دیدگاه دانشمندان مکتب اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۰
، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخهای دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخها و دیدگاههای متفرقه ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ | ||
| تصویر = 13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | | تصویر = 13681078.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | ||
::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"[[ابن خلدون]]" تنها کسی است که -در مقدمه کتاب [[تاریخ]] خود- [[احادیث]] مربوط به [[امام زمان]] {{ع}} را با [[حدیث]] مجعول {{عربی|لا مهدی إلاّ عیسی بن مریم}} مورد ایراد قرار میدهد. چون در عصر "[[ابن خلدون]]" نظر به شرایط خاصی که در [[جهان]] [[اسلام]] پیشآمده و تب مهدیپرستی بالا گرفته بود، افراد فرصتطلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان "[[مهدی موعود]]" استفاده میکردند، لذا [[ابن خلدون]] به خاطر سوءاستفاده از این [[حقیقت]]، به خود [[عقیده]] نیز بیاعتقاد شده و در صحت [[احادیث]] [[شبهه]] کرده است. "[[ابن خلدون]]"، فصلی از کتاب خود -بالغ بر بیست صفحه- را به بحث درباره [[مهدویت]] و [[انتظار]] [[منجی موعود]]، اختصاص داده و به [[نقل]] و نقد [[احادیث]] سی و ششگانهای که بزرگان [[علم]] و [[حدیث]]، آنها را درباره [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یادآور شدهاند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل مینویسد: "آنچه در میان عموم [[مسلمانان]] به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در [[آخرالزمان]]، مردی از [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، [[ظهور]] کند و [[دین]] را تأیید بخشد و [[عدل و داد]] را آشکار سازد و او را [[مهدی]] مینامند". در پاسخ [[ابن خلدون]] گفتهاند: اوّلا: تعداد [[احادیث]]، منحصر به این سی و شش [[حدیث]] نیست که او در کتاب خود آورده است. ثانیا: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل تسنن]]، [[احادیث]] [[مهدی]] را [[متواتر]] دانستهاند. ثالثا: سوءاستفاده از یک [[حقیقت]]، [[دلیل]] بر [[باطل]] بودن آن [[حقیقت]] نمیشود، بلکه خود این موضوع، [[دلیل]] بر اصالت [[مهدویت]] است. اگر چیزی اصالت نداشته باشد، هرگز تقلّبی آن یافت نمیشود<ref>آخرین امید، داود الهامى، ص ۱۹۹</ref>. بسیاری گفتهاند انگیزه [[مخالفت]] "[[ابن خلدون]]" با این [[احادیث]]، تعصّبهای خاص مذهبی و پارهای از مصلحتاندیشیهای بیدلیل است. البته برخی گفتهاند: تحلیل [[سیاسی]] از مقدمه او گویای این است که [[انکار]] او جنبه [[سیاسی]] دارد، زیرا در برابر فاطمیین که [[ادّعای مهدویت]] کرده بودند، او هم [[انکار]] [[مهدویت]] کرد. اما بزرگان و [[دانشمندان]] [[اسلام]]، گفتار او را ردّ کردهاند، بهویژه "ابن [[عبد]] المؤمن" که کتاب ویژهای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است<ref>آخرین امید، الهامى، ص ۲۲۹</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۰.</ref>. | ::::::«"[[ابن خلدون]]" تنها کسی است که -در مقدمه کتاب [[تاریخ]] خود- [[احادیث]] مربوط به [[امام زمان]] {{ع}} را با [[حدیث]] مجعول {{عربی|لا مهدی إلاّ عیسی بن مریم}} مورد ایراد قرار میدهد. چون در عصر "[[ابن خلدون]]" نظر به شرایط خاصی که در [[جهان]] [[اسلام]] پیشآمده و تب مهدیپرستی بالا گرفته بود، افراد فرصتطلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان "[[مهدی موعود]]" استفاده میکردند، لذا [[ابن خلدون]] به خاطر سوءاستفاده از این [[حقیقت]]، به خود [[عقیده]] نیز بیاعتقاد شده و در صحت [[احادیث]] [[شبهه]] کرده است. "[[ابن خلدون]]"، فصلی از کتاب خود -بالغ بر بیست صفحه- را به بحث درباره [[مهدویت]] و [[انتظار]] [[منجی موعود]]، اختصاص داده و به [[نقل]] و نقد [[احادیث]] سی و ششگانهای که بزرگان [[علم]] و [[حدیث]]، آنها را درباره [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یادآور شدهاند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل مینویسد: "آنچه در میان عموم [[مسلمانان]] به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در [[آخرالزمان]]، مردی از [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، [[ظهور]] کند و [[دین]] را تأیید بخشد و [[عدل و داد]] را آشکار سازد و او را [[مهدی]] مینامند". در پاسخ [[ابن خلدون]] گفتهاند: اوّلا: تعداد [[احادیث]]، منحصر به این سی و شش [[حدیث]] نیست که او در کتاب خود آورده است. ثانیا: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل تسنن]]، [[احادیث]] [[مهدی]] را [[متواتر]] دانستهاند. ثالثا: سوءاستفاده از یک [[حقیقت]]، [[دلیل]] بر [[باطل]] بودن آن [[حقیقت]] نمیشود، بلکه خود این موضوع، [[دلیل]] بر اصالت [[مهدویت]] است. اگر چیزی اصالت نداشته باشد، هرگز تقلّبی آن یافت نمیشود<ref>آخرین امید، داود الهامى، ص ۱۹۹</ref>. بسیاری گفتهاند انگیزه [[مخالفت]] "[[ابن خلدون]]" با این [[احادیث]]، تعصّبهای خاص مذهبی و پارهای از مصلحتاندیشیهای بیدلیل است. البته برخی گفتهاند: تحلیل [[سیاسی]] از مقدمه او گویای این است که [[انکار]] او جنبه [[سیاسی]] دارد، زیرا در برابر فاطمیین که [[ادّعای مهدویت]] کرده بودند، او هم [[انکار]] [[مهدویت]] کرد. اما بزرگان و [[دانشمندان]] [[اسلام]]، گفتار او را ردّ کردهاند، بهویژه "ابن [[عبد]] المؤمن" که کتاب ویژهای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است<ref>آخرین امید، الهامى، ص ۲۲۹</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۰.</ref>. |