مراد از مکتب سیاسی فاشیسم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۳
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[ابوالفضل شکوری]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[ابوالفضل شکوری]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی دیگر از مکتبهای [[سیاسی]] معروف [[جهان]] “فاشیسم” است. [[مکتب سیاسی]] فاشیسم در جهان [[سیاست]]، طرفداران و هواخواهانی دارد؛ در گذشته نیز مبلّغان این [[روش سیاسی]]، [[قادر]] شدند در تعدادی از کشورها، [[حکومتها]] را در دست بگیرند و تا حدودی اصول فاشیسم را پیاده کنند. | ::::::«یکی دیگر از مکتبهای [[سیاسی]] معروف [[جهان]] “فاشیسم” است. [[مکتب سیاسی]] فاشیسم در جهان [[سیاست]]، طرفداران و هواخواهانی دارد؛ در گذشته نیز مبلّغان این [[روش سیاسی]]، [[قادر]] شدند در تعدادی از کشورها، [[حکومتها]] را در دست بگیرند و تا حدودی اصول فاشیسم را پیاده کنند. | ||
این کشورها عبارت بودند از: ایتالیای موسولینی، [[آلمان]] هیتلری (نازی)، اسپانیای ژنرال فرانکو و پرتغالِ سالازار<ref>رژیمهای سیاسی، ترجمه صدر الحفاظی، ص۱۷۳.</ref>. | |||
هر چند رژیمهای مختلف فاشیست با هم تفاوت داشتهاند؛ مثلاً نازیسم که شاخهای از فاشیسم است، با فاشیسم ایتالیای موسولینی تفاوتهایی دارد. از جمله نازیسم که هیتلر بنیانگذار آن است بر [[سوسیالیسم]] [[استوار]] است، اما فاشیسم موسولینی، [[مکتب]] و نظامی سنتگرا بود و [[اقتصاد]] [[هدایتشده]] را [[ترویج]] میکرد. فاشیسم موسولینی بر سندیکالیسم تکیه داشت، اما فاشیسم هیتلری بر سوسیالیسم. | |||
در هر صورت هر دو در اصول اولیه، مانند: [[مشروعیت]] [[تجاوز]]، [[اعمال]] [[خشونت]] و [[خونریزی]]، [[نفی]] [[صلح]]، تمرکز [[قدرت]] و کنترل اقتصاد، یکی هستند. فاشیسم یک واژه لاتینی است و از کلمه “فاشیسمو” گرفته شده است. “فاشیسمو” نیز علامتی از تبر بود که بر گرد دستۀ آن میلههایی در امتداد دسته میبستند و در پیشاپیش [[حکّام]] و [[سلاطین]] به عنوان سمبل قدرت، حمل میشد. | |||
این علامت، بعدها سمبل مکتب سیاسی و [[نهضت]] فاشیسم در ایتالیا گردید. این نهضت را شخصی به نام موسولینی [[رهبری]] میکرد. مکتب سیاسی فاشیزم – چنانکه گفته شد- شاخههای انشعابی دارد که عمده آنها فالانژیسم و نازیسم میباشند. | |||
فالانژیسم در اسپانیا و در میان [[مسیحیان]] لبنان [[حزب]] و طرفدار دارد. | |||
نازیسم نیز خلاصه جمله “ناسیونال سوسیالیسم”، یعنی [[ملیگرایی]] [[سوسیالیستی]] است و اولین بنیانگذار آن در آلمان، آدلف هیتلر بود که در طول [[حکومت]] خود بیرحمی و [[شقاوت]] را به اوج خود رسانید، به طوری که گفتهشده [[انسانها]] را زنده زنده در کورههای آدمسوزی میسوزانید. | |||
هرچند که نازیسم در آلمان [[سقوط]] کرد، ولی [[فلسفه سیاسی]] آن با تغییرات جزیی در نقاط دیگر عالم به ویژه [[جهان عرب]]، [[نفوذ]] و موجودیت خود را [[حفظ]] کرد؛ چون [[احزاب]] بعثی دارای [[فلسفه سیاسی]] و [[ایدئولوژی]] ناسیونال سوسیالیستی” هستند؛ یعنی طرفدار فلسفه سیاسی نازیسم بر اساس [[وحدت]] قومیت [[عربی]] میباشند. لذا به نوعی، نژادپرستند و [[معتقد]] به [[پاکسازی]] نژاد [[عرب]] از دیگر نژادها میباشند، دلیل ایدئولوژیک [[رژیم]] بعثی [[عراق]] در اخراجها و تبعیدهای دستهجمعی عراقیان غیرعرب؛ مانند: [[ایرانی]]، افغانی، پاکستانی و... همین مسأله است. | |||
چنان که “موریس دوورژه” نیز مینویسد: “فاشیسم از لحاظ سازمان [[سیاسی]]، عین [[کمونیسم]] میماند و در تقسیمبندی [[علمی]] و کلی رژیمها، فاشیسم را رژیمی منشعب از رژیم نوع روسی (شوروی) طبقهبندی میکنند؛ زیرا این دو [[مکتب سیاسی]] هر چند که در مبانی [[اقتصادی]] با هم تفاوت دارند و از نظر [[اجتماعی]] و [[تاریخی]]، با یکدیگر ضدیت داشتهاند، ولی از لحاظ اصول کلی، سازمان سیاسی آنها بسیار شبیه هم هستند. مثلاً هر دو به تمرکز [[قدرت]] و [[حزب]] واحد معتقد بوده و بالاخره “توتالیتر” هستند”<ref>ر.ک: رژیمهای سیاسی، ص۱۷۳-۱۷۹.</ref>. | |||
موسولینی در تشریح مبانی فاشیسم میگوید: “فاشیسم، به امکان و سودمندی [[صلح]] [[پایدار]]، [[اعتقاد]] ندارد. فاشیسم، [[توده]] [[مردم]] را [[پستترین]] میداند و لذا با [[مارکسیسم]] که تسکین [[آلام]] و دردهای این طبقه را [[آرزو]] میکند، ضدّیت دارد. فاشیسم، با ایدئولوژی دمکراتیک و [[لیبرالیسم]] سیاسی، سر [[ستیز]] دارد؛ اما نظراتی را که در لیبرالیسم و سوسیال دموکراتیک [[ارزش]] حیاتی دارند، حفظ میکند. | |||
فاشیسم، به اصالت قهرمانان و [[دولت]] معتقد است و میخواهد [[جهان]] را به “قرن دولت” منتقل سازد. از نظر فاشیسم،[[ رشد]] و توسعه [[امپراتوری]]، علامت زندهبودن و خلاف آن، علامت [[انحطاط]] امپراتوری است”<ref>ر.ک: داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، ص۱۲۶ و نیز مکتبهای سیاسی، ص۱۲۵-۱۳۵.</ref>. | |||
بنابراین، میتوان اصول مکتب سیاسی فاشیسم را باتوجه به شاخههای انشعابی آن، مانند: نازیسم و... به صورت ذیل بیان کرد: | |||
:::::#اصالت قدرت؛ | :::::#اصالت قدرت؛ | ||
:::::#تمرکز قدرت و اصالت دولت؛ | :::::#تمرکز قدرت و اصالت دولت؛ | ||
خط ۳۸: | خط ۴۹: | ||
:::::#[[استبداد]] نظامی- [[نژادی]]؛ | :::::#[[استبداد]] نظامی- [[نژادی]]؛ | ||
:::::#پستی و رذالت [[انسان]]. | :::::#پستی و رذالت [[انسان]]. | ||
باید توجه داشت که [[صهیونیسم]] ([[نژادپرستی]] از نوع [[یهودی]] آن) نیز از لحاظ تقسیمبندی [[علمی]] جزء [[مکتب سیاسی]] فاشیسم و نیز رژیمهای فاشیستی است؛ زیرا دارای همان اصولی است که برای فاشیسم بیان گردید. | |||
به خاطر فراوانبودن کتابها به [[زبان فارسی]] در مورد صهیونیسم از شرح بیشتر آن صرفنظر گردید<ref>درباره صهیونیسیم مخصوصاً سلسله مقالات مجله پیام انقلاب، نشریه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جالب است.</ref>»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۹۱.</ref> | |||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== |