جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)
(←مقدمه) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۲۱.</ref> نام وی را در قسم اول ([[صحابه]]) میآورد و مینویسد: در [[تفسیر]] [[ابن مردویه]] نام وی «یُستانی» ثبت شده و به نظر میرسد این درستتر است. اما برخلاف آنچه این [[حجر]] گفته است، غالباً نام وی را بستانی و گاه بستانه ثبت کردهاند. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲۱، ص۱۹۷.</ref> ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref> گوید: مردی از [[یهود]] به نام بستانه نزد [[پیامبر]] آمد و از نام ستارگانی پرسید که [[حضرت یوسف]]{{ع}} در [[خواب]] دید به او [[سجده]] میکنند. [[حضرت]] پاسخی نداد تا اینکه [[جبرئیل]] بر او نازل شد و نام آن ستارهها را بیان کرد. آنگاه به [[یهودی]] فرمود: اگر نام آنها را به تو بگویم [[ایمان]] میآوری؟ گفت: آری. [[رسول الله]]{{صل}} نام آنها را بیان کرد و [[مرد]] یهودی آن سخنان را [[تصدیق]] نمود. از این خبر استفاده میشود که سؤال کننده، خود از نام آنها [[آگاهی]] داشته و میخواسته پیامبر را بیازماید. این خبر تنها به سند [[عبدالرحمان بن سابط]] از [[جابر بن عبدالله]] نقل شده و نزد [[رجالیان]] [[اهل سنت]] مورد [[تأیید]] نیست؛ چنان که [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۱، ص۲۵۰.</ref> آن را در کتاب [[المجروحین (کتاب)|المجروحین]] و [[عقیلی]]<ref>عقیلی، ج۱، ص۲۵۹.</ref> در کتاب [[الضعفاء (کتاب)|الضعفاء]] آورده و آن را مردود دانستهاند. [[ابن جوزی]]<ref>ابن جوزی، ج۱، ص۱۴۵.</ref> نیز با کتاب خود، [[الموضوعات (کتاب)|الموضوعات]] نوشته است: این [[حدیث]] را به [[رسول خدا]]{{صل}} بستهاند و راویانی در آن وجود دارند که قابل قبول نیستند. [[ابن کثیر]]<ref>ابن کثیر، ج۲، ص۴۸۶.</ref> نیز با اشاره به این خبر میگوید: تنها راوی آن، [[حکم بن ظهیر فزاری]] است که از نظر [[پیشوایان]] [[حدیث]]، [[ضعیف]] و متروک به شمار میرود. با این همه، [[حاکم نیشابوری]]<ref>حاکم، ج۴، ص۳۹۶.</ref> نام این یهودی را شیبان میآورد و این حدیث را طبق شرایط [[صحیح مسلم]] درست میداند. [[منابع شیعه]] از وی نام نبردهاند. ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۲۱.</ref> مینویسد: بنا به آنچه در [[مسند ابی یعلی]] ذکر شده است، وی [[اسلام]] نیاورد. آنچه پیشتر از [[طبری]] نیز نقل شد و بر آزمایشی بودن سؤال [[یهودی]] دلالت داشت، مؤید سخن [[ابن حجر]] است. پس حتی اگر اصل خبر را بپذیریم، نمیتوان این شخص یهودی را جزء [[صحابه]] به شمار آورد؛ زیرا بیشتر کسانی که داستان او را گزارش کردهاند، از [[مسلمان]] شدن وی سخنی به میان نیاوردهاند.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بستانی اسرائیلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۲۵-۲۲۶.</ref> | [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۲۱.</ref> نام وی را در قسم اول ([[صحابه]]) میآورد و مینویسد: در [[تفسیر]] [[ابن مردویه]] نام وی «یُستانی» ثبت شده و به نظر میرسد این درستتر است. اما برخلاف آنچه این [[حجر]] گفته است، غالباً نام وی را بستانی و گاه بستانه ثبت کردهاند. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲۱، ص۱۹۷.</ref> ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref> گوید: مردی از [[یهود]] به نام بستانه نزد [[پیامبر]] آمد و از نام ستارگانی پرسید که [[حضرت یوسف]]{{ع}} در [[خواب]] دید به او [[سجده]] میکنند. [[حضرت]] پاسخی نداد تا اینکه [[جبرئیل]] بر او نازل شد و نام آن ستارهها را بیان کرد. آنگاه به [[یهودی]] فرمود: اگر نام آنها را به تو بگویم [[ایمان]] میآوری؟ گفت: آری. [[رسول الله]]{{صل}} نام آنها را بیان کرد و [[مرد]] یهودی آن سخنان را [[تصدیق]] نمود. از این خبر استفاده میشود که سؤال کننده، خود از نام آنها [[آگاهی]] داشته و میخواسته پیامبر را بیازماید. این خبر تنها به سند [[عبدالرحمان بن سابط]] از [[جابر بن عبدالله]] نقل شده و نزد [[رجالیان]] [[اهل سنت]] مورد [[تأیید]] نیست؛ چنان که [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۱، ص۲۵۰.</ref> آن را در کتاب [[المجروحین (کتاب)|المجروحین]] و [[عقیلی]]<ref>عقیلی، ج۱، ص۲۵۹.</ref> در کتاب [[الضعفاء (کتاب)|الضعفاء]] آورده و آن را مردود دانستهاند. [[ابن جوزی]]<ref>ابن جوزی، ج۱، ص۱۴۵.</ref> نیز با کتاب خود، [[الموضوعات (کتاب)|الموضوعات]] نوشته است: این [[حدیث]] را به [[رسول خدا]]{{صل}} بستهاند و راویانی در آن وجود دارند که قابل قبول نیستند. [[ابن کثیر]]<ref>ابن کثیر، ج۲، ص۴۸۶.</ref> نیز با اشاره به این خبر میگوید: تنها راوی آن، [[حکم بن ظهیر فزاری]] است که از نظر [[پیشوایان]] [[حدیث]]، [[ضعیف]] و متروک به شمار میرود. با این همه، [[حاکم نیشابوری]]<ref>حاکم، ج۴، ص۳۹۶.</ref> نام این یهودی را شیبان میآورد و این حدیث را طبق شرایط [[صحیح مسلم]] درست میداند. [[منابع شیعه]] از وی نام نبردهاند. ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۲۱.</ref> مینویسد: بنا به آنچه در [[مسند ابی یعلی]] ذکر شده است، وی [[اسلام]] نیاورد. آنچه پیشتر از [[طبری]] نیز نقل شد و بر آزمایشی بودن سؤال [[یهودی]] دلالت داشت، مؤید سخن [[ابن حجر]] است. پس حتی اگر اصل خبر را بپذیریم، نمیتوان این شخص یهودی را جزء [[صحابه]] به شمار آورد؛ زیرا بیشتر کسانی که داستان او را گزارش کردهاند، از [[مسلمان]] شدن وی سخنی به میان نیاوردهاند.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بستانی اسرائیلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۲۵-۲۲۶.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخلهای وابسته}} | {{مدخلهای وابسته}} | ||