آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - 'جستارهای\sوابسته\s\=\= \{\{مدخل‌های\sوابسته\}\} (.*)\]\n \=\=' به 'جستارهای وابسته == {{مدخل‌های وابسته}} $1] {{پایان مدخل‌های وابسته}} ==')
جز (جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۷۶: خط ۷۶:
| تصویر = 11720.JPG
| تصویر = 11720.JPG
| پاسخ‌دهنده = سید علی هاشمی ۱
| پاسخ‌دهنده = سید علی هاشمی ۱
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]'''، در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]'''، در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۱ سوره بقره علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ]] * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * [[ آیا آیه ۳۳ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ]]}}<ref> خدا همه اسم‌ها "حقایق موجودات" را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما ترا تسبیح می کنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو.هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمان‌ها و زمین آگاه‌ام و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید می‌دانم؛ سوره بقره، آیه ٣١ـ ٣٣.</ref>. در آیات فوق، خداوند از حادثه مهم خلافت و جانشینی [[حضرت آدم]]{{ع}} سخن می‌گوید. این خلافت با دانشی به نام «[[علم الاسماء]]» گره خورده است. خداوند متعال پیش از جعل خلافت حضرت آدم{{ع}}، موضوع را با فرشتگان در میان ‌گذاشت. فرشتگان از خلقت و خلافت چنین موجودی تعجب کردند؛ زیرا معتقد بودند که با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در زمین فساد کرده و خونریزی به پا می‌کند. خداوند متعال به آنان فرمود که حقایقی را می‌داند که آنان نمی‌دانند. خداوند سبحان، {{ع}} "[[علم الاسماء]]" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت. {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}. آنگاه آنان (مسمای آن اسماء)<ref>این مطلب که ضمیر «هم» در کلمه «عرضهم» به مسمای أسماء، اشاره دارد، مورد اتفاق بسیاری از مفسران است. آن چه تفسیرهای این آیات را مختلف می‌سازد، اختلاف دیدگاه‌ها در مورد حقیقت خود اسماء و متعلق آنان است. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۱۷؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۸۱؛ تفسیرنمونه، ج‏۱، ص۱۷۷؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏۱، ص۱۲۵؛ مفاتیح الغیب، ج‏۲، ص۳۹۸. </ref> را بر [[فرشتگان]] عرضه کرد و از آنان خواست که از نام‌هایشان خبر دهند. فرشتگان اظهار عجز کردند. خداوند متعال از [[آدم]]{{ع}} خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نام‌های آنان آگاه ساخت. تفسیرهای متفاوتی از [[علم الاسماء]] از سوی مفسران ارائه شده است (...): (۱): برخی از مفسران معتقدند که خداوند به حضرت آدم نام تمامی مخلوقات مانند اشخاص، شغل‌ها، درختان، سرزمین‌ها و... را آموخت. (...) (۲): بنابر تفسیری دیگر، علم به أسماء، آگاهی از حقایق کلی هستی است. (...) نکته دیگر آن که در آیات یاد شده درباره مسمای این اسماء، ضمیر «هم» و اسم اشاره «هؤلاء» استفاده شده است که معمولا در مورد موجودات دارای [[حیات]] و شعور به کار می‌روند. افزون بر آن، این موجودات، از حقایق غیبی به شمار می‌آیند؛ زیرا خداوند بعد از آن که حضرت آدم، آن اسماء را برای فرشتگان بیان کرد، به فرشتگان فرمود: {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref>«آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم»؛ سوره بقره، آیه۳۳.</ref> بنابراین این اسماء به حقایق و موجوداتی زنده و با شعور اشاره دارند که از حقایق پنهان و غیبی به شمار می‌آیند که با در نظر گرفتن آیه {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به حد مشخصی نیست؛ کثرت در آنها، به جهت عددی نیست؛ بلکه در مراتب و درجات است. بنابراین در مرتبه الهی دارای مقدار و محدوده نیستند؛ بلکه حد و مقدار آنها بر حسب مرتبه نزول در عالم آفرینش و نزول در مراتب وجود است. به عبارت دیگر، در مرتبه غیبی خود، حقایقی کلی و با شعور هستند که در مرتبه نزول تمام حقایق جهان را شامل می‌شوند.<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۱۶ـ۱۱۸.</ref> (...) (۳): این دانش، آشنایی با تمام اسماء حسنای الهی است. (...) (۴): در تفسیری نزدیک به تفسیر سوم، شناخت اسماء حسنای الهی بر شناخت پیامبران و [[ائمه|امامان معصوم]]{{عم}} تطبیق شده است»<ref>[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه]] (فصل اول)</ref>.
 
«{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۱ سوره بقره علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ]] * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * [[ آیا آیه ۳۳ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ]]}}<ref> خدا همه اسم‌ها "حقایق موجودات" را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما ترا تسبیح می کنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو.هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمان‌ها و زمین آگاه‌ام و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید می‌دانم؛ سوره بقره، آیه ٣١ـ ٣٣.</ref>. در آیات فوق، خداوند از حادثه مهم خلافت و جانشینی [[حضرت آدم]]{{ع}} سخن می‌گوید. این خلافت با دانشی به نام «[[علم الاسماء]]» گره خورده است. خداوند متعال پیش از جعل خلافت حضرت آدم{{ع}}، موضوع را با فرشتگان در میان ‌گذاشت. فرشتگان از خلقت و خلافت چنین موجودی تعجب کردند؛ زیرا معتقد بودند که با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در زمین فساد کرده و خونریزی به پا می‌کند. خداوند متعال به آنان فرمود که حقایقی را می‌داند که آنان نمی‌دانند. خداوند سبحان، {{ع}} "[[علم الاسماء]]" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت. {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}. آنگاه آنان (مسمای آن اسماء)<ref>این مطلب که ضمیر «هم» در کلمه «عرضهم» به مسمای أسماء، اشاره دارد، مورد اتفاق بسیاری از مفسران است. آن چه تفسیرهای این آیات را مختلف می‌سازد، اختلاف دیدگاه‌ها در مورد حقیقت خود اسماء و متعلق آنان است. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۱۷؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۸۱؛ تفسیرنمونه، ج‏۱، ص۱۷۷؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏۱، ص۱۲۵؛ مفاتیح الغیب، ج‏۲، ص۳۹۸. </ref> را بر [[فرشتگان]] عرضه کرد و از آنان خواست که از نام‌هایشان خبر دهند. فرشتگان اظهار عجز کردند. خداوند متعال از [[آدم]]{{ع}} خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نام‌های آنان آگاه ساخت. تفسیرهای متفاوتی از [[علم الاسماء]] از سوی مفسران ارائه شده است (...): (۱): برخی از مفسران معتقدند که خداوند به حضرت آدم نام تمامی مخلوقات مانند اشخاص، شغل‌ها، درختان، سرزمین‌ها و... را آموخت. (...) (۲): بنابر تفسیری دیگر، علم به أسماء، آگاهی از حقایق کلی هستی است. (...) نکته دیگر آن که در آیات یاد شده درباره مسمای این اسماء، ضمیر «هم» و اسم اشاره «هؤلاء» استفاده شده است که معمولا در مورد موجودات دارای [[حیات]] و شعور به کار می‌روند. افزون بر آن، این موجودات، از حقایق غیبی به شمار می‌آیند؛ زیرا خداوند بعد از آن که حضرت آدم، آن اسماء را برای فرشتگان بیان کرد، به فرشتگان فرمود: {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref>«آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم»؛ سوره بقره، آیه۳۳.</ref> بنابراین این اسماء به حقایق و موجوداتی زنده و با شعور اشاره دارند که از حقایق پنهان و غیبی به شمار می‌آیند که با در نظر گرفتن آیه {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به حد مشخصی نیست؛ کثرت در آنها، به جهت عددی نیست؛ بلکه در مراتب و درجات است. بنابراین در مرتبه الهی دارای مقدار و محدوده نیستند؛ بلکه حد و مقدار آنها بر حسب مرتبه نزول در عالم آفرینش و نزول در مراتب وجود است. به عبارت دیگر، در مرتبه غیبی خود، حقایقی کلی و با شعور هستند که در مرتبه نزول تمام حقایق جهان را شامل می‌شوند.<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۱۶ـ۱۱۸.</ref> (...) (۳): این دانش، آشنایی با تمام اسماء حسنای الهی است. (...) (۴): در تفسیری نزدیک به تفسیر سوم، شناخت اسماء حسنای الهی بر شناخت پیامبران و [[ائمه|امامان معصوم]]{{عم}} تطبیق شده است»<ref>[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات  و اصحاب ائمه]] (فصل اول)</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش