ابراهیم بن ابی‌یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۱: خط ۶۱:


==دیدگاه [[رجالیان اهل سنت]]==
==دیدگاه [[رجالیان اهل سنت]]==
[[رجالیان اهل سنت]] با اعتراف به [[جایگاه علمی]] و [[فقهی]] [[ابراهیم]] بن أبی [[یحیی]] و یادکرد وی با تعابیر {{عربی|الشیخ العالم، المحدث، أحد الأعلام المشاهیر و الفقیه}} (چنان‌که گذشت) درباره جایگاه [[حدیثی]] ایشان دو دسته شدند که بیشترشان وی را [[تضعیف]] کرده‌اند.
[[رجالیان اهل سنت]] با اعتراف به [[جایگاه علمی]] و [[فقهی]] ابراهیم بن ابی یحیی و یادکرد وی با تعابیر {{عربی|"الشیخ العالم، المحدث، أحد الأعلام المشاهیر و الفقیه"}} درباره جایگاه [[حدیثی]] ایشان دو دسته شدند که بیشترشان وی را [[تضعیف]] کرده‌اند.
[[ذهبی]]: {{عربی|إبراهیم بن أبی یحیی و هو: أبو إسحاق إبراهیم بن محمد بن أبی یحیی الأسلمی: أحد العلماء الضعفاء. قال إبراهیم بن عرعرة: سمعت یحیی بن سعید یقول: سألت مالکاً عنه أکان ثقة فی الحدیث؟ فقال: لا و لا فی دینه؛ وقال یحیی بن معین: سمعت القطان یقول: إبراهیم بن أبی یحیی کذاب؛ و روی أبوطالب عن أحمد بن حنبل قال: ترکوا حدیثه. قدری، معتزلی، یروی أحادیث لیس لها أصل... و قال البخاری أیضاً: کان یری القدر، و کان جهمیاً... و قال الربیع: سمعت الشافعی یقول: کان قدریاً؛ و قال یحیی بن زکریا ابن حیویه: فقلت للربیع: فما حمل الشافعی علی الروایة عنه؟ قال: کان یقول: إن یخر من السماء - أو قال من بعد - أحب إلیه من أن یکذب. و کان ثقة فی الحدیث}}<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، ش۱۸۹.</ref>.
 
و در جای دیگر نوشته است: {{عربی|قلت: ما کان ابن أبی یحیی فی وزن من یضع الحدیث، و کان من أوعیة العلم و عمل موطأ کبیراً و لکنه ضعیف عند الجماعة و لو کان عند الشافعی ثقة لصرح بذلک کما یقول فی غیره أخبرنی الثقة<ref>ربیع بن سلیمان می‌گوید: {{عربی|کان الشافعی إذا قال أخبرنا الثقة یعنی به یحیی بن حسان إذا قال أخبرنا من لا أتهم یرید إبراهیم بن أبی یحیی؛ و إذا قال بعض الناس یرید به أهل العراق؛ و إذا قال بعض أصحابنا یرید به أهل الحجاز}}؛ (تاریخ مدینة دمشق، ج۶۴، ص۱۱۵ - ۱۱۶).</ref> و لکنه کان عنده غیر متهم بالکذب کما حط علیه بذلک بعضهم}}.
[[ذهبی]]: {{عربی|"إبراهیم بن أبی یحیی و هو: أبو إسحاق إبراهیم بن محمد بن أبی یحیی الأسلمی: أحد العلماء الضعفاء. قال إبراهیم بن عرعرة: سمعت یحیی بن سعید یقول: سألت مالکاً عنه أکان ثقة فی الحدیث؟ فقال: لا و لا فی دینه؛ وقال یحیی بن معین: سمعت القطان یقول: إبراهیم بن أبی یحیی کذاب؛ و روی أبوطالب عن أحمد بن حنبل قال: ترکوا حدیثه. قدری، معتزلی، یروی أحادیث لیس لها أصل... و قال البخاری أیضاً: کان یری القدر، و کان جهمیاً... و قال الربیع: سمعت الشافعی یقول: کان قدریاً؛ و قال یحیی بن زکریا ابن حیویه: فقلت للربیع: فما حمل الشافعی علی الروایة عنه؟ قال: کان یقول: إن یخر من السماء - أو قال من بعد - أحب إلیه من أن یکذب. و کان ثقة فی الحدیث"}}<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، ش۱۸۹.</ref>.
قال الشافعی: {{عربی|کان قدریاً و قال أبوهمام السکونی: سمعته یشتم بعض السلف... و قال أحمد بن حنبل: قدری جهمی کل بلاء فیه ترک الناس حدیثه؛ وقال ابن معین و أبوداود: رافضی کذاب؛ وقال البخاری: قدری جهمی ترکه ابن المبارک و الناس}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲۴۷، ش۲۳۳.</ref>.
 
و در جای دیگر نوشته است: {{عربی|"قلت: ما کان ابن أبی یحیی فی وزن من یضع الحدیث، و کان من أوعیة العلم و عمل موطأ کبیراً و لکنه ضعیف عند الجماعة و لو کان عند الشافعی ثقة لصرح بذلک کما یقول فی غیره أخبرنی الثقة<ref>ربیع بن سلیمان می‌گوید: {{عربی|کان الشافعی إذا قال أخبرنا الثقة یعنی به یحیی بن حسان إذا قال أخبرنا من لا أتهم یرید إبراهیم بن أبی یحیی؛ و إذا قال بعض الناس یرید به أهل العراق؛ و إذا قال بعض أصحابنا یرید به أهل الحجاز"}}؛ (تاریخ مدینة دمشق، ج۶۴، ص۱۱۵ - ۱۱۶).</ref> و لکنه کان عنده غیر متهم بالکذب کما حط علیه بذلک بعضهم}}.
 
{{عربی|"قال الشافعی: کان قدریاً و قال أبوهمام السکونی: سمعته یشتم بعض السلف... و قال أحمد بن حنبل: قدری جهمی کل بلاء فیه ترک الناس حدیثه؛ وقال ابن معین و أبوداود: رافضی کذاب؛ وقال البخاری: قدری جهمی ترکه ابن المبارک و الناس}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲۴۷، ش۲۳۳.</ref>.
[[ابن عدی]]: {{عربی|وقد نظرت أنا أیضاً فی حدیثه الکثیر فلم أجد فیه منکراً إلا عن شیوخ یحتملون و قد حدث عنه بن جریج و الثوری و عباد بن منصور و مندل و أبوأیوب و یحیی بن أیوب المصری و غیرهم من الکبار}}<ref>الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۲۰.</ref>.
[[ابن عدی]]: {{عربی|وقد نظرت أنا أیضاً فی حدیثه الکثیر فلم أجد فیه منکراً إلا عن شیوخ یحتملون و قد حدث عنه بن جریج و الثوری و عباد بن منصور و مندل و أبوأیوب و یحیی بن أیوب المصری و غیرهم من الکبار}}<ref>الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۲۰.</ref>.
در سخنان [[رجالیان اهل سنت]] هفت [[اتهام]] متوجه [[ابراهیم]] بن أبی [[یحیی]] شده و به همین جهت، وی را [[تضعیف]] کرده‌اند: قدری بودن<ref>قدریه که شاخه‌ای از معتزله است و به آنها مفوضه نیز گفته می‌شود، کسانی‌اند که گمان می‌کنند خداوند متعالی همه امور جهان را به بندگان خویش تفویض کرده است. (ر.ک: الملل و النحل (بغدادی)، ص۱۸؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۵۶ - ۳۵۷؛ موسوعة مصطلحات علم الکلام الإسلامی، ج۲، ص۱۰۱۸ – ۱۰۱۹).</ref>؛ معتزلی بودن؛ جَهمِی بودن<ref>جهمی پیروان جهم بن صفوان‌اند که به جسمانی بودن خدا، مخلوق بودن قرآن و واداشته بودن انسان در افعال خود اعتقاد دارند و ایمان را تنها معرفت به خداوند می‌دانند، بی‌اینکه به آن اقرار و به دستورهای آن عمل کنند. (ر.ک: الملل و النحل (بغدادی)، ص۱۴۵؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص۱۴۶؛ موسوعة مصطلحات علم الکلام الاسلامی، ج۱، ص۲۶۰)</ref>؛ [[رافضی]] بودن؛ شتم و تنقیص [[خلفاء]]؛ [[کذب]] و [[دروغگویی]]؛ تدلیس<ref>تدلیس در لغت به معنای اخفاء العیب است و در اصطلاح علم درایه، به اخفای عیب در سند یا متن روایت اطلاق می‌شود. (ر.ک: الرعایة فی علم الدرایه، ص۱۴۳).</ref>.
 
تحقیق
در سخنان [[رجالیان اهل سنت]] هفت [[اتهام]] متوجه ابراهیم بن ابی یحیی شده و به همین جهت، وی را [[تضعیف]] کرده‌اند: قدری بودن<ref>قدریه که شاخه‌ای از معتزله است و به آنها مفوضه نیز گفته می‌شود، کسانی‌اند که گمان می‌کنند خداوند متعالی همه امور جهان را به بندگان خویش تفویض کرده است. (ر.ک: الملل و النحل (بغدادی)، ص۱۸؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۵۶ - ۳۵۷؛ موسوعة مصطلحات علم الکلام الإسلامی، ج۲، ص۱۰۱۸ – ۱۰۱۹).</ref>؛ معتزلی بودن؛ جَهمِی بودن<ref> جهمی پیروان جهم بن صفوان‌اند که به جسمانی بودن خدا، مخلوق بودن قرآن و واداشته بودن انسان در افعال خود اعتقاد دارند و ایمان را تنها معرفت به خداوند می‌دانند، بی‌اینکه به آن اقرار و به دستورهای آن عمل کنند. (ر.ک: الملل و النحل (بغدادی)، ص۱۴۵؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص۱۴۶؛ موسوعة مصطلحات علم الکلام الاسلامی، ج۱، ص۲۶۰)</ref>؛ [[رافضی]] بودن؛ شتم و تنقیص [[خلفاء]]؛ [[کذب]] و [[دروغگویی]]؛ تدلیس<ref>تدلیس در لغت به معنای اخفاء العیب است و در اصطلاح علم درایه، به اخفای عیب در سند یا متن روایت اطلاق می‌شود. (ر.ک: الرعایة فی علم الدرایه، ص۱۴۳).</ref>.
اظهار نظر درباره [[روایات]] ابراهیم بن أبی یحیی دو بحث محوری در پی دارد: [[مذهب]] و [[گرایش]] [[فکری]] وی؛ [[وثاقت]] و عدم وثاقت او.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۱۹۷.</ref>
 
اظهار نظر درباره [[روایات]] ابراهیم بن ابی یحیی دو بحث محوری در پی دارد: [[مذهب]] و [[گرایش]] [[فکری]] وی؛ [[وثاقت]] و عدم وثاقت او.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۲۰۵-۲۰۷.</ref>


==مذهب [[راوی]]==
==مذهب [[راوی]]==
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش