموعه آثار شهید مطهری. ج۲، ص: ۱۸۳ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۶-۲۱۷. </ref>. | [[عقل]] نیز [[حکم]] میکند دین الهی یک [[دین]] واحد است و اگر اختلافی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی در آن وجود دارد به سبب عوامل کیفی و کمی است و اختلافی متوجه ذات [[دین]] نیست، چراکه وقتی ثابت شد [[انسانها]] در تمام دوران فطرتا میل به سمت کمال نامحدود یعنی [[قرب به خداوند]] داشته و دارند، باید برنامه ای وجود داشته باشد که این نیاز [[فطری]] [[انسان]] تأمین شود، از همین رو [[خداوند]] تحقق چنین برنامه ای را توسط [[پیامبران]] در قالب مجموعهای به نام [[دین]] برای [[انسانها]] تعبیه کرده است و از آنجا که [[فطرت انسانها]] براساس عوامل خارجی [[تغییر]] نمیکند، بنابراین ذات و [[اصل دین]] نباید برای آنها متغیر باشد. به عبارتی میتوان مدعی شد تفاوتهایی که میان [[ادیان]] مختلف [[الهی]] وجود دارد به معنی [[اختلاف]] در [[ادیان]] نیست، بلکه این تفاوتها برحسب [[تکامل]] دین الهی است؛ مؤید این مطلب تعبیر [[قرآن]] از واژۀ [[دین]] است چراکه [[قرآن کریم]] به هیچ وجه به واژه [[ادیان]] اشاره نکرده و تمام [[ادیان]] را به منزلۀ [[دین]] واحد دانسته است<ref>ر.ک: علوی طالقانی، علاءالدین، آیین اسلام (صفحه ۴)؛مجموعه آثار شهید مطهری. ج۲، ص: ۱۸۳ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۶-۲۱۷. </ref>. | ||
==اشتراکات | ==اشتراکات ادیان الهی== | ||
{{اصلی|اشتراک ادیان الهی}} | |||
با توجه به اینکه از طریق [[عقل]] و [[نقل]] ثابت شد دین الهی یک [[دین]] واحد است، روشن میشود که برخی از امور میان [[ادیان الهی]] مشترک است، به بیان دیگر حصول اشتراک در ادیان الهی به سبب هم ریشه و هم ذات بودن آنهاست، چراکه ریشه تمام ادیانی که توسط [[پیامبران]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده، در [[تسلیم شدن]] [[بندگان]] نسبت به [[اوامر]] [[خداوند]] خلاصه میشود. چنانکه خداوند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[امر]] کرد که در برابر او [[تسلیم]] شده و ایشان نیز خود را تسلیمِ مطلق [[پروردگار]] جهانیان خوانده و فرزندانش را هم به چنین امری سفارش کرد. [[حضرت یعقوب]]{{ع}} نیز [[فرزندان]] خود را به این مهم توصیه میکند: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ }}<ref> آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم.و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱ - ۱۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۴۱- ۲۴۴. </ref> | با توجه به اینکه از طریق [[عقل]] و [[نقل]] ثابت شد دین الهی یک [[دین]] واحد است، روشن میشود که برخی از امور میان [[ادیان الهی]] مشترک است، به بیان دیگر حصول اشتراک در ادیان الهی به سبب هم ریشه و هم ذات بودن آنهاست، چراکه ریشه تمام ادیانی که توسط [[پیامبران]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده، در [[تسلیم شدن]] [[بندگان]] نسبت به [[اوامر]] [[خداوند]] خلاصه میشود. چنانکه خداوند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[امر]] کرد که در برابر او [[تسلیم]] شده و ایشان نیز خود را تسلیمِ مطلق [[پروردگار]] جهانیان خوانده و فرزندانش را هم به چنین امری سفارش کرد. [[حضرت یعقوب]]{{ع}} نیز [[فرزندان]] خود را به این مهم توصیه میکند: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ }}<ref> آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم.و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱ - ۱۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۴۱- ۲۴۴. </ref> | ||