جز
جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم'
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
جز (جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==جایگاه [[آمنه]] نزد [[علمای شیعه]]== | ==جایگاه [[آمنه]] نزد [[علمای شیعه]]== | ||
[[شیخ مفید]] در أوائل المقالات، نقل کرده است: «پیامبر فرمود: خداوند پیوسته مرا در | [[شیخ مفید]] در أوائل المقالات، نقل کرده است: «پیامبر فرمود: خداوند پیوسته مرا در رحم مادران [[پاکیزه]] قرار داد تا از مادرم آمنه به [[دنیا]] آمدم». | ||
او در ادامه میگوید: «بین [[اصحاب]] ما، [[اجماع]] است بر این که آمنه دختر وهب، [[ایمان]] به [[توحید]] داشت و در زمره [[مؤمنین]] [[محشور]] میشود»<ref>اوائل المقالات، ص۴۶.</ref>. | او در ادامه میگوید: «بین [[اصحاب]] ما، [[اجماع]] است بر این که آمنه دختر وهب، [[ایمان]] به [[توحید]] داشت و در زمره [[مؤمنین]] [[محشور]] میشود»<ref>اوائل المقالات، ص۴۶.</ref>. | ||
[[شیخ صدوق]] میگوید: | [[شیخ صدوق]] میگوید: | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[علامه مجلسی]] میگوید: | [[علامه مجلسی]] میگوید: | ||
اجماع [[علمای امامیه]] بر این است که [[پدر]] و مادر [[حضرت رسول الله]]{{صل}} و همه اجداد آن [[حضرت]] تا حضرت آدم{{ع}}، همه [[مسلمان]] بودند و [[نور]] آن حضرت در صلب و | اجماع [[علمای امامیه]] بر این است که [[پدر]] و مادر [[حضرت رسول الله]]{{صل}} و همه اجداد آن [[حضرت]] تا حضرت آدم{{ع}}، همه [[مسلمان]] بودند و [[نور]] آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته و شبههای در [[نسب]] آن [[حضرت]] و [[پدران]] و [[مادران]] او نبوده است<ref>حیوة القلوب، ج۳، ص۵۱.</ref>: همچنین [[علامه]] مامقانی میگوید: {{عربی|ان من ضروريات مذهبنا ان اجداد النبي{{صل}} من الابوين لم يتلوثو بالشرك و انهم موحدون إلى [[آدم]]}}<ref>ریاحین الشریعه، ج۲، ص۳۶۹.</ref>. | ||
بنابر [[روایات]]، [[پیامبر]] بالای [[قبر]] عبدالله و [[آمنه]] آمد و آن دو را زنده کرد و ایشان را بعد از [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] و [[رسالت حضرت محمد]]{{صل}} و [[ولایت علی]]{{ع}}، دوباره میراند. [[مجلسی]] میگوید: «این روایات [[ظهور]] بر این دارد که آمنه و عبدالله [[ایمان]] به [[شهادتین]] داشتند و [[زنده کردن]] آنان فقط برای تکمیل ایمانشان به واسطه [[شهادت به ولایت]] علی{{ع}} بوده است»<ref>حیوة القلوب، ج۳، ص۹۱.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۲۴.</ref>. | بنابر [[روایات]]، [[پیامبر]] بالای [[قبر]] عبدالله و [[آمنه]] آمد و آن دو را زنده کرد و ایشان را بعد از [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] و [[رسالت حضرت محمد]]{{صل}} و [[ولایت علی]]{{ع}}، دوباره میراند. [[مجلسی]] میگوید: «این روایات [[ظهور]] بر این دارد که آمنه و عبدالله [[ایمان]] به [[شهادتین]] داشتند و [[زنده کردن]] آنان فقط برای تکمیل ایمانشان به واسطه [[شهادت به ولایت]] علی{{ع}} بوده است»<ref>حیوة القلوب، ج۳، ص۹۱.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۲۴.</ref>. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
[[خداوند]] بارها به آمنه مژده داد که هان! به هوش باش که این بار گرانبهایی که در درون خویش داری، [[سرور]] و چراغ و راهنمای انسانهاست<ref>اعلام الوری، ص۵۵.</ref>. [[عباس بن عبدالمطلب]] میگوید: «هنگامی که عبدالله متولد شد، در چهرهاش نوری بود که میدرخشید. پدرم گفت: این فرزند را مقامی خواهد بود. تا با [[آمنه]] که [[زیباترین]] [[زنان]] [[قریش]] بود [[ازدواج]] کرد و آن [[نور]] به آمنه منتقل شد»<ref>امالی صدوق، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۳۴.</ref>. | [[خداوند]] بارها به آمنه مژده داد که هان! به هوش باش که این بار گرانبهایی که در درون خویش داری، [[سرور]] و چراغ و راهنمای انسانهاست<ref>اعلام الوری، ص۵۵.</ref>. [[عباس بن عبدالمطلب]] میگوید: «هنگامی که عبدالله متولد شد، در چهرهاش نوری بود که میدرخشید. پدرم گفت: این فرزند را مقامی خواهد بود. تا با [[آمنه]] که [[زیباترین]] [[زنان]] [[قریش]] بود [[ازدواج]] کرد و آن [[نور]] به آمنه منتقل شد»<ref>امالی صدوق، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۳۴.</ref>. | ||
==محمد{{صل}} در | ==محمد{{صل}} در رحم [[مادر]]== | ||
بزرگترین [[موهبت الهی]] که به [[حضرت]] آمنه تعلق گرفت، [[شایستگی]] آن بزرگوار برای حمل و پرورش [[حضرت محمد]]{{صل}} بود. حضرت آمنه میگوید: | بزرگترین [[موهبت الهی]] که به [[حضرت]] آمنه تعلق گرفت، [[شایستگی]] آن بزرگوار برای حمل و پرورش [[حضرت محمد]]{{صل}} بود. حضرت آمنه میگوید: | ||
هنگام حاملگی، اثر حمل را در خود نیافتم و حالات زنان حامله برایم پیش نیامد. شبی در [[خواب]] دیدم شخصی نزد من آمد و گفت: حامله شدی به [[بهترین]] [[مردمان]]. وضع حمل برایم آسان گشت و به من رنجی نرسید<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۸؛ جلاء العیون، ص۷۱.</ref>. | هنگام حاملگی، اثر حمل را در خود نیافتم و حالات زنان حامله برایم پیش نیامد. شبی در [[خواب]] دیدم شخصی نزد من آمد و گفت: حامله شدی به [[بهترین]] [[مردمان]]. وضع حمل برایم آسان گشت و به من رنجی نرسید<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۸؛ جلاء العیون، ص۷۱.</ref>. |