خنثیسازی نسخهٔ 1274842 از Jaafari (بحث)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
برچسب: خنثیسازی |
||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[اصلاح اجتماعی در معارف و سیره علوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== | ==معناشناسی== | ||
واژه «[[اصلاح]]»، [[عربی]] و مصدر باب [[افعال]] از ریشه (ص - ل - ح) است و دو معنا دارد: | |||
[[ | #اگر از صَلَح گرفته شده باشد، در برابر [[فساد]] است و در این صورت معنای آن، برطرف کردن فساد و [[تباهی]] خواهد بود. در اقربالموارد آمده است {{عربی|صَلَح الشيء صَلاحا و صَلوحا و صَلاحية: ضدّ فسد او زال عنه الفساد}}<ref>سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، اقرب الموارد، ج۱، ص۶۵۶.</ref>؛ «اصلاح کرد چیزی را. ضد فساد یا از چیزی فساد برطرف شد». | ||
#اگر از صُلح گرفته شده باشد، به معنای [[آشتی دادن]] و برقراری [[سازش]] میان دو نفر یا دو گروه است که میان آنها جدایی و [[اختلاف]] ایجاد شده است. این واژه در [[فارسی]] نیز به هر دو معنای عربی آمده است؛ همان طور که دهخدا مینویسد: «به [[صلاح]] آوردن و [[نیکو]] کردن، ضد [[افساد]]، به سامان در آوردن، دور کردن تباهی و راست کردن چیزی. آشتی دادن، اصلاح میان [[قوم]]»<ref>علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ج۷، ص۲۸۲۴.</ref>. واژه «اصلاح» در آغاز عبارت از [[جنبش]] [[دینی]] اصلاح خواهانهای بود که لوتر در [[آلمان]] به سال ۱۵۲۱ میلادی بدان [[همت]] گماشت. از آن پس به تدریج بر هر تغییری، خواه مذهبی و خواه [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]، اطلاق گردید. [[دانشمندان]] [[علوم سیاسی]] و [[جامعهشناسی]]، معانی متفاوتی با نگرشهای گوناگون برای آن ذکر کردهاند. | |||
# اصلاح در [[علم سیاست]] معادل «رفرم Reform» است و در برابر «[[انقلاب]]» به کار میرود. انقلاب، به معنای دگرگونی در بنیادها، اصول و ارزشهای یک [[نظام]] مستقر اجتماعی در جهت [[براندازی]] آن از راه بهکارگیری ابزارها و سازوکارهای [[خشونتآمیز]] و غیرقانونی است، ولی [[اصلاحات]] به معنای پذیرش بنیادها و ساختار یک نظام و تلاش به منظور ایجاد [[تغییر]] در سازوکارها یا برخی از اصول برحسب نیازهای زمانی و مکانی خاص است. پس این نوع اصلاحات، به نوعی از تحولات و تغییرات اجتماعی نظر دارد که در چارچوب یک [[نظام سیاسی]] عمل میکند<ref>حمید پارسانیا، «هفت نظریه برای اصلاحات»، مجله کتاب نقد، ش۱۶، ص۷۰.</ref>. | |||
#جوهره [[اصلاحات]]، نقد گذشته و یافتن شیوه اداره موفق [[جامعه]] در سطح [[خرد]] و کلان است<ref>اخوان کاظمی، «اصلاحات، رفورم و رفورماسیون»، مجله کتاب نقد، ش۱۶، ص۱۵۵.</ref>. | |||
# اصلاحات به معنای «مهندسی [[اجتماعی]] Social Engineer» است. مهندسی اجتماعی یا نقشهکشی، اجتماعی، یکی از انواع [[اقدامات اصلاحی]] است که معمولاً برای جلوگیری از [[نهضت]] انقلابی صورت میگیرد. مهندسی اجتماعی [[معتقد]] است [[آدمی]] بر [[سرنوشت]] خود [[حاکم]] است و میتواند مطابق اهدافش در [[تاریخ]] [[بشر]] تأثیرگذار باشد و با بهرهگیری از اطلاعات مبتنی بر امور واقع، در ساختن یا دگرگون کردن [[نهادهای اجتماعی]] مطلوب بکوشد. بنابراین، تعیین درست محتوای اصلاحات، [[زمان]] مناسب اقدام به آن، ارزیابی پیشاپیش نتایج و عواقب جنبی و احتمالی آن، شیوههای درست [[اعمال]] اصلاحات و غیره، از مهمترین [[وظایف]] [[سیاسی]] است که کار اصلاحات و [[اندیشه]] به آن را به سرحد مهندسی اجتماعی میرساند<ref>اخوان کاظمی، «اصلاحات، رفورم و رفورماسیون»، مجله کتاب نقد، ش۱۶، ص۱۵۷.</ref>. مهندسی اجتماعی در قلمرو [[جامعهشناسی]] کاربردی، به اعمال نظریههای [[علمی]] در زمینههای خاص اجتماعی گفته میشود و در جامعهشناسی خرد به [[راحتی]] صورت پذیر است. برای مثال، [[رئیس]] کارگاهی از [[دانشمندان]] [[علوم اجتماعی]] میخواهد تا به [[نظم]] و ترتیب دادن به سازمانش بپردازند؛ به طوری که بازده ارتقا یابد، [[روابط انسانی]] بهتر شود و... در جامعهشناسی کلان کاربرد آن با موانع بسیاری روبهروست؛ زیرا در این زمینه، دستکاری همه عناصر به دلیل گستردگی آنها دشوار است<ref>باقر ساروخانی، درآمدی بر دایرة المعارف علوم اجتماعی، ج۲، ص۷۶۳.</ref>. | |||
# اصلاحات اجتماعی به معنای بهبودخواهی و سامانبخشی به وضع موجود به روش [[معتدل]] و تدریجی در [[زندگی سیاسی]]، اجتماعی و [[اقتصادی]]، ایجاد تغییرات سودمند به شیوه تکاملی و مسالمتگرا برای دستیابی به [[تعادل]] و رفع معایب، تصحیح خطاها و متوقفسازی سوءاستفادههای اجتماعی و سیاسی، دادن ساختارهای نو و نظامی بهتر و [[برنامهریزی]] شده از راه نقد اوضاع و یافتن روشهای خروج از تنگناها و [[نوآوری]] در اداره کارآمد [[جامعه]]، بهرهبرداری خردمندانه از منابع، کاربرد [[منظم]]، [[حمایت]] شده و هدفدار انرژیهای [[انسانی]]، به [[اختیار]] گرفتن عقلایی محیط طبیعی و [[اجتماعی]]، اتخاذ ساز و کارهای مشکل گشا و اقدام به حرکتهای رو به پیش در مهندسی اجتماعی بر اساس [[شایستهسالاری]]، [[کارآمدی]] و [[قانونگرایی]] همگام با ارتقای توان تطبیقپذیری [[نظام سیاسی]] با خواستها و اهداف جامع است<ref>محمدرضا دهشیری، «آسیبشناسی اصلاحات در ایران»، مجله کتاب نقد، ش۱۶، ص۱۰۷.</ref>. | |||
این تعریف، تعریفی کامل و مفصل از اصلاحات اجتماعی است و بر اساس آن، [[اصلاحات]] که اجتماعی جزئی از تغییرات اجتماعی به شمار میرود که هم [[دولت]] و هم [[مصلحان اجتماعی]] برای بهبودی وضع موجود در نظر داشته و درصدد [[اجرا]] و [[اعمال]] آن هستند؛ چراکه تغییرات اجتماعی، دگرگونیهای با برنامه و بدون برنامه را در بر میگیرد. ویگو در تعریف تغییرات اجتماعی با برنامه مینویسد: «[[تغییر]] اجتماعی با برنامه مربوط به تلاشهای عمدی، آگاهانه و گروهی [[کارگزاران]] تغییر برای بهبودی فعالیتهای [[نظام اجتماعی]] است»<ref>Steven Vago، Social Change، ۱۹۹۶، p.۲۴۷.</ref>. | |||
در تعریفی دیگر آمده است: | |||
تغییر اجتماعی [[برنامهریزی]] شده، تغییری است که عامل یا [[کارگزار]] تغییر (معطوف به علل خاصی) در [[هدف]] تغییر ایجاد کند و آن را در [[زمان]] TO تا Tn از وضع موجود به وضع مطلوب (از نظر خود) انتقال میدهد. [[شیوه]] این انتقال، استراتژیهای تغییر است و در این میان، محیط فیزیکی و نیز [[ارزشها]] و هنجارهای جامعه بر هدف و عامل و بر وضع موجود و موجود و مطلوب و نیز بر استراتژیهای تغییر اثر میگذارد. این تغییر، دفعی نیست، بلکه یک فرایند است و در طول زمان رخ میدهد و بنابراین، از زمان TO (شروع تغییر) تا Tn ([[رسیدن به وضع مطلوب]]) ادامه دارد<ref>محمدرضا جوادی یگانه و مهدی عباسی لاخانی، تغییرات اجتماعی برنامهریزی شده، ص۱۲.</ref>. | |||
بنابراین، تعریف ما از «اصلاحات اجتماعی» به طور کلی به معنای اقدامات یا تغییراتی است که کارگزار تغییر، در جهت اهدافی از پیش تعیین شده، با [[برنامهریزی]] و ساماندهی و بهبودی برنامههای پیشین به صورت قانونی و آرام و به دور از [[خشونت]] انجام میدهد.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۳۸.</ref> | |||
== اصلاحگری امام حسین == | |||
یکی از ابعاد اصلاحگری امام حسین{{ع}} مقابله با [[بدعتها]]، پیدایش [[اختلافات]] طبقاتی و دور شدن و [[انحراف]] از [[سنت نبوی]] بوده است. هنگامی که [[صحابه پیامبر]] {{صل}} و [[پیروان]] علی {{ع}} به این ناهنجاریهای [[اجتماعی]] لب به [[اعتراض]] میگشودند، به امر [[خلیفه]] [[شکنجه]] میشدند و یا [[نفی]] بلد و [[تبعید]] میگردیدند؛ چنانکه [[ابن مسعود]]، [[صحابه]] بزرگ [[پیامبر]] {{صل}} در پای [[منبر]] [[عثمان]] بر او اعتراض کرده و پاسخ عثمان این بود که او را از [[مسجد]] [[اخراج]] کنید و مأموران او را کشان کشان روی زمین کشیدند و پس از بیرون بردن از مسجد، آن قدر او را به زمین کوبیدند که استخوانهایش درهم [[شکست]]. خلیفه به این هم بسنده نکرد، بلکه [[فرمان]] داد [[حقوق]] وی را نیز قطع کنند و حتی [[عیادت]] از او را در بستر [[بیماری]] ممنوع کرد. | |||
[[عمار یاسر]] [[صحابه]] دیگر [[پیامبر]] نیز بارها نزد [[عثمان]] شتافت و به روش او بانگ [[اعتراض]] داشت. [[پند]] عمار این بود که [[بیتالمال]] را از دسترس اغنیا دور نگه دار و به شیوهای درست و عادلانه بپرداز و دست از تعصب قومی بردار و [[خانواده]] و [[منسوبان]] خویش را بر [[مردم]] مسلط مساز! عثمان این بار خود با عصایش بر عمار حمله کرد و ضرباتی چند بر صورتش نواخت. غلامانش نیز به [[پیروی]] از وی، [[صحابه پیامبر]] را کتک زدند. | |||
به | [[ابوذر]] نیز در برابر این نابسامانیها و کردارهای ناشایست تاب نیاورد و روزی فریاد برآورد: «ای عثمان! کارهای تازهای در پیش گرفتهای که ما با آن آشنایی نداریم. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[کردار]] تو نه در [[قرآن]] پیدا میشود نه در [[روایات]] پیامبر، به خدا سوگند! میبینم که [[نور]] [[حق]] خاموش میگردد، [[باطل]] زنده میشود و سودجویی رواج دارد. ای [[ثروتمندان]]! با [[فقرا]] [[همراهی]] کنید که [[خداوند]] فرمود: به آنان که طلا و نقرهها را [[انبار]] میکنند و در [[راه خدا]] [[انفاق]] نمینمایند، [[بشارت]] بده که با آهن گداخته [[پیشانی]]، پهلو و پشت شما را داغ میکنند. پردههای حریر آویزان ساختهاید، متکاهای دیبا تهیه کردهاید و به خوابیدن روی بسترهای نرم خو گرفتهاید، اما [[پیامبر خدا]] روی [[حصیر]] میخوابید. غذاهای رنگارنگ در [[اختیار]] شماست، ولی محمد {{صل}} از نان جوین [[سیر]] نمیگردید. | ||
اما ابوذر | ابوذر به [[شام]] [[تبعید]] شد، اما در شام کردارهایی از [[معاویه]] دید که کارهای عثمان در برابرش ناچیز مینمود. هنگامی که معاویه «قصر الخضراء» کاخ سبز را بر پا میداشت، ابوذر برایش پیغام فرستاد: ای معاویه! اگر این کاخ سبز را از بیتالمال ساختهای، به [[ملت]] [[خیانت]] ورزیدهای و اگر از [[اموال]] خود ساختهای، [[اسراف]] کردهای! این حق گویی، واکنش معاویه را برانگیخت و او را ناگزیر ساخت که برای عثمان گزارشهایی [[دروغین]] بفرستد. از اینرو، طبق [[فرمان]] [[خلیفه]]، او را بر شتری چموش و بدخو و بیروپوش نشاندند و مأموران [[سنگدلی]] بر وی گماشتند که شتر را با [[شتاب]] میراندند؛ آنگونه که چون به [[مدینه]] رسیدند گوشتهای رانهایش فرسوده و پیکرش کوبیده شد. | ||
به هر حال [[عثمان]] از تحقیر، [[تهدید]] و [[دشنام]] به این [[صحابه]] بزرگ [[رسول خدا]] کوتاهی نکرد، ولی هنگامی که از بستن دهان حقگویش [[ناامید]] شد، خواست تا با پرداخت دویست [[دینار]] به [[ابوذر]] وی را رام و خاموش سازد. | |||
اما ابوذر هشیارتر و پاکتر از آن بود که فریفته [[مال و منال]] [[دنیا]] شود و از این رو به فرستاده عثمان گفت: «آیا عثمان به همین اندازه که به من داده به [[مسلمانان]] دیگر هم داده است؟» نماینده عثمان پاسخ داد: «نه». ابوذر گفت: «پس من هم یکی از مسلمانانم، آنچه دیگران [[طاقت]] آن را دارند من هم طاقت آن را دارم! پولها را باز گردانید». | |||
عثمان چارهای جز [[تبعید]] ابوذر نیافت و [[گواهی]] [[پیامبر]] بر [[راستگویی]] و درستکاری ابوذر را که علی {{ع}} بر آن تأکید داشت، ناشنیده انگاشت. شگفت اینکه از [[ترس]] [[خلیفه]] جز علی {{ع}} و حسین {{ع}} و [[عمار]] و [[عقیل]]، هیچ [[مسلمانی]] به بدرقه این [[صحابی]] صادق و [[صالح]] نشتافت. آری، ابوذر به [[جرم]] [[اعتراض]] به کجرفتاریهای خلیفه به بیابان بیآب و علف [[ربذه]] تبعید شد و در آنجا تنها [[جان]] باخت<ref>جرج جرداق، الامام علی صوت العدالة الانسانیة، ج۵، ترجمه فارسی، ص۲۵۵-۲۷۵.</ref>. | |||
هنگامی که عثمان دستور داد [[عمار یاسر]] را به خاطر اعتراضهایش علیه اسرافکاریهای مزبور، کتک بزنند، [[عایشه]] بر وی فریاد زد: «که این موی و [[جامه]] و کفش پیامبر است که هنوز نفرسوده است، ولی شما سنتش را از میان بردهاید»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۸.</ref>. | |||
در این اوضاع و احوال، [[معاویه]] توانست با ترفند و [[سیاست]] [[بازی]]، هنگام مصاف با علی {{ع}} در طلیعه [[شکست]]، با افراشتن [[قرآن]] به نوک نیزهها [[مردم]] را بفریبد و ماجرای [[حکمیت]] را [[تحمیل]] کند و [[قرآن ناطق]] را از مردم بگیرد و با به [[شهادت]] رساندن عمار یاسر و [[مؤمنان]] دیگر، باز هم در حفظ قدرت خویش [[پیروز]] و کامیاب باشد. ماجرای حمل و [[نهروان]] در هر صورت، برخاسته از این [[ستیز]] است. | |||
همچنین با تداوم بخشیدن به [[سیاست]] [[تهدید]] و تطمیع [[مردم]] در دوران [[امام حسن]] {{ع}} توانست از [[وحدت]] و [[پیروزی]] [[لشکر]] آن حضرت پیشگیری کند و با [[تحمیل]] قرارداد صلح، نتیجه را به سود خود [[تغییر]] دهد. نفوذ در میان نیروهای [[وفادار]] به [[امام]] و [[توطئه]] برای از میان بردن آن حضرت، که متأسفانه کارساز هم واقع گردید، غرور و گردنفرازی و نخوتی را در پی داشت که [[جاودانگی]] [[حکومت اموی]] را در ذهنش ترسیم میساخت؛ لذا با موروثی کردن [[سلطنت]] در [[خاندان]] خویش و [[بیعت گرفتن]] از مردم برای [[یزید]]، آشکارا بدعتی دیگر نهاد و دگر بار سر از [[سنت]] برتافت. | |||
و | اینک که برخی [[صحابه پیامبر]] از میان [[امت]] رخت بر بسته و به دیار باقی شتافتهاند و نه تنها علی و حسن به [[شهادت]] رسیدهاند، بلکه [[عمار یاسر]] و [[ابوذر]] و [[حجر بن عدی]] و [[صعصعة بن صوحان]] نیز به ایشان پیوستهاند و دیری نمیپاید که [[مقداد]] و [[رشید هجری]] نیز دستگیر و مصلوب میشوند. حسین {{ع}} به عنوان [[فرزند پیامبر]] و [[وارث]] او، در برابر [[ارتجاع]]، [[فساد]]، [[بدعت]] [[ستمگری]] و منکری که [[جامعه اسلامی]] را در برگرفته بود، چه واکنشی باید نشان دهد؟ | ||
== | اکنون که به جای [[خانه]] ساده [[پیامبر]] و [[مسجد]] [[مدینه]]، کاخ سبز [[معاویه]] و قصرهای [[کوفه]] و [[شام]] [[خودنمایی]] میکند و به جای محمد {{صل}} و علی {{ع}}، [[شرک]] پیشهگان [[منافق]]، حکمروایی میکنند و بدتر از آن، [[جوان]] [[جاهل]] و شرابخوار و عیاشی که جز به شرابخواری و میمون [[بازی]] و [[قماربازی]] و سگبازی و لودگی و [[شهوترانی]] به چیزی نمیاندیشد، به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] بر [[کرسی]] سلطنت مینشیند و به [[زور]] میخواهد از بزرگان [[قوم]] حتی [[فرزندان پیامبر]] [[بیعت]] بگیرد. | ||
این جاست که حسین {{ع}} به عنوان [[مصلح اجتماعی]] و احیاگر سنت فراموش شده پیامبر {{صل}} وارد [[مبارزه]] میشود و صریحاً بیان میکند: {{متن حدیث|إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي}}؛ «همانا من برای [[اصلاح امت]] جدم و از بین بردن [[انحرافها]] و [[بدعتها]] و ناهنجاریهای [[اجتماعی]] دست به [[قیام]] زدم». | |||
و همچنین در نامهای به سران [[قبایل]] [[بصره]] مینویسد: {{متن حدیث|وَقَد بَعَثتُ رسولي إلَيكُم بِهذا الكِتابِ، وَأنَا أدْعُوكُم إِلى كِتابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ {{صل}}، فإنَّ السُّنَّة قَدْ أُميْتَت، وإنَّ البِدعَةَ قَد أُحيِيتْ، وَإنْ تَسمَعوا قَولي، وَتُطيعوا أَمري، أَهدِكُم سبيلَ الرَّشادِ}}<ref>«اینک پیک خود را با این نامه به سوی شما میفرستم. شما را به کتاب و سنت پیامبر دعوت میکنم؛ زیرا در شرایطی قرار گرفتهایم که سنت پیامبر به کلی از بین رفته و بدعتها زنده شده است. اگر سخن مرا بشنوید و امر مرا اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت خواهیم کرد» فرهنگ جامع سخنان امام حسین {{ع}}، ص۳۵۶.</ref>.<ref>[[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰]]، ص ۶۶.</ref> | |||
== بدعتستیزی == | |||
{{اصلی|مبارزه با بدعتها}} | |||
یکی از اصول بنیادی در [[سیره سیاسی]] پیشوایان معصوم، تکیه ایشان بر واقعیتها و حقایق و دوری جستن از [[خرافات]] و امور بیاساس بود. خرافهپرستی که از بینشهای [[سست]] سرچشمه میگیرد، ممکن است از انگیزههای [[سوء]] یا [[نادانی]] و [[جهالت]] باشد و در هر حال، پیامد آن برای [[جامعه بشری]] منفی و زیانبار است. از اینرو [[پیشوایان معصوم]] [[وظیفه]] خود میدانستند که برای [[حفظ]] کیان [[دین]] و [[جامعه اسلامی]] با این پدیده موهوم [[مبارزه]] کنند تا دین در اثر خرافهگرایی دستخوش انواع [[بدعتها]] نشود و اندیشههای [[باطل]]، بستری برای [[نوآوری در دین]] به وجود نیاورند. یکی از مهمترین [[اهداف]] [[مکتب اسلام]] که در سرزمین [[حجاز]] و در میان اقوام [[جاهلیت]] نازل شد، [[مبارزه با خرافات]] و امور [[بیهوده]] از جمله [[بتپرستی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} نه تنها با امور بیهودهای که در تضاد با تعالیم وحیانی [[اسلام]] قرار داشتند مبارزه کرد، بلکه حتی با [[افکار]] و [[عقاید]] نادرستی که به ظاهر او را [[تأیید]] میکردند نیز به مقابله برخاست و کوشید [[مردم]] را بهگونهای [[تربیت]] کند که همواره پیرو [[دلیل]] و منطق باشند و از خرافهگرایی [[تبعیت]] نکنند. | |||
[[امامان معصوم]] {{عم}} به [[تأسی]] از [[سیره رسول خدا]] {{صل}} همواره پاسدار [[حق]] و [[حقیقت]] بودند و با امور بیپایه و [[خرافی]] به [[مبارزه]] برمیخاستند. در برابر [[بدعتها]] و تصورات نادرست موضعگیری کرده و همواره مراقب بودند تا [[جامعه اسلامی]] با گرفتار شدن به تصورات غلط و اوهام، به [[بیراهه]] نرود<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۸۸.</ref>. | |||
== خرافهزدایی == | |||
{{اصلی|مبارزه با خرافه}} | |||
[[اسلام]]، [[دین]] [[آگاهی]] و [[معرفت]] است و واقعگرایی در ذات آن نهفته است. از این رو، نمیتواند با اوهام و [[خرافات]] هماهنگ باشد یا در برابر آن [[سکوت]] کند، بلکه اصولاً این [[مکتب]]، [[مبارزه]] با [[افکار]] [[خرافی]] و [[باطل]] را در رأس کار خود قرار میدهد. بر این اساس، [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، آگاهی دادن به [[مردم]] و جذب آنان به سوی واقعیتها را در دستور کار خویش قرار داده بود<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]]، ص ۶۹.</ref>. [[رسول]] گرامی در [[زندگی]] پربرکت خود به پاکسازی [[اندیشههای خرافی]] پرداخت. البته [[مبارزه]] جدی و پیوسته آن حضرت، به عصر بعثت بازمی گردد. این [[پیکار]] در قالبهای گوناگونی بود مانند: [[رشد]] [[حیات]] [[فکری]] ـ [[عقلانی]] [[جامعه]]؛ برخورد عملی با خرافه؛ [[دعوت]] به [[خردورزی]] و اعلام [[برادری]] و [[برابری]] انسانها<ref>[[فتحیه فتاحیزاده|فتاحیزاده، فتحیه]]، [[پیامبر اعظم و خرافهزدایی (کتاب)|پیامبر اعظم و خرافهزدایی]]، ص ۵۳ ـ ۵۷.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100821.jpg|22px]] [[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰''']] | # [[پرونده:1100821.jpg|22px]] [[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰''']] | ||
# [[پرونده:136812498.jpg|22px]] [[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور''']] | |||
# [[پرونده:1379754.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|'''مروارید نبوت''']] | |||
# [[پرونده:13681440.jpg|22px]] [[فتحیه فتاحیزاده|فتاحیزاده، فتحیه]]، [[پیامبر اعظم و خرافهزدایی (کتاب)|'''پیامبر اعظم و خرافهزدایی''']] | |||
# [[پرونده:IM010602.jpg|22px]] [[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|'''اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۵۳: | خط ۷۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:قیام امام حسین]] | ||
[[رده: | [[رده:اصلاح]] |