بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[امامت امام هادی]]{{ع}} پس از [[شهادت]] پدر بزرگوار خود در محیطی [[خفقان]] بار و تاریک و در وضعی بسیار دشوار شروع شد. [[متوکل]]، یکی از خلفای عبّاسی بود که در دوره [[امامت]] حضرت [[خلافت]] میکرد. این شخص خبیثترین، ستمگرترین و سرسختترین دشمن اهل بیت{{ع}} بود. بحرانهای سیاسی در هئیت حاکمه و انقلابها و شورشهای [[علویان]] و سایر [[مردم]] باعث شد [[خلفا]] نسبت به [[پیشوایان]] [[شیعه]] حسّاسیت بیشتری نشان دهند. | [[امامت امام هادی]]{{ع}} پس از [[شهادت]] پدر بزرگوار خود در محیطی [[خفقان]] بار و تاریک و در وضعی بسیار دشوار شروع شد. [[متوکل]]، یکی از خلفای عبّاسی بود که در دوره [[امامت]] حضرت [[خلافت]] میکرد. این شخص خبیثترین، ستمگرترین و سرسختترین دشمن اهل بیت{{ع}} بود. بحرانهای سیاسی در هئیت حاکمه و انقلابها و شورشهای [[علویان]] و سایر [[مردم]] باعث شد [[خلفا]] نسبت به [[پیشوایان]] [[شیعه]] حسّاسیت بیشتری نشان دهند. | ||
[[متوکّل]] برای جلوگیری از بحرانیتر شدن حکومتش همزمان دو [[اقدام]] را در برنامه کاری خود قرار داد: | [[متوکل عباسی|متوکّل]] برای جلوگیری از بحرانیتر شدن حکومتش همزمان دو [[اقدام]] را در برنامه کاری خود قرار داد: | ||
#تهاجم به [[شیعیان]] و [[علویان]] و [[قتل]] و [[غارت]] و ایجاد [[وحشت]] بین آنان و [[خوار]] نمودن آنها. [[متوکّل]] در [[دشمنی]]، [[خاندان رسالت]] نظیر نداشت، به ویژه با [[علی]]{{ع}} سرسختانه [[دشمنی]] میورزید و آشکارا [[ناسزا]] میگفت. در سال ۲۳۷ دستور داد [[قبر امام حسین]]{{ع}} و خانههای اطراف را خراب نموده، آب بر آن بستند و شخم زدند و زراعت کردند. در این زمان وضع [[سادات علوی]] بسیار رقّت بار بود، چنانکه [[زنان]] [[پوشش]] مناسبی نداشتند و عدهای از آنها دارای یک چادر کهنه بودند که به نوبت در آن [[نماز]] میخواندند. | #تهاجم به [[شیعیان]] و [[علویان]] و [[قتل]] و [[غارت]] و ایجاد [[وحشت]] بین آنان و [[خوار]] نمودن آنها. [[متوکل عباسی|متوکّل]] در [[دشمنی]]، [[خاندان رسالت]] نظیر نداشت، به ویژه با [[علی]]{{ع}} سرسختانه [[دشمنی]] میورزید و آشکارا [[ناسزا]] میگفت. در سال ۲۳۷ دستور داد [[قبر امام حسین]]{{ع}} و خانههای اطراف را خراب نموده، آب بر آن بستند و شخم زدند و زراعت کردند. در این زمان وضع [[سادات علوی]] بسیار رقّت بار بود، چنانکه [[زنان]] [[پوشش]] مناسبی نداشتند و عدهای از آنها دارای یک چادر کهنه بودند که به نوبت در آن [[نماز]] میخواندند. | ||
#جدا کردن [[امام هادی]]{{ع}} از پایگاههای مردمی و انتقال حضرت به [[عراق]]. [[متوکّل]] میخواست به این ترتیب پایگاههای او را پراکنده نموده، سازمانشان را از بین ببرد. [[متوکّل]] دریافت اگر [[امام هادی]] {{ع}} تحت [[مراقبت]] نباشد خطری برای دولتش خواهد بود. امام جماعت حرمین که از سوی دستگاه [[خلافت]] [[منصوب]] شده بود، به [[متوکّل]] عباسی نوشت: اگر تو را به [[مکّه]] و [[مدینه]] حاجتی هست، [[علی بن محمد]] ([[امام هادی]]) را از این دیار بیرون ببر که بیشتر [[مردم]] این [[ناحیه]] را [[مطیع]] و منقاد خود نموده است. این موضوع را گروه دیگری از طرفداران [[حکومت]] بنیعبّاس از جمله [[حاکم]] [[مدینه]] نیز برای [[متوکّل]] نوشتند. | #جدا کردن [[امام هادی]]{{ع}} از پایگاههای مردمی و انتقال حضرت به [[عراق]]. [[متوکل عباسی|متوکّل]] میخواست به این ترتیب پایگاههای او را پراکنده نموده، سازمانشان را از بین ببرد. [[متوکل عباسی|متوکّل]] دریافت اگر [[امام هادی]] {{ع}} تحت [[مراقبت]] نباشد خطری برای دولتش خواهد بود. امام جماعت حرمین که از سوی دستگاه [[خلافت]] [[منصوب]] شده بود، به [[متوکل عباسی|متوکّل]] عباسی نوشت: اگر تو را به [[مکّه]] و [[مدینه]] حاجتی هست، [[علی بن محمد]] ([[امام هادی]]) را از این دیار بیرون ببر که بیشتر [[مردم]] این [[ناحیه]] را [[مطیع]] و منقاد خود نموده است. این موضوع را گروه دیگری از طرفداران [[حکومت]] بنیعبّاس از جمله [[حاکم]] [[مدینه]] نیز برای [[متوکل عباسی|متوکّل]] نوشتند. | ||
[[متوکل]] به [[امام]]{{ع}} نامهای نوشت و او را [[دعوت]] کرد که با هر کس از [[خانواده]] و دوستانش که بخواهد به [[سامرا]] آید. او برای جلوگیری از [[شورش]] [[مردم]] طوری [[اقدام]] کرد که موجب تحریک [[امّت]] نشود. [[یحیی بن هرثمه]] ـ [[فرمانده]] [[متوکّل]] که برای جلب [[امام]] به [[مدینه]] عزیمت کرده بود ـ با [[اعتراض]] شدید [[مردم]] مواجه شد و به ناچار برای [[مردم]] [[سوگند]] یاد کرد دستوری ندارد که باعث [[اذیت]] [[امام]] شود، آنگاه حضرت همراه [[فرزند]] نوجوان خود [[امام عسکری]] به [[سامرا]] رفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>. در آنجا تمام حرکات و [[رفتار]] او تحت نظر و [[مراقبت]] قرار گرفت. گرچه برای [[امام هادی]]{{ع}} با توجّه به پایگاه مردمی قدرتمند امکان نپذیرفتن عزیمت به [[سامرّا]] وجود داشت، امّا حضرت به [[دلایل]] زیر پذیرفت: | [[متوکل]] به [[امام]]{{ع}} نامهای نوشت و او را [[دعوت]] کرد که با هر کس از [[خانواده]] و دوستانش که بخواهد به [[سامرا]] آید. او برای جلوگیری از [[شورش]] [[مردم]] طوری [[اقدام]] کرد که موجب تحریک [[امّت]] نشود. [[یحیی بن هرثمه]] ـ [[فرمانده]] [[متوکل عباسی|متوکّل]] که برای جلب [[امام]] به [[مدینه]] عزیمت کرده بود ـ با [[اعتراض]] شدید [[مردم]] مواجه شد و به ناچار برای [[مردم]] [[سوگند]] یاد کرد دستوری ندارد که باعث [[اذیت]] [[امام]] شود، آنگاه حضرت همراه [[فرزند]] نوجوان خود [[امام عسکری]] به [[سامرا]] رفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>. در آنجا تمام حرکات و [[رفتار]] او تحت نظر و [[مراقبت]] قرار گرفت. گرچه برای [[امام هادی]]{{ع}} با توجّه به پایگاه مردمی قدرتمند امکان نپذیرفتن عزیمت به [[سامرّا]] وجود داشت، امّا حضرت به [[دلایل]] زیر پذیرفت: | ||
#در صورت نپذیرفتن، فشار [[حکومت]] بیشتر میشد و سیاستهای [[امام]] پیش نمیرفت. | #در صورت نپذیرفتن، فشار [[حکومت]] بیشتر میشد و سیاستهای [[امام]] پیش نمیرفت. | ||
#به این ترتیب تلاشهای سعایت کنندگان و سخنچینان خنثی شد. | #به این ترتیب تلاشهای سعایت کنندگان و سخنچینان خنثی شد. | ||
#هیئت حاکمه تحت تأثیر [[شخصیت]] بینظیر [[امام]] قرار میگرفت و جلوی بعضی [[مفاسد]] گرفته میشد؛ چنانکه بعضی [[رجال]] بلند مرتبه از قبل تحت تأثیر [[امام]] بودند. [[یحیی بن هرثمه]] میگوید: وقتی از [[سامرّا]] برای جلب [[امام هادی]] میرفتم. در [[بغداد]]، [[والی]] آنجا ـ [[اسحاق بن ابراهیم طاهری]] ـ به من سفارش کرد اگر از منزل [[علی بن محمد النقی]] هنگام تفتیش چیزی یافتی، به [[متوکّل]] گزارش نکن. در [[سامرّا]] نیز [[وصیف ترکی]]<ref>از رجال عهد متوکّل.</ref> در [[حق]] او سفارش کرد. | #هیئت حاکمه تحت تأثیر [[شخصیت]] بینظیر [[امام]] قرار میگرفت و جلوی بعضی [[مفاسد]] گرفته میشد؛ چنانکه بعضی [[رجال]] بلند مرتبه از قبل تحت تأثیر [[امام]] بودند. [[یحیی بن هرثمه]] میگوید: وقتی از [[سامرّا]] برای جلب [[امام هادی]] میرفتم. در [[بغداد]]، [[والی]] آنجا ـ [[اسحاق بن ابراهیم طاهری]] ـ به من سفارش کرد اگر از منزل [[علی بن محمد النقی]] هنگام تفتیش چیزی یافتی، به [[متوکل عباسی|متوکّل]] گزارش نکن. در [[سامرّا]] نیز [[وصیف ترکی]]<ref>از رجال عهد متوکّل.</ref> در [[حق]] او سفارش کرد. | ||
#با استفاده از این [[نفوذ]] و [[روابط]] نسبی و [[قوم]] و خویش با بنی عبّاس، فشار موجود بر [[شیعیان]] کمتر میشد. | #با استفاده از این [[نفوذ]] و [[روابط]] نسبی و [[قوم]] و خویش با بنی عبّاس، فشار موجود بر [[شیعیان]] کمتر میشد. | ||
[[مسعودی]] مینویسد: درباره [[امام هادی]]{{ع}} نزد [[متوکّل]] سعایت کردند که در منزل آن جناب [[اسلحه]] و نامههای زیادی است که [[شیعیان]] او از [[اهل]] [[قم]]، برایش فرستادهاند و [[تصمیم]] دارد بر تو خروج کند. [[متوکّل]] سعید حاجب را برای تفتیش فرستاد و چون [[امام]]{{ع}} اقدامات لازم را انجام داده بودند، سعید [[توفیق]] نیافت و جز پولی که [[مادر]] [[متوکّل]] [[نذر]] [[امام]] کرده بود. چیزی پیدا نکرد و هنگامی که برای عذرخواهی به [[امام]] گفت: من [[مأمور]] بودم و معذور، حضرت این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«و آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>. | [[مسعودی]] مینویسد: درباره [[امام هادی]]{{ع}} نزد [[متوکل عباسی|متوکّل]] سعایت کردند که در منزل آن جناب [[اسلحه]] و نامههای زیادی است که [[شیعیان]] او از [[اهل]] [[قم]]، برایش فرستادهاند و [[تصمیم]] دارد بر تو خروج کند. [[متوکل عباسی|متوکّل]] سعید حاجب را برای تفتیش فرستاد و چون [[امام]]{{ع}} اقدامات لازم را انجام داده بودند، سعید [[توفیق]] نیافت و جز پولی که [[مادر]] [[متوکل عباسی|متوکّل]] [[نذر]] [[امام]] کرده بود. چیزی پیدا نکرد و هنگامی که برای عذرخواهی به [[امام]] گفت: من [[مأمور]] بودم و معذور، حضرت این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«و آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>. | ||
به طور خلاصه عبّاسیان در مقابل [[امام]] دو موضع متفاوت اتخاذ نموده بودند: | به طور خلاصه عبّاسیان در مقابل [[امام]] دو موضع متفاوت اتخاذ نموده بودند: |