بحث:آیا علمالکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۹
، ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
دربارۀ "من عنده [[ام الکتاب]]" و مصادیق آن [[تفاسیر]] دیگری از بزرگان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده و مصداق آن را غیر از اهل بیت{{ع}} معرفی کردهاند و در جای خود این نظریات مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته اند<ref>ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref>. | دربارۀ "من عنده [[ام الکتاب]]" و مصادیق آن [[تفاسیر]] دیگری از بزرگان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده و مصداق آن را غیر از اهل بیت{{ع}} معرفی کردهاند و در جای خود این نظریات مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته اند<ref>ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref>. | ||
==پاسخ تفصیلی== | |||
===[[علم الکتاب]] در [[قرآن]]=== | |||
اولین [[منبع علم امامان]]{{ع}} به [[حقیقت]]، [[کتاب خداوند]] است که ایشان در حالات مختلف از آن استفاده میکردند. قرآن کتابی است که در عالم [[اسفل]] به صورت الفاظ [[ظهور]] یافته است. این کتاب [[معجزه الهی]] است که حقیقت ساری آن در [[لوح محفوظ]] و [[کتاب مبین]] نهفته است و تنها انسانهایی به حقیقت آن راه پیدا میکنند که به طور کلی طاهر و [[پاک]] باشند و به [[طهارت]] کبری رسیده باشند<ref>ر.ک: مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۲۴. </ref>. | |||
در برخی از [[آیات]] و [[روایات]] از تعبیر علم الکتاب استفاده شده است<ref>مانند: سورۀ رعد، آیۀ ۴۳: {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} و سورۀ نمل، آیۀ ۴۰: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}}</ref>، این [[علم]] چه نوع [[علمی]] است و آیا علم به آن جزء [[علوم غیبی]] محسوب میشود؟ [[قرآن مجید]]، علم الکتاب را اقیانوسی از [[دانش]] میداند که [[اسرار هستی]] در آن [[نهان]] است، در یکجا میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است» سوره نمل، آیه ۷۵.</ref> و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.</ref> و در جای دیگر به طور واضح میفرماید: «کلیدهای [[غیب]] نزد [[خداوند]] است، جز او کسی از آن [[آگاه]] نیست، او میداند آنچه در خشکی و دریاست، هیچ برگی بر [[زمین]] نمیافتد؛ مگر اینکه آن را میداند، هیچ دانهای در [[تاریکی]] زمین و هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر اینکه در کتابی واضح قرار دارد».<ref>سورۀ انعام، آیۀ ۵۹. </ref> {{متن قرآن|وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>ر.ک: نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب{{ع}}.</ref>. | |||
===علم الکتاب و [[علم الغیب]] و [[علم امامان]] به آن=== | |||
مراد از تعبیر "علم الکتاب" یا [[علم به قرآن کریم]] است و معنای آن این است، هر کس این کتاب را فرا گرفته و بدان عالم گشته و در آن تخصص یافته باشد، [[گواه]] است بر اینکه [[قرآن]] از ناحیه خداست، و من هم که آورنده آن هستم فرستاده خدایم<ref>ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج ۹، ص۵۱۵. </ref> و یا مراد از [[علم الکتاب]] [[لوح محفوظ]] یا [[کتاب مبین]] است که از آن با نامهای دیگری مانند: {{متن قرآن|كِتَابٍ مَكْنُونٍ}}، {{متن قرآن|أُمُّ الْكِتَابِ}} و {{متن قرآن|إِمَامٍ مُبِينٍ}} نیز در [[قرآن کریم]] یاد شده است و سرچشمۀ همۀ [[علمها]]، لوح محفوظ است، در این صورت [[صاحب علم الکتاب]] به تمام [[حقایق]] هستی دسترسی دارد<ref>ر.ک: هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود؟</ref> نه بر بعضی از آنها<ref>ر.ک: نقوی، سیدنسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۴۰؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص۱۲۳؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵. </ref> و علم الکتاب [[علمی]] است مکتوب، مضبوط، و مشهود برای اهلش<ref>ر.ک: بنی سعید لنگرودی، سیدمحمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.</ref>. اگر مراد لوح محفوظ باشد، ثابت میشود آنکه عالم به کتاب است، [[علم غیب]] دارد، و اگر مراد قرآن باشد باز همین معنا ثابت میگردد؛ چون به [[یقین]] منظور از داشتن علم الکتاب، دانستن [[ظواهر]] [[آیات قرآن کریم]] نیست<ref>مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت با سیدعلی هاشمی، وبگاه پرسمان وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها. </ref>. | |||
صاحب علم الکتاب به درجاتی بالا از [[علم]] و [[معرفت]] دست یافته و از حقایقی [[آگاهی]] دارد که انسانهای عادی از آن بیبهرهاند<ref>ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.</ref>. اهمیت داشتن "علم الکتاب" هنگامی روشن میشود که در داستان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و احضار [[تخت بلقیس]] که در قرآن کریم آمده است دقت کنیم، در آنجا میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> یعنی کسی که بهرهای از [[علم الکتاب]] داشت گفت: من [[تخت بلقیس]] را حاضر میکنم پیش از آنکه چشم به هم زنی.... از این [[آیه]]، استفاده میشود [[آگاه]] بودن از برخی علم الکتاب چنین اثر شگفت انگیزی داشته است، حال داشتن همه علم الکتاب چه آثار عظیمتری را در بر خواهد داشت<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۳۲۱ـ ۳۲۴. </ref>. | |||
از [[روایات]]<ref>در ادامه به برخی از این روایات اشاره میشود. </ref> روشن میشود، [[امامان]]{{ع}} [[صاحب علم الکتاب]] هستند<ref>ر.ک: هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود؟</ref>. [[علم]] به کتاب از مستندات [[غیبی]] امامان{{ع}} محسوب میشود<ref>ر.ک: نادم، محمد حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۶.</ref>. [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود همداستان شدند و نیرنگ میباختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref>، یعنی این مقدار از [[علم غیب]] را مشهود کرده، اما نه مشهود هر کس، بلکه مشهود [[انبیا]] و اولیاست. و به عبارتی در این صورت، اگر [[نبی]] کل علم الکتاب را هم داشته باشد، [[عالم الغیب]] به تمام غیبها نیست<ref>ر.ک: بنی سعید لنگرودی، سیدمحمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.</ref>، بلکه آن مقدار از [[غیب]] را میداند که خداوند او را آگاه میکند. | |||
===روایات و بیان مصداق برای عالم به کتاب=== | |||
برخی از روایات، [[اهل بیت]]{{ع}} را مصداق کامل و اتمِّ کسی دانستهاند که دارای علم الکتاب هستند، هر چند عده ایی مصادیق دیگری نیز بیان کردهاند. در کتاب [[شریف]] بصائرالدرجات بابی وجود دارد با عنوان: {{عربی|باب ممّا عند الائمه{{ع}} من [[اسم الله]] الاعظم و علم الکتاب}}<ref>بصائرالدرجات، ج ۱، ص۲۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص۱۲۳.</ref>. در ذیل به برخی از این [[روایات]] اشاره میشود: | |||
#در روایتی [[سدیر]] صیرفی میگوید: من و [[ابوبصیر]] و یحیای بزّاز و [[داود بن کثیر]] در مجلس "بیرونی" [[امام صادق]]{{ع}} بودیم، آن [[حضرت]] با حالت [[غضب]]، وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: «[[تعجب]] است از مردمی که [[گمان]] میکنند ما [[علم غیب]] داریم! در صورتی که جز [[خدای متعال]] کسی علم غیب ندارد، و من خواستم کنیزم را [[تنبیه]] کنم، او فرار کرد. و ندانستم در کدام اطاق رفته است» سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند که به منزلشان "اندرونی" بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شویم، ما سخنانی که درباره [[کنیز]] گفتید شنیدیم، و معتقدیم شما [[علوم]] فراوانی دارید، ولی ادّعای علم غیب درباره شما نمیکنیم. حضرت فرمود: ای سدیر، مگر [[قرآن]] نخواندهای؟ عرض کردم چرا. فرمود: این [[آیه]] را خواندهای: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}... گفتم: فدایت شوم، خواندهام. فرمود: میدانی که این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازۀ قطرهای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه: را خواندهای: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}؟ گفتم: آری. فرمود: آن کسی که [[علم]] همه کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه کتاب را دارد. سپس با اشاره به سینه مبارکش فرمود: به [[خدا]] قسم، علم همه کتاب نزد ماست، به خدا قسم علم همه کتاب نزد ماست"<ref>{{متن حدیث|کُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ یَحْیَی الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ کَثِیرٍ فِی مَجْلِسِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}إِذْ خَرَجَ إِلَیْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلَانَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ الدَّارِ هِیَ قَالَ سَدِیرٌ فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِی مَنْزِلِهِ دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ مُیَسِّرٌ وَ قُلْنَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاکَ سَمِعْنَاکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ کَذَا وَ کَذَا فِی أَمْرِ جَارِیَتِکَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ عِلْماً کَثِیراً وَ لَا نَنْسُبُکَ إِلَی عِلْمِ الْغَیْبِ قَالَ فَقَالَ یَا سَدِیرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِی الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَکْثَرَ هَذَا أَنْ یَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی الْعِلْمِ الَّذِی أُخْبِرُکَ بِهِ یَا سَدِیرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً- قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْکِتَابِ وَ اللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ وَ اللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۳۲۱ـ ۳۲۴؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص۱۲۳.</ref> از این [[حدیث]] معلوم میشود، دانستن [[قرآن]] نقش مهمی در دانستن مسائل [[غیبی]] و [[قدرت]] امور خارقالعاده دارد. و نیز باید دانسته شود قرآن در مراحل [[اعلی]] مشتمل بر تمام [[امور غیبی]] است و کسی که عالم به [[علم قرآن]] با تمام مراحل آن است تمام امور غیبی را میتواند استفاده کند<ref>ر.ک: مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷. </ref> | |||
# [[رسول اکرم]]{{صل}} در پاسخ [[ابوسعید خدری]] که از آیۀ "[[علم الکتاب]]" سؤال کرده بود فرمودند: "او برادرم [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است<ref>{{متن حدیث|سألت رسول الله{{صل}} عن قول الله جل ثناؤه: «قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» قال: ذاک أخی علی بن ابی طالب}}؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب{{ع}}؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.</ref>. | |||
# [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "منم آن کس که [[دارندۀ علم الکتاب]] است"<ref>{{متن حدیث|أَنَا هُوَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب}}؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص۳۶۸؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.</ref> | |||
# [[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند، [[حضرت]] در [[تفسیر]] آیۀ "علم الکتاب" فرمودند: "مقصود ما [[اهل بیت]] هستیم و علی{{ع}} اول ما و [[افضل]] ما و [[بهترین]] فرد بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} است"<ref>{{متن حدیث| قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.</ref> | |||
# عبدالله بن ولید میگوید: امام صادق{{ع}} فرمودند: "نظر [[اصحاب]] تو درباره امیرالمؤمنین{{ع}}، [[موسی]] و [[عیسی]] چیست؛ کدام یک را داناتر میدانند؟» گفتم: "اصحاب من هیچ کس را بر [[انبیاء]] [[اولوالعزم]] مقدم نمیدانند". [[امام]] فرمود: «اگر با آنان با [[کتاب خدا]] به بحث بپردازی میتوانی بر ابطال نظرشان [[حجت]] اقامه کنی». گفتم: "در کجای [[قرآن]] چنین چیزی آمده؟" فرمود: «[[خداوند]] دربارۀ موسی گفته است: «و برای او در [[الواح]] "[[تورات]]" از هر موضوعی اندرزی نوشتیم»<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۵.</ref> و نگفته "همه [[اندرزها]]". و در مورد عیسی گفته است: «و آمدهام تا برخی از آنچه را که در آن [[اختلاف]] دارید برای شما روشن کنم»<ref>سوره زخرف، آیه۶۳. </ref> و نگفته "همه [[اختلافات]]". ولی دربارۀ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گفته است: «کافی است که [[خداوند]]، و کسی که تمام [[علم کتاب]] نزد اوست، میان من و شما [[گواه]] باشند<ref>سوره رعد، آیه۴۳.</ref>.<ref>{{متن حدیث|مَا یَقُولُ أَصْحَابُکَ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}وَ عِیسَی وَ مُوسَی أَنَّهُمْ أَعْلَمُ قَالَ قُلْتُ مَا یُقَدِّمُونَ عَلَی أُولِی الْعَزْمِ أَحَداً قَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ حَاجَجْتَهُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ لَحَجَجْتَهُمْ قَالَ قُلْتُ وَ أَیْنَ هَذَا فِی کِتَابِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ قَالَ فِی مُوسَی وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ لَمْ یَقُلْ کُلَّ شَیْءٍ وَ قَالَ فِی عِیسَی وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لَمْ یَقُلْ کُلَّ شَیْءٍ وَ قَالَ فِی صَاحِبِکُمْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص۲۲۹. </ref>. | |||
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین{{ع}}}}<ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۲۳ از تفسیر علی بن ابراهیم.</ref>.<ref>ر.ک: نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب{{ع}}؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref> و از ایشان سؤال شد کسی که نزد او [[علمی]] از کتاب بود داناتر است یا کسی که [[علم الکتاب]] دارد؟ فرمودند: "[[علم]] کسی که نزد او علمی از کتاب بود در مقابل علم کسی که علم الکتاب را دارد، همانند مقدار آبی است که حشرهای با بال خود از آب دریا بردارد". | |||
# ابن [[بکیر]] میگوید: نزد امام صادق{{ع}} بودیم، سخن از [[سلیمان]] [[نبی]] و علم و مُلکی که [[خدا]] به او داد به میان آمد؛ [[حضرت]] فرمود: "آنچه به [[سلیمان بن داوود]] داده شد، تنها یک حرف از [[اسم اعظم]] بود؛ ولی [[صاحب شما]] کسی است که خداوند فرموده "بگو کافی است، خداوند، و کسی که تمام علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند"، به خدا [[سوگند]] علم الکتاب نزد علی{{ع}} بود"<ref>{{متن حدیث|کُنْتُ عِنْدَهُ فَذَکَرُوا سُلَیْمَانَ وَ مَا أُعْطِیَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْمُلْکِ فَقَالَ لِی وَ مَا أُعْطِیَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ وَ صَاحِبُکُمُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ وَ کَانَ وَ اللَّهِ عِنْدَ عَلِیٍّ{{ع}}عِلْمُ الْکِتَابِ فَقُلْتُ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ}}؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۱۲ و بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۰. </ref>. | |||
# [[عبدالرحمان]] بن کثیر، از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند [[حضرت]]، آیۀ "[[علم الکتاب]]"را [[تلاوت]] فرمود سپس انگشتان دستش را باز کرد، و آن را بر سینهاش گذاشت، و فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]] تمام علم الکتاب نزد ماست<ref>{{متن حدیث|فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}بَیْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ ثُمَ قَالَ وَ اللَّهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص۲۱۲؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۰. </ref>.<ref>ر.ک: بنی سعید لنگرودی، سیدمحمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲. </ref> | |||
دربارۀ {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} و مصادیق آن [[تفاسیر]] دیگری از بزرگان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده و مصداق آن را غیر از [[اهل بیت]]{{ع}} معرفی کردهاند و در جای خود این نظریات مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته اند<ref>ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref>. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |