آیا معجزه به واسطه علم غیب است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخ‌دهنده = ))
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
خط ۳۲: خط ۳۲:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله رضوی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله رضوی؛
| تصویر = 11732.jpg
| تصویر = 11732.jpg
| پاسخ‌دهنده = مرتضی رضوی|رضوی]]]]
| پاسخ‌دهنده = مرتضی رضوی
::::::آیت‌الله '''[[مرتضی رضوی]]''' در کتاب ''«[[محی‌الدین در آینه فصوص (کتاب)|محی‌الدین در آینه فصوص]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[مرتضی رضوی]]''' در کتاب ''«[[محی‌الدین در آینه فصوص (کتاب)|محی‌الدین در آینه فصوص]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«یک بار [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} به یکی از اصحابش در مراسم حج نشان داده که عده‌ای از حاضرین در شکل حیوانات هستند. این حدیث نه ربطی به [[علم غیب]] دارد و نه ربطی به دیدن [[غیب]]. این یک "معجزه است" شبیه نسوختن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در میان آتش، معجزه یک اتفاق و حادثه موردی است که در طول تاریخ بشر موارد آن خیلی معدود و کم و اندک و نادر بوده است. این‌گونه معجزه‌ها "علم" نیستند بل از مصادیق "دعا" هستند، آن هم دعای [[معصوم]]{{ع}} که در مورد خاصی از خدا بخواهد چیزی را خدا به او نشان دهد و یکی از معانی آن چند حدیث که در بالا مذکور شد که [[امام]]{{ع}} می‌گوید: "هر وقت اراده کردیم می‌دانیم والّا نه" موارد معجزه است.
::::::«یک بار [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} به یکی از اصحابش در مراسم حج نشان داده که عده‌ای از حاضرین در شکل حیوانات هستند. این حدیث نه ربطی به [[علم غیب]] دارد و نه ربطی به دیدن [[غیب]]. این یک "معجزه است" شبیه نسوختن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در میان آتش، معجزه یک اتفاق و حادثه موردی است که در طول تاریخ بشر موارد آن خیلی معدود و کم و اندک و نادر بوده است. این‌گونه معجزه‌ها "علم" نیستند بل از مصادیق "دعا" هستند، آن هم دعای [[معصوم]]{{ع}} که در مورد خاصی از خدا بخواهد چیزی را خدا به او نشان دهد و یکی از معانی آن چند حدیث که در بالا مذکور شد که [[امام]]{{ع}} می‌گوید: "هر وقت اراده کردیم می‌دانیم والّا نه" موارد معجزه است.
::::::علم یک حالت دائمی و همیشگی است خواه علم معمولی و خواه [[علم غیب]]، اما معجزه یک "اتفاق" و یک حادثه و برای چند لحظه و یا چند ساعت است. صوفیان مدرن، صدرائیان روز، با همه ادعای علم و دانش، در تشخیص میان علم، [[علم غیب]]، و دیدن غیب، معجزه و... عاجزند. و در عین حال ادعای عقلانیتشان گوش فلک را کر کرده است. آن قدر این قبیل خرافات غیر علمی بل ضد و مناقض با علم و ناقض عقل تکرار کرده‌اند که مسئله برای خودشان نیز مشتبه شده است گمان می‌کنند که فرق میان آنان با مردم، بیش از فرق میان یک  معصوم با نادان‌ترین کفار است. به زمین و زمان ناز می‌کنند. حتی به خدا هم ناز می‌کنند»<ref>[http://www.binesheno.com/fa/index/bookdata?dId=841&l=4&v=841 محی‌الدین در آینه فصوص، ج۲.]</ref>.
::::::علم یک حالت دائمی و همیشگی است خواه علم معمولی و خواه [[علم غیب]]، اما معجزه یک "اتفاق" و یک حادثه و برای چند لحظه و یا چند ساعت است. صوفیان مدرن، صدرائیان روز، با همه ادعای علم و دانش، در تشخیص میان علم، [[علم غیب]]، و دیدن غیب، معجزه و... عاجزند. و در عین حال ادعای عقلانیتشان گوش فلک را کر کرده است. آن قدر این قبیل خرافات غیر علمی بل ضد و مناقض با علم و ناقض عقل تکرار کرده‌اند که مسئله برای خودشان نیز مشتبه شده است گمان می‌کنند که فرق میان آنان با مردم، بیش از فرق میان یک  معصوم با نادان‌ترین کفار است. به زمین و زمان ناز می‌کنند. حتی به خدا هم ناز می‌کنند»<ref>[http://www.binesheno.com/fa/index/bookdata?dId=841&l=4&v=841 محی‌الدین در آینه فصوص، ج۲.]</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر بشارتی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر بشارتی؛
| تصویر = 11982.jpg
| تصویر = 11982.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی محمد بشارتی|بشارتی]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی محمد بشارتی
::::::آقای دکتر '''[[علی محمد بشارتی]]''' در کتاب ''«[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی محمد بشارتی]]''' در کتاب ''«[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]»'' در این باره گفته است:
::::::«معجزه بر چند نوع است که یکی از آنها خبر‌های غیبی و اطلاع از عالم غیب است، که اگر [[پیغمبر]] از خدا در خواست کند و بخواهد تا از ماجرایی با ماجراهایی از غیب آگاه شود، خدای متعال او را آگاه می‌کند. روزی در سفر تبوک شتر [[پیغمبر]]{{صل}} گم شد، اصحاب آن حضرت برای پیدا کردن آن شتر به این طرف و آن طرف رفته و به جستجو پرداختند. یکی از منافقان كه همراه لشکریان بود، از روی تمسخر گفت: او می‌پندارد که [[پیامبر]] است و از آسمان‌ها به شما خبر می‌دهد، اما اکنون نمی‌داند شترش کجاست. [[رسول خدا]]{{صل}} چون این سخن را شنید، رو به افرادی که در حضورش بودند، کرده و فرمودند: "مردی از لشکریان سخن گفته است، ولی به خدا سوگند من چیزی را نمی‌دانم جز آن چه را خدا به من یاد دهد. اکنون خداوند مرا به مکان آن شتر راهنمایی کرد. شتر من در همین وادی و در فلان دره است که افسارش به درختی گیر کرده است. بروید و آن شتر را بیاورید. یکی از اصحاب به محلی که [[پیامبر]]{{صل}} دقیقاً راهنمایی کرده بود، رفت و زمام شتر را همان گونه که [[پیامبر]] فرموده بود، به شاخه درختی گیر کرده بود، باز کرد و شتر را نزد [[پیامبر]] آورد.<ref>رسول محلاتی، زندگانی حضرت محمد{{صل}}، ص۶۰۸.</ref>»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۲.</ref>.
::::::«معجزه بر چند نوع است که یکی از آنها خبر‌های غیبی و اطلاع از عالم غیب است، که اگر [[پیغمبر]] از خدا در خواست کند و بخواهد تا از ماجرایی با ماجراهایی از غیب آگاه شود، خدای متعال او را آگاه می‌کند. روزی در سفر تبوک شتر [[پیغمبر]]{{صل}} گم شد، اصحاب آن حضرت برای پیدا کردن آن شتر به این طرف و آن طرف رفته و به جستجو پرداختند. یکی از منافقان كه همراه لشکریان بود، از روی تمسخر گفت: او می‌پندارد که [[پیامبر]] است و از آسمان‌ها به شما خبر می‌دهد، اما اکنون نمی‌داند شترش کجاست. [[رسول خدا]]{{صل}} چون این سخن را شنید، رو به افرادی که در حضورش بودند، کرده و فرمودند: "مردی از لشکریان سخن گفته است، ولی به خدا سوگند من چیزی را نمی‌دانم جز آن چه را خدا به من یاد دهد. اکنون خداوند مرا به مکان آن شتر راهنمایی کرد. شتر من در همین وادی و در فلان دره است که افسارش به درختی گیر کرده است. بروید و آن شتر را بیاورید. یکی از اصحاب به محلی که [[پیامبر]]{{صل}} دقیقاً راهنمایی کرده بود، رفت و زمام شتر را همان گونه که [[پیامبر]] فرموده بود، به شاخه درختی گیر کرده بود، باز کرد و شتر را نزد [[پیامبر]] آورد.<ref>رسول محلاتی، زندگانی حضرت محمد{{صل}}، ص۶۰۸.</ref>»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش