ابوبکر بن ابی‌قحافه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
درباره نام او در [[جاهلیت]]، [[اختلاف]] است. در برخی [[روایات]]، "[[عبدالکعبه]]" و در پاره‌ای دیگر، "[[عتیق]]" ذکر شده که [[پیامبر]] یا اهل وی، او را [[عبدالله]] خوانده‌اند. براساس [[اخبار]] دیگری، [[عتیق]] [[لقب]] داشت<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۲۶؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۳۱۰.</ref> در کتاب‌های [[اهل سنت]]، وی به «صِدیق» نیز معروف است. برخی گفته‌اند: وی از آن رو چنین [[لقب]] یافت که گفته‌های [[پیامبر]] {{صل}} را بی هیچ تأملی [[تصدیق]] می‌کرد<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۹۹؛ الطبقات، ج ۳، ص ۱۲۷.</ref>؛ اما براساس [[روایات معتبر]] صِدیق از [[القاب امام علی]] {{ع}} بود<ref>سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۴.</ref> که در ماجراهای بعدی به [[ابوبکر]] نسبت داده شد.
درباره نام او در [[جاهلیت]]، [[اختلاف]] است. در برخی [[روایات]]، "[[عبدالکعبه]]" و در پاره‌ای دیگر، "[[عتیق]]" ذکر شده که [[پیامبر]] یا اهل وی، او را [[عبدالله]] خوانده‌اند. براساس [[اخبار]] دیگری، [[عتیق]] [[لقب]] داشت<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۲۶؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۳۱۰.</ref> در کتاب‌های [[اهل سنت]]، وی به «صِدیق» نیز معروف است. برخی گفته‌اند: وی از آن رو چنین [[لقب]] یافت که گفته‌های [[پیامبر]] {{صل}} را بی هیچ تأملی [[تصدیق]] می‌کرد<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۹۹؛ الطبقات، ج ۳، ص ۱۲۷.</ref>؛ اما براساس [[روایات معتبر]] صِدیق از [[القاب امام علی]] {{ع}} بود<ref>سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۴.</ref> که در ماجراهای بعدی به [[ابوبکر]] نسبت داده شد.


[[مادر]] [[ابوبکر]]، ام الخیر، سلمی دختر [[صخر بن عامر بن کعب بن سعد]] بود<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref>.
مادر [[ابوبکر]]، ام الخیر، سلمی دختر [[صخر بن عامر بن کعب بن سعد]] بود<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref>.


جزئیات [[زندگی]] پیش از اسلامِ [[ابوبکر]] چندان روشن نیست. بر اساس اخباری که درباره سال [[وفات]] و نیز [[طول عمر]] وی ذکر شده<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۴۸؛ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۶۷۳.</ref>، بایستی سه سال پس از [[عام الفیل]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص ۳۲۵.</ref> و سی و هشت سال [[پیش از بعثت]] [[پیامبر]] {{صل}} زاده شده باشد. [[ابن اثیر]] وی را از رؤسای [[قریش]] و برگزیدگان [[مکه]] برشمرده است که تعیین اشناق (دیات) [[مکه]] به او محول می‌شد و هرچه را او به صورت دیه تعیین می‌کرد، می‌پذیرفتند<ref>اسدالغابه، ج ۳، ص ۳۱۱.</ref>؛ البته در دیگر [[منابع تاریخی]] چنین جای گاهی برای او ذکر نشده است.
جزئیات [[زندگی]] پیش از اسلامِ [[ابوبکر]] چندان روشن نیست. بر اساس اخباری که درباره سال [[وفات]] و نیز [[طول عمر]] وی ذکر شده<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۴۸؛ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۶۷۳.</ref>، بایستی سه سال پس از [[عام الفیل]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص ۳۲۵.</ref> و سی و هشت سال [[پیش از بعثت]] [[پیامبر]] {{صل}} زاده شده باشد. [[ابن اثیر]] وی را از رؤسای [[قریش]] و برگزیدگان [[مکه]] برشمرده است که تعیین اشناق (دیات) [[مکه]] به او محول می‌شد و هرچه را او به صورت دیه تعیین می‌کرد، می‌پذیرفتند<ref>اسدالغابه، ج ۳، ص ۳۱۱.</ref>؛ البته در دیگر [[منابع تاریخی]] چنین جای گاهی برای او ذکر نشده است.
خط ۶۵: خط ۶۵:


[[علامه امینی]] در نقد [[روایات]] [[فضیلت]] ساز برای [[ابوبکر]] به سه نکته اشاره می‌کند:
[[علامه امینی]] در نقد [[روایات]] [[فضیلت]] ساز برای [[ابوبکر]] به سه نکته اشاره می‌کند:
#این دسته از [[روایات]] در [[صحاح سته]] و [[سنن]] و مسانید قدیم وجود ندارد؛
#این دسته از [[روایات]] در [[صحاح سته]] و [[سنن]] و مسانید قدیم وجود ندارد؛
#اگر این [[روایات]] صحیح بود، [[ابوبکر]] هرگز [[ابوعبیده]] را سزاوارتر از خود برای [[خلافت]] نمی‌دانست و او را بر خویش مقدم نمی‌داشت؛
#اگر این [[روایات]] صحیح بود، [[ابوبکر]] هرگز [[ابوعبیده]] را سزاوارتر از خود برای [[خلافت]] نمی‌دانست و او را بر خویش مقدم نمی‌داشت؛
خط ۹۲: خط ۹۳:


افزون بر [[آیات]] پیشین، برخی مفسّران اهل [[سنّت]] باتوجّه به [[باور]] و نوع نگاه خود به شخصیّت [[ابوبکر]]، در ذیل [[آیات]] دیگری نیز از وی نام برده و این [[آیات]] را بر [[ابوبکر]] تطبیق کرده‌اند:
افزون بر [[آیات]] پیشین، برخی مفسّران اهل [[سنّت]] باتوجّه به [[باور]] و نوع نگاه خود به شخصیّت [[ابوبکر]]، در ذیل [[آیات]] دیگری نیز از وی نام برده و این [[آیات]] را بر [[ابوبکر]] تطبیق کرده‌اند:
#{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} [[صراط مستقیم]] به موارد متعدّدی چون [[اسلام]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۱؛ بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۳۹.</ref>، [[قرآن]]<ref>جامع‌البیان، مج، ج ۱، ص ۱۱۱؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[صراط]] [[انبیا]]<ref>الوسیط، واحدی، ج ۱، ص ۶۹.</ref>، [[دینی]] که [[خداوند]] از [[بندگان]] می‌پذیرد<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[علی بن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}}<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> [[محمّد]]{{صل}} و اهل بیتش<ref> شواهد التنزیل، ص ۷۵؛ [[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱.</ref> و حبّ آنانref>[[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۷۵.</ref> [[تفسیر]] شده است. در این میان، روایتی شاذ نیز از ابوالعالیه، مبنی بر تطبیق [[صراط]] بر [[پیامبر]] و دو صحابی‌اش [[ابوبکر]] و [[عمر]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ ابن‌ابی‌حاتم، ج ۱، ص ۳۰.</ref> [[نقل]] شده است. [[روایت]] مزبور مرسل شمرده می‌شود و افزون بر این، [[شافعی]]<ref>[[میزان]] الاعتدال، ج ۳، ص ۸۱ ؛ [[تهذیب]] التهذیب، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> و ابن سیرین<ref>[[تاریخ]] [[دمشق]]، ج ۱۸، ص ۱۸۷.</ref> [[روایات]] ابوالعالیه را فاقد اعتبار دانسته‌اند.
#{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} [[صراط مستقیم]] به موارد متعدّدی چون [[اسلام]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۱؛ بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۳۹.</ref>، [[قرآن]]<ref>جامع‌البیان، مج، ج ۱، ص ۱۱۱؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[صراط]] [[انبیا]]<ref>الوسیط، واحدی، ج ۱، ص ۶۹.</ref>، [[دینی]] که [[خداوند]] از [[بندگان]] می‌پذیرد<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[علی بن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}}<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> [[محمّد]]{{صل}} و اهل بیتش<ref> شواهد التنزیل، ص ۷۵؛ [[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱.</ref> و حبّ آنانref>[[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۷۵.</ref> [[تفسیر]] شده است. در این میان، روایتی شاذ نیز از ابوالعالیه، مبنی بر تطبیق [[صراط]] بر [[پیامبر]] و دو صحابی‌اش [[ابوبکر]] و [[عمر]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ ابن‌ابی‌حاتم، ج ۱، ص ۳۰.</ref> [[نقل]] شده است. [[روایت]] مزبور مرسل شمرده می‌شود و افزون بر این، [[شافعی]]<ref>[[میزان]] الاعتدال، ج ۳، ص ۸۱ ؛ [[تهذیب]] التهذیب، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> و ابن سیرین<ref>[[تاریخ]] [[دمشق]]، ج ۱۸، ص ۱۸۷.</ref> [[روایات]] ابوالعالیه را فاقد اعتبار دانسته‌اند.
#{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ }}<ref> و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند، سوره بقره، آیه: ۱۳.</ref> در این [[آیه]] از [[منافقان]] یاد شده که چون به آنان گفته می‌شود مانند [[مردم]] [[ایمان]] بیاورید، پاسخ می‌دهند: آیا مثل سفیهان [[ایمان]] بیاوریم ؟ عموم مفسّران، ناس را [[مؤمنان]] به [[پیامبر]]، اعمّ از [[مهاجر]] و [[انصار]] شناسانده و اغلب، [[روایت]] ابن‌عبّاس را [[نقل]] کرده‌اند<ref>الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۷۷؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۱۲۳؛ [[تفسیر]] [[سمرقندی]]، ج ۱، ص ۹۶.</ref>. بنابه [[روایت]] دیگری، [[سیوطی]] به [[سند]] [[ابن‌عساکر]] از [[ابن‌عبّاس]] [[نقل]] کرده که مقصود از ناس، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] است؛ سپس خود وی در اعتبار [[سند]] این [[روایت]] خدشه کرده است<ref>الدرّ المنثور، ج ۱، ص ۷۷.</ref>؛ بنابراین با توجّه به مدنی بودن [[آیه]]، و نیز سیاق عامّ [[آیه]]، این تخصیص به ادلّه بیش‌تری نیاز دارد.
#{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ }}<ref> و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند، سوره بقره، آیه: ۱۳.</ref> در این [[آیه]] از [[منافقان]] یاد شده که چون به آنان گفته می‌شود مانند [[مردم]] [[ایمان]] بیاورید، پاسخ می‌دهند: آیا مثل سفیهان [[ایمان]] بیاوریم ؟ عموم مفسّران، ناس را [[مؤمنان]] به [[پیامبر]]، اعمّ از [[مهاجر]] و [[انصار]] شناسانده و اغلب، [[روایت]] ابن‌عبّاس را [[نقل]] کرده‌اند<ref>الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۷۷؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۱۲۳؛ [[تفسیر]] [[سمرقندی]]، ج ۱، ص ۹۶.</ref>. بنابه [[روایت]] دیگری، [[سیوطی]] به [[سند]] [[ابن‌عساکر]] از [[ابن‌عبّاس]] [[نقل]] کرده که مقصود از ناس، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] است؛ سپس خود وی در اعتبار [[سند]] این [[روایت]] خدشه کرده است<ref>الدرّ المنثور، ج ۱، ص ۷۷.</ref>؛ بنابراین با توجّه به مدنی بودن [[آیه]]، و نیز سیاق عامّ [[آیه]]، این تخصیص به ادلّه بیش‌تری نیاز دارد.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
#{{متن قرآن| إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است  و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند؛ سوره تحریم، آیه: ۴.</ref> [[آیه]] خطاب به [[عایشه]] و [[حفصه]] است که اگر [[پیامبر]] را بیازارید، [[خداوند]] و [[جبرئیل]] و [[صالح]] [[مؤمنان]]، او را [[یاری]] خواهند کرد. بنابر [[روایات]] فراوان و مشهوری، که در منابع [[فریقین]] آمده است [[پیامبر]] دست [[امام علی]]{{ع}} را بلند کرده، گفت: [[علی]] [[صالح]] [[مؤمنان]] است<ref> شواهدالتنزیل، ج۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ [[تاریخ]] [[دمشق]]، ج۴۲، ص۳۶۲.</ref>. در کنار اقوالی که صالح‌مؤمنان را [[علی]]<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ الدرّالمنثور، ج۸، ص۲۲۴؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج۲۸، ص۲۲۸.</ref> یا [[انبیا]]<ref> جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص۲۲۳؛ ماوردی، ج ۶ ، ص ۴۱.</ref> می‌دانند، در برخی از [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]] از [[ابوبکر]] و [[عمر]] یاد شده است<ref>جامع‌البیان؛ ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۴۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص ۲۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن| إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است  و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند؛ سوره تحریم، آیه: ۴.</ref> [[آیه]] خطاب به [[عایشه]] و [[حفصه]] است که اگر [[پیامبر]] را بیازارید، [[خداوند]] و [[جبرئیل]] و [[صالح]] [[مؤمنان]]، او را [[یاری]] خواهند کرد. بنابر [[روایات]] فراوان و مشهوری، که در منابع [[فریقین]] آمده است [[پیامبر]] دست [[امام علی]]{{ع}} را بلند کرده، گفت: [[علی]] [[صالح]] [[مؤمنان]] است<ref> شواهدالتنزیل، ج۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ [[تاریخ]] [[دمشق]]، ج۴۲، ص۳۶۲.</ref>. در کنار اقوالی که صالح‌مؤمنان را [[علی]]<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ الدرّالمنثور، ج۸، ص۲۲۴؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج۲۸، ص۲۲۸.</ref> یا [[انبیا]]<ref> جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص۲۲۳؛ ماوردی، ج ۶ ، ص ۴۱.</ref> می‌دانند، در برخی از [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]] از [[ابوبکر]] و [[عمر]] یاد شده است<ref>جامع‌البیان؛ ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۴۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص ۲۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ }}<ref> آنگاه او را به (پایه) فروترین فرومایگان بازگرداندیم.مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند که آنان را پاداشی بی‌منّت خواهد بود ، سوره تین، آیه: ۵-۶.</ref> بر اساس روایتی از انس، این آیه‌بر [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]]{{ع}} تطبیق شده است<ref>الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص ۵۵۴ ؛ [[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶.</ref> که [[سیوطی]] در [[سند]] آن اشکال کرده<ref>الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص ۵۵۴.</ref> و خطیب [[بغدادی]]، این [[حدیث]] را مردود دانسته و محمدبن بیان از [[راویان]]، آن را دروغ‌پردازی بزرگ شمرده است<ref>[[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶</ref>. در منابع [[شیعه]] نیز [[آیات]] چندی درباره [[ابوبکر]] دانسته شده که به طور عمده، به زمینه‌سازی‌های پیش از [[سقیفه]] ارتباط می‌یابد؛ البتّه برخی [[روایات]] دیگر نیز در غیر [[مقام]] قدح وی آمده و گاه درباره برخی از [[آیات]] منقول در [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]]، میان آنها با [[شیعیان]]، اتّفاق نظر وجود دارد. مفسّران و [[محدّثان]] [[شیعه]] به رغم پذیرش بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] منقول در قدح [[ابوبکر]]، گاه برخی از آن [[روایات]] را از حیث [[سند]] مخدوش دانسته و نپذیرفته‌اند. [[ابوالفتوح رازی]] [[نقل]] می‌کند که هنگام [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> بگو آنچه در دل  دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست ، سوره آل عمران، آیه: ۲۹.</ref> برخی، از جمله [[ابوبکر]] نزد [[پیامبر]] آمده، از [[سختی]] این [[تکلیف]] ( [[محاسبه]] بر مافی‌الضمیر ) به وی شکایت بردند. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آیا درست است که به رغم شنیدن این [[فرمان]] از آن سربپیچید ؟ آنان گفتند: خیر، بلکه آن را شنیده، [[پیروی]] خواهیم کرد؛ آن‌گاه‌آیه {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref> خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما؛ سوره بقره ، آیه: ۲۸۶.</ref> نازل شد و [[آیه]] پیشین را [[نسخ]] کرد<ref> روض الجنان، ج ۴، ص ۱۴۵.</ref>. در ذیل [[آیه]] [[تحریم]] [[غیبت]] نیز [[روایت]] شده که روزی [[ابوبکر]] و [[عمر]]، [[سلمان]] را برای تهیه [[غذا]] نزد [[پیامبر]] فرستادند. [[حضرت]] نیز او را نزد خزانه‌دارش "[[اسامه]]" فرستاد. [[اسامه]] از خالی بودن [[خزانه]] خبر داد و [[سلمان]] با دست تهی بازگشت. آن دو پنهانی به یک‌دیگر گفتند: [[اسامه]] بر ما [[بخل]] ورزید و اگر [[سلمان]] را برای [[آب]] به چاهی بر طلب [[آب]] بفرستیم، آن [[چاه]] درجا خشک خواهد شد؛ سپس نزد [[پیامبر]] آمدند و [[حضرت]] به آنها فرمود: چرا گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را به دهن‌گرفته‌اید. در این هنگام‌آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است، سوره حجرات، آیه: ۱۲.</ref><ref> [[جوامع]] الجامع، ج ۲، ص ۵۱۰ ؛ [[المیزان]]، ج ۱۸، ص ۳۳۳.</ref> درروایاتی از [[امام باقر]] و [[امام کاظم]] {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref> کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست، سوره نساء، آیه: ۱۰۸.</ref> در [[شأن]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده]] دانسته شده که در مجالس خصوصی خود، سخنانی بر خلاف [[رضایت]] خدابر زبان می‌آوردند<ref>[[الکافی]]، ج ۸ ، ص ۱۸۰؛ عیّاشی، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافته‌ای که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref> نیز درباره جلسه‌های‌ پنهانی آنها دانسته شده است<ref>[[الکافی]]، ج۸، ص۱۷۹؛ [[بحارالانوار]]، ج۲۴، ص۳۶۵.</ref>. بنابر روایتی دیگر از [[امام صادق]]{{ع}} ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم.آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه: ۷۹-۸۰.</ref> این گروه به توطئه‌ چینی‌هایی مشغول بوده و [[اسرار]] و رازهایی در میان خود داشته‌اند<ref>البرهان، ج ۴، ص ۸۸۴.</ref> که [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref> بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد، سوره محمد، آیه: ۲۵-۲۶.</ref> این [[اعمال]] و [[اسرار]] آنها را بازگشت به دوره پیش از [[اسلام]] یاد می‌کند<ref>[[الکافی]]، ج ۱، ص ۴۲۰.</ref>. از بریده اسلمی و ابن‌عبّاس نیز روایاتی به همین مضمون در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم.آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه: ۷۹-۸۰.</ref> [[نقل]] شده؛ امّا از کسی نام برده نشده است<ref>[[تأویل]] الآیات الظاهره، ص ۵۵۳.</ref>. برپایه روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} [[ابوبکر]] را ( با عنوان کنایی ) از آن گروه می‌شمرد که [[خداوند]] درباره آنها به پیامبرش فرمود: [[خدا]] از [[راز]] [[دل]] آنها [[آگاه]] است؛ پس از آنها کناره بگیر و موعظه‌شان نما{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا }}<ref> آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی، سوره نساء، آیه: ۶۳.</ref><ref> [[الکافی]]، ج ۸ ، ص ۳۳۵.</ref> در برخی [[روایات]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref>  به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه: ۷۴.</ref> از شرکت [[ابوبکر]] در ماجرای کشتن [[عقبه]] هنگام بازگشت [[پیامبر]] از [[جنگ تبوک]] یاد شده<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹ ؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۱، ص ۲۲۳ و ج ۲۸، ص ۹۸ ـ ۱۰۰.</ref> که [[زیاد بن‌ منذر]] در [[سند]] یکی از آن [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] معرّفی شده و بلکه روایاتی از [[امامان]]{{عم}} در [[نکوهش]] وی وارد شده است<ref>[[بحارالانوار]]، ج۲۱، پاورقی ص۲۲۲؛ قاموس‌الرجال، ج۴، ص۵۲۰ ـ ۵۲۴.</ref> [[انتقاد]] [[ابوبکر]] و دیگر یارانش از [[خلافت علی]]{{ع}}<ref>البرهان، ج۲، ص۸۱۹ ؛ [[بحار الانوار]]، ج۲۱، ص۲۲۳ و ج۲۸، ص ۹۸.</ref> و [[سوگند]] خوردن آنها در کنار [[کعبه]] مبنی بر جلوگیری از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]]{{ع}}<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹ ؛ [[الاحتجاج]]، ج ۱، ص ۲۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۸، ص ۸۵.</ref> نیز در [[روایات شیعه]] گزارش شده‌است. بنابراین [[روایات]]، [[خداوند]] این قضایا را در [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref>  به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه: ۷۴.</ref> برای [[پیامبر]] آشکار ساخت.
#{{متن قرآن|ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ }}<ref> آنگاه او را به (پایه) فروترین فرومایگان بازگرداندیم.مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند که آنان را پاداشی بی‌منّت خواهد بود ، سوره تین، آیه: ۵-۶.</ref> بر اساس روایتی از انس، این آیه‌بر [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]]{{ع}} تطبیق شده است<ref>الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص ۵۵۴ ؛ [[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶.</ref> که [[سیوطی]] در [[سند]] آن اشکال کرده<ref>الدرّالمنثور، ج ۸ ، ص ۵۵۴.</ref> و خطیب [[بغدادی]]، این [[حدیث]] را مردود دانسته و محمدبن بیان از [[راویان]]، آن را دروغ‌پردازی بزرگ شمرده است<ref>[[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶</ref>. در منابع [[شیعه]] نیز [[آیات]] چندی درباره [[ابوبکر]] دانسته شده که به طور عمده، به زمینه‌سازی‌های پیش از [[سقیفه]] ارتباط می‌یابد؛ البتّه برخی [[روایات]] دیگر نیز در غیر [[مقام]] قدح وی آمده و گاه درباره برخی از [[آیات]] منقول در [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]]، میان آنها با [[شیعیان]]، اتّفاق نظر وجود دارد. مفسّران و [[محدّثان]] [[شیعه]] به رغم پذیرش بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] منقول در قدح [[ابوبکر]]، گاه برخی از آن [[روایات]] را از حیث [[سند]] مخدوش دانسته و نپذیرفته‌اند. [[ابوالفتوح رازی]] [[نقل]] می‌کند که هنگام [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> بگو آنچه در دل  دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست ، سوره آل عمران، آیه: ۲۹.</ref> برخی، از جمله [[ابوبکر]] نزد [[پیامبر]] آمده، از [[سختی]] این [[تکلیف]] ( [[محاسبه]] بر مافی‌الضمیر ) به وی شکایت بردند. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آیا درست است که به رغم شنیدن این [[فرمان]] از آن سربپیچید ؟ آنان گفتند: خیر، بلکه آن را شنیده، [[پیروی]] خواهیم کرد؛ آن‌گاه‌آیه {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref> خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما؛ سوره بقره ، آیه: ۲۸۶.</ref> نازل شد و [[آیه]] پیشین را [[نسخ]] کرد<ref> روض الجنان، ج ۴، ص ۱۴۵.</ref>. در ذیل [[آیه]] [[تحریم]] [[غیبت]] نیز [[روایت]] شده که روزی [[ابوبکر]] و [[عمر]]، [[سلمان]] را برای تهیه [[غذا]] نزد [[پیامبر]] فرستادند. [[حضرت]] نیز او را نزد خزانه‌دارش "[[اسامه]]" فرستاد. [[اسامه]] از خالی بودن [[خزانه]] خبر داد و [[سلمان]] با دست تهی بازگشت. آن دو پنهانی به یک‌دیگر گفتند: [[اسامه]] بر ما [[بخل]] ورزید و اگر [[سلمان]] را برای [[آب]] به چاهی بر طلب [[آب]] بفرستیم، آن [[چاه]] درجا خشک خواهد شد؛ سپس نزد [[پیامبر]] آمدند و [[حضرت]] به آنها فرمود: چرا گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را به دهن‌گرفته‌اید. در این هنگام‌آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است، سوره حجرات، آیه: ۱۲.</ref><ref> [[جوامع]] الجامع، ج ۲، ص ۵۱۰ ؛ [[المیزان]]، ج ۱۸، ص ۳۳۳.</ref> درروایاتی از [[امام باقر]] و [[امام کاظم]] {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref> کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست، سوره نساء، آیه: ۱۰۸.</ref> در [[شأن]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده]] دانسته شده که در مجالس خصوصی خود، سخنانی بر خلاف [[رضایت]] خدابر زبان می‌آوردند<ref>[[الکافی]]، ج ۸ ، ص ۱۸۰؛ عیّاشی، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافته‌ای که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref> نیز درباره جلسه‌های‌ پنهانی آنها دانسته شده است<ref>[[الکافی]]، ج۸، ص۱۷۹؛ [[بحارالانوار]]، ج۲۴، ص۳۶۵.</ref>. بنابر روایتی دیگر از [[امام صادق]]{{ع}} ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم.آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه: ۷۹-۸۰.</ref> این گروه به توطئه‌ چینی‌هایی مشغول بوده و [[اسرار]] و رازهایی در میان خود داشته‌اند<ref>البرهان، ج ۴، ص ۸۸۴.</ref> که [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref> بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد، سوره محمد، آیه: ۲۵-۲۶.</ref> این [[اعمال]] و [[اسرار]] آنها را بازگشت به دوره پیش از [[اسلام]] یاد می‌کند<ref>[[الکافی]]، ج ۱، ص ۴۲۰.</ref>. از بریده اسلمی و ابن‌عبّاس نیز روایاتی به همین مضمون در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم.آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه: ۷۹-۸۰.</ref> [[نقل]] شده؛ امّا از کسی نام برده نشده است<ref>[[تأویل]] الآیات الظاهره، ص ۵۵۳.</ref>. برپایه روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} [[ابوبکر]] را ( با عنوان کنایی ) از آن گروه می‌شمرد که [[خداوند]] درباره آنها به پیامبرش فرمود: [[خدا]] از [[راز]] [[دل]] آنها [[آگاه]] است؛ پس از آنها کناره بگیر و موعظه‌شان نما{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا }}<ref> آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی، سوره نساء، آیه: ۶۳.</ref><ref> [[الکافی]]، ج ۸ ، ص ۳۳۵.</ref> در برخی [[روایات]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref>  به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه: ۷۴.</ref> از شرکت [[ابوبکر]] در ماجرای کشتن [[عقبه]] هنگام بازگشت [[پیامبر]] از [[جنگ تبوک]] یاد شده<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹ ؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۱، ص ۲۲۳ و ج ۲۸، ص ۹۸ ـ ۱۰۰.</ref> که [[زیاد بن‌ منذر]] در [[سند]] یکی از آن [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] معرّفی شده و بلکه روایاتی از [[امامان]]{{عم}} در [[نکوهش]] وی وارد شده است<ref>[[بحارالانوار]]، ج۲۱، پاورقی ص۲۲۲؛ قاموس‌الرجال، ج۴، ص۵۲۰ ـ ۵۲۴.</ref> [[انتقاد]] [[ابوبکر]] و دیگر یارانش از [[خلافت علی]]{{ع}}<ref>البرهان، ج۲، ص۸۱۹ ؛ [[بحار الانوار]]، ج۲۱، ص۲۲۳ و ج۲۸، ص ۹۸.</ref> و [[سوگند]] خوردن آنها در کنار [[کعبه]] مبنی بر جلوگیری از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]]{{ع}}<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹ ؛ [[الاحتجاج]]، ج ۱، ص ۲۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۸، ص ۸۵.</ref> نیز در [[روایات شیعه]] گزارش شده‌است. بنابراین [[روایات]]، [[خداوند]] این قضایا را در [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref>  به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه: ۷۴.</ref> برای [[پیامبر]] آشکار ساخت.
*تطبیق‌های متعدّدی نیز در [[روایات شیعه]] آمده است. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.</ref> بر [[غصب]] [[حقّ]] آل‌محمّد به وسیله [[ابوبکر]]<ref>عیّاشی، ج ۱، ص ۳۲۵.</ref> و {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref> و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref> بر [[پیروی]] از [[ولایت]] [[خلیفه]] اوّل و دوم در برابر [[ولایت]] [[علی]]{{ع}}<ref>عیّاشی، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است ، سوره احزاب، آیه: ۵۷.</ref> بر آزارهایشان به [[علی]] و [[فاطمه]] {{ع}}<ref>[[قمی]]، ج ۲، ص ۱۹۶.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه: ۶۴.</ref> بر عدم [[توبه]] آنها از [[نافرمانی]] و ظلمشان به [[پیامبر]] و [[علی]]{{ع}}<ref>[[الکافی]]، ج ۸ ، ص ۳۳۴.</ref> تطبیق شده است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۲۰-۶۳۵.</ref>.
 
تطبیق‌های متعدّدی نیز در [[روایات شیعه]] آمده است. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.</ref> بر [[غصب]] [[حقّ]] آل‌محمّد به وسیله [[ابوبکر]]<ref>عیّاشی، ج ۱، ص ۳۲۵.</ref> و {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref> و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref> بر [[پیروی]] از [[ولایت]] [[خلیفه]] اوّل و دوم در برابر [[ولایت]] [[علی]]{{ع}}<ref>عیّاشی، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است ، سوره احزاب، آیه: ۵۷.</ref> بر آزارهایشان به [[علی]] و [[فاطمه]] {{ع}}<ref>[[قمی]]، ج ۲، ص ۱۹۶.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه: ۶۴.</ref> بر عدم [[توبه]] آنها از [[نافرمانی]] و ظلمشان به [[پیامبر]] و [[علی]]{{ع}}<ref>[[الکافی]]، ج ۸ ، ص ۳۳۴.</ref> تطبیق شده است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۲۰-۶۳۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی]] و [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]]، [[ ابوبكر (مقاله)|مقاله «ابوبكر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]'''
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی]] و [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]]، [[ ابوبكر (مقاله)|مقاله «ابوبكر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش