رابطه علم غیب معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۰
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | [[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | ||
آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
«[[اجتباء]] به معنی اختیار بعض از [[رسول|رُسل]] را آنهایی را که مشیّتش تعلق گرفته برای [[اطلاع بر غیب]] و [[آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به ضمائر مردم و خبر از بواطن آنها انتخاب میکند]]، و البته [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} جزو این بعض است و همچنین [[اوصیاء]] او [[آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|از ما فی الضمیر هر کس با خبرند]] (حیّاً و میّتاً) و اخبار در این باب بسیار است و [[رابطه علم غیب با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)|جزو معجزه است]]»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۴۳.]</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۵: | ||
| پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | | پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]'''، در درس ''«[http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTUwMA%3D%3D-XZrrer6GpCA%3D تفسیر]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]'''، در درس ''«[http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTUwMA%3D%3D-XZrrer6GpCA%3D تفسیر]»'' در اینباره گفته است: | ||
«بعد از اینکه بالاجمال فرمود: از بین انسانها و از بین فرشتگان، خدا افرادی را انتخاب میکند، بعد از اینکه خاندانی را به عنوان مصطفی معرّفی کرده است، آدم و نوح و آلابراهیم و آلعمران را بر دیگران مزیّتی داده است یعنی در اینها مزیّتی یافت و اینها را به آن مقام رساند، آنگاه نمونههای خاصّی را هم ذکر میکند، گاهی به عنوان اجتباء، گاهی به عنوان اصطفاء. در سورهٔ مبارکهٔ آلعمران آیه ١٧٩ میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}<ref>.یعنی: این گونه نیست كه خدا شما را از غیب آگاه سازد؛ بلكه او از میان پیامبران، عدهاى را به مقام اجتبا اختصاص داده؛ آنگاه آنان را بر امور غیبى آگاه مىسازد</ref> به اینکه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ]]}} اینچنین نیست که خدای سبحان همهٔ شما را به غیب عالم کند که شما عالم غیب بشوید. هر انسانی شایسته باشد که علم غیب داشته باشد. بلکه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}؛ خدا اجتباء میکند، جبایه میکند، یعنی جمع آوری میکند، یعنی در بین انسانها برچین میکند آنها که مجتبایند یعنی برچین شدهاند، آنها را از علم غیب آگاه میکند. شما وقتی خواستید بهترین میوه را از یک طبق میوه انتخاب کنید، یک ظرفی تهیّه میکنید که آن بهترین آن را در آن ظرف بریزید، این کار را میگویند: جبایه اجتبی یعنی برچین کرد. در بین هر ده میوه، یک میوه را انتخاب میکنید. این حالت را میگویند: اجتباء خدای سبحان در بین انسانها افراد شایسته را برچین میکند بعد به آنها علم غیب میدهد. | |||
اینچنین نیست که هر کسی توان آن را داشته باشد که از غیب برخوردار باشد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}} اینچنین نیست که خدای سبحان همهٔ شما را به غیب آگاه کند، {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء}}؛ پس این إجتباء و آن إصطفاء مخصوص به انسانهای نمونه است که نمونهها را یکی پس از دیگری قرآن کریم بازگو میکند. مثلاً به موسای کلیم طبق نقل سورهٔ اعراف آیهٔ ۱۴۴ اینچنین میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ}}؛ فرمود: موسی، تو مصطفای مایی. تو برجسته شدهٔ مایی. تو را ما به رسالت و کلاممان اختصاص دادهایم؛ پس اگر چنانچه به طور عموم فرمود: خاندان ابراهیم و آلعمران را بر دیگران ترجیح دادیم، اینها مصطفای مایند، در موارد خاصّه اینها را هم نام میبرد. به موسای کلیم میفرماید: تو مصطفای منی، چه اینکه به مریم{{ع}} هم میفرماید که "انّ الله اصطفیک". پس اگر از آلابراهیم کسانی مصطفای خدایند، آنها را هم قرآن کریم مشخّص کرد بالخصوص دربارهٔ مریم، دربارهٔ موسی و مانند آن نام برد. و دربارهٔ خصوص ابراهیم خلیل هم از او به عنوان إجتباء یاد کرد، گذشته از إصطفاء، گذشته از اینکه فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}} این آلابراهیم نه یعنی ابراهیم مستثنی است. وقتی گفتند: آلموسی یعنی این خاندان. وقتی گفتند: آلابراهیم یعنی این خاندان. او سر سلسلهٔ این خاندان است. آلابراهیم را خدا مصطفی قرار داد یعنی ابراهیم و ذریّهاش. اگر فرمود: آلموسی را ما نجات دادیم یعنی موسی و آلموسی را، فرزندان موسی را. پس دربارهٔ خصوص ابراهیم هم مسئلهٔ اصطفاء مطرح است، هم مسئلهٔ اجتباء که در آیهٔ ۱۲۰ و ١٢١ و ١٢٢ سورهٔ مبارکهٔ نحل مطرح است، فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ* شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ* وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}».<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTUwMA%3D%3D-XZrrer6GpCA%3D بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء]</ref> | اینچنین نیست که هر کسی توان آن را داشته باشد که از غیب برخوردار باشد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}} اینچنین نیست که خدای سبحان همهٔ شما را به غیب آگاه کند، {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء}}؛ پس این إجتباء و آن إصطفاء مخصوص به انسانهای نمونه است که نمونهها را یکی پس از دیگری قرآن کریم بازگو میکند. مثلاً به موسای کلیم طبق نقل سورهٔ اعراف آیهٔ ۱۴۴ اینچنین میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ}}؛ فرمود: موسی، تو مصطفای مایی. تو برجسته شدهٔ مایی. تو را ما به رسالت و کلاممان اختصاص دادهایم؛ پس اگر چنانچه به طور عموم فرمود: خاندان ابراهیم و آلعمران را بر دیگران ترجیح دادیم، اینها مصطفای مایند، در موارد خاصّه اینها را هم نام میبرد. به موسای کلیم میفرماید: تو مصطفای منی، چه اینکه به مریم{{ع}} هم میفرماید که "انّ الله اصطفیک". پس اگر از آلابراهیم کسانی مصطفای خدایند، آنها را هم قرآن کریم مشخّص کرد بالخصوص دربارهٔ مریم، دربارهٔ موسی و مانند آن نام برد. و دربارهٔ خصوص ابراهیم خلیل هم از او به عنوان إجتباء یاد کرد، گذشته از إصطفاء، گذشته از اینکه فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}} این آلابراهیم نه یعنی ابراهیم مستثنی است. وقتی گفتند: آلموسی یعنی این خاندان. وقتی گفتند: آلابراهیم یعنی این خاندان. او سر سلسلهٔ این خاندان است. آلابراهیم را خدا مصطفی قرار داد یعنی ابراهیم و ذریّهاش. اگر فرمود: آلموسی را ما نجات دادیم یعنی موسی و آلموسی را، فرزندان موسی را. پس دربارهٔ خصوص ابراهیم هم مسئلهٔ اصطفاء مطرح است، هم مسئلهٔ اجتباء که در آیهٔ ۱۲۰ و ١٢١ و ١٢٢ سورهٔ مبارکهٔ نحل مطرح است، فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ* شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ* وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}».<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTUwMA%3D%3D-XZrrer6GpCA%3D بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء]</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۵: | ||
| پاسخدهنده = حسن رمضانی | | پاسخدهنده = حسن رمضانی | ||
| پاسخ = آیتالله ''' [[حسن رمضانی]]''' در کتاب ''«[[دائرة المعارف قرآن کریم ج ۲(کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله ''' [[حسن رمضانی]]''' در کتاب ''«[[دائرة المعارف قرآن کریم ج ۲(کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«سر از راز [[غیب]] درآوردن و بر [[امور غیبى]] مطلع شدن، نصیب كسى كه در كثرات منغمر است و تفرق و تعدد مظاهر گوناگون عالمِ كثرت، او را متفرق كرده و هر جزئى از اجزایش را به جانبى مىكشاند، نمىشود. اطلاع بر غیب، تمركز مىطلبد و تمركز، تجمع مىخواهد؛ از اینرو، خداوند در سوره آل عمران آیه ۱۷۹ مىفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}} یعنی: این گونه نیست كه خدا شما را از غیب آگاه سازد؛ بلكه او از میان پیامبران، عدهاى را به مقام اجتبا اختصاص داده؛ آنگاه آنان را بر امور غیبى آگاه مىسازد. و نیز به همین جهت، حق تعالى در آیه ۶ سوره یوسف مىفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ]]}}<ref>.و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است</ref> علم به تأویل احادیث را كه خود نوعى از آگاهى بر غیب شمرده مىشود، پس از اجتباى [[حضرت یوسف]]{{ع}} مطرح مىكند».<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2 دائرة المعارف قرآن کریم، جلد دوم صفحه ۱۱۹]</ref> | |||
}} | }} | ||