رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخ‌دهنده = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ + | پاسخ‌دهنده = ))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخ‌دهنده = ))
خط ۲۴: خط ۲۴:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| تصویر = 11607.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]]
| تصویر = 11607.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::«در [[قرآن کریم]] واژه {{متن قرآن|لَدُنْ}} به تنهایی ۲ بار، به شکل {{متن قرآن|لَّدُنَّا}} ۲ بار {{متن قرآن|لَدُنْکَ}} ۲ بار و به شکل {{متن قرآن|لَدُنِّی}} ۱ بار به کار رفته است.<ref>محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه "لدن".</ref> از جمله در آیه ۶۵ سوره کهف آمده: {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}<ref>و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم.</ref> [[علم لدنی]] از الطاف الهی برای [[پیامبر]] {{صل}} دانسته شده و تأیید نظر مفسران است. [[علامه طباطبایی|علامه]] در المیزان ذیل آیه ۶۵ سوره کهف آن علم را در حیطه و انحصار الهی می‌داند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب به دست نمی‌آید و دلیل بر آن را جمله {{متن قرآن|مِن لَّدُنَّا}} از نزد خدا، دانسته است که به عنوان خاستگاه آن محسوب می‌شود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن [[علم به تأویل]] حوادث است.<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%20%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86%20%D8%AC%D9%84%D8%AF%2013&option=com_mtree&task=readonline&link_id=3653&page=731&chkhashk=1AB5813D78&Itemid=281 طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۱۳، ص ۴۷۴].</ref> (...) در جای دیگر از آن مرادف با [[عقل کل]] و [[عصمت از خطا]] و [[علم به ماوراءالطبیعه]] و [[علم غیب]] ذکر کرده است. <ref>همان، ج ۲، ص ۲۸۶؛ ج ۵، ص ۲۳۵؛ میرزا خسروانی، تفسیر خسروی، ج ۵۵، ص ۳۶۶</ref> که انبیای الهی از آن بهره‌مند بوده‌اند. بعضی از معاصرین [[علم لدنی]] را به استناد آیه ۶۵ سوره کهف درباره [[حضرت خضر]]{{ع}} مخصوص انبیا دانسته است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ج ۷، ص ۱۹۹</ref>  مرحوم نراقی در جواب سؤال [[علم لدنی]] انبیا و [[ائمه]]{{عم}}، علم به غیر محسوسات را ابتدا تقسیم و دسته‌بندی نموده. قسم سوم به تمام فروعاتش [[علم لدنی]] است که از قول خداوند متعال اخذ گردیده است. {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵</ref> این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است<ref> نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.</ref>. ایشان برای همه [[انبیا]] نوعی از "[[علم لدنی]]" را قایل می‌شود و آن را مستند به سنت می‌داند<ref> نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.</ref>. به هر حال "[[علم لدنی]]" که مأخوذ از خرمن [[دانش الهی]] است یک نوع [[علم غیب|علم غیبی]] است که به [[انبیا]] و اولیای الهی افاضه شده است. (...) در یکی از [[تفاسیر]] [[اهل سنت]] نیز [[علم لدنی]] را بخشش خدای سبحان و در مقابل علم اکتسابی قرار داده و شامل امور غیبی دانسته است و به همان آیه ۶۵ سوره کهف اشاره کرده که درباره فیض [[علم الهی]] برای [[حضرت خضر]]{{ع}} است.<ref>طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۸، ص ۵۶۴</ref> در تفسیر روح البیان تأویل [[رؤیا]] را جزئی از اجزای [[نبوت]] دانسته برای این‌ که آن را [[علم لدنی]] معرفی کرده که خداوند متعال به هر که بخواهد تعلیم می‌نماید.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۲۵۹.</ref> نسفی هم [[علم لدنی]] را به [[علم الهامی]] معنا کرده.<ref>نسفی، تفسیر نسفی، ج ۱، ص ۵۶۶.</ref> که باز هم همان [[علم غیب]] می‌شود که حقیقت آن نزد خدای حکیم است. شاذلی نیز [[علم لدنی]] را برای [[حضرت یوسف]]، بخشش الهی و به معنای تعبیر [[رؤیا]] و یا بعض از [[غیب]] دانسته است<ref>شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ضلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۸۷.</ref>» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
::::::«در [[قرآن کریم]] واژه {{متن قرآن|لَدُنْ}} به تنهایی ۲ بار، به شکل {{متن قرآن|لَّدُنَّا}} ۲ بار {{متن قرآن|لَدُنْکَ}} ۲ بار و به شکل {{متن قرآن|لَدُنِّی}} ۱ بار به کار رفته است.<ref>محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه "لدن".</ref> از جمله در آیه ۶۵ سوره کهف آمده: {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}<ref>و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم.</ref> [[علم لدنی]] از الطاف الهی برای [[پیامبر]] {{صل}} دانسته شده و تأیید نظر مفسران است. [[علامه طباطبایی|علامه]] در المیزان ذیل آیه ۶۵ سوره کهف آن علم را در حیطه و انحصار الهی می‌داند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب به دست نمی‌آید و دلیل بر آن را جمله {{متن قرآن|مِن لَّدُنَّا}} از نزد خدا، دانسته است که به عنوان خاستگاه آن محسوب می‌شود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن [[علم به تأویل]] حوادث است.<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%20%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86%20%D8%AC%D9%84%D8%AF%2013&option=com_mtree&task=readonline&link_id=3653&page=731&chkhashk=1AB5813D78&Itemid=281 طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۱۳، ص ۴۷۴].</ref> (...) در جای دیگر از آن مرادف با [[عقل کل]] و [[عصمت از خطا]] و [[علم به ماوراءالطبیعه]] و [[علم غیب]] ذکر کرده است. <ref>همان، ج ۲، ص ۲۸۶؛ ج ۵، ص ۲۳۵؛ میرزا خسروانی، تفسیر خسروی، ج ۵۵، ص ۳۶۶</ref> که انبیای الهی از آن بهره‌مند بوده‌اند. بعضی از معاصرین [[علم لدنی]] را به استناد آیه ۶۵ سوره کهف درباره [[حضرت خضر]]{{ع}} مخصوص انبیا دانسته است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ج ۷، ص ۱۹۹</ref>  مرحوم نراقی در جواب سؤال [[علم لدنی]] انبیا و [[ائمه]]{{عم}}، علم به غیر محسوسات را ابتدا تقسیم و دسته‌بندی نموده. قسم سوم به تمام فروعاتش [[علم لدنی]] است که از قول خداوند متعال اخذ گردیده است. {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵</ref> این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است<ref> نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.</ref>. ایشان برای همه [[انبیا]] نوعی از "[[علم لدنی]]" را قایل می‌شود و آن را مستند به سنت می‌داند<ref> نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.</ref>. به هر حال "[[علم لدنی]]" که مأخوذ از خرمن [[دانش الهی]] است یک نوع [[علم غیب|علم غیبی]] است که به [[انبیا]] و اولیای الهی افاضه شده است. (...) در یکی از [[تفاسیر]] [[اهل سنت]] نیز [[علم لدنی]] را بخشش خدای سبحان و در مقابل علم اکتسابی قرار داده و شامل امور غیبی دانسته است و به همان آیه ۶۵ سوره کهف اشاره کرده که درباره فیض [[علم الهی]] برای [[حضرت خضر]]{{ع}} است.<ref>طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۸، ص ۵۶۴</ref> در تفسیر روح البیان تأویل [[رؤیا]] را جزئی از اجزای [[نبوت]] دانسته برای این‌ که آن را [[علم لدنی]] معرفی کرده که خداوند متعال به هر که بخواهد تعلیم می‌نماید.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۲۵۹.</ref> نسفی هم [[علم لدنی]] را به [[علم الهامی]] معنا کرده.<ref>نسفی، تفسیر نسفی، ج ۱، ص ۵۶۶.</ref> که باز هم همان [[علم غیب]] می‌شود که حقیقت آن نزد خدای حکیم است. شاذلی نیز [[علم لدنی]] را برای [[حضرت یوسف]]، بخشش الهی و به معنای تعبیر [[رؤیا]] و یا بعض از [[غیب]] دانسته است<ref>شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ضلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۸۷.</ref>» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
خط ۳۱: خط ۳۲:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
| تصویر = 11786.jpg
| تصویر = 11786.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد فائز باقری|باقری]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید محمد فائز باقری|باقری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«ویژگی [[علم لدنی]] این است که از راه‌های طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است که خداوند متعال به هر که بخواهد، عطا می‌کند.
::::::«ویژگی [[علم لدنی]] این است که از راه‌های طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است که خداوند متعال به هر که بخواهد، عطا می‌کند.
خط ۴۲: خط ۴۲:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
| تصویر = 765454.jpg
| تصویر = 765454.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[مصطفی سلطانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = مصطفی سلطانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
::::::« شیعه معتقد است، [[امام]] از [[علم غیب]] و لدنی بهره‌مند است به بیان [[سید لاری]] مراد از [[علم امام]] ظاهری به دست آمده از طریق نشانه‌ها، حواس ظاهری و علوم کسبی نیست، بلکه مراد علم باطنی فطری لدنی است که خداوند از طریق [[الهام]]، [[وحی]]، [[روح القدس]] و مانند آنها، از طریق اسباب خاص به انبیا و اوصیا می‌بخشد<ref>رسائل سید لاری، ص۱۳.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹ ]</ref>.
::::::« شیعه معتقد است، [[امام]] از [[علم غیب]] و لدنی بهره‌مند است به بیان [[سید لاری]] مراد از [[علم امام]] ظاهری به دست آمده از طریق نشانه‌ها، حواس ظاهری و علوم کسبی نیست، بلکه مراد علم باطنی فطری لدنی است که خداوند از طریق [[الهام]]، [[وحی]]، [[روح القدس]] و مانند آنها، از طریق اسباب خاص به انبیا و اوصیا می‌بخشد<ref>رسائل سید لاری، ص۱۳.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹ ]</ref>.
خط ۵۰: خط ۴۹:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
| تصویر = 11522.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[محمد زمان رستمی|رستمی]]]]
| تصویر = 11522.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد زمان رستمی|رستمی]]]]
آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«علوم [[اهل بیت]] {{عم}} بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمی‌آید، چرا که ایشان پرسش‌های دشوار را پیش از تأمل پاسخ می‌دهند و هیچ مستفید و ممتحن و هیچ منکری، امری از امور دین را از ایشان نپرسیده است مگر آن‌که بی‌توقف و تأمل پاسخ گفته‌اند، معارف و علوم ایشان از ادراک دیگران به دور است، مناقب و مدایح ایشان، مثل ظهور نور شمس و قمر است، در شرافت بر همه سابق‌اند و در عرصه یقین بر همه فایق، عجز و قصور بر ایشان راه ندارد و نقص و فتور، گِرد ایشان نمی‌گردد و در جمیع صفات غالبند.<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۵.</ref> بنابراین، [[علم امام]] لدنّی است و هر کس علمش مستفاد از کتب و معلمین باشد، او ورثه [[انبیا]] در علم ایشان نیست. علوم [[انبیا]] تنها از سوی خداوند متعال قابل دست‌یابی است، چنان‌که قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ }} <ref> پروردگار تو کریم‌تر است کسی که به انسان آنچه را نمی‌دانست به توسط قلم آموخت؛ سوره علق، آیات: ۳-۵.</ref> علم واقعی که تنها برای [[انبیا]] و [[اوصیا]]ست از سوی قلم "یا عقل اول" نازل شده است که در سرسلسله مقامات و فرشتگان ملکوت است و بر همه عالم سلطه دارد. و نباید گمان کرد که تعلیم خداوند، تنها مختص [[انبیا]] {{عم}} است، زیرا خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ}} <ref> سوره بقره، آیه: ۲۸۲.</ref> یعنی هر کس که در سلوک خود به حقیقت تقوا نایل شود، خداوند آنچه را نمی‌داند به او تعلیم می‌نماید.<ref>عین القضاه همدانی، زبدة الحقایق، ص۶۸.</ref> [[علم لدنی]] از راه وحی و الهام به دست می‌آید. الهام درجات خفیفه‌ای از وحی است و در تمام زمان‌ها و برای تمام افراد امکان‌پذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیک‌تر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت می‌یابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب [[نبوت]] و وحی منسد می‌گردد، باب الهام گشوده می‌شود»<ref> [http://rasekhoon.net/article/show/1080720/%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/)/ علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی).]</ref>.
::::::«علوم [[اهل بیت]] {{عم}} بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمی‌آید، چرا که ایشان پرسش‌های دشوار را پیش از تأمل پاسخ می‌دهند و هیچ مستفید و ممتحن و هیچ منکری، امری از امور دین را از ایشان نپرسیده است مگر آن‌که بی‌توقف و تأمل پاسخ گفته‌اند، معارف و علوم ایشان از ادراک دیگران به دور است، مناقب و مدایح ایشان، مثل ظهور نور شمس و قمر است، در شرافت بر همه سابق‌اند و در عرصه یقین بر همه فایق، عجز و قصور بر ایشان راه ندارد و نقص و فتور، گِرد ایشان نمی‌گردد و در جمیع صفات غالبند.<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۵.</ref> بنابراین، [[علم امام]] لدنّی است و هر کس علمش مستفاد از کتب و معلمین باشد، او ورثه [[انبیا]] در علم ایشان نیست. علوم [[انبیا]] تنها از سوی خداوند متعال قابل دست‌یابی است، چنان‌که قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ }} <ref> پروردگار تو کریم‌تر است کسی که به انسان آنچه را نمی‌دانست به توسط قلم آموخت؛ سوره علق، آیات: ۳-۵.</ref> علم واقعی که تنها برای [[انبیا]] و [[اوصیا]]ست از سوی قلم "یا عقل اول" نازل شده است که در سرسلسله مقامات و فرشتگان ملکوت است و بر همه عالم سلطه دارد. و نباید گمان کرد که تعلیم خداوند، تنها مختص [[انبیا]] {{عم}} است، زیرا خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ}} <ref> سوره بقره، آیه: ۲۸۲.</ref> یعنی هر کس که در سلوک خود به حقیقت تقوا نایل شود، خداوند آنچه را نمی‌داند به او تعلیم می‌نماید.<ref>عین القضاه همدانی، زبدة الحقایق، ص۶۸.</ref> [[علم لدنی]] از راه وحی و الهام به دست می‌آید. الهام درجات خفیفه‌ای از وحی است و در تمام زمان‌ها و برای تمام افراد امکان‌پذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیک‌تر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت می‌یابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب [[نبوت]] و وحی منسد می‌گردد، باب الهام گشوده می‌شود»<ref> [http://rasekhoon.net/article/show/1080720/%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/)/ علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی).]</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11273.jpg
| تصویر = 11273.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]]
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از منابع علوم [[معصومان]]{{عم}} [[علم لدنی]] می‌باشد که دانشمندان اسلام در مورد آن نظرات مختلفی را بیان نموده‌اند که در ذیل برخی از آنها را بیان می‌نماییم:
::::::«از منابع علوم [[معصومان]]{{عم}} [[علم لدنی]] می‌باشد که دانشمندان اسلام در مورد آن نظرات مختلفی را بیان نموده‌اند که در ذیل برخی از آنها را بیان می‌نماییم:
خط ۷۶: خط ۷۵:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11742.jpg
| تصویر = 11742.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[ابن طاووس]] معتقد است علم [[ائمه]]{{ع}} از این قبیل [[علم لدنی]] است. یعنی آنان بدون تعلم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شده‌اند. به نظر او [[امامان]]{{عم}} حتی نزد پدران خود نیز علم نیاموخته‌اند. وی در این باره می‌گوید: علوم [[ائمه]]{{عم}} که خود نشانه‌ای الهی و معجزه‌ای ربانی است، مهم‌ترین دلیل بر [[امامت]] ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموخته‌اند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانش‌ها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا می‌رفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام [[امامت]] بدان نیاز داشت وارث می‌شد. هرچند [[ابن طاووس]] از واژه [[علم لدنی]] استفاده نکرده است، اما تفسیری که درباره علوم [[ائمه]]{{ع}} نموده است بر [[علم لدنی]] منطبق می‌شود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل می‌کند که وی گفته است، علم [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}، [[علم لدنی]] و موهبت الهی است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۱۲.</ref>.
::::::«[[ابن طاووس]] معتقد است علم [[ائمه]]{{ع}} از این قبیل [[علم لدنی]] است. یعنی آنان بدون تعلم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شده‌اند. به نظر او [[امامان]]{{عم}} حتی نزد پدران خود نیز علم نیاموخته‌اند. وی در این باره می‌گوید: علوم [[ائمه]]{{عم}} که خود نشانه‌ای الهی و معجزه‌ای ربانی است، مهم‌ترین دلیل بر [[امامت]] ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموخته‌اند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانش‌ها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا می‌رفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام [[امامت]] بدان نیاز داشت وارث می‌شد. هرچند [[ابن طاووس]] از واژه [[علم لدنی]] استفاده نکرده است، اما تفسیری که درباره علوم [[ائمه]]{{ع}} نموده است بر [[علم لدنی]] منطبق می‌شود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل می‌کند که وی گفته است، علم [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}، [[علم لدنی]] و موهبت الهی است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۱۲.</ref>.
خط ۸۴: خط ۸۲:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛
| تصویر = 1907.jpg
| تصویر = 1907.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[گل‌افشان پارسانسب]]]]
| پاسخ‌دهنده = گل‌افشان پارسانسب]]]]
::::::خانم '''[[گل‌افشان پارسانسب]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::خانم '''[[گل‌افشان پارسانسب]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«یکی از مسائلی که در حیطه‌ [[علم لدنی]] به حساب آورده شده است آگاهی به جهان غیب می‌باشد. عالم غیب در مقابل عالم شهود است چیزهایی که به‌وسیله‌ حواس قابل درک نباشند و از قلمرو حواس برتر و بالاتر باشند از [[علم غیب]] محسوب می‌شوند مانند اوضاع قیامت و معاد، بهشت و دوزخ، ثوابها و عقابهای اخروی، ملائکه و فرشتگان و حوادث گذشته و آینده که برای انسان با این حواس مادی غیر قابل درکند ولی نسبت به پروردگار جهان حاضر می‌باشند و در آیاتی چند از قرآن کریم به [[علم غیب]] اشاره شده و آن را فقط از آن خداوند به حساب آورده‌اند و هر چند قرآن [[علم غیب]] را از مختصات خداوند برشمرده ولی برخی بندگان لایق و برگزیدۀ خدا را استثناء کرده است <ref>امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷</ref> که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶.</ref>. کسی عالم به غیب نیست مگر آن اندازه دانش و اطلاعاتی که بر خداوند برای پیمبرانش پسندیده و در امر رسالت محتاج به آن باشند و در اطراف او فرشتگانی گماشته و حفظه قرار داده که هنگام نزول [[وحی]] شیاطین و جنیان را منع و طرد نمایند که اطلاع از کلمات [[وحی]] که از عالم ما فوق الطبیعه فرود می‌آید پیدا ننماید تا آنکه استراق سمع نموده به کَهَنه بیاموزند و معجزه با سحر مشتبه گردد<ref>بانو امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۴، ص ۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} <ref> که این (قرآن) باز خوانده فرستاده‌ای گرامی است، توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، آنجا فرمانگزاری امین است؛ و همنشین شما، دیوانه نیست،  و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است،  و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۱۹ - ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref> از این قبیل آیات استفاده می‌شود که خداوند متعال پاره‌ای از حقایق و مطالب غیبی را بوسیلۀ [[وحی]] بر پیغمبران نازل می‌کند و بدین وسیله آنان را با جهان غیب مرتبط می‌سازد و پیغمبران و بندگان برگزیدۀ خدا علومشان وابسته به تأییدات و افاضات خداوند است»<ref>[[گل‌افشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۳۲.</ref>.
::::::«یکی از مسائلی که در حیطه‌ [[علم لدنی]] به حساب آورده شده است آگاهی به جهان غیب می‌باشد. عالم غیب در مقابل عالم شهود است چیزهایی که به‌وسیله‌ حواس قابل درک نباشند و از قلمرو حواس برتر و بالاتر باشند از [[علم غیب]] محسوب می‌شوند مانند اوضاع قیامت و معاد، بهشت و دوزخ، ثوابها و عقابهای اخروی، ملائکه و فرشتگان و حوادث گذشته و آینده که برای انسان با این حواس مادی غیر قابل درکند ولی نسبت به پروردگار جهان حاضر می‌باشند و در آیاتی چند از قرآن کریم به [[علم غیب]] اشاره شده و آن را فقط از آن خداوند به حساب آورده‌اند و هر چند قرآن [[علم غیب]] را از مختصات خداوند برشمرده ولی برخی بندگان لایق و برگزیدۀ خدا را استثناء کرده است <ref>امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷</ref> که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶.</ref>. کسی عالم به غیب نیست مگر آن اندازه دانش و اطلاعاتی که بر خداوند برای پیمبرانش پسندیده و در امر رسالت محتاج به آن باشند و در اطراف او فرشتگانی گماشته و حفظه قرار داده که هنگام نزول [[وحی]] شیاطین و جنیان را منع و طرد نمایند که اطلاع از کلمات [[وحی]] که از عالم ما فوق الطبیعه فرود می‌آید پیدا ننماید تا آنکه استراق سمع نموده به کَهَنه بیاموزند و معجزه با سحر مشتبه گردد<ref>بانو امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۴، ص ۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} <ref> که این (قرآن) باز خوانده فرستاده‌ای گرامی است، توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، آنجا فرمانگزاری امین است؛ و همنشین شما، دیوانه نیست،  و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است،  و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۱۹ - ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref> از این قبیل آیات استفاده می‌شود که خداوند متعال پاره‌ای از حقایق و مطالب غیبی را بوسیلۀ [[وحی]] بر پیغمبران نازل می‌کند و بدین وسیله آنان را با جهان غیب مرتبط می‌سازد و پیغمبران و بندگان برگزیدۀ خدا علومشان وابسته به تأییدات و افاضات خداوند است»<ref>[[گل‌افشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۳۲.</ref>.
خط ۹۲: خط ۸۹:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛
| تصویر = 11936.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]]
| تصویر = 11936.jpg
| پاسخ‌دهنده = طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]]
::::::خانم '''[[طیبه اکبری راد]]''' و خانم [[فاطمه جمشیدی]] در مقاله ''«[[بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث (مقاله)|بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::خانم '''[[طیبه اکبری راد]]''' و خانم [[فاطمه جمشیدی]] در مقاله ''«[[بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث (مقاله)|بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از جمله راههای انتقال این علوم بر اساس آیات قرآن، اعطای آن از طریق علم لدنی یا علم حضوری است که پیشتر درباره آن بحث شده است؛ چنانکه خود [[حضرت علی]]{{ع}} درباره اعطای این علم از جانب خداوند متعال می‌فرماید: به من فضایلی اعطا شده که احدی در آنها بر من سبقت نداشته است؛ مرگ و میرها را می‌دانم؛ نژادها و احکام واقعی و درست را می‌دانم، آنچه پیش از من بوده، از دستم نرفته و آنچه از دیده‌ام نهان است، در علمم آشکار است؛ به اذن خدا مژده می‌دهم و از طرف او ادای وظیفه می‌کنم و به مردم ابلاغ می‌نمایم. همه اینها از عنایت خداست و اوست که به علم خود، مرا بدان قدرت داده است<ref>{{عربی|" وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ‏ خِصَالًا مَا سَبَقَنِي‏ إِلَيْهَا أَحَدٌ قَبْلِي‏ عُلِّمْتُ‏ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابَ‏ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ فَلَمْ يَفُتْنِي مَا سَبَقَنِي وَ لَمْ يَعْزُبْ عَنِّي مَا غَابَ عَنِّي أُبَشِّرُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُؤَدِّي عَنْهُ كُلُّ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ مَكَّنَنِي فِيهِ بِعِلْمِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}؛کلینی، الکافی، جلد ۱، ص۵۳۰.</ref>»<ref>[http://momqh.ahadithona.ir/Article/139606281328208137 بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۷.]</ref>.
::::::«از جمله راههای انتقال این علوم بر اساس آیات قرآن، اعطای آن از طریق علم لدنی یا علم حضوری است که پیشتر درباره آن بحث شده است؛ چنانکه خود [[حضرت علی]]{{ع}} درباره اعطای این علم از جانب خداوند متعال می‌فرماید: به من فضایلی اعطا شده که احدی در آنها بر من سبقت نداشته است؛ مرگ و میرها را می‌دانم؛ نژادها و احکام واقعی و درست را می‌دانم، آنچه پیش از من بوده، از دستم نرفته و آنچه از دیده‌ام نهان است، در علمم آشکار است؛ به اذن خدا مژده می‌دهم و از طرف او ادای وظیفه می‌کنم و به مردم ابلاغ می‌نمایم. همه اینها از عنایت خداست و اوست که به علم خود، مرا بدان قدرت داده است<ref>{{عربی|" وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ‏ خِصَالًا مَا سَبَقَنِي‏ إِلَيْهَا أَحَدٌ قَبْلِي‏ عُلِّمْتُ‏ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابَ‏ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ فَلَمْ يَفُتْنِي مَا سَبَقَنِي وَ لَمْ يَعْزُبْ عَنِّي مَا غَابَ عَنِّي أُبَشِّرُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُؤَدِّي عَنْهُ كُلُّ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ مَكَّنَنِي فِيهِ بِعِلْمِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}؛کلینی، الکافی، جلد ۱، ص۵۳۰.</ref>»<ref>[http://momqh.ahadithona.ir/Article/139606281328208137 بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۷.]</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش