آیا امکان ملاقات با امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۰
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
«بیگمان یکی از آرزوهای [[پیروان]] [[راستین]] [[امامان معصوم]]{{عم}} آن است که در دوران [[پنهانزیستی]] آخرین پیشوای [[معصوم]] خویش به [[دیدار]] [[جمال]] [[نورانی]] آن [[امام همام]] نایل شوند. از آنجا که در [[روایات]]، [[پنهانزیستی]] آن [[امام]] بزرگوار، [[رازی]] از [[رازهای خداوند]] دانسته شده و درباره چگونگی آن [[غیبت]]، دیدگاههای متفاوتی ذکر شده، درباره [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] در [[عصر غیبت]]، نگاههای مختلفی ارائه شده است. بنابراین یکی از بحثهایی که درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد، بحث "[[ملاقات]] با آن [[حضرت]] در [[دوران غیبت]]" است. دانشوران [[شیعه]]، [[زندگی حضرت مهدی]]{{ع}} را از زوایای گوناگون به گونههای متفاوت تقسیم کردهاند. در یکی از این تقسیمها، [[عمر]] آن [[حضرت]] به چهار دوره متفاوت تقسیم شده است. | «بیگمان یکی از آرزوهای [[پیروان]] [[راستین]] [[امامان معصوم]]{{عم}} آن است که در دوران [[پنهانزیستی]] آخرین پیشوای [[معصوم]] خویش به [[دیدار]] [[جمال]] [[نورانی]] آن [[امام همام]] نایل شوند. از آنجا که در [[روایات]]، [[پنهانزیستی]] آن [[امام]] بزرگوار، [[رازی]] از [[رازهای خداوند]] دانسته شده و درباره چگونگی آن [[غیبت]]، دیدگاههای متفاوتی ذکر شده، درباره [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] در [[عصر غیبت]]، نگاههای مختلفی ارائه شده است. بنابراین یکی از بحثهایی که درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد، بحث "[[ملاقات]] با آن [[حضرت]] در [[دوران غیبت]]" است. دانشوران [[شیعه]]، [[زندگی حضرت مهدی]]{{ع}} را از زوایای گوناگون به گونههای متفاوت تقسیم کردهاند. در یکی از این تقسیمها، [[عمر]] آن [[حضرت]] به چهار دوره متفاوت تقسیم شده است. | ||
#دوران [[زندگی]] با [[پدر]] خود؛ | |||
#[[دوران غیبت صغرا]]؛ | |||
#[[دوران غیبت کبرا]]؛ | |||
#[[دوران ظهور]]. | |||
بحث ارتباط با آن [[حضرت]] نیز به تناسب دورههای مختلف، متفاوت خواهد بود. شکی نیست که در دوره نخست، افرادی به صلاحدید [[امام یازدهم]]{{ع}} به [[دیدار]] [[آخرین حجت الهی]] نایل شدند. درباره دوره دوم و پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]] نیز از [[روایات]] و حکایات استفاده میشود [[دیدار]] با [[حضرت حجت]]، مانند دوران [[حیات]] [[پدر]] بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن [[حضرت]] [[دیدار]] داشتهاند که [[شیخ صدوق]]، در کتاب [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] و نیز دیگران، [[اسامی]] آنان را ذکر کردهاند. دوره سوم که با [[مرگ]] [[آخرین نایب]] خاص آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، به [[دلیل]] وجود [[روایات]] متعارض، همچنان محل بحث و [[گفتوگو]] بوده است. سرانجام درباره دوره چهارم، شکی نیست که جهانیان از [[دیدار]] آن [[حضرت]] به [[کاملترین]] صورت بهرهمند خواهند شد. از آنجا که دوره نخست و دوم و نیز دوره چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دوره سوم خواهیم پرداخت. پیش از آن که به بحث در اینباره بپردازیم اشاره به این نکته لازم است که درباره تلاش برای [[ملاقات با حضرت مهدی]]{{ع}} دو دیدگاه وجود دارد: برخی [[دستور]] العملهایی را برای [[دیدار]] با [[حضرت مهدی]]{{ع}} ارائه میکنند، ایشان طلب [[دیدار]] را نوعی ابراز ارادت نسبت به آن [[حضرت]] میدانند و آن را برخاسته از شیدایی و [[عشق]] خود به ایشان میدانند. | بحث ارتباط با آن [[حضرت]] نیز به تناسب دورههای مختلف، متفاوت خواهد بود. شکی نیست که در دوره نخست، افرادی به صلاحدید [[امام یازدهم]]{{ع}} به [[دیدار]] [[آخرین حجت الهی]] نایل شدند. درباره دوره دوم و پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]] نیز از [[روایات]] و حکایات استفاده میشود [[دیدار]] با [[حضرت حجت]]، مانند دوران [[حیات]] [[پدر]] بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن [[حضرت]] [[دیدار]] داشتهاند که [[شیخ صدوق]]، در کتاب [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] و نیز دیگران، [[اسامی]] آنان را ذکر کردهاند. دوره سوم که با [[مرگ]] [[آخرین نایب]] خاص آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، به [[دلیل]] وجود [[روایات]] متعارض، همچنان محل بحث و [[گفتوگو]] بوده است. سرانجام درباره دوره چهارم، شکی نیست که جهانیان از [[دیدار]] آن [[حضرت]] به [[کاملترین]] صورت بهرهمند خواهند شد. از آنجا که دوره نخست و دوم و نیز دوره چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دوره سوم خواهیم پرداخت. پیش از آن که به بحث در اینباره بپردازیم اشاره به این نکته لازم است که درباره تلاش برای [[ملاقات با حضرت مهدی]]{{ع}} دو دیدگاه وجود دارد: برخی [[دستور]] العملهایی را برای [[دیدار]] با [[حضرت مهدی]]{{ع}} ارائه میکنند، ایشان طلب [[دیدار]] را نوعی ابراز ارادت نسبت به آن [[حضرت]] میدانند و آن را برخاسته از شیدایی و [[عشق]] خود به ایشان میدانند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
*غیبتی که در دوران پیش به دلایلی ناقص بود، اینک با رفع آن عوامل، تمام و کامل شده است ({{متن حدیث|"فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیبَةُ التَّامَّةُ"}}<ref>پس همانا غیبت تامه واقع شده است؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref>)؛ | *غیبتی که در دوران پیش به دلایلی ناقص بود، اینک با رفع آن عوامل، تمام و کامل شده است ({{متن حدیث|"فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیبَةُ التَّامَّةُ"}}<ref>پس همانا غیبت تامه واقع شده است؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref>)؛ | ||
*مدعی مشاهده، دروغگوی افترا زننده است ({{متن حدیث|"أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر"}}<ref>آگاه باشید که هر که ادعای مشاهده کند قبل از خروج سفیانی و صیحه او بسیار دروغگو و افتراء زننده است ؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref>). در اینجا مدعی، اعم از این است که به ادعای خویش [[اطمینان]] داشته باشد یا به [[دروغ]]، ادعایی را مطرح کند یا بپندارد [[حق]] است. البته برخی بزرگان، اشکالاتی به [[توقیع]] وارد ساخته، نوشتهاند: این خبر، ضعیف و غیر آن خبر؛ واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و [[یقین]] نباشد؛ پس قابلیت ندارد که معارضه کند با [[وجدان]] قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا میشود. هرچند از هریک آنها پیدا نشود؛ بلکه از جملهای از آنها دارا بود [[کرامات]] و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب؛ پس چگونه روا است اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن که [[شیخ طوسی]] است- عمل نکرده به آن، در همان کتاب<ref>محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۸۴.</ref>. در مجموع، این مؤلف بزرگوار بر [[توقیع]] چهار اشکال وارد کرده است: | *مدعی مشاهده، دروغگوی افترا زننده است ({{متن حدیث|"أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر"}}<ref>آگاه باشید که هر که ادعای مشاهده کند قبل از خروج سفیانی و صیحه او بسیار دروغگو و افتراء زننده است ؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref>). در اینجا مدعی، اعم از این است که به ادعای خویش [[اطمینان]] داشته باشد یا به [[دروغ]]، ادعایی را مطرح کند یا بپندارد [[حق]] است. البته برخی بزرگان، اشکالاتی به [[توقیع]] وارد ساخته، نوشتهاند: این خبر، ضعیف و غیر آن خبر؛ واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و [[یقین]] نباشد؛ پس قابلیت ندارد که معارضه کند با [[وجدان]] قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا میشود. هرچند از هریک آنها پیدا نشود؛ بلکه از جملهای از آنها دارا بود [[کرامات]] و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب؛ پس چگونه روا است اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن که [[شیخ طوسی]] است- عمل نکرده به آن، در همان کتاب<ref>محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۸۴.</ref>. در مجموع، این مؤلف بزرگوار بر [[توقیع]] چهار اشکال وارد کرده است: | ||
#[[توقیع]]، [[خبر واحد]] و غیر قابل [[اعتماد]] است؛ | |||
#خبر، مرسل و ضعیف است؛ | |||
#[[شیخ طوسی]] که [[توقیع]] را [[نقل]] کرده به آن عمل نکرده است؛ | |||
#[[توقیع]]، معرض عنه است؛ چرا که [[اصحاب]]، حکایات زیادی [[نقل]] کردهاند که اشخاص با [[امام زمان]]{{ع}} [[دیدار]] داشتهاند. | |||
در پاسخ به اشکالهای پیشین، گفته شده است: | در پاسخ به اشکالهای پیشین، گفته شده است: | ||
#[[توقیع]] مرسل نیست؛ چرا که [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین]] آن را با [[سند]] ذکر کرده است. افزون بر آن، [[شیخ طوسی]] این [[حدیث]] را از [[ابن بابویه]] [[نقل]] میکند و میگوید: {{عربی|"أَخبرنا جَماعة"}}؛ پس [[توقیع]] از یک طریق نیست؛ بلکه از طرقی گوناگون آن را [[نقل]] میکند. سرانجام آن که، اگر در کتاب [[احتجاج]] [[طبرسی]] به صورت مرسل ذکر شده است، وی در ابتدای کتاب خود میگوید: "[[سند]] [[روایات]] را نیاوردهام یا به سبب شهرت یا مطابقت با [[عقول]] یا این که مجمع علیه است". | |||
#توقیع ضعیف نیز نیست؛ چرا که همه [[راویان]] آن، ثقه هستند و [[خبر واحد ثقه]] است که [[حجیت]] آن در اصول ثابت شده است و میتوان به آن [[اعتماد]] کرد. از نقلهای متعدد استفاده میشود که به این [[حدیث]]، توجه و اعتنا شده است؛ گرچه منظور ما، شهرت اصطلاحی نیست. این تعدد [[نقل]] در کتابهای بزرگان [[مذهب]] از قدما و متأخران و معاصران، بدون اشاره به [[ضعف]] و رد آن را میتوان یکی از شواهد- نه [[دلایل]]- اعتبار قرار داد<ref>ر.ک: مقاله: سفارت و نیابت خاصه، نجم الدین طبسی، فصلنامه انتظار، ج ۱۸، ص ۱۴۲.</ref>. | |||
#این که گفته شده است: "[[راوی]] آن، [[شیخ طوسی]]، به [[توقیع]] عمل نکرده است"، درست نیست؛ چرا که آنچه [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده است، به [[دوران غیبت صغرا]] مربوط میشود و [[توقیع]]، نفی ادعای دیدن در [[دوران غیبت کبرا]] را موردنظر دارد و مدعی [[دیدار]] در این زمان را باید [[تکذیب]] کرد. | |||
#این که گفتهاند: "از [[توقیع]] اعراض شده است" درست نیست؛ زیرا [[عالمان]] بزرگوار ما که پس از [[شیخ صدوق]]، به [[نقل]] [[توقیع]] پرداختهاند، به آن، [[باور]] داشته و در [[سند]] و دلالت آن، تردیدی نکردهاند. افزون بر آن، این که هنگامی اعراض [[اصحاب]] از [[توقیع]] اثبات میشود که همه ناقلان [[حدیث]] یاد شده، ادعای [[ملاقات]] را [[باور]] داشته باشند و چون چنین چیزی- نه به دلالت مطابقی و نه التزامی- از [[کلام]] آنها قابل برداشت نیست و بلکه در مواردی برخلاف آن است، نمیتوان گفت به طور کلی [[اصحاب]] از آن اعراض کردهاند. علاوه بر آن، اعراض برخی باعث [[ضعف حدیث]] نمیشود. ممکن است گفته شود منظور [[توقیع]]، مشاهده همراه با ادعای [[سفارت]] یا [[وکالت]] از جانب [[حضرت مهدی]]{{ع}} و رساندن [[پیام]] به آن [[حضرت]] و گرفتن پاسخ از ایشان است. این احتمال، خلاف ظاهر عبارت [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] است؛ زیرا در آن صورت، [[امام]] باید میفرمود: {{عربی|" أَلَا فَمَنْ ادعی الْمُشَاهَدَةِ مَعَ السِّفَارَةَ أَوْ الوکالة فَهُوَ کذاب "}}؛ درحالی که به صورت مطلق میگوید: "هرکس [[ادعای مشاهده]] کند، [[دروغگو]] است". اینجا لازم است به برخی سخنان بزرگان اشاره کنیم که در آن، ضمن پذیرش [[امکان ملاقات]]، گفتهاند در صورت [[ملاقات]]، فرد ملاقاتکننده پرده از [[راز]] [[دیدار]] خود بر نخواهد داشت و این، همان [[تکذیب]] ادعای [[ملاقات]] است. | |||
[[سید مرتضی]]، بدون آن که قاطعانه [[ملاقات]] با [[حضرت]] را بپذیرد، [[عدم امکان ملاقات]] را غیر قطعی دانسته، مینویسد: {{عربی|"أَنَا غیر قاطعین علی انَّ أَمَامَ لَا یصل الیه أَحَدُ وَ لَا یلقاه بِشْرٍ فَهَذَا أَمَرَ غیر مَعْلُومٍ وَ لَا سبیل الی الْقَطْعُ علیه..."}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۵.</ref>؛ ما قطع نداریم دست کسی به [[امام]] نمیرسد و [[بشر]] نمیتواند او را [[ملاقات]] کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست. وی آنگاه با فاصله چند صفحه، در پاسخ به این پرسش که اگر [[غیبت]] [[حضرت]] به سبب [[ترس]] از [[دشمنان]] است، چرا از [[دوستان]] پنهان است؟ مینویسد: {{عربی|"... انْهَ غیر مُمْتَنِعٍ انَّ یکون الامام یظهر لِبَعْضِ اولیائه مِمَّنْ لَا یخشی مِنْ جِهَتِهِ شیئا مِنْ أَسْبَابِ الْخَوْفِ ، فَانٍ هَذَا مِمَّا لَا یمکن الْقَطْعُ [[علی]] ارْتِفَاعِهِ وَ امْتِنَاعُهُ ، وَ أَنَّمَا یعلم کل وَاحِدٍ مِنْ شیعته حَالِ نَفْسِهِ وَ لَا [[سبیل]] لَهُ الی الْعِلْمِ بِحَالِ غیره"}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>؛... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هریک از [[شیعیان]] حال خودش را میداند و راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران. درباره فرمایش [[سید مرتضی]] نکاتی قابل تأمل است: | [[سید مرتضی]]، بدون آن که قاطعانه [[ملاقات]] با [[حضرت]] را بپذیرد، [[عدم امکان ملاقات]] را غیر قطعی دانسته، مینویسد: {{عربی|"أَنَا غیر قاطعین علی انَّ أَمَامَ لَا یصل الیه أَحَدُ وَ لَا یلقاه بِشْرٍ فَهَذَا أَمَرَ غیر مَعْلُومٍ وَ لَا سبیل الی الْقَطْعُ علیه..."}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۵.</ref>؛ ما قطع نداریم دست کسی به [[امام]] نمیرسد و [[بشر]] نمیتواند او را [[ملاقات]] کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست. وی آنگاه با فاصله چند صفحه، در پاسخ به این پرسش که اگر [[غیبت]] [[حضرت]] به سبب [[ترس]] از [[دشمنان]] است، چرا از [[دوستان]] پنهان است؟ مینویسد: {{عربی|"... انْهَ غیر مُمْتَنِعٍ انَّ یکون الامام یظهر لِبَعْضِ اولیائه مِمَّنْ لَا یخشی مِنْ جِهَتِهِ شیئا مِنْ أَسْبَابِ الْخَوْفِ ، فَانٍ هَذَا مِمَّا لَا یمکن الْقَطْعُ [[علی]] ارْتِفَاعِهِ وَ امْتِنَاعُهُ ، وَ أَنَّمَا یعلم کل وَاحِدٍ مِنْ شیعته حَالِ نَفْسِهِ وَ لَا [[سبیل]] لَهُ الی الْعِلْمِ بِحَالِ غیره"}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>؛... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هریک از [[شیعیان]] حال خودش را میداند و راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران. درباره فرمایش [[سید مرتضی]] نکاتی قابل تأمل است: | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
«[[اعتقاد]] به وجود [[امام زمان]] {{ع}} از ضروریات [[مذهب]] [[شیعه]] است و برابر [[روایات]] و ادلّه، [[وجود امام]] در هرزمانی لازم است و [[زمین]]، بدون [[حجت]] باقی نمیماند. اما درباره امکان ارتباط و مشاهده [[حضرت]] دو دیدگاه وجود دارد: | «[[اعتقاد]] به وجود [[امام زمان]] {{ع}} از ضروریات [[مذهب]] [[شیعه]] است و برابر [[روایات]] و ادلّه، [[وجود امام]] در هرزمانی لازم است و [[زمین]]، بدون [[حجت]] باقی نمیماند. اما درباره امکان ارتباط و مشاهده [[حضرت]] دو دیدگاه وجود دارد: | ||
#در دوران [[غیبت کبری]]، امکان ارتباط و مشاهده وجود ندارد. | |||
#برای [[اولیای الهی]]، امکان ارتباط و بهره بردن از محضر [[حضرت]] وجود دارد. | |||
::::::گروهی از بزرگان [[شیعه]]، بر این باورند که در زمان [[غیبت کبری]]، امکان ارتباط با [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] وجود ندارد و برابر [[دستور]] [[حضرت]]، مدعی [[دیدار]] را باید [[تکذیب]] کرد. [[محمد بن ابراهیم]] (معروف به [[نعمانی]] و [[صاحب]] [[کتاب الغیبة]])، [[فیض کاشانی]] (در کتاب وافی)، [[کاشف الغطاء]] (در رساله [[حق]] المبین) و [[شیخ مفید]] از این گروهند. مهمترین و معتبرترین [[دلیل]] اینان، بر نفی رؤیت و مشاهده [[حضرت]] در [[عصر غیبت]]، توقیعی است که شش روز پیش از [[مرگ]] [[علی بن محمد سمری]] -آخرین [[نائب خاص]] حضرت- از [[ناحیه]] آن [[حضرت]] صادر شده است<ref>کمال الدین، ص ۵۱۶</ref>. برابر این [[توقیع]]، مدعی مشاهده دروغگوست و ادّعای وی قابل پذیرش نیست. گروهی دیگر از علمای [[شیعه]] معتقدند که در [[غیبت کبری]]، امکان ارتباط با [[امام زمان]] {{ع}} وجود دارد. این دیدگاه در بین متأخران شدت دارد. از [[سید مرتضی]] شروع میشود و پس از وی، شهرت مییابد و افرادی چون [[محدث نوری]]، [[کراجکی]]، [[شیخ طوسی]] و... آن را طرح میکنند. | ::::::گروهی از بزرگان [[شیعه]]، بر این باورند که در زمان [[غیبت کبری]]، امکان ارتباط با [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] وجود ندارد و برابر [[دستور]] [[حضرت]]، مدعی [[دیدار]] را باید [[تکذیب]] کرد. [[محمد بن ابراهیم]] (معروف به [[نعمانی]] و [[صاحب]] [[کتاب الغیبة]])، [[فیض کاشانی]] (در کتاب وافی)، [[کاشف الغطاء]] (در رساله [[حق]] المبین) و [[شیخ مفید]] از این گروهند. مهمترین و معتبرترین [[دلیل]] اینان، بر نفی رؤیت و مشاهده [[حضرت]] در [[عصر غیبت]]، توقیعی است که شش روز پیش از [[مرگ]] [[علی بن محمد سمری]] -آخرین [[نائب خاص]] حضرت- از [[ناحیه]] آن [[حضرت]] صادر شده است<ref>کمال الدین، ص ۵۱۶</ref>. برابر این [[توقیع]]، مدعی مشاهده دروغگوست و ادّعای وی قابل پذیرش نیست. گروهی دیگر از علمای [[شیعه]] معتقدند که در [[غیبت کبری]]، امکان ارتباط با [[امام زمان]] {{ع}} وجود دارد. این دیدگاه در بین متأخران شدت دارد. از [[سید مرتضی]] شروع میشود و پس از وی، شهرت مییابد و افرادی چون [[محدث نوری]]، [[کراجکی]]، [[شیخ طوسی]] و... آن را طرح میکنند. | ||
::::::[[سید مرتضی]] در پاسخ به این پرسش که حضور [[امام]]، در پرده [[غیب]]، چه فایدهای دارد؟ امکان استفاده گروهی از [[اولیاء]] الهی را از محضر آن [[حضرت]]، مطرح میکند. مدّعیان امکان ارتباط با [[حضرت]]، سه [[دلیل]] اقامه کردهاند: [[روایات]]، [[اجماع]] و داستانها. البته هر کدام، [[ادله]] طرف دیگر را نقد کردهاند که در این مجال، بحث آن نمیگنجد. به هر حال، اگر فرض را بر امکان مشاهده و ارتباط با [[حضرت]] بدانیم، برابر صریح [[توقیع]]، دیدارکنندگان [[حق]] اظهار آن را ندارند و به تعبیر [[شیخ طوسی]]، خود میدانند و [[نفس]] خویش<ref>چشمبهراه مهدى، ص ۷۳ و ۱۰۴</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۹۰.</ref>. | ::::::[[سید مرتضی]] در پاسخ به این پرسش که حضور [[امام]]، در پرده [[غیب]]، چه فایدهای دارد؟ امکان استفاده گروهی از [[اولیاء]] الهی را از محضر آن [[حضرت]]، مطرح میکند. مدّعیان امکان ارتباط با [[حضرت]]، سه [[دلیل]] اقامه کردهاند: [[روایات]]، [[اجماع]] و داستانها. البته هر کدام، [[ادله]] طرف دیگر را نقد کردهاند که در این مجال، بحث آن نمیگنجد. به هر حال، اگر فرض را بر امکان مشاهده و ارتباط با [[حضرت]] بدانیم، برابر صریح [[توقیع]]، دیدارکنندگان [[حق]] اظهار آن را ندارند و به تعبیر [[شیخ طوسی]]، خود میدانند و [[نفس]] خویش<ref>چشمبهراه مهدى، ص ۷۳ و ۱۰۴</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۹۰.</ref>. |