←فرزندان فاطمه
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[جابر بن عبدالله انصاری]] میگوید: | [[جابر بن عبدالله انصاری]] میگوید: | ||
از پیامبر در مورد چگونگی [[ولادت علی]]{{ع}} پرسیدم. فرمود: جابر! از [[بهترین]] مولودی پرسیدی که بعد از من، بر [[سنت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} به دنیا آمد. همانا [[خداوند بزرگ]] من و علی را از [[نور]] واحد آفرید<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۵.</ref>. | از پیامبر در مورد چگونگی [[ولادت علی]]{{ع}} پرسیدم. فرمود: جابر! از [[بهترین]] مولودی پرسیدی که بعد از من، بر [[سنت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} به دنیا آمد. همانا [[خداوند بزرگ]] من و علی را از [[نور]] واحد آفرید<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۵.</ref>. | ||
==شنیدن صدای [[ملکوتی]]== | |||
کعبه از این مولود به خود میبالید؛ زیرا میدانست روزی فرزند کعبه [[بتها]] را از او دور و [[خداپرستان]] را به او رهنمون خواهد ساخت. فاطمه بنت اسد میگوید: | |||
وقتی خواستم از کعبه خارج شوم، گویندهای به من گفت: [[فاطمه]]! نام فرزندت را علی{{ع}} بگذار که [[خداوند]] علی [[اعلی]] است. من نام او را از نام خودم بر گرفتم و او را به [[آداب]] خودم [[ادب]] نمودم. او را دانا کردم به پیچیدگیهای علومم. او کسی است که بتها را در خانه من میشکند و بالای خانه من [[اذان]] میگوید و مرا [[تمجید]] میکند. خوشا به حال [[دوستان]] و [[پیروان]] او و وای به حال [[دشمنان]] او<ref>علل الشرایع، ص۱۳۰؛ امالی، ص۷۰۶؛ بشارة المصطفی، ص۷.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۶.</ref>. | |||
==فاطمه از [[فضیلت]] خود میگوید== | |||
فاطمه، اولین و آخرین [[مادری]] است که نوزادش در کعبه به دنیا آمد. او برای به دنیا آوردن فرزندش، داخل بهترین مکان شد. به [[دستور خدا]]، [[دیوار کعبه]] شکافته شد و فاطمه به درون کعبه رفت و سه شبانه روز در آنجا ماند. بر او چه گذشت؟ غذایش از کجا تأمین میشد؟ دایه او چه کسی بود؟ فقط [[خدا]] میداند. فقط میتوان گفت که همان میزبان [[کریم]] که [[فاطمه]] را [[دعوت]] نمود، [[غذا]] و دیگر نیازمندیهای او را فراهم کرد و [[کارگزاران]] [[الهی]] از این [[مادر]] و فرزند [[پذیرایی]] کردند. | |||
[[ابوطالب]] در بیرون [[کعبه]]، [[منتظر]] بود تا [[خورشید]] کعبه از درون آن طلوع کند. بعد از سه [[روز]]، فاطمه از کعبه خارج شد. ابوطالب به استقبال فاطمه و نوزادش رفت. وقتی چشم فاطمه به ابوطالب افتاد، گفت: | |||
من بر [[زنان]] پیش از خودم [[برتری]] یافتم؛ زیرا [[آسیه]] دختر مزاحم، پنهانی خدا را در مکانی ([[خانه]] [[فرعون]]) [[پرستش]] میکرد که [[خداوند]] [[دوست]] نداشت در آن مکان [[عبادت]] شود؛ جز در حال [[اضطرار]] و [[مریم دختر عمران]] موقع ولادت نوزادش، [[نخل]] خشک را جنباند تا خرمای رسیده آن را تناول نمود؛ اما من داخل [[خانه خدا]] شدم و از میوهها و غذاهای بهشتی استفاده کردم<ref>امالی صدوق، ص۱۳۲؛ کشفالغمه، ج۱، ص۶۰، بحارالانوار، ج۳۵، ص۸؛ زندگانی فاطمه بنت اسد، ص۶۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۶.</ref>. | |||
==[[فرزندان فاطمه]]== | ==[[فرزندان فاطمه]]== |