حضرت فاطمه بنت اسد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۰: خط ۳۰:
من و علی{{ع}} نوری بودیم در پیشانی [[حضرت آدم]]{{ع}} و از صلب‌های [[پاک]]، به رحم‌های پاک انتقال یافتیم تا این که در صلب [[عبدالمطلب]] قرار گرفتیم. آن [[نور]] دو قسمت شد: یک قسمت آن در وجود عبدالله و قسمت دیگر آن در وجود [[ابوطالب]] جای گرفت. من از عبدالله و علی{{ع}} از ابوطالب خارج شدیم<ref>دلائل الامامه، ص۵۹؛ بحارالانوار، ج۱۵، ص۷.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۴.</ref>.
من و علی{{ع}} نوری بودیم در پیشانی [[حضرت آدم]]{{ع}} و از صلب‌های [[پاک]]، به رحم‌های پاک انتقال یافتیم تا این که در صلب [[عبدالمطلب]] قرار گرفتیم. آن [[نور]] دو قسمت شد: یک قسمت آن در وجود عبدالله و قسمت دیگر آن در وجود [[ابوطالب]] جای گرفت. من از عبدالله و علی{{ع}} از ابوطالب خارج شدیم<ref>دلائل الامامه، ص۵۹؛ بحارالانوار، ج۱۵، ص۷.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۴.</ref>.


==ولادت فرزند در درون کعبه==
==وضع حمل در کعبه==
{{اصلی|مولود کعبه}}
از ویژگی‌های [[فاطمه بنت اسد]] که برای هیچ کس حاصل نشد، اینکه دیوار [[خانه خدا]] برای او شکافته شد و فرزند برومندش را در آنجا به [[دنیا]] آورد و این یک [[حقیقت]] و واقعیتی است که [[شیعه]] و [[سنی]] درباره آن نوشته‌اند<ref>الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از مترجمان)، ج۱۱، ص۴۴؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۸۳. حاکم این گونه نقل کرده: به تحقیق که از اخبار متواتر است که فاطمه، دختر اسد، امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب را در دل کعبه به دنیا آورد.</ref>.
 
[[گنجی شافعی]] ماجرای [[تولد]] [[حضرت]] را در داخل [[کعبه]] یادآور شده است و در ادامه می‌افزاید، او گفت: [[امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} در [[مکه]] داخل [[بیت الله الحرام]] به دنیا آمد و پیش از او و بعد از او نوزادی در بیت الله الحرام به دنیا نیامد و این کار برای [[بزرگداشت]] و [[احترام]] به [[مقام]] او در بزرگی و [[شرافت]] است<ref>الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از مترجمان)، ج۱۱، ص۴۴.</ref>.
 
[[حاکم نیشابوری]] و گروهی دیگر گفته‌اند [[اخبار متواتر]] است که [[فاطمه بنت اسد]]، [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} را در درون [[خانه کعبه]] به [[دنیا]] آورد.... شماری از [[دانشمندان]] و مورخان تصریح کرده‌اند احدی غیر از او در خانه کعبه متولد نشده است<ref>سیرت جاودانه، سپهری، ج۱، ص۲۳۵؛ همچنین بنگرید: المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۸۳؛ الفصول المهمه، سید شرف الدین، ص۱۲؛ المناقب، ابن مغازلی، ص۷؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۳۱؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۱، ص۱۳۹؛ تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی، ص۱۰؛ الغدیر، علامه امینی، ج۶، ص۲۲ - ۴۸؛ کنز الفوائد، کراجکی، ج۱، ص۲۵۳ - ۲۵۶.</ref>.
 
مؤرخان، ماجرای [[ولادت امام علی]]{{ع}} را که در [[مکه]] و بنا به مشهورترین [[روایات]]، در [[روز جمعه]] سیزدهم [[ماه رجب]] اتفاق افتاد، چنین [[نقل]] کرده‌اند: فاطمه بنت اسد برای [[طواف]] خانه کعبه از [[خانه]] بیرون رفت و در حال طواف خانه بود که او را درد زایمان گرفت و آثار وضع حمل بر وی ظاهر شد (البته در برخی از منابع چنین آمده که چون وی را در خانه درد زایمان گرفت، به سوی [[خانه خدا]] روی آورد تا از [[قاضی]] الحاجات درخواست کمک کند که این درد برای او آسان گردد؛ با توجه به [[شخصیت فاطمه]] این به واقع نزدیک‌تر است)، پس سر به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: "ای قیّوم [[بی‌نیاز]] و ای [[خداوند]] چاره ساز! ای [[پناه]] [[بیچارگان]] و ای فریاد رس [[درماندگان]]! مرا در [[بیت الله]] [[راه]] ده و در ظلّ [[حمایت]] خود پناه ده". باب [[رحمت]] به روی او گشوده شد و از گره گشای هستی آنچه خواست به [[اجابت]] رسید. [[عباس بن عبدالمطلب]] که خود ناظر این ماجرا بود می‌گوید: "ما به همراه عده زیادی نزد خانه کعبه نشسته بودیم و با یکدیگر گفت و گو می‌کردیم که [[فاطمه بنت اسد]] پیدا شد و طولی نکشید که از دیدگان ما ناپدید گشت. به هر صورت به درون [[کعبه]] وارد شد". [[فاطمه]] می‌گوید: بعد از چند [[روز]]، آن [[حضرت]] را بیرون آوردم و چون به [[خانه]] رسیدم، [[ابوطالب]] بسیار [[شادی]] کرد و چون خبر [[ولادت امام علی]]{{ع}} و باقی حالات دیگر به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسید آن حضرت متبسّم شده، فرمود: "این مولود، [[مظهر]] العجایب و مظهر الغرایب خواهد بود؛ چون مرا ببیند، [[چشم]] بگشاید و چون لعاب دهن من تناول کند، شیر بنوشد". پس حضرت او را‌ طلبید و روی [[اطهر]] خود بر روی او مالید و سپس آن [[سرور]] با [[حضرت علی]] سخنانی گفت<ref>آثار احمدی، استر آبادی، ص۷۵ و ۴۶۶.</ref>.
 
[[عباس بن عبدالمطلب]] می‌گوید: بعد از آنکه فاطمه پس از سه روز از همان جایی که به کعبه وارد شده بود، خارج شد، در حالی که [[علی]]{{ع}} نیز در آغوشش بود، به [[مردم]] گفت: "ای مردم! به [[راستی]] [[خداوند متعال]] از میان بندگانش مرا برگزید و نسبت به برگزیدگان پیشین [[برتری]] بخشید. [[خداوند]] [[آسیه]] دختر مزاحم ([[همسر فرعون]]) را برگزید چرا که وی مخفیانه خداوند را در جایی [[عبادت]] می‌کرد که به جز در حال [[اضطرار]]، چنان عبادتی پذیرفته نمی‌شود، [[مریم دختر عمران]] را [[انتخاب]] کرد، چرا که [[ولادت حضرت عیسی]]{{ع}} را برای او آسان کرد و درخت خرمای خشکیده را با تکان دادن سبز کرد و خرمای تازه از آن می‌افتاد و او می‌خورد و این در حالی است که خداوند مرا بر آن دو و نیز سایر [[زنان]] عالم برتری بخشید و برگزیده‌تر ساخت، چرا که من فرزندم را داخل [[بیت]] [[عتیق]] و [[خانه کعبه]] به [[دنیا]] آوردم و در آنجا سه روز ماندم و از میوه‌های بهشتی و برگ‌های آن استفاده می‌کردم. هنگامی که خواستم از آنجا بیرون بیایم، ندایی شنیدم که می‌گفت: ای فاطمه، نام این طفل را [[علی]] بگذار که من علی اعلا و بلند مرتبه هستم. من این [[کودک]] را از [[قدرت]] و [[عزت]] و [[عدل و داد]] آفریدم و نام او را از نام خود برگرفته و او اول فردی است که بر بام [[خانه]] من [[اذان]] می‌گوید و [[بت‌ها]] را می‌شکند و آنها را به رو بر [[زمین]] می‌اندازد و کلمه [[توحید]] را برافراشته می‌کند و او بعد از [[حبیب]] و [[پیامبر]] و [[برگزیده]] از میان آفریده‌های من، [[محمد]]{{صل}} [[رسول]] من، [[امام]] و [[وصی]] اوست. خوشا به حال کسی که او را [[دوست]] داشته باشد و وای به حال کسی که از او [[نافرمانی]] و بر علیه او [[قیام]] کند و [[حقوق]] او را نادیده بگیرد"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۷۰۸ - ۷۰۷.</ref>.
 
در این زمینه از [[یزید]] بن قعنب [[روایت]] شده به همراه [[عباس بن عبدالمطلب]] و افراد دیگری روبه‌روی [[خانه خدا]] نشسته بودیم. [[فاطمه]] در حالی که نُه ماه از حملش می‌گذشت و درد حمل او را فراگرفته بود، نمایان شد. [[دست]] به [[دعا]] گشود و با ابراز [[اعتقاد]] به [[یگانگی خدا]] [[دعا]] کرد تا [[خدا]] وضع حمل او را بر او آسان گرداند. آنگاه دیدیم دیوار خانه شکافت، [[فاطمه]] داخل شد و سپس دیوار به حال اول بازگشت. ما نیز خواستیم برای ما هم چنین شود اما نشد، فهمیدیم این امر خدایی است. روز چهارم [[فاطمه]] از خانه خارج شد، در حالی که [[علی]]{{ع}} در آغوش او بود. او بر [[زنان]] عالم [[برتری]] یافته و در [[خانه خدا]] از روزی‌های خاص بهره برده بود. هنگام [[خروج]] صدایی بر گوش او خواند که این مولود را [[علی]] نام‌گذار که او بلندمرتبه است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج٢، ص ۶۰۱-۶۰۳.</ref>. ایشان پس از [[خدیجه]]{{س}} دومین زنی است که [[اسلام]] آورد و نخستین زنی است که به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۸۹؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۷۴۸. </ref>
 
[[فتال نیشابوری]] خبری را به صورت کوتاه از [[علی بن الحسین]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که ایشان فرمود: "فاطمه بنت اسد هنگامی که مشغول [[طواف]] کعبه بود، به درد زایمان [[مبتلا]] شد. پس داخل کعبه شد و [[امیرالمؤمنین]] را در آن به [[دنیا]] آورد"<ref>روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۰۰؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. و در روایتی از [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آمده است: "پس علی{{ع}} در کعبه متولد شد، در حالی که [[پاک]] و [[پاکیزه]] و بدون [[آلودگی]] بود. او [[ختنه]] شده به دنیا آمد و نافش هم بریده شده بود و صورتش همانند [[خورشید]] می‌درخشید. سپس [[ابوطالب]] او را علی نامید و [[پیامبر]]{{صل}} او را به سوی [[خانه]] آورد"<ref>الفصول المهمة، سید شرف الدین، ص۱۴؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
 
اما [[کینه]] [[دشمنان]] علی{{ع}} موجب شد تا در این [[فضیلت]] هم برای او رقیب تراشی کنند و با نادیده گرفتن [[نقل]] مؤرخان و [[راویان]] [[احادیث متواتر]]، با بی‌پروایی تمام ضمن [[ثبت]] این فضیلت برای دیگری، در اختصاص آن به علی{{ع}} [[تردید]] کنند. مثلا نقل شده، [[حکیم بن حزام]] در درون [[خانه کعبه]] به [[دنیا]] آمد. این فضیلت را برای غیر او سراغ نداریم! و آنچه درباره علی [[روایت]] شده که در درون [[کعبه]] به دنیا آمد، [[ضعیف]] است<ref>السیرة الحلبیة، حلبی، ج۱، ص۱۳۹؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۴۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۳۴۹.</ref>.
 
[[ابن ابی الحدید]] هم می‌گوید: بسیاری از [[علمای شیعه]] [[گمان]] می‌برند که [[علی]] در [[کعبه]] زاده شد، امّا [[محدثان]] این نظر را قبول ندارند و گمان می‌کنند که [[حکیم بن حزام]] در کعبه به [[دنیا]] آمد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۴؛ سیرت جاودانه، سپهری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. [[حلبی]] و [[دیار بکری]] کوشیده‌اند با این احتمال که هر دو در کعبه زاده شده باشند، بین دو گروه، [[صلح]] برقرار کنند!<ref>تاریخ الخمیس، دیار بکری، ج۱، ص۲۷۹؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۱، ص۱۲۹.</ref>
 
با توجه به آنچه از مؤرخان و محدثان [[نقل]] شد، چگونه چنین جمعی، پذیرفتنی است؟ مگر نه این است که [[حاکم نیشابوری]] به [[تواتر]] این خبر، تصریح کرده است؟ در حالی که اصولاً درباره صحّت [[سند]] مربوط به [[تولد]] حکیم بن حزام در کعبه تردید هست تا چه رسد که [[متواتر]] باشد؟ [[ثبت]] این [[فضیلت]] برای حکیم بن حزام بدین خاطر بود که زبیریان به او علاقه‌مند بودند، زیرا او پسر عموی [[زبیر]] و [[فرزندان]] اوست و [[نسب]] او [[حکیم بن حزام بن خویلد بن اسد بن عبدالعزی]] است؛ چنان که نسبت زبیریان هم به [[اسد بن عبدالعزی]] می‌رسد. [[حکیم]] در سال [[فتح مکه]] [[ایمان]] آورد و از کسانی است که [[رسول خدا]]{{صل}} با پرداخت [[غنایم]] [[حنین]]، [[دل]] او را به دست آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۲۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۳۴۹.</ref>. او در [[زمان]] رسول خدا{{صل}} طعام‌ها را [[احتکار]] می‌کرد<ref>وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی کتاب التجاره، ص۳۱۶.</ref>. طبق نقل [[مامقانی]] از [[طبری]]، حکیم شدیداً طرفدار [[عثمان]] بود و از علی{{ع}} دوری جست و در هیچ یک از [[جنگ‌ها]] با آن [[حضرت]] [[همراهی]] نکرد<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۳۸۷.</ref>. بنابراین طبیعی است که [[مصعب بن عبدالله]] و [[زبیر بن بکار]] که بی‌تردید از هواداران زبیر بودند، برخلاف [[اخبار متواتر]] و تصریح مؤرخان و محدثان بر [[ولادت علی]]{{ع}} در درون کعبه و اینکه احدی قبل و بعد از او در آنجا زاده نشده، [[روایت]] کنند که جز [[حکیم بن حزام]] کسی در درون [[کعبه]] به [[دنیا]] نیامده است!<ref>سیرت جاودانه، محمد سپهری، ج۱، ص۲۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹۳-۵۰۱؛ [[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص ۱۲۲؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۴؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۰۱-۶۰۳.</ref>
 
===ولادت فرزند در درون کعبه===
[[انتظار]] فاطمه بنت اسد به پایان رسید و درد زایمان او را فراگرفت. از [[خانه]] خارج شد و به سوی [[کعبه]] رفت. [[یزید بن قعنب]] می‌گوید:
[[انتظار]] فاطمه بنت اسد به پایان رسید و درد زایمان او را فراگرفت. از [[خانه]] خارج شد و به سوی [[کعبه]] رفت. [[یزید بن قعنب]] می‌گوید:
من و [[عباس بن عبدالمطلب]] و عده‌ای از [[قریش]] در کنار کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد آمد؛ در حالی که آثار وضع حمل در او ظاهر بود. فاطمه دست‌ها را به سوی [[آسمان]] بلند کرده و عرضه داشت: «پروردگارا، من به تو و [[پیغمبران]] و همه کتاب‌هایی که از نزد تو نازل شده، [[ایمان]] دارم و [[کلام]] جدم [[ابراهیم خلیل]] را که بناکننده بیت‌الحرام بود، [[تصدیق]] می‌کنم. به [[حق]] این خانه و بناکننده آن و این مولود که در شکم من است و با من سخن می‌گوید و با سخنان او انس پیدا کرده‌ام و من [[یقین]] دارم که او یکی از [[آیات]] و حجت‌های توست، این زایمان را بر من آسان کن». دیدیم دیوار [[خانه کعبه]] شکافته شد. فاطمه داخل خانه گردید و دیوار به هم چسبید. [[کلیددار]] [[خانه خدا]] آمد، خواست در خانه را باز کند، نتوانست. دانستیم که [[معجزه]] خداست. فاطمه سه [[روز]] در درون [[خانه]] بود. این ماجرا بین [[مردم]] [[مکه]] معروف و مشهور شده بود<ref>علل الشرایع، ص۱۲۹؛ فصول المهمه، ص۳۰؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۱؛ اعلام‌الوری، ص۱۵۳.</ref>.
من و [[عباس بن عبدالمطلب]] و عده‌ای از [[قریش]] در کنار کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد آمد؛ در حالی که آثار وضع حمل در او ظاهر بود. فاطمه دست‌ها را به سوی [[آسمان]] بلند کرده و عرضه داشت: «پروردگارا، من به تو و [[پیغمبران]] و همه کتاب‌هایی که از نزد تو نازل شده، [[ایمان]] دارم و [[کلام]] جدم [[ابراهیم خلیل]] را که بناکننده بیت‌الحرام بود، [[تصدیق]] می‌کنم. به [[حق]] این خانه و بناکننده آن و این مولود که در شکم من است و با من سخن می‌گوید و با سخنان او انس پیدا کرده‌ام و من [[یقین]] دارم که او یکی از [[آیات]] و حجت‌های توست، این زایمان را بر من آسان کن». دیدیم دیوار [[خانه کعبه]] شکافته شد. فاطمه داخل خانه گردید و دیوار به هم چسبید. [[کلیددار]] [[خانه خدا]] آمد، خواست در خانه را باز کند، نتوانست. دانستیم که [[معجزه]] خداست. فاطمه سه [[روز]] در درون [[خانه]] بود. این ماجرا بین [[مردم]] [[مکه]] معروف و مشهور شده بود<ref>علل الشرایع، ص۱۲۹؛ فصول المهمه، ص۳۰؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۱؛ اعلام‌الوری، ص۱۵۳.</ref>.
۲۱۷٬۶۲۶

ویرایش