ماهیت علم امام چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۵: خط ۲۵:


پس از پذیرش این [[حقیقت]] که کاربری مخصوص علوم وراثتی، بهره‌گیری علمی امام نیست، باید دید [[فلسفه وجودی]] این علوم چیست؟ می‌توان برای وجود آثار پیشینیان نزد امام، وجوهی برشمرد:
پس از پذیرش این [[حقیقت]] که کاربری مخصوص علوم وراثتی، بهره‌گیری علمی امام نیست، باید دید [[فلسفه وجودی]] این علوم چیست؟ می‌توان برای وجود آثار پیشینیان نزد امام، وجوهی برشمرد:
:::::#اعتمادسازی بیشتر برای مخاطبان با استناد [[علوم امام]] به [[قرآن]] و علم [[نبوی]].
#اعتمادسازی بیشتر برای مخاطبان با استناد [[علوم امام]] به [[قرآن]] و علم [[نبوی]].
:::::#نشانه‌ای برای [[امامت]] شخص امام؛ یعنی هر آن‌که این آثار نزد او است و [[ادعای امامت]] دارد، هموامام است.
#نشانه‌ای برای [[امامت]] شخص امام؛ یعنی هر آن‌که این آثار نزد او است و [[ادعای امامت]] دارد، هموامام است.
:::::#[[منبع علم امام]].
#[[منبع علم امام]].


به نظر می‌رسد، اگرچه امام بر محتوای علوم وراثتی اشراف کامل دارد و این منابع می‌توانند، منبعی برای [[علم امام]] قرار گیرند و گاه‌گاه امام از آنها بهره‌مند گردد، اما [[فلسفه]] اساسی وجود این آثار نزد امام، بیشتر اعتمادسازی و [[نشانه بودن]] برای امامت شخص امام است. شواهدی این فرضیه را [[پشتیبانی]] می‌کند که برخی از آنها عبارت‌اند از:
به نظر می‌رسد، اگرچه امام بر محتوای علوم وراثتی اشراف کامل دارد و این منابع می‌توانند، منبعی برای [[علم امام]] قرار گیرند و گاه‌گاه امام از آنها بهره‌مند گردد، اما [[فلسفه]] اساسی وجود این آثار نزد امام، بیشتر اعتمادسازی و [[نشانه بودن]] برای امامت شخص امام است. شواهدی این فرضیه را [[پشتیبانی]] می‌کند که برخی از آنها عبارت‌اند از:


'''یک''': گزارش‌های [[حدیثی]] پُرشماری که بر این ادعا صحه می‌گذارند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۱، ۱۵۳ ح۵ و ص۱۵۴، ح۹ و ص۱۵۵-۱۵۶، ۱۵۸، ح۱۹، ۲۰ و ص۱۵۹، ح۲۴، ۲۶ و ص۱۶۰-۱۶۱، ح۳۳ و ص۱۶۲، ح۱ و ص۱۶۳، ح۴ و ص۱۶۴، ح۷-۹ و ص۱۶۵، ح۱۲، ۱۳ و ۱۶۶، ح۱۶، ۱۷، ۱۹ و ص۱۶۷، ح۲۰، ۲۱ و ص۱۶۸، ح۲۳ و ۱۷۴-۱۷۷، ۱۸۰، ح۱۸، ۲۰ و ۱۸۱، ح۲۴ و ص۱۸۳، ح۳۲-۳۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۳۶۳، ح۵۵۳.</ref>: به این دو [[حدیث]] توجه کنید:
'''یک''': گزارش‌های [[حدیثی]] پُرشماری که بر این ادعا صحه می‌گذارند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۱، ۱۵۳ ح۵ و ص۱۵۴، ح۹ و ص۱۵۵-۱۵۶، ۱۵۸، ح۱۹، ۲۰ و ص۱۵۹، ح۲۴، ۲۶ و ص۱۶۰-۱۶۱، ح۳۳ و ص۱۶۲، ح۱ و ص۱۶۳، ح۴ و ص۱۶۴، ح۷-۹ و ص۱۶۵، ح۱۲، ۱۳ و ۱۶۶، ح۱۶، ۱۷، ۱۹ و ص۱۶۷، ح۲۰، ۲۱ و ص۱۶۸، ح۲۳ و ۱۷۴-۱۷۷، ۱۸۰، ح۱۸، ۲۰ و ۱۸۱، ح۲۴ و ص۱۸۳، ح۳۲-۳۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۳۶۳، ح۵۵۳.</ref>: به این دو [[حدیث]] توجه کنید:
:::::#{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}:‏ إِنَّمَا مَثَلُ‏ السِّلَاحِ‏ فِينَا كَمَثَلِ‏ التَّابُوتِ‏ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَيْنَمَا دَارَ التَّابُوتُ دَارَ الْمُلْكُ وَ أَيْنَمَا دَارَ السِّلَاحُ فِينَا دَارَ الْعِلْمُ}}<ref>«امام باقر{{ع}} فرمودند: همانا مثل سلاح پیامبر{{صل}} در بین ما خاندان بنی‌هاشم، مانند تابوت در میان بنی‌اسرائیل است که در هرجا تابوت قرار می‌گرفت، نشان از آن داشت که فرمانروایی در همان جا است. در ما خاندان نیز هر کجا سلاح وجود داشته باشد، علم نیز در همان جا است». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>.
#{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}:‏ إِنَّمَا مَثَلُ‏ السِّلَاحِ‏ فِينَا كَمَثَلِ‏ التَّابُوتِ‏ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَيْنَمَا دَارَ التَّابُوتُ دَارَ الْمُلْكُ وَ أَيْنَمَا دَارَ السِّلَاحُ فِينَا دَارَ الْعِلْمُ}}<ref>«امام باقر{{ع}} فرمودند: همانا مثل سلاح پیامبر{{صل}} در بین ما خاندان بنی‌هاشم، مانند تابوت در میان بنی‌اسرائیل است که در هرجا تابوت قرار می‌گرفت، نشان از آن داشت که فرمانروایی در همان جا است. در ما خاندان نیز هر کجا سلاح وجود داشته باشد، علم نیز در همان جا است». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>.
:::::#[[علی بن سعد]] از گفتگویی در [[حضور امام]] صادق{{ع}} گزارش می‌دهد:... [[محمد بن عبدالله بن علی]] گفت: [[تعجب]] می‌کنم از [[عبدالله بن حسن]] که او مسخره می‌کرد و می‌گفت: این مطلب در [[جفر]] شما است. همان جفری که ادعا می‌کنید. [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[خشمگین]] شده، فرمودند: تعجب از عبدالله بن حسن است که می‌گوید: در میان ما امامی نیست. درست می‌گوید؛ نه او [[امام]] است و نه پدرش. او [[گمان]] می‌کند [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نیز امام نبود و [[امامت]] ایشان را [[انکار]] می‌کند. اما سخن او راجع به جفر، آن پوست گاو و مانند خیک است. کتاب‌ها در آن است و تمام علومی که [[مردم]] تا [[روز قیامت]] از [[حلال و حرام]] بدان نیازمندند، در آن وجود دارد. این کتاب به [[املای پیامبر]] اکرم و خط علی{{ع}} به [[نگارش]] درآمده است. [[مصحف فاطمه]]{{س}} نیز در همان است که یک [[آیه]] از [[قرآن]] در آن نیست. نیز نزد من [[انگشتر]] و [[زره]] و [[شمشیر]] و [[پرچم پیامبر]]{{صل}} است. برخلاف میل آن کسی که [[گمان]] [[بیهوده]] دارد، آری، [[جفر]] نزد من است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۶.</ref>.
#[[علی بن سعد]] از گفتگویی در [[حضور امام]] صادق{{ع}} گزارش می‌دهد:... [[محمد بن عبدالله بن علی]] گفت: [[تعجب]] می‌کنم از [[عبدالله بن حسن]] که او مسخره می‌کرد و می‌گفت: این مطلب در [[جفر]] شما است. همان جفری که ادعا می‌کنید. [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[خشمگین]] شده، فرمودند: تعجب از عبدالله بن حسن است که می‌گوید: در میان ما امامی نیست. درست می‌گوید؛ نه او [[امام]] است و نه پدرش. او [[گمان]] می‌کند [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نیز امام نبود و [[امامت]] ایشان را [[انکار]] می‌کند. اما سخن او راجع به جفر، آن پوست گاو و مانند خیک است. کتاب‌ها در آن است و تمام علومی که [[مردم]] تا [[روز قیامت]] از [[حلال و حرام]] بدان نیازمندند، در آن وجود دارد. این کتاب به [[املای پیامبر]] اکرم و خط علی{{ع}} به [[نگارش]] درآمده است. [[مصحف فاطمه]]{{س}} نیز در همان است که یک [[آیه]] از [[قرآن]] در آن نیست. نیز نزد من [[انگشتر]] و [[زره]] و [[شمشیر]] و [[پرچم پیامبر]]{{صل}} است. برخلاف میل آن کسی که [[گمان]] [[بیهوده]] دارد، آری، [[جفر]] نزد من است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۶.</ref>.


در [[اختیار]] داشتن این [[میراث علمی]] به قدری در [[اثبات امامت]] اهمیت داشت که [[ائمه اطهار]]{{عم}} بدین وسیله بر [[مدعیان امامت]]، مانند [[بنوحسن]]، [[احتجاج]] و تحدّی می‌کردند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۸، ۱۵۰-۱۵۱، ح۱ و ص۱۵۳، ح۵ و ص۱۵۶، ح۱۵ و ص۱۵۷-۱۵۸، ۱۶۰-۱۶۱، ۱۶۷، ۱۶۹، ح۴ و ص۱۷۴-۱۷۷، ۱۸۳، ح۳۱ و ص۲۴۵، ح۶ و ص۳۱۸، ح۱۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳، ۲۴۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره به معلی بن خُنَیس فرمودند: {{متن حدیث|...فَمُرْهُمْ فَلْيَدْعُوا مَنْ عِنْدَهُ أَثَرَةٌ مِنْ‏ عِلْمٍ‏ إِنْ‏ كَانُوا صَادِقِينَ‏}}<ref>«به آنان بگو چنانچه [[ادعای امامت]] دارند، اگر راست می‌گویند، پس باید مشخص کنند که [[علوم وراثتی]]، که کتاب‌هایی است که [[امام]] به امام به [[ارث]] رسیده است، این آثار [[علمی]] نزد چه کسی است؟!» صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۶۷.</ref>.
در [[اختیار]] داشتن این [[میراث علمی]] به قدری در [[اثبات امامت]] اهمیت داشت که [[ائمه اطهار]]{{عم}} بدین وسیله بر [[مدعیان امامت]]، مانند [[بنوحسن]]، [[احتجاج]] و تحدّی می‌کردند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۸، ۱۵۰-۱۵۱، ح۱ و ص۱۵۳، ح۵ و ص۱۵۶، ح۱۵ و ص۱۵۷-۱۵۸، ۱۶۰-۱۶۱، ۱۶۷، ۱۶۹، ح۴ و ص۱۷۴-۱۷۷، ۱۸۳، ح۳۱ و ص۲۴۵، ح۶ و ص۳۱۸، ح۱۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳، ۲۴۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره به معلی بن خُنَیس فرمودند: {{متن حدیث|...فَمُرْهُمْ فَلْيَدْعُوا مَنْ عِنْدَهُ أَثَرَةٌ مِنْ‏ عِلْمٍ‏ إِنْ‏ كَانُوا صَادِقِينَ‏}}<ref>«به آنان بگو چنانچه [[ادعای امامت]] دارند، اگر راست می‌گویند، پس باید مشخص کنند که [[علوم وراثتی]]، که کتاب‌هایی است که [[امام]] به امام به [[ارث]] رسیده است، این آثار [[علمی]] نزد چه کسی است؟!» صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۶۷.</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:


'''هفت''': در احادیثی، وقتی سخن از [[علم وراثتی]] مطرح شده، به آن بسنده نشده و تلویحاً<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۱۴، ح۱ و ص۱۱۵، ح۴ و ص۱۱۶، ح۱۰ و ص۱۲۸، ۳۲۶-۳۲۸، ۴۶۴-۴۶۶.</ref> یا تصریحاً، [[علم]] افزون نیز در کنار آن مطرح شده است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۵، ح۱ و ص۱۳۸، ح۱۵ و ۱۳۹، ح۳ و ۱۴۰، ح۵ و ص۱۴۶، ح۲۱ و ص۱۵۲، ح۳ و ص۳۲۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۲۵، ح۳، ۴ و ص۲۳۹.</ref> بدین طریق [[تصور]] انحصار علم امام در [[علوم وراثتی]] از میان برداشته شده است؛ برای نمونه به این دو [[حدیث]] توجه کنید:
'''هفت''': در احادیثی، وقتی سخن از [[علم وراثتی]] مطرح شده، به آن بسنده نشده و تلویحاً<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۱۴، ح۱ و ص۱۱۵، ح۴ و ص۱۱۶، ح۱۰ و ص۱۲۸، ۳۲۶-۳۲۸، ۴۶۴-۴۶۶.</ref> یا تصریحاً، [[علم]] افزون نیز در کنار آن مطرح شده است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۵، ح۱ و ص۱۳۸، ح۱۵ و ۱۳۹، ح۳ و ۱۴۰، ح۵ و ص۱۴۶، ح۲۱ و ص۱۵۲، ح۳ و ص۳۲۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۲۵، ح۳، ۴ و ص۲۳۹.</ref> بدین طریق [[تصور]] انحصار علم امام در [[علوم وراثتی]] از میان برداشته شده است؛ برای نمونه به این دو [[حدیث]] توجه کنید:
:::::#{{متن حدیث|عَلِيٍّ السَّائِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ{{ع}} عَنْ مَبْلَغِ‏ عِلْمِهِمْ‏ فَقَالَ مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا}}<ref>«علی سائی می‌گوید: از امام صادق{{ع}} راجع به نقطه اتصال علمشان پرسیدم. حضرت فرمودند: نقطه اتصال علم ما سه صورت دارد: گذشته، آینده و جدیدی که به تازگی پدید می‌آید. آن علمی که گذشته، برای ما تفسیر شده است و آن علمی که در آینده واقع شود، در کتبی نزد ما مکتوب است و علومی که به تازگی پدید آید، به صورت پرتاب در قلب و طنین‌انداز شدن در گوش است که این چنین به دست ما خواهند رسید و این بزرگ‌ترین علوم ما است؛البته باید توجه داشت که این نوع ارتباط با خداوند به معنای نبوت نیست و پس از پیامبر ما{{صل}} پیامبری وجود ندارد». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۳۱۸.</ref>.
#{{متن حدیث|عَلِيٍّ السَّائِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ{{ع}} عَنْ مَبْلَغِ‏ عِلْمِهِمْ‏ فَقَالَ مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا}}<ref>«علی سائی می‌گوید: از امام صادق{{ع}} راجع به نقطه اتصال علمشان پرسیدم. حضرت فرمودند: نقطه اتصال علم ما سه صورت دارد: گذشته، آینده و جدیدی که به تازگی پدید می‌آید. آن علمی که گذشته، برای ما تفسیر شده است و آن علمی که در آینده واقع شود، در کتبی نزد ما مکتوب است و علومی که به تازگی پدید آید، به صورت پرتاب در قلب و طنین‌انداز شدن در گوش است که این چنین به دست ما خواهند رسید و این بزرگ‌ترین علوم ما است؛البته باید توجه داشت که این نوع ارتباط با خداوند به معنای نبوت نیست و پس از پیامبر ما{{صل}} پیامبری وجود ندارد». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۳۱۸.</ref>.
:::::#{{متن حدیث|عَنْ الْمُفَضَّلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}‏ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً{{صل}} وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً{{صل}} وَ ‏ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ‏ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ‏ وَ الزَّبُورِ وَ تِبْيَانَ مَا فِي الْأَلْوَاحِ قَالَ‏ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ قَالَ لَيْسَ هَذَا الْعِلْمَ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ}}<ref>«از مفضل گزارش شده که امام صادق{{ع}} فرمود: سلیمان از داود ارث برد و محمد{{صل}} سلیمان ارث برد و قطعاً ما از محمد{{صل}} ارث برده‌ایم و علم تورات و انجیل و زبور و تبیین آن‌چه در الواح است نزد ما است. مفضل گفت: عرض کردم: بدون شک این است علم! حضرت فرمودند: این علم خاص امام نیست. همانا علم خاص امام تنها چیزی است که روز به روز و لحظه به لحظه حادث می‌گردد». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۹.</ref>.
#{{متن حدیث|عَنْ الْمُفَضَّلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}‏ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً{{صل}} وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً{{صل}} وَ ‏ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ‏ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ‏ وَ الزَّبُورِ وَ تِبْيَانَ مَا فِي الْأَلْوَاحِ قَالَ‏ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ قَالَ لَيْسَ هَذَا الْعِلْمَ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ}}<ref>«از مفضل گزارش شده که امام صادق{{ع}} فرمود: سلیمان از داود ارث برد و محمد{{صل}} سلیمان ارث برد و قطعاً ما از محمد{{صل}} ارث برده‌ایم و علم تورات و انجیل و زبور و تبیین آن‌چه در الواح است نزد ما است. مفضل گفت: عرض کردم: بدون شک این است علم! حضرت فرمودند: این علم خاص امام نیست. همانا علم خاص امام تنها چیزی است که روز به روز و لحظه به لحظه حادث می‌گردد». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۹.</ref>.


با توجه به شواهد یادشده، می‌توان گفت، [[فلسفه وجودی]] [[علوم وراثتی]] بیشتر همان دو جنبه نخست بوده و در [[اختیار]] داشتن این آثار، نشانه [[هدایت]] حداکثری [[مردم]] به [[امام]] برحق و عاملی اعتمادساز برای [[مرجعیت علمی]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} است. به همین [[جهت]] در [[روایات]] پیش‌گفته، از علوم وراثتی [[نفی]] [[علم]] شده و علم افزون به عنوان [[علم حقیقی]] امام معرفی شده است. با این حال، باید دقت داشت که این سخن جنبه [[غالب]] دارد. پس ممکن است در مواردی به تناسب از این [[قانون]] غالب صرف‌نظر شود و امام علم خود را به [[علوم]] پیشینیان استناد دهد و آن را برای مخاطب جلوه دهد.
با توجه به شواهد یادشده، می‌توان گفت، [[فلسفه وجودی]] [[علوم وراثتی]] بیشتر همان دو جنبه نخست بوده و در [[اختیار]] داشتن این آثار، نشانه [[هدایت]] حداکثری [[مردم]] به [[امام]] برحق و عاملی اعتمادساز برای [[مرجعیت علمی]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} است. به همین [[جهت]] در [[روایات]] پیش‌گفته، از علوم وراثتی [[نفی]] [[علم]] شده و علم افزون به عنوان [[علم حقیقی]] امام معرفی شده است. با این حال، باید دقت داشت که این سخن جنبه [[غالب]] دارد. پس ممکن است در مواردی به تناسب از این [[قانون]] غالب صرف‌نظر شود و امام علم خود را به [[علوم]] پیشینیان استناد دهد و آن را برای مخاطب جلوه دهد.
خط ۶۳: خط ۶۳:


'''یک''': در فصل اول ذیل [[آیه]] نخست از [[آیات]] [[ازدیاد علم امام]]، این [[پرسش]] مطرح شد که آیا ممکن است از امام پرسش‌هایی پرسیده شود یا مشکلاتی برای [[جامعه اسلامی]] پیش آید که پاسخ آنها نزد امام وجود نداشته باشد؟ پاسخ این بود که شواهدی بر امکان چنین رویدادی وجود دارد<ref>صفحه ۵۱ تا ۵۶ از همین نوشتار.</ref>. به این سه [[حدیث]] دقت کنید:
'''یک''': در فصل اول ذیل [[آیه]] نخست از [[آیات]] [[ازدیاد علم امام]]، این [[پرسش]] مطرح شد که آیا ممکن است از امام پرسش‌هایی پرسیده شود یا مشکلاتی برای [[جامعه اسلامی]] پیش آید که پاسخ آنها نزد امام وجود نداشته باشد؟ پاسخ این بود که شواهدی بر امکان چنین رویدادی وجود دارد<ref>صفحه ۵۱ تا ۵۶ از همین نوشتار.</ref>. به این سه [[حدیث]] دقت کنید:
:::::#{{متن حدیث|عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قُلْتُ تُسْأَلُونَ عَنِ الشَّيْ‏ءِ فَلَا يَكُونُ عِنْدَكُمْ عِلْمُهُ قَالَ رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ قُلْتُ كَيْفَ تَصْنَعُونَ قَالَ تَلَقَّانَا بِهِ‏ رُوحُ‏ الْقُدُسِ‏}}<ref>«اسباط گفت از امام صادق{{ع}} پرسیدم: آیا امکان دارد از شما راجع به چیزی پرسشی بشود، ولی علم آن نزد شما نباشد؟ حضرت فرمودند: گاهی این اتفاق می‌افتد. پرسیدم: در این صورت چه کار می‌کنید؟ حضرت فرمودند: روح القدس پاسخ را به ما القا می‌کند». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۴۵۱.</ref>.
#{{متن حدیث|عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قُلْتُ تُسْأَلُونَ عَنِ الشَّيْ‏ءِ فَلَا يَكُونُ عِنْدَكُمْ عِلْمُهُ قَالَ رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ قُلْتُ كَيْفَ تَصْنَعُونَ قَالَ تَلَقَّانَا بِهِ‏ رُوحُ‏ الْقُدُسِ‏}}<ref>«اسباط گفت از امام صادق{{ع}} پرسیدم: آیا امکان دارد از شما راجع به چیزی پرسشی بشود، ولی علم آن نزد شما نباشد؟ حضرت فرمودند: گاهی این اتفاق می‌افتد. پرسیدم: در این صورت چه کار می‌کنید؟ حضرت فرمودند: روح القدس پاسخ را به ما القا می‌کند». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۴۵۱.</ref>.
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ يَعْمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ الْحَادِثُ الَّذِي لَيْسَ فِي الْكِتَابِ وَ لَا فِي السُّنَّةِ أَلْهَمَهُ اللَّهُ الْحَقَّ فِيهِ إِلْهَاماً وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ‏ مِنَ‏ الْمُعْضِلَاتِ‏}}<ref>«حضرت علی{{ع}} به کتاب خدا و سنت پیامبر{{صل}} عمل می‌کرد. پس هنگامی که بر او مسئله جدیدی وارد می‌شد که در کتاب و سنت نبود، خداوند حقیقت را به او الهام می‌کرد؛ و به خدا قسم این، از امور پیچیده است». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۳۵.</ref>.
#[[امام باقر]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ يَعْمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ الْحَادِثُ الَّذِي لَيْسَ فِي الْكِتَابِ وَ لَا فِي السُّنَّةِ أَلْهَمَهُ اللَّهُ الْحَقَّ فِيهِ إِلْهَاماً وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ‏ مِنَ‏ الْمُعْضِلَاتِ‏}}<ref>«حضرت علی{{ع}} به کتاب خدا و سنت پیامبر{{صل}} عمل می‌کرد. پس هنگامی که بر او مسئله جدیدی وارد می‌شد که در کتاب و سنت نبود، خداوند حقیقت را به او الهام می‌کرد؛ و به خدا قسم این، از امور پیچیده است». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۳۵.</ref>.
:::::#{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ النَّهْدِيِّ قَالَ‏: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ‏- وَ سَأَلَهُ‏ ذَرِيحٌ‏، فَقَالَ لَهُ: جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ فَقَالَ: يَا ذَرِيحُ! هَاتِ حَاجَتَكَ؛ فَمَا أَحَبَّ إِلَيَّ قَضَاءَ حَاجَتِكَ! فَقَالَ: جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي هَلْ تَحْتَاجُونَ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِمَّا تُسْأَلُونَ عَنْهُ لَيْسَ يَكُونُ عِنْدَكُمْ فِيهِ ثَبْتٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى تَنْظُرُونَ إِلَى مَا عِنْدَكُمْ مِنَ الْكُتُبِ؟ قَالَ: يَا ذَرِيحُ! أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّا نُزَادُ لَأَنْفَدْنَا}}<ref>«عبدالله بن طلحه نهدی می‌گوید: وقتی ذریح از امام صادق{{ع}} پرسید... برای من راجع به پرسش‌هایی که از شما می‌شود و نزد شما حدیث و پاسخی از رسول الله{{صل}} درباره آن وجود ندارد، بیانی ارائه بفرمایید. آیا نیاز دارید که در کتبی که نزد شما است، نگاه کنید؟ حضرت در پاسخ فرمود: ای ذریح! آگاه باش به خدا قسم اگر علم ما افزایش نیابد، همه داشته‌های ما از بین خواهد رفت». جمعی از اصحاب ائمه، الأصول الستة عشر، ص۲۴۰.</ref>.
#{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ النَّهْدِيِّ قَالَ‏: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ‏- وَ سَأَلَهُ‏ ذَرِيحٌ‏، فَقَالَ لَهُ: جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ فَقَالَ: يَا ذَرِيحُ! هَاتِ حَاجَتَكَ؛ فَمَا أَحَبَّ إِلَيَّ قَضَاءَ حَاجَتِكَ! فَقَالَ: جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي هَلْ تَحْتَاجُونَ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِمَّا تُسْأَلُونَ عَنْهُ لَيْسَ يَكُونُ عِنْدَكُمْ فِيهِ ثَبْتٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى تَنْظُرُونَ إِلَى مَا عِنْدَكُمْ مِنَ الْكُتُبِ؟ قَالَ: يَا ذَرِيحُ! أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّا نُزَادُ لَأَنْفَدْنَا}}<ref>«عبدالله بن طلحه نهدی می‌گوید: وقتی ذریح از امام صادق{{ع}} پرسید... برای من راجع به پرسش‌هایی که از شما می‌شود و نزد شما حدیث و پاسخی از رسول الله{{صل}} درباره آن وجود ندارد، بیانی ارائه بفرمایید. آیا نیاز دارید که در کتبی که نزد شما است، نگاه کنید؟ حضرت در پاسخ فرمود: ای ذریح! آگاه باش به خدا قسم اگر علم ما افزایش نیابد، همه داشته‌های ما از بین خواهد رفت». جمعی از اصحاب ائمه، الأصول الستة عشر، ص۲۴۰.</ref>.


با دقت بیشتر در این [[احادیث]] در می‌یابیم، اینکه نزد [[امام]] [[علمی]] وجود نداشته باشد، دو صورت دارد: یکی آن‌که حقیقتاً امام فاقد [[علم]] مورد نظر باشد؛ نه در سینه، نه در [[ذهن]] و نه در [[علوم وراثتی]]، هیچ پاسخی نداشته باشد. وقوع این فرض بسیار دور به نظر می‌رسد. چون علم و پاسخ این‌گونه [[پرسش‌ها]] حتماً نزد امام و حداقل در میان علوم وراثتی موجود است. روشن است، گستره بی‌کران علوم وراثتی بسیار وسیع‌تر از چند پرسشی است که در مواردی، افرادی نه چندان آشنا با مسائل [[دین]] از امام می‌پرسیدند. چون در مباحث پیشین اشاره شد که تمامی نیازمندی‌های [[دینی]] و نیز امور [[تکوینی]]، در این کتب وجود دارد. به هر روی، اگرچه وقوع این فرض تقریباً محال است، اما با این حال، در چنین فرضی بحثی وجود ندارد؛ چراکه این صورت همان بخشی است که [[علم]] افزون تکراری نیست و محتوای آن کاملاً جدید است.
با دقت بیشتر در این [[احادیث]] در می‌یابیم، اینکه نزد [[امام]] [[علمی]] وجود نداشته باشد، دو صورت دارد: یکی آن‌که حقیقتاً امام فاقد [[علم]] مورد نظر باشد؛ نه در سینه، نه در [[ذهن]] و نه در [[علوم وراثتی]]، هیچ پاسخی نداشته باشد. وقوع این فرض بسیار دور به نظر می‌رسد. چون علم و پاسخ این‌گونه [[پرسش‌ها]] حتماً نزد امام و حداقل در میان علوم وراثتی موجود است. روشن است، گستره بی‌کران علوم وراثتی بسیار وسیع‌تر از چند پرسشی است که در مواردی، افرادی نه چندان آشنا با مسائل [[دین]] از امام می‌پرسیدند. چون در مباحث پیشین اشاره شد که تمامی نیازمندی‌های [[دینی]] و نیز امور [[تکوینی]]، در این کتب وجود دارد. به هر روی، اگرچه وقوع این فرض تقریباً محال است، اما با این حال، در چنین فرضی بحثی وجود ندارد؛ چراکه این صورت همان بخشی است که [[علم]] افزون تکراری نیست و محتوای آن کاملاً جدید است.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش