ابراهیم بن هاشم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴: خط ۴:


==مقدمه==
==مقدمه==
از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}}. [[ابواسحاق]]، [[ابراهیم بن هاشم بن خلیل کوفی قمی]]، از علمای نامدار [[حدیث]] [[شیعه]] بود. گفته شده که وی با [[امام رضا]]{{ع}} ملاقاتی داشته<ref>الفهرست، طوسی، ص۱۲؛ خلاصة الأقوال، ص۴.</ref> و از این‌رو از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] به شمار آمده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۰.</ref>. با این حال، اطلاعات زیادی درباره جزئیات [[زندگی]] وی در دست نیست. بر اساس برخی از داده‌ها، قرائن و احادیثی که از وی باقی مانده، می‌توان ولادت وی را در [[عهد]] [[امام کاظم]]{{ع}} گمانه زد، هر چند دلیل محکمی برای آن در دست نیست.
از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}}. [[ابواسحاق]]، [[ابراهیم بن هاشم بن خلیل کوفی قمی]]، از علمای نامدار [[حدیث]] [[شیعه]] بود. گفته شده که وی با [[امام رضا]]{{ع}} ملاقاتی داشته<ref>الفهرست، طوسی، ص۱۲؛ خلاصة الأقوال، ص۴.</ref> و از این‌رو از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] به شمار آمده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۰.</ref>. با این حال، اطلاعات زیادی درباره جزئیات [[زندگی]] وی در دست نیست. بر اساس برخی از داده‌ها، قرائن و احادیثی که از وی باقی مانده، می‌توان ولادت وی را در [[عهد امام کاظم]]{{ع}} گمانه زد، هر چند دلیل محکمی برای آن در دست نیست.
هر چند ابن‌هاشم به قمی اشتهار یافته، اما در اصل [[اهل کوفه]] بود که بدانجا [[مهاجرت]] کرد<ref>رجال النجاشی، ص۱۶، الفهرست، طوسی، ص۱۱؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۲۰؛ خلاصة الأقوال، ص۴.</ref> و به نشر حدیث [[کوفیان]] در آنجا پرداخت. [[ابراهیم]] نزد استادان بسیاری [[دانش]] آموخت. برابر داده‌های [[حدیثی]]، می‌توان [[امام جواد]]{{ع}} را برجسته‌ترین کسی دانست که در وی تأثیر شخصیتی و [[آموزشی]] داشته است. وی از آن حضرت بی‌واسطه حدیث نقل کرده است<ref>الاستبصار، ج۲، ص۶۰؛ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۴۰.</ref>.
هر چند ابن‌هاشم به قمی اشتهار یافته، اما در اصل [[اهل کوفه]] بود که بدانجا [[مهاجرت]] کرد<ref>رجال النجاشی، ص۱۶، الفهرست، طوسی، ص۱۱؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۲۰؛ خلاصة الأقوال، ص۴.</ref> و به نشر حدیث [[کوفیان]] در آنجا پرداخت. [[ابراهیم]] نزد استادان بسیاری [[دانش]] آموخت. برابر داده‌های [[حدیثی]]، می‌توان [[امام جواد]]{{ع}} را برجسته‌ترین کسی دانست که در وی تأثیر شخصیتی و [[آموزشی]] داشته است. وی از آن حضرت بی‌واسطه حدیث نقل کرده است<ref>الاستبصار، ج۲، ص۶۰؛ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۴۰.</ref>.


از استادان او می‌توان به افرادی چون [[ابراهیم بن ابی محمود خراسانی]]، [[ابراهیم بن محمد بن وکیل همدانی]]، [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی]]، [[جعفر بن محمد بن یونس]]، [[حسن بن جهم]]، [[حسن بن علی بن فضال]] و دیگران اشاره کرد<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۲۳۶.</ref>. در برخی از متون رجالی، وی از [[شاگردان]] [[یونس بن عبدالرحمن]]، از [[راویان]] امام کاظم{{ع}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۶.</ref> و از شاگردان و [[صحابه ممتاز امام رضا]]{{ع}}<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۸۳؛ خلاصة الأقوال، ص۱۸۵.</ref>، دانسته شده است<ref>خلاصة الأقوال، ص۴؛ رجال النجاشی، ص۱۶؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۲۱؛ رجال الطوسی، ص۳۵۳.</ref>، اما [[نجاشی]] با ذکر این مطلب که در این قول [[اختلاف]] وجود دارد، این ادعای را به چالش کشیده است، هر چند دلیلی برای آن ذکر نمی‌کند<ref>رجال النجاشی، ص۱۶.</ref>. برخی در [[دلایل]] چنین تشکیکی آورده‌اند که با توجه به حجم بسیار از [[روایات]] منسوب به او، هیچ یک از [[یونس بن عبدالرحمن]] [[روایت]] نشده است و به بیان دیگر، [[ابراهیم]] هیچ روایتی از [[یونس]] در کارنامه [[روایی]] خویش ندارد. طبعاً این نکته می‌تواند حاکی از آن باشد که او از [[شاگردان]] یونس نبوده و یا رابطه نزدیکی با او نداشته است<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۰.</ref>.
از استادان او می‌توان به افرادی چون [[ابراهیم بن ابی محمود خراسانی]]، [[ابراهیم بن محمد بن وکیل همدانی]]، [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی]]، [[جعفر بن محمد بن یونس]]، [[حسن بن جهم]]، [[حسن بن علی بن فضال]] و دیگران اشاره کرد<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۲۳۶.</ref>. در برخی از متون رجالی، وی از [[شاگردان]] [[یونس بن عبدالرحمن]]، از [[راویان امام کاظم]]{{ع}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۶.</ref> و از شاگردان و [[صحابه ممتاز امام رضا]]{{ع}}<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۸۳؛ خلاصة الأقوال، ص۱۸۵.</ref>، دانسته شده است<ref>خلاصة الأقوال، ص۴؛ رجال النجاشی، ص۱۶؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۲۱؛ رجال الطوسی، ص۳۵۳.</ref>، اما [[نجاشی]] با ذکر این مطلب که در این قول [[اختلاف]] وجود دارد، این ادعای را به چالش کشیده است، هر چند دلیلی برای آن ذکر نمی‌کند<ref>رجال النجاشی، ص۱۶.</ref>. برخی در [[دلایل]] چنین تشکیکی آورده‌اند که با توجه به حجم بسیار از [[روایات]] منسوب به او، هیچ یک از [[یونس بن عبدالرحمن]] [[روایت]] نشده است و به بیان دیگر، [[ابراهیم]] هیچ روایتی از [[یونس]] در کارنامه [[روایی]] خویش ندارد. طبعاً این نکته می‌تواند حاکی از آن باشد که او از [[شاگردان]] یونس نبوده و یا رابطه نزدیکی با او نداشته است<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۰.</ref>.


علاوه بر این، روایات ابن‌هاشم را علمای [[حدیث]] [[قم]] مقبول قلمداد کرده و پذیرفته‌اند، در حالی که به [[حکم]] رویکرد سختگیرانه آنان در پذیرش روایات از یک سو و مخدوش بودن [[شخصیت]] یونس در میان آنان از دیگر سو، به [[آسانی]] نمی‌توان ادعای رابطه میان آن دو را پذیرفت، چون اگر چنین نسبتی میان آنان وجود داشت، [[عالمان]] قم روایات ابراهیم را لااقل به دیده تردید می‌نگریستند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۳۰۱.</ref>.
علاوه بر این، روایات ابن‌هاشم را علمای [[حدیث]] [[قم]] مقبول قلمداد کرده و پذیرفته‌اند، در حالی که به [[حکم]] رویکرد سختگیرانه آنان در پذیرش روایات از یک سو و مخدوش بودن [[شخصیت]] یونس در میان آنان از دیگر سو، به [[آسانی]] نمی‌توان ادعای رابطه میان آن دو را پذیرفت، چون اگر چنین نسبتی میان آنان وجود داشت، [[عالمان]] قم روایات ابراهیم را لااقل به دیده تردید می‌نگریستند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۳۰۱.</ref>.
۲۱۸٬۶۲۱

ویرایش