نظر مهدی‌پژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۳۱: خط ۳۱:
:::::*'''توصیف [[دجال]] به زبان نمادین'''
:::::*'''توصیف [[دجال]] به زبان نمادین'''
::::::همان‌گونه که پیش از این گفتیم در میان مهدی‌پژوهان، محققی که بیش از دیگران بر رمزی بودن زبان احادیث در قضیه [[دجال]] تأکید داشته و مفصل‌تر بدان پرداخته است، علامه [[سید محمد صدر]] در جلد سوم موسوعة الامام المهدی است که در اینجا خلاصه سخنان ایشان را نقل می‌کنیم.
::::::همان‌گونه که پیش از این گفتیم در میان مهدی‌پژوهان، محققی که بیش از دیگران بر رمزی بودن زبان احادیث در قضیه [[دجال]] تأکید داشته و مفصل‌تر بدان پرداخته است، علامه [[سید محمد صدر]] در جلد سوم موسوعة الامام المهدی است که در اینجا خلاصه سخنان ایشان را نقل می‌کنیم.
::::::مفهوم [[دجال]]، سمبل پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین دشمن [[اسلام]] و خداست و این در واقع، توصیف تمدن و جهان‌بینی ماتریالیستی غرب است؛ زیرا تاریخ ادیان تاکنون چنین دشمنی به خود ندیده است. در احادیث [[دجال]] آمده است: "از زمان خلق آدم تا روز قیامت، امری خطیرتر از [[دجال]] وجود ندارد"، و استفاده از کلمه "أمر" خود بیانگر این حقیقت است که [[دجال]] یک شخص معین نبوده، بلکه یک جریان فرهنگی - اقتصادی - سیاسی ضد توحیدی و ضد دینی است.
 
::::::در روایات باب وارد شده است: "از ترفندهای [[دجال]] این است که به آسمان دستور می‌دهد که ببارد و در پی آن، آسمان خواهد بارید و به زمین امر می‌کند برویان و به دنبال آن، زمین رستن آغاز خواهد کرد"، و این چیزی است که تمدن غربی بر اساس پیشرفت‌های خیره‌کننده در عرصه فن‌آوری صنعتی و پیشرفت در زمینه‌های فیزیک فضایی و بیوشیمی و ده‌ها شاخه دیگر علمی و با سیطره همه‌جانبه بر منابع طبیعی، بدان دست یافته است<ref>در مورد ریزش باران و رویش گیاه و تسلط انسان بر آن‌ها، امروزه شاهد تکنیک‌هایی هستیم که تا دو قرن پیش، شاید هیچ کس به ذهنش نیز خطور نمی‌کرد مانند: پدیده به اصطلاح باردار کردن ابرها و باران مصنوعی و کشاورزی بدون خاک (بر روی آب) و...</ref>.  
مفهوم [[دجال]]، سمبل پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین دشمن [[اسلام]] و خداست و این در واقع، توصیف تمدن و جهان‌بینی ماتریالیستی غرب است؛ زیرا تاریخ ادیان تاکنون چنین دشمنی به خود ندیده است. در احادیث [[دجال]] آمده است: "از زمان خلق آدم تا روز قیامت، امری خطیرتر از [[دجال]] وجود ندارد"، و استفاده از کلمه "أمر" خود بیانگر این حقیقت است که [[دجال]] یک شخص معین نبوده، بلکه یک جریان فرهنگی - اقتصادی - سیاسی ضد توحیدی و ضد دینی است.
 
در روایات باب وارد شده است: "از ترفندهای [[دجال]] این است که به آسمان دستور می‌دهد که ببارد و در پی آن، آسمان خواهد بارید و به زمین امر می‌کند برویان و به دنبال آن، زمین رستن آغاز خواهد کرد"، و این چیزی است که تمدن غربی بر اساس پیشرفت‌های خیره‌کننده در عرصه فن‌آوری صنعتی و پیشرفت در زمینه‌های فیزیک فضایی و بیوشیمی و ده‌ها شاخه دیگر علمی و با سیطره همه‌جانبه بر منابع طبیعی، بدان دست یافته است<ref>در مورد ریزش باران و رویش گیاه و تسلط انسان بر آن‌ها، امروزه شاهد تکنیک‌هایی هستیم که تا دو قرن پیش، شاید هیچ کس به ذهنش نیز خطور نمی‌کرد مانند: پدیده به اصطلاح باردار کردن ابرها و باران مصنوعی و کشاورزی بدون خاک (بر روی آب) و...</ref>.  
::::::بدیهی است که این شعبده‌ها و تردستی‌هایی که از آستین تمدن مادی غرب بیرون می‌آید، تا چه حد اذهان سطحی‌نگر و ساده‌اندیش را مسحور و مرعوب خود می‌سازد. در اخبار [[دجال]] آمده است: "از شگردها و شیوه‌های اوست که اگر بر محله‌ای عبور کند و مورد تکذیب و روی گرداندن اهل آن واقع شود، کسی از آنان زنده نخواهد ماند و اگر بر محله‌ای بگذرد و مورد استقبال و تصدیق اهل آن قرار گیرد، آسمان را گوید که بر آنان ببار و زمین را امر کند که بر ایشان برویان تا آنجا که زان پس، دام‌های ایشان در نهایت فربهی و شیرآوری و... خواهند شد". و این، پدیده‌ای است که ما امروزه در صحنه بین‌الملل و روابط به اصطلاح شمال - جنوب به خوبی شاهد آن هستیم؛ هر جامعه‌ای که خود را در آغوش غرب استکباری انداخته و حلقه سرسپردگی آنان را در گوش کند، از نظر اقتصادی و رفاهی مورد توجه غرب قرار می‌گیرد و هر کشوری که بخواهد در مقابل ارزش‌های غربی (مانند: قرائت غربی حقوق بشر) یا سیاست‌های غربی بایستد، بایکوت و تحریم همه جانبه می‌شود.
::::::بدیهی است که این شعبده‌ها و تردستی‌هایی که از آستین تمدن مادی غرب بیرون می‌آید، تا چه حد اذهان سطحی‌نگر و ساده‌اندیش را مسحور و مرعوب خود می‌سازد. در اخبار [[دجال]] آمده است: "از شگردها و شیوه‌های اوست که اگر بر محله‌ای عبور کند و مورد تکذیب و روی گرداندن اهل آن واقع شود، کسی از آنان زنده نخواهد ماند و اگر بر محله‌ای بگذرد و مورد استقبال و تصدیق اهل آن قرار گیرد، آسمان را گوید که بر آنان ببار و زمین را امر کند که بر ایشان برویان تا آنجا که زان پس، دام‌های ایشان در نهایت فربهی و شیرآوری و... خواهند شد". و این، پدیده‌ای است که ما امروزه در صحنه بین‌الملل و روابط به اصطلاح شمال - جنوب به خوبی شاهد آن هستیم؛ هر جامعه‌ای که خود را در آغوش غرب استکباری انداخته و حلقه سرسپردگی آنان را در گوش کند، از نظر اقتصادی و رفاهی مورد توجه غرب قرار می‌گیرد و هر کشوری که بخواهد در مقابل ارزش‌های غربی (مانند: قرائت غربی حقوق بشر) یا سیاست‌های غربی بایستد، بایکوت و تحریم همه جانبه می‌شود.
::::::درباره [[دجال]] در جوامع روایی می‌خوانیم: "[[دجال]] با رساترین فریاد خود که همه عالمیان بشنوند بانگ می‌زند: به سویم بشتابید ای هواداران من! منم آن کس که "خَلَق فَسوی" و منم آن که "قدر فهدی" آری! "أنا ربکم الأعلی". همه این اوصاف در مورد تمدن غربی صادق است. غرب مادی و متافیزیک ستیز از طریق امپراطوری اهریمنی و جهانی رسانه‌ها و شبکه‌های عظیم صوتی - تصویری - مطبوعاتی با ترویج اخلاق، حقوق، ارزش‌ها و هنر مادی، ولایت خود بر شئون انسان را فریاد می‌کند و با حرکت خزنده فراگیر خویش، آدمی را در چنبره و قبضه خویش گرفته و از عالم علوی جدا ساخته است.
 
::::::وسایل ارتباط جمعی، بلندگوی تبلیغ ارزش‌ها و هنجارهای مادی‌اند و قوانین دست ساز بشر غربی با هزار نوع تدلیس و آرایش و چاشنی به هاضمه فکر جامعه جهانی خورانده می‌شود و به این شکل، تمدن مادی و فرهنگ دین‌ستیز غربی، ولایت و سرپرستی خود را بر معاش و معاد انسان و سعادت و رستگاری وی اعلام می‌دارد و ولایت هر منبع غیبی و متافیزیکی را نفی می‌کند که در واقع این جز کوس خدایی زدن و ادعای ربوبیت کردن، نیست<ref>نفی ربوبیت الهی و اصل خودبسندگی در واقع جنینی است که از لقاح بذرهای «اومانیسم» و «سکولاریسم» - یعنی دو مؤلفه بنیادین تفکر معاصر غرب - متولد می‌شود.</ref>.  
درباره [[دجال]] در جوامع روایی می‌خوانیم: "[[دجال]] با رساترین فریاد خود که همه عالمیان بشنوند بانگ می‌زند: به سویم بشتابید ای هواداران من! منم آن کس که "خَلَق فَسوی" و منم آن که "قدر فهدی" آری! "أنا ربکم الأعلی". همه این اوصاف در مورد تمدن غربی صادق است. غرب مادی و متافیزیک ستیز از طریق امپراطوری اهریمنی و جهانی رسانه‌ها و شبکه‌های عظیم صوتی - تصویری - مطبوعاتی با ترویج اخلاق، حقوق، ارزش‌ها و هنر مادی، ولایت خود بر شئون انسان را فریاد می‌کند و با حرکت خزنده فراگیر خویش، آدمی را در چنبره و قبضه خویش گرفته و از عالم علوی جدا ساخته است.
 
وسایل ارتباط جمعی، بلندگوی تبلیغ ارزش‌ها و هنجارهای مادی‌اند و قوانین دست ساز بشر غربی با هزار نوع تدلیس و آرایش و چاشنی به هاضمه فکر جامعه جهانی خورانده می‌شود و به این شکل، تمدن مادی و فرهنگ دین‌ستیز غربی، ولایت و سرپرستی خود را بر معاش و معاد انسان و سعادت و رستگاری وی اعلام می‌دارد و ولایت هر منبع غیبی و متافیزیکی را نفی می‌کند که در واقع این جز کوس خدایی زدن و ادعای ربوبیت کردن، نیست<ref>نفی ربوبیت الهی و اصل خودبسندگی در واقع جنینی است که از لقاح بذرهای «اومانیسم» و «سکولاریسم» - یعنی دو مؤلفه بنیادین تفکر معاصر غرب - متولد می‌شود.</ref>.  
::::::از احوال غریب [[دجال]] است که به همراه او آب و آتشی دیده می‌شود که آن آب در حقیقت آتش و آن آتش در واقع آب است، بنابراین هر کس این دو را مشاهده کرد، باید در آن آتش در آید که همانا آبی است بس زلال. چه کسی است که نداند آب گوارای لذت‌های دنیوی و مشتهیات حیوانی و تکاثر ثروت و رفاه مادی که غرب ماده باور و ماده پرست به کام انسان عطشناک می‌ریزد، چیزی جز آتش سعادت سوز و شرافت سوز نیست، و نیز کیست که نداند آنچه که غربِ از آسمان بریده و زمین‌گیر شده! زشت و ضد ارزش معرفی کند، در حقیقت جز آب حیات رستگاری نیست.
::::::از احوال غریب [[دجال]] است که به همراه او آب و آتشی دیده می‌شود که آن آب در حقیقت آتش و آن آتش در واقع آب است، بنابراین هر کس این دو را مشاهده کرد، باید در آن آتش در آید که همانا آبی است بس زلال. چه کسی است که نداند آب گوارای لذت‌های دنیوی و مشتهیات حیوانی و تکاثر ثروت و رفاه مادی که غرب ماده باور و ماده پرست به کام انسان عطشناک می‌ریزد، چیزی جز آتش سعادت سوز و شرافت سوز نیست، و نیز کیست که نداند آنچه که غربِ از آسمان بریده و زمین‌گیر شده! زشت و ضد ارزش معرفی کند، در حقیقت جز آب حیات رستگاری نیست.
::::::[[دجال]] در تراث روایی ما، یک چشم معرفی شده است و گفته شده که چشم دیگر او کور است و قطعاً این وصف، زیبنده تفکر و تمدن ماده‌زده غربی می‌باشد؛ چه آن که غرب از دو بخش عالم و هستی آدمی یعنی ماده و معنا و به عبارت دیگر جسم و روح، تنها ماده و مادیات و جسم و جسمانیات را می‌بیند و اساساً توانایی مشاهده معنا و معنویت و روح و روحانیت را ندارد و این یعنی او از یک چشم محروم است و یکی از دو سمت و سوی جغرافیای هستی را ندیده و هرگز درک نکرده است. سرانجام در احادیث می‌خوانیم که "هیچ جایی از زمین باقی نمی‌ماند مگر آن که [[دجال]] در آن گام می‌نهد و حضور خود را اعلام می‌کند به جز [[مکه]] و [[مدینه]]؛ زیرا فرشته‌ای با شمشیری بر فراز این دو ناحیه مقدسه ایستاده و از ورود [[دجال]] به آن‌ها جلوگیری می‌کند".
 
::::::از زمانی که استعمار قدیم در لباس استعمار نوین، تجدید حیات کرد و با استعمار فکری - فرهنگی و استکباری اقتصادی، اختاپوس‌وار با بازوهای پلید خود به اطراف و اکناف چنگ‌اندازی کرده، هیچ قسمتی از کره خاکی از لوث وجود او بر کنار نمانده و همه کشورهای جهان سایه شوم او را بر سر خود حس کرده‌اند. همه فرهنگ‌ها مقهور ارزش‌ها و هنجارهای غربی قرار گرفته است مگر ایدئولوژی مترقی و حیات‌بخش [[اسلام]] ناب که در حدیث فوق با زبان سمبلیک، حرم الهی [[مکه]] و حرم نبوی [[مدینه]] - سرای [[توحید]] و [[نبوت]] - نماد آن قلمداد شده است و این به آن معناست که تفکر اِلحادی نوین غرب هرگز [[اسلام]] اصیل را مقهور نخواهد ساخت که {{عربی|"الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ"}}<ref>موسوعة الامام المهدی، تاریخ الغیبة الکبری، صص ۵۱۱ - ۵۱۷ و ۵۳۲ و ۵۳۵.</ref>»<ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)]]، ص۴۵-۵۰.</ref>.
[[دجال]] در تراث روایی ما، یک چشم معرفی شده است و گفته شده که چشم دیگر او کور است و قطعاً این وصف، زیبنده تفکر و تمدن ماده‌زده غربی می‌باشد؛ چه آن که غرب از دو بخش عالم و هستی آدمی یعنی ماده و معنا و به عبارت دیگر جسم و روح، تنها ماده و مادیات و جسم و جسمانیات را می‌بیند و اساساً توانایی مشاهده معنا و معنویت و روح و روحانیت را ندارد و این یعنی او از یک چشم محروم است و یکی از دو سمت و سوی جغرافیای هستی را ندیده و هرگز درک نکرده است. سرانجام در احادیث می‌خوانیم که "هیچ جایی از زمین باقی نمی‌ماند مگر آن که [[دجال]] در آن گام می‌نهد و حضور خود را اعلام می‌کند به جز [[مکه]] و [[مدینه]]؛ زیرا فرشته‌ای با شمشیری بر فراز این دو ناحیه مقدسه ایستاده و از ورود [[دجال]] به آن‌ها جلوگیری می‌کند".
 
از زمانی که استعمار قدیم در لباس استعمار نوین، تجدید حیات کرد و با استعمار فکری - فرهنگی و استکباری اقتصادی، اختاپوس‌وار با بازوهای پلید خود به اطراف و اکناف چنگ‌اندازی کرده، هیچ قسمتی از کره خاکی از لوث وجود او بر کنار نمانده و همه کشورهای جهان سایه شوم او را بر سر خود حس کرده‌اند. همه فرهنگ‌ها مقهور ارزش‌ها و هنجارهای غربی قرار گرفته است مگر ایدئولوژی مترقی و حیات‌بخش [[اسلام]] ناب که در حدیث فوق با زبان سمبلیک، حرم الهی [[مکه]] و حرم نبوی [[مدینه]] - سرای [[توحید]] و [[نبوت]] - نماد آن قلمداد شده است و این به آن معناست که تفکر اِلحادی نوین غرب هرگز [[اسلام]] اصیل را مقهور نخواهد ساخت که {{عربی|"الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ"}}<ref>موسوعة الامام المهدی، تاریخ الغیبة الکبری، صص ۵۱۱ - ۵۱۷ و ۵۳۲ و ۵۳۵.</ref>»<ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)]]، ص۴۵-۵۰.</ref>.


{{پرسمان خروج دجال}}
{{پرسمان خروج دجال}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش