آیا امام جواد علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
«[[عمران بن محمد اشعری‌]] می‌‏گوید: خدمت [[حضرت جواد]] {{ع}} مشرف شدم. بعد از آن که کارهایم را انجام دادم عرض کردم: ام الحسن سلام رسانید و تقاضا کرد یکی‌ از لباس هایت را به او عطا کنی‌ تا کفنش قرار دهد، فرمود: بی‌ نیاز شد. من خارج شدم ولی‌ غرض حضرت را نفهمیدم. تا خبر آمد که ام‏ الحسن سیزده روز قبل از دنیا رفته است»<ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۶، ص ۱۸۶</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
«[[عمران بن محمد اشعری‌]] می‌‏گوید: خدمت [[حضرت جواد]] {{ع}} مشرف شدم. بعد از آن که کارهایم را انجام دادم عرض کردم: ام الحسن سلام رسانید و تقاضا کرد یکی‌ از لباس هایت را به او عطا کنی‌ تا کفنش قرار دهد، فرمود: بی‌ نیاز شد. من خارج شدم ولی‌ غرض حضرت را نفهمیدم. تا خبر آمد که ام‏ الحسن سیزده روز قبل از دنیا رفته است»<ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۶، ص ۱۸۶</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
<br/><br/><br/><br/>
<br/><br/><br/><br/><br /><br />


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
{{جمع شدن|۱. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛}}
{{جمع شدن|۱. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛}}
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
::::::آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ]]»'' در این باره گفته است:
::::::آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ]]»'' در این باره گفته است:
::::::«خبر دادن [[امام جواد]] {{ع}} از [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}}:  
::::::«خبر دادن [[امام جواد]] {{ع}} از [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}}:  
::::::{{عربی|اندازه=150%|«عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ {{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ: يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»}}<ref>  
::::::{{عربی|اندازه=150%|«عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ {{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ: يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»}}<ref>  
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. آقای موسوی حُصَینی.}}
{{جمع شدن|۲. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت).}}
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
::::::آقای '''[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[عبدالرحیم موسوی حصینی|عبدالرحیم موسوی حُصَینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«پیروان مکتب [[اهل بیت]] قایل به [[عصمت]] همه امامان هستند، حتی [[امام جواد]] که در سن هفت سالگی به امامت رسیدند. امام به همه چیز عالم است، نه فقط احکام نماز و حج بلکه همه امور. او خدا را نافرمانی نمی‌کند و حتی اشتباه هم نمی‌کند. دشمنان اهل بیت در آن زمان که حکومت را در دست داشتند از این عقیده شیعیان آگاه بودند. این یک عقیده سرى و پنهان نبود، آن‌ها می‌دانستند که شیعیان قایل به عصمت [[ائمه|امامان]] خویش هستند. حکومت با تمام امکانات و ابزارهای خود کوشید تا این واقعیت را تکذیب کند اما موفق نشد. امام جواد را که خردسال بودند می‌آوردند و دانشمندان و در  رأس آنان قاضی یحیی بن اکثم را نیز جمع می‌کردند. یحیی بن اکثم در جایگاه قضاوت خود می‌نشست و به امام جواد رو می‌کرد و می‌گفت: سؤالی بپرسم؟ امام فرمود: "برخیز و همچون سؤال کننده‌اى در برابر سؤال شونده بنشین (و آنگاه سؤال کن)". و یحیی بن اکثم با وجود کهنسالی بر می‌خیزد و هم‌چون سؤال کننده‌ای مؤدبانه در برابر امام زانو می‌زند. یحیی بن اکثم با خود اندیشید درباره چه چیز از امام سؤال کنم؟ آیا درباره نماز و احکام آن بپرسم، در حالی که او می‌دانست امام و خانواده‌اش هر روز نماز می‌خوانند پس احکام نماز را می‌داند. با خود گفت این پسر در بغداد زندگی می‌کند و به حج نرفته است زیرا انسان در طول حیات خود فقط یکبار حج واجب انجام می‌دهد و اگر توفیق پیدا کند مثلا ده بار آن را انجام می‌دهد، گذشته از آن امام هنوز کودک است و به حج نرفته است، پس به امام گفت: ای پسر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] نظر شما درباره محرمی که صیدی را کشته است چیست؟ امام جواب داد: او را در حل کشته است یا در حرم؟ حکم مسأله را می‌دانسته یا نه؟ از روی عمد کشته است یا اشتباها؟ محرم، آزاد بوده یا عبد؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار کشته یا برای چندمین بار؟ آن صید پرنده بوده یا غیر پرنده؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا بر کار خود پافشاری می‌کند یا پشیمان است؟ شب آن حیوان را کشته یا روز؟ در هنگام کشتن، برای عمره محرم بوده یا برای حج؟ یحیی بن اکثم حیرت زده شد و آثار عجز و ناتوانی در چهره‌اش آشکار گشت. سپس امام به تفصیل جواب مسأله را داد که در کتاب‌ها آمده است.<ref>بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۷۶</ref> این ماجرا نشانه این است که امام دارای عصمت مورد عنایت خداوند است که [[علم حضوری]] را نیز در بر دارد.<ref>مراجعه شود به کتاب [[العصمة و شروط الحفاظ على النظام (کتاب)|العصمة و شروط الحفاظ على النظام]]، [[سید مهدى الحکیم]] (نسخه دست نویس) و هم چنین کتاب [[بحث حول الإمامة (کتاب)|بحث حول الإمامة]]، [[سید کمال حیدرى]] و نیز کتاب [[الإمامة و الولایة (کتاب)|الإمامة و الولایة]] گروهى از نویسندگان</ref> علمی که [[امام معصوم]] دارد و در اثر آن به اشیاء شناخت کامل پیدا می‌کند و اهداف رسالت با آن تحقق می‌یابد، موهبتی است از طرف خداوند، بدون اینکه خود امام آن را کسب کرده باشد. هدف خداوند از اعطای این علم این است که امام قدرت کامل برای محقق ساختن اهداف الهی  که شایسته است به کامل‌ترین شکل محقق شود داشته باشد و آن را بر همه دین‌ها پیروز گرداند»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۳۹-۴۱.</ref>.
::::::«پیروان مکتب [[اهل بیت]] قایل به [[عصمت]] همه امامان هستند، حتی [[امام جواد]] که در سن هفت سالگی به امامت رسیدند. امام به همه چیز عالم است، نه فقط احکام نماز و حج بلکه همه امور. او خدا را نافرمانی نمی‌کند و حتی اشتباه هم نمی‌کند. دشمنان اهل بیت در آن زمان که حکومت را در دست داشتند از این عقیده شیعیان آگاه بودند. این یک عقیده سرى و پنهان نبود، آن‌ها می‌دانستند که شیعیان قایل به عصمت [[ائمه|امامان]] خویش هستند. حکومت با تمام امکانات و ابزارهای خود کوشید تا این واقعیت را تکذیب کند اما موفق نشد. امام جواد را که خردسال بودند می‌آوردند و دانشمندان و در  رأس آنان قاضی یحیی بن اکثم را نیز جمع می‌کردند. یحیی بن اکثم در جایگاه قضاوت خود می‌نشست و به امام جواد رو می‌کرد و می‌گفت: سؤالی بپرسم؟ امام فرمود: "برخیز و همچون سؤال کننده‌اى در برابر سؤال شونده بنشین (و آنگاه سؤال کن)". و یحیی بن اکثم با وجود کهنسالی بر می‌خیزد و هم‌چون سؤال کننده‌ای مؤدبانه در برابر امام زانو می‌زند. یحیی بن اکثم با خود اندیشید درباره چه چیز از امام سؤال کنم؟ آیا درباره نماز و احکام آن بپرسم، در حالی که او می‌دانست امام و خانواده‌اش هر روز نماز می‌خوانند پس احکام نماز را می‌داند. با خود گفت این پسر در بغداد زندگی می‌کند و به حج نرفته است زیرا انسان در طول حیات خود فقط یکبار حج واجب انجام می‌دهد و اگر توفیق پیدا کند مثلا ده بار آن را انجام می‌دهد، گذشته از آن امام هنوز کودک است و به حج نرفته است، پس به امام گفت: ای پسر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] نظر شما درباره محرمی که صیدی را کشته است چیست؟ امام جواب داد: او را در حل کشته است یا در حرم؟ حکم مسأله را می‌دانسته یا نه؟ از روی عمد کشته است یا اشتباها؟ محرم، آزاد بوده یا عبد؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار کشته یا برای چندمین بار؟ آن صید پرنده بوده یا غیر پرنده؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا بر کار خود پافشاری می‌کند یا پشیمان است؟ شب آن حیوان را کشته یا روز؟ در هنگام کشتن، برای عمره محرم بوده یا برای حج؟ یحیی بن اکثم حیرت زده شد و آثار عجز و ناتوانی در چهره‌اش آشکار گشت. سپس امام به تفصیل جواب مسأله را داد که در کتاب‌ها آمده است.<ref>بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۷۶</ref> این ماجرا نشانه این است که امام دارای عصمت مورد عنایت خداوند است که [[علم حضوری]] را نیز در بر دارد.<ref>مراجعه شود به کتاب [[العصمة و شروط الحفاظ على النظام (کتاب)|العصمة و شروط الحفاظ على النظام]]، [[سید مهدى الحکیم]] (نسخه دست نویس) و هم چنین کتاب [[بحث حول الإمامة (کتاب)|بحث حول الإمامة]]، [[سید کمال حیدرى]] و نیز کتاب [[الإمامة و الولایة (کتاب)|الإمامة و الولایة]] گروهى از نویسندگان</ref> علمی که [[امام معصوم]] دارد و در اثر آن به اشیاء شناخت کامل پیدا می‌کند و اهداف رسالت با آن تحقق می‌یابد، موهبتی است از طرف خداوند، بدون اینکه خود امام آن را کسب کرده باشد. هدف خداوند از اعطای این علم این است که امام قدرت کامل برای محقق ساختن اهداف الهی  که شایسته است به کامل‌ترین شکل محقق شود داشته باشد و آن را بر همه دین‌ها پیروز گرداند»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۳۹-۴۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۵۳٬۳۷۰

ویرایش